- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اکرم محمدی-انتخاب نام "سیانور " برای یک فیلم، آن قدر وسوسه برانگیز است که مخاطب را به سینما بکشاند ، حالا به این وسوسه ، موضوع سیاسی را هم اضافه کنید ،قطعا "سیانور" اولین انتخابش خواهد بود.
بهروز شعیبی ، بازیگر و کارگردان سینما ، بعد از فیلم "دهلیز" ، حالا با " سیانور" به سینما ها آمده است .فیلمی که واکنش های متفاوتی را در بر داشته و به قول کارگردان فیلم ، این اثر مربوط به دوره ای است که مغفول واقع شده و نیازمند توجه بیشتر و جدی تری است به خصوص برای جوانان و نسل بعداز انقلاب.
اکران "سیانور " بهانه گفت و گوی ما با بهروز شعیبی است . مصاحبه را هم زمانی انجام دادیم که او در آستانه سفر به مشهد برای اکران این فیلم بود.
چرا یک موضوع سیاسی را برای فیلمتان انتخاب کردید؟
مهمترین دلیلی که باعث شد تا چنین موضوعی را برای تولید فیلم انتخاب کنم این بود که سینمای ما به لحاظ گونه های مختلف ،تنوع خود را از دست داده و فیلم ها در سینما به یکسری از قصه ها و موضوعات اجتماعی روز تبدیل شده است .قصه ها و موضوعاتی که مسئله عموم مردم نیست و به همین دلیل سینماگران باید خودشان تلاش کنند تا گونه های مختلف سینمایی احیا شود.مثلا در گذشته در جشنواره موضوعات اکشن ،ملودرام، کمدی ، اجتماعی و کودک را داشتیم و حالا فکر می کنم که سینمای ما به موضوعات سیاسی هم نیاز دارد .اما مسئله سینمایی انتخاب این موضوع ،این بود که دوست داشتم در فضایی متفاوت از دیگر فیلم ها کار کنم و فیلم هم در فضایی کار شد که مغفول واقع شده است،هم در ادبیات و هم در فضای تحقیقاتی و نمایشی و معتقدم که بهترین بستر و موثر ترین موقعیت ، بستر فرهنگی است که در این زمینه خیلی عقب هستیم و کمتر فیلمی با چنین نگاه و مضمونی تولید شده است.
با این حال چرا دوره ای راانتخاب کردید که بیشتر مغفول واقع شده است ؟
داستان فیلم در دهه 50 شمسی و مخصوصا در سال 54میگذرد و مربوط به دوران تاریخی است که در کشور ما مغفول مانده است و فراموش کردیم که انقلاب ما به واسطه ابعاد و افراد مختلف، به پیروزی رسید.فکر میکنم نسل من باید با حقیقت روبه رو شود چون اتفاقات آن دوره ، بسیار مهم بود. این اولین بار است که فیلمی با این مضمون و بر اساس واقعیت و با اسامی واقعی ساخته شده است. درواقع ، گزینشی از روایات واقعی داشتیم وبا اقتباس از یک روایت ،فیلم ساختیم.سعی کردم تا اتفاقات را به درستی بیان کنم.
برای ساخت فیلم های سیاسی مشکلاتی وجود دارد. شما برای تولید این فیلم با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
فیلم تاریخی سختیهای خودش را دارد. به خصوص اگر بخواهی یک فضای قدیمی را بازسازی کنی امکانات ویژه ای نیاز دارد ، که این امکانات وجود ندارد. شخصیت هایی مانند شریف واقفی و صمدی که به آنها در فیلم پرداخته شده، در تاریخ شخصیت های مشخصی هستند و من در این فیلم هیچ شخصیتی را ساکت نگه نداشتم، با این حال قصه را از نگاه شریف واقفی و صمدی روایت کردم. برای ساخت فیلم سراغ مراجع و منابع دهه 50 رفتم که شامل عکس و تصاویر سینمایی بود.فیلم های شهری آن دوران را تماشا کردم و بر اساس آن زمان ، داستان را روایت کردم.
اغلب عادت داریم تا در سینمای سیاسی و موضوعاتی از این دست ، آثاری مردانه ببینیم اما شما چریک های زن را هم به تصویر کشیدید؟این به خاطر جذابیت فیلم بود یا طبق واقعیت روایت شد؟
در سینمای ایران نمونه های کمی از استفاده از زنان چریک را شاهد بودیم. در فیلمهای تک بعدی دهه 60، حتی در فیلمهای خانوادگی و کمدی هم زنانهمیشه در حاشیه بودند چه برسد به اینکه در فیلمهای سیاسی،نقش محوری داشته باشند اما بعدازدهه 70 زنان نقش بیشتری را در سینما داشتند و ما شاهد حضور پررنگ تری از زنان در عرصه های مختلف بودیم.اما این شخصیت ها هم چندان تصویر روشنی از یک زن چریک را نشان ندادند. در این فیلم نشان می دهیم که یک زن چطور بین وظیفه مادرانه و وظیفه سازمانی و چریکی خود دست به انتخاب میزند و اینکه چطور فعالیت سازمانی برای یک مادر آنقدر پررنگ میشود که جنبه مادرانه خود را کنار میگذارد. سعی کردم تا سرنوشت دردناک یک زن را هم نشان دهم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فاصله ترامپ و کلینتون در نظرسنجی ها با وجود افشاگری های جنسی علیه نامزد جمهوری خواه به 4 درصد کاهش یافته است. بر اساس نظرسنجی اخیر موسسه ایپسوس و خبرگزاری رویترز که از 14 تا 20 اکتبر و از میان 1640 رای دهنده احتمالی 50 ایالت آمریکا انجام شد، کلینتون 44 درصد و ترامپ 40 درصد از آرا را به خود اختصاص دادند. این در حالی است که در نظرسنجی 7 تا 13 اکتبر، کلینتون با 44 درصد آرا از ترامپ 37 درصدی پیش بود. در حالی که هیلاری کلینتون دموکرات همچنان در نظرسنجی ها پیش است ترامپ در سخنرانی های خود میان هوادارانش در ایالت های «کارولینای شمالی» و «پنسیلوانیا» گفت: «همان طور که هیچ کس نتیجه همه پرسی مردم انگلیس را درباره خروج این کشور از اتحادیه اروپا درست پیش بینی نمی کرد، همین فرض درباره انتخابات آمریکا هم صادق است و همه خواهند دید که نتیجه نظرسنجی ها در باره این انتخابات هم غلط از آب در خواهد آمد.» ترامپ حتی برنامه 100 روزه ریاست جمهوری خود را بر اساس همین فرضیه ارائه کرد.با این حال هافینگتن پست در گزارشی نوشت که تاکنون نتیجه ای خلاف نظرسنجی هادر خصوص انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رخ نداده است. حتی در خصوص موضوع رئیس جمهوری "توماس دیویی" و "هری ترومن" در سال 1948 که سازمان های خبری به اشتباه بر اساس نظرسنجی ها نتیجه را پیش بینی کرده بودند، فقط 5 درصد اشتباه در نظرسنجی ها رخ داده بود که آن هم به خاطر این بود که چند هفته مانده به روز انتخابات، برگزاری نظرسنجی ها متوقف شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- نزدیک نیمه شب بود. دوچرخه را کنار دیوار گذاشت و به سمت مغازه حرکت کرد. سفیدی چشمانش برق می زد اما چیزی از چهره اش در تاریکی پیدا نبود. وارد شد و شال گردنش را باز کرد. چهره آفتاب سوخته و ابهت نگاهش برایم آشنا بود ولی حافظه ام یاری نمی کرد. انگار منتظر ماند تا خرید من تمام شود اما وقتی دید منتظر راه افتادن دوباره کارتخوان هستم و فروشنده هم عجولانه در حال جمع کردن وسایل و خاموش کردن چراغهاست، به سختی لب به سخن گشود. چهره اش تناقضی را فریاد می زد؛ انگار زبونی آنچه لب هایش می خواست بگوید، خاری بود در ابهت و غرورِ چشمانش. فروشنده گفت یادتون رفته چی میخواستین آقا!؟ از قالب خودش بیرون آمد و گفت دو تا کنسرو ماهی میخوام. فقط... فقط... پول همراهم نیست میشه بعدا پرداخت کنم؟ فروشنده گفت من شما رو نمی شناسم آقای محترم. گفت همین دو تا کوچه پایین تر می نشینیم. انتهای کوچه روبه رویِ... فروشنده با عصبانیتی توام با خستگی و بی حوصلگی گفت شرمنده ام آقا. من فقط فروشنده ام. سریع وارد بحث شدم؛ من شما رو قبلا جایی دیدم؟ با دقت به من نگاه کرد و گفت: تابستان دو،سه سال قبل. بنایی داشتین. همه چیز یادم آمد. سریع دو تا از ویژگی هایش یادم آمد؛ در کارش بسیار دقیق و مصمم بود اما در تعامل با اطرافیان کمی بیشتر از آنچه باید منعطف بود و «بله گو» !
صفحه کارتخوان روشن شد. فروشنده گفت کارتتون رو بدین. گفتم لطفا پول دو تا کنسرو همسایه رو هم از کارت بکشین. از مغازه که خارج شدیم گفت تا چند روز آینده پولتون رو پس میدم مهندس! همان جای قبلی می نشینید؟ گفتم من مهندس نیستم، نویسنده ام. قابل شما رو نداره. مگه این روز ها وضعیت کار خرابه؟ گفت نه. بدتر از قبل نیست اما همیشه حساب دخل و خرجم از دست در می رود. وقتی پول دارم برای خوشحال کردن بچه ها ولخرجی می کنم و گاهی برای یک شام هم در تنگنا می مانیم. اینجور وقت ها، اغلب به خانواده سخت می گیرم و با وعده دلشان را خوش می کنم اما امشب نتوانستم! لبخندی زدم و گفتم من هم همین مشکل را داشتم اما چند وقتی است برایش راه حلی یافته ام.
سعید دست به قلم می شود
چند روز بعد که سعیدآقا برای پرداخت بدهی اش پیش من آمد فرصتی شد تا کمی با هم صحبت کنیم. گفتم چرا هزینه ها و درآمد های ماهیانه ات را یادداشت نمی کنی؟ برای مدیریت دخل و خرج ها و هزینه زندگی خیلی کمک می کند؛ مخصوصا برای من و شما که درآمد ثابتی نداریم. گفت چه فرقی می کند مهندس؟ با ثبت مخارج معجزه که نمی شود؛ نه در کار و درآمد من و نه در اخلاقم. راستش وقتی در جیبم پول هست و بچه ها چیزی می خواهند دوست ندارم بگویم نه. برایشان بستنی و چیپس و پفک می خرم تا خوشحال شوند. وقتی هم ندارم می گویم که فعلا پول نداریم. گفتم حالا شما امتحان کن. تمام مخارجت را توی دفترچه بنویس. سررسیدی قدیمی توی کیفم داشتم. روی برگ هایش نوشتم: 1-هزینه های خوراکی معمولی 2-پوشاک 3- بهداشت و درمان 5-آب، برق، گاز و اجاره 6 - تفریحات و خوراکی های غیرضروری 7- قبض تلفن و شارژ گوشی و اینترنت 8- مخارج آموزش و تحصیل
هزینه هایت را با این تفکیک بنویس. گفت ای آقای مهندس! من عادت کرده ام به این جور زندگی کردن. گفتم ان شاءا... که من روزی مهندس می شوم (!) و شما هم با همین کار ساده این مشکل را از زندگی ات حذف می کنی!
فقط یک نکته؛ حساب درآمدت را پیش خودت نگه دار اما حساب مخارج را بده دست خانم و یا حتی بچه ها. فکر کنم پسرت الان کلاس هفتم، هشتم هست حداقل؟ گفت کجایی مهندس جان؟ امسال انتخاب رشته کرده و رفته رشته ریاضی. می خواهد مهندس شود! گفتم خدا رو شکر. مطمئن باش بعد از چند ماه نوشتن مخارج، دستت می آید که در ماه چقدر باید خرج مثلا تفریحات کنی. خوراکی ها چقدر؟ قبض ها چقدر و... بعد همین را خیلی راحت به بچه ها بگو؛ سهم تفریحات مثلا 50 هزار تومان در ماه است. هزینه قبض ها و شارژ گوشی هم 120 هزار تومان در ماه. هرچه که در قبض ها صرفه جویی شود صرف تفریحات می شود. فقط چند ماه همه چیز را به تفکیک بنویس تا حساب دستت بیاید. سری تکان داد و گفت: باشد مهندس جان. ببینم چه می شود؟ ! سررسید را گرفت. صفحه مخارج خوراکی را باز کرد و نوشت: دو عدد کنسرو ماهی، 8 هزار تومان!
از سررسید قدیمی تا اکسل و نرم افزار اندرویدی!
از دفتر مجله بیرون آمدم. روز خوبی نبود. انگار سوژه ها و ایده هایم برایشان تکراری شده است. نزدیک غروب بود. حوصله اتوبوس نداشتم. کنار خیابان منتظر تاکسی مانده بودم که یک پراید جلوی پایم ترمز زد. سوار شدم و گفتم مستقیم تا آخر نخریسی لطفا. راننده گفت: میشه سه هزار تومن. یادت نره تو دفترت بنویسی مهندس! شاید 5-6 سال بود که سعید را ندیده بودم اما این بار خیلی زود یادم آمد. بعد از احوال پرسی، برگشت و گفت: کار دست ما دادی مهندس! پسرم نافرم پیگیر این قصه دفتر حساب و کتاب شد؛ عشق حساب و کتاب و برنامه ریزیه! از همون دفتر شروع کرد. بعد که براش گوشی خریدم نرم افزار مدیریت مخارج نمی دونم چی چی نصب کرد و... خلاصه که مو رو از ماست میکشه بیرون. با دقت 50 تومن همه چیز رو ثبت می کنه! اولاش اصلا حال نمی کردم باهاش. اگه سماجت پسرم نبود ادامه اش نمی دادم. ولی انصافا خیلی مفید بود این ثبت مخارج.
با این دفتر فریب این هایپر ها را نمی خورم
یک فایده مهمش این بود که موقع خرید یک سابقه طولانی از قیمت ها و کیفیت در دست داشتم. مثلا یک بار که برای خرید به هایپر رفته بودیم. زده بود بسته 10 تایی شامپو بخرید با 30 درصد تخفیف! همسرم گفت بیا بخریم. می صرفد. گفتم ما که خیلی استفاده نداریم. گفت خوب 30 درصد تخفیف داره. پسرم نزدیک تر رفت و نگاهی به بسته ها انداخت. بعد هم گوشی اش را درآورد و نرم افزار جادویی اش (!) را باز کرد. با اصرار خانم رفتم که خرید کنم که پسرم گفت نخرید پدرجان، به صرف نیست. از خدا خواسته گفت چرا پسرم؟ ببینید آخرین بار 2 ماه قبل شامپو خریده ایم. هم قیمت همین ها اما وزن خالصش حدود 20 درصد بیشتر بوده. لذا عملا 10 درصد تخفیف دارد. ضمن این که ما آنقدر استفاده نداریم. الان پول می دهیم و شاید تا 6 ماه دیگر هم استفاده نکنیم. می خواست برود سراغ حساب و کتاب نرخ سود و اینا که گفتم باشه نمی خریم. خلاصه این که داشتن این سابقه و دسترسی به آن خیلی خوب است. موقع انتخاب بین خرید فله یا بسته بندی، خرید کلی یا جزئی و بسیاری مواقع دیگر سریع سری به خرید های قبلی می زنیم و قیمت ها و کیفیت یادم می آید.
گفتم دمت گرم سعیدآقا. چقدر حرفه ای شده اید در خرید و مدیریت هزینه ها. از همین محل دوچرخه را تبدیل به پراید کرده ای؟ خندید و گفت نه. این مدیریت هزینه ها خیلی کمک کرد تا بتوانیم پس انداز کنیم اما بهبود وضعیت زندگیمان بیشتر به خاطر رونق بازار و شروع خیاطی همسرم بود. بعد از چند ماه موضوع ثبت هزینه ها توسط همه اعضای خانواده پذیرفته شد. از آن وقت واقعا همه همراهی کردند. می گفتم ماهانه یک میلیون تومان مخارج داریم. سهم هر بخش هم معلوم بود. اضافه درآمدم را پس انداز می کردم. مخصوصا حالا که با خرید ماشین مسافرکشی هم می کنم. اول که ماشین خریدم اصلا راضی نبودم. می خواستم بفروشمش که به ذهنم رسید مسافرکشی کنم. گفتم چرا؟
خرید خودرو به ضررم بود
باز شروع کرد به حساب و کتاب و از دفترش شاهد آورد. حوصله گوش کردن نداشتم. با خودم گفتم کاش سوال نمی کردم. می خواستم از درس و تحصیل پسرش بپرسم تا بحث عوض شود که دیگر دیر شده بود. ببین مهندس جان. برای همین ماشین فسقلی باید سالی حدود 600 تومن هزینه بیمه بدم. آخر سال گذشته وقتی حساب هزینه ها را مرور می کردم دیدم بیش از یک میلیون و 300 هزار تومن خرج تعویض روغن و تعمیرات کرده ام. یعنی در یک سال دو میلیون تومن. هزینه بنزین هم که به جای خود. در حالی که در سال قبل که خودرو نداشتم، حتی با حساب هزینه سفر خانوادگی سه روزه، مجموعا کمتر از 900 هزار تومان صرف حمل و نقل کرده ام! بیش از 500 هزار تومن هم بنزین خریده بودم. چند بار هم که جریمه شده بودم. یعنی این ماشین 2.5 برابر برایم هزینه تراشیده. گفتم خوب خیلی راحت تری دیگه. لازم نیست منتظر اتوبوس باشی وقتت تلف شود. گفت درست است اما برای من خیلی فرق نمی کند. معمولا داخل شهر همه جا با اتوبوس می شود رفت. مسافرت هم که زیاد نمی روم. نهایتا یکی دو بار در سال. برای کسانی که خیلی این طرف و آن طرف می روند حرف شما درست است مهندس.برای عوض کردن بحث رفتم سراغ تکیه کلام اعصاب خرد کنش؛ باور کن سعید آقا من مهندس نیستم. نویسنده ام. داستان می نویسم. البته الان نه ایده جذابی دارم برای نوشتن و نه کسی نوشته هایم را می خرد. آهی کشید و گفت: خسته نبینمت مهندس! توکل کن درست میشه. اصلا قصه همین آشناییمون رو بنویس و تاثیری که ثبت مخارج میتونه رو زندگی بذاره. هم ممکنه جذاب باشه و هم مفید. پوزخندی زدم و گفتم: رد نشی سعیدآقا رسیدیم. آن وقت فکر هم نمی کردم که این قصه جذاب باشد اما وقتی بیشتر فکر کردم نظرم عوض شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روز گذشته رئیس جمهور در همایش روز ملی روستا و عشایر، بزرگترین مشکل کشور در سال های آینده را بیکاری ذکر کرد و گفت: «برای اولین بار بیش از یک میلیون و 200 هزار نفر متقاضی شغل در کشور داشتیم که وارد صحنه اشتغال شدند که با این امکانات نمی شود برای همه اشتغال ایجاد کرد و باید یک حرکت بزرگ آغاز کنیم و نیاز مند جذب سرمایه داخلی و خارجی هستیم.» این سخنان از این رو که مقام اول اجرایی کشور اذعان به بزرگ بودن مشکل بیکاری دارد و رفع آن را نیاز مند حرکتی بزرگ می داند، قابل تقدیر است، اما تاکید بر این که رفع این معضل بیش از هر چیز معطل جذب سرمایه است، موضوعی قابل نقد است. اگر بخواهیم این سخن رئیس جمهور را بررسی کنیم باید به وضعیت فعلی بازار اشتغال کشور نگاهی بیندازیم. هم اکنون اقتصاد ایران با موج فزاینده ای از جمعیت جوان بیکار مواجه است. براساس آخرین آمار نرخ بیکاری در بهار امسال به 12.2 درصد افزایش یافته است. با این حال در همان مدت نرخ بیکاری جوانان 15 تا 29 سال 24.9 درصد بوده است و نسبت به بهار سال گذشته 2.5 درصد افزایش یافته است. این در شرایطی است که هرم سنی کشور در سنین 25 تا 35 سال تجمع یافته است و این مسئله بدان معناست که این جمعیت در سن ازدواج و اشتغال قرار گرفته است. اگر به این واقعیت نیز توجه شود که توسعه روزافزون آموزش عالی و تکثیر تعداد دانشگاه ها در کشور موجب جذب بخش قابل توجهی از جمعیت در سن اشتغال به سمت تحصیل و دور شدن موقت آن ها از بازار کار شده است، در می یابیم که ورود تدریجی این جمعیت حدودا 5 تا 6 میلیون نفره به منزله موج سنگینی است که بازار اشتغال کشور را در می نوردد و باید به تقاضای این لشکر عظیم پاسخ داد.
تردیدی نیست که افزایش ایجاد اشتغال با رشد اقتصادی رابطه ای مستقیم دارد، اما شرایط خاص اقتصاد ایران واقعیت هایی را پیش روی ما قرار می دهد که توجه به آن ها برای سیاست گذاری ایجاد اشتغال مهم است. یکی از این شرایط خاص اقتصاد ایران رشد بدون اشتغال در سال های گذشته بوده است. به عبارت دیگر در دهه 80 اقتصاد ایران میانگین رشد اقتصادی حدود 4.5 درصدی را تجربه کرده است. با این حال خروجی ایجاد اشتغال در این سال ها چندان متناسب با همین نرخ رشد متوسط نیز نبوده است. از ابتدای دهه 90 تاکنون که به واسطه اثرات منفی تحریم ها و برخی سیاست های غلط و پس از آن سقوط قیمت نفت، اقتصاد ایران میانگین رشد اقتصادی نزدیک به صفر را در سال های 90 تا 94 تجربه کرده است، نیز اقتصاد با توقف نسبی در ایجاد شغل مواجه شده است. این در حالی است که حداقل در این 15 سال اخیر بسیاری از زیرساخت ها از جمله پروژه های نفتی، گازی، پتروشیمی، صنایع بزرگ از جمله فولاد، سیمان و سایر فعالیت های بزرگ ایجاد شده است و این مسئله حداقل در ظاهر توقع شغل قابل توجهی را ایجاد می کند، اما مسئله و یا به عبارتی معضل بازار اشتغال کشور همین جاست یعنی رشد بدقواره اقتصاد کشور. رشد نه چندان زیادی که با نوسان های عجیب نیز همراه بوده است و بیش از همه متکی بر رشد بخش های بزرگ اقتصاد نظیر نفت بوده است. این چنین رشدی چندان اشتغالزا نیست. به عنوان مثال طی 10 سال اخیر همواره بخش پتروشیمی کشور با سرعتی چشمگیر رشد یافته و واحد های جدیدی در این بخش ایجاد شده است، اما این واحد ها به 2 دلیل اشتغالزایی چندانی نداشته اند. نخست به این دلیل که در زمینه مواد خام و اولیه و با ارزش افزوده پایین فعالیت می کردند و این چنین واحد هایی اساس اشتغال اندکی ایجاد می کنند. دوم، به این دلیل که واحد های مذکور منابع مالی زیادی را به خود اختصاص می دهد که مانع اختصاص منابع به سایر بخش های اشتغالزا می شود. در چنین شرایطی بسیاری راهکار رونق بازار اشتغال را توجه به توسعه بخش های اشتغالزا در اقتصاد کشور می دانند و این بخش ها عبارتند از صنایع کوچک، خدمات، مسکن و واحد های دانش بنیان. به عبارت دیگر برای حرکت بزرگ مدنظر رئیس جمهور در حوزه اشتغالزایی نیاز چندانی به توسعه واحد های اقتصادی بزرگ نیست، بلکه باید بخش های خردتر اقتصاد توسعه یابد چرا که بخش عمده اشتغال در همین بخش هاست. به علاوه این که صنایع کوچک و خدمات به دلیل اتکای بیشتر به اقتصاد دانش بنیان، می تواند پاسخگوی نیاز بازار کار که عمدتا در بخش جوانان تحصیلکرده است، نیز باشد.
در هر صورت بخش های خرد و کوچک اقتصاد کمتر از بخش های بزرگ نیاز مند منابع مالی و جذب سرمایه برای توسعه هستند و این که آدرس اصلی توسعه اشتغال را جذب سرمایه بدانیم ممکن است به معنی تمرکز بر صنایع بزرگ و تداوم رشد واحد های بزرگ و کمتر اشتغالزا باشد. آدرسی که به معنای بیشترین هزینه برای کمترین اشتغال است. در حالی که مسیر کم هزینه تر و پر بازده تری هم برای ایجاد اشتغال وجود دارد. مسیری که به صنایع کوچک، بخش خدمات و مسکن منتهی می شود و بیش از سرمایه به سیاست گذاری صحیح، مشوق های دولت، جذب منابع خرد مردم به سمت تولید، ترویج کارآفرینی و هدایت نقدینگی بیش از هزار هزار میلیارد تومانی به سمت اشتغالزایی با اصلاح نظام بانکی است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
قربانعلی دری نجف آبادی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت وگو با خبرآنلاین با اشاره به سیاست های کلی انتخابات گفت: من در دوره گذشته خدمت آیت ا... جنتی هم گوشزد کردم که "آقا چرا فلانی را به عنوان رجل سیاسی و مذهبی قبول کردید؟" حالا ایشان جوابی به من نداد یک جواب دیگری داشت . بنابراین مسئله بسیار مهمی است. وقتی کسی یک وزارتخانه یا استانداری را یک روز هم اداره نکرده است حالا کل کشور را می خواهد اداره کند! این حتما باید در یک شاخص های بسیار روشن و قوی و کارآمد تعریف شود.وزیر اطلاعات دولت اصلاحات، درباره تعریف و اعلام معیارها و شرایط لازم برای تشخیص رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاست جمهوری (بند 10 سیاست های کلی انتخابات) گفت: رئیس جمهور علاوه بر حوزه اجرایی، سیاسی، نظامی و اجتماعی داخلی، به مسائل بین المللی و مراودات با دیگر کشورهای دنیا رسیدگی می کند یعنی واقعا باید توانایی، تجربه و آگاهی لازم را داشته باشد. وی افزود: رسیدگی به مسائل کشور، منطقه و جهان براساس خیال پردازی و احساسات نباید انجام شود. نمی توان براساس خیالی که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل کاغذ پاره است از کنار آن بی اعتنا عبور کرد. این دید برای کشور، ملت، منطقه و مسلمانان تبعات و عواقب فراوانی دارد. وقتی شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه صادر کند مسئله ساده ای نیست که بشود به سادگی از کنار آن عبور کرد یا اگر دو میلیارد دلار سهام قرضه خریدیم پول بیت المال است باید حواسمان باشد. در واقع رئیس جمهور با صدها مسئله خرد و کلان داخلی و بین المللی مواجه است. این جا واقعا مسئولیت بسیار حساس شورای نگهبان معلوم می شود.عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان این که پاسخ گویی شورای نگهبان باید شفاف و روشن باشد گفت: شورای نگهبان در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بیش از چهار هزار نامزد را احراز صلاحیت نکرد، در استان ما بهترین دکتر متخصصی که با سپاه کار می کرد، با یک تلفن می شد معلوم کرد که حداقل شرایط را دارد یا خیر؟ متأسفانه این اشکال است مثلا وقتی می گویند احراز صلاحیت نشد شاید افکار عمومی طور دیگری برداشت کند یا اگر دیر پاسخ اعتراض داده شود فرصت تبلیغات از دست می رود یک هفته فرصت تبلیغات است به فرض دو روز آخر صلاحیت فرد تأیید می شود دیگر وقت و فرصت از دست رفته است و عدالت انتخاباتی آسیب می بیند.
واکنش دری به ابطال آرای منتخب اصفهان
دری نجف آبادی در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: شورای نگهبان آرای خانمی را در اصفهان باطل اعلام کرد، هنوز ماجرا ادامه دارد. هر روز یک نفر سر این مسئله موضع می گیرد. حالا کشور این همه مسئله دارد این هم یکی از مسائل مهم کشور می شود. خب این حقوق رأی دهندگان و داوطلبان است. دستگاه های دولتی، قضایی، انتظامی، اطلاعاتی و مردمی برای انتخابات هزینه فراوانی می کنند، حتی هزینه های غیرمستقیم انتخابات خیلی بیشتر از هزینه های مستقیمش است بنابراین باید از تکرار این اتفاقات پیشگیری شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اصغر نعیمی کارگردان فیلم «سایه های موازی» که برای نقد فیلم خود در برنامه «هفت» مقابل بهروز افخمی و مسعود فراستی قرار گرفته بود درمقابل ادبیات فراستی واکنش تندی از خود نشان داد که میز نقد این برنامه را به صحنه درگیری لفظی میان کارگردان و منتقد تبدیل کرد. اصغر نعیمی اواسط برنامه ناراحت شد و از ادامه نقد فیلمش جلوگیری کرد.
اقتباس سعید عقیقی فاجعه است
به گزارش «آی سینما» نعیمی حضور فراستی در برنامه «هفت» را به امرارمعاش مرتبط دانست و از او خواست حرمت خود را حفظ کند، فراستی نیز بارها بخش های مختلف فیلم او را سطحی، چیپ و دارای فیلم نامه ای فاجعه دانست. فراستی گفت: « ما با فیلمی طرف هستیم که نه فیلم نامه دارد، نه کارگردانی. عقیقی عرضه این را نداشته که شخصیت بسازد و اقتباس سعید عقیقی فاجعه است.» نعیمی پاسخ داد: « فراستی!تو واقعا فیلم ها را می بینی؟ بقال و هرکس دیگری هم که بخواهد نظر دهد همین تیترهای« بد بود» و «فاجعه بود »را می گوید.» فراستی از بازی بد بازیگران انتقاد کردو وجود برخی صحنه ها را چیپ دانست .
می توانم بگویم تو عرضه نقد نداری
نعیمی که از برخورد فراستی عصبی شده بود، گفت: « خیلی مردد بودم به این برنامه بیایم. تو می گویی فیلم نامه نویس عرضه نوشتن نداشته و من هم می توانم بگویم تو عرضه نقد نداری! رسانه عمومی جایی است که وقتی در آن صحبت می کنیم باید مراقب باشیم از چه ادبیاتی استفاده می کنیم.» فراستی پاسخ داد: «پشت این جمله ها مخفی نشو. عرضه یعنی توان! توان این را نداشته است. تو با ادبیات خودت برداشت کن. به جای آن که ناراحت شوی و استرس بگیری، به نقد فیلمت پاسخ بده. تو و عقیقی فیلمفارسی ساخته اید .»نعیمی گفت: «رسانه عمومی جایی است که باید با ادبیات درستی صحبت کنیم. تو به من می گویی فیلمفارسی ساخته ای و فکر می کنی به من فحش داده ای .
فیلمفارسی شرف دارد به این که مثل تو بنشینم جلوی تلویزیون از یک رانت و موقعیت مسمومی استفاده کنم و بدانم هیچ کسی نمی تواند جوابی به ما بدهد.فراستی تو بسیار آدم غم انگیزی شده ای!
آن قدر بد صحبت می کنی که در شان من نیست با تو صحبت کنم. می دانم که از این موقعیت و این طور حرف زدن لذت می بری. درباره فیلم باید جوری صحبت شود که در شان فیلم و سازنده باشد.
تو فقط درباره حرمت خودت صحبت کن
فراستی گفت: وقتی فیلم نساختی و جمله های سطحی و... از فیلم نامه عقیقی را تکرار کرده ای ترجیح می دهم 20 دقیقه وقتم را تلف کنم ودرباره داستایوفسکی حرف بزنم. نعیمی بااعتراض گفت: اگر همه فیلم ها بد هستند چرا وقت خود را برای نقد آنها تلف می کنی؟ بالاخره 10 فیلم که ارزش نقد جدی را دارند. اگر مشکلت پول است من دستمزد حضورت در برنامه «هفت» را می دهم تا برای معیشتت، همه را خراب نکنی! فقط برای معیشت صحبت نکن. کار تو نفرت پراکنی است! ما این جا نیامده ایم محاکمه شویم. فراستی نیز پاسخ داد: «تو فقط درباره حرمت خودت باید صحبت کنی! بیا جایمان را عوض کنیم من کارگردان و تو منتقد باش. اگر من کارگردان باشم به نقد تو گوش می کنم شاید چیزی را تغییر بدهم. نه این که نقد را با نقد جواب بدهم.»
دلم برایت می سوزد
نعیمی در پاسخ گفت: تو با ادبیات بدی وارد می شوی با آن ادبیات با من و فیلم نامه نویس من برخورد می کنی و من نمی توانم واکنش نشان ندهم.! تو مسیری که می روی مسیر غم انگیزی است و آدم غم انگیزی شده ای! دلم برایت می سوزد. از اینکه لذت می بری من را و فیلم مرا سخیف کنی، ناراحت می شوم. حرف من به فراستی این است که بالاخره باید راه فراری از بن بستی به نام فراستی باشد.! چرا فراستی به خود اجازه می دهد به فیلم من توهین کند، اما من اجازه ندارم به او توهین کنم؟
کار تو نفرت پراکنی است!
فراستی گفت: وقتی فیلم نساختی، وقتی یک حرکت دوربین درست نداری و تنها یک لوکیشن پیدا کردی و دو بازیگر را روبروی هم نشاندی که با دیالوگ های ضعیف عقیقی که واقعا فیلم نامه دبیرستانی نوشته، تنها یک پن کنی، از من انتظار تعریف نداشته باش .
گاف برنامه «هفت»
در یک اتفاق بی سابقه دوربین برنامه «هفت» به اشتباه استودیو برنامه را در حالی نشان داد که منتقد برنامه سیگار و زیرسیگاری به دست بود.به گزارش خبرآنلاین، در برنامه جمعه 30 مهر ماه «هفت» ،اتفاقی بی سابقه روی آنتن زنده این برنامه به وقوع پیوست، در بخشی از برنامه دوربین به اشتباه به استودیو آمد و درهمان لحظه محمد تقی فهیم سیگار به دست در حال گفت و گو با بهروز افخمی بود و جالب تر این که زیر سیگاری هم در دست او بود! گاف برنامه «هفت» یکی از تاریخی ترین اشتباهات روی آنتن زنده را در تلویزیون رقم زد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدخلیل سجادپور – با دستگیری 3 عضو باند معروف به «سگ» در حالی راز سرقت خودروهای پرایددر مشهد فاش شد که تاکنون 5 دستگاه خودروی مسروقه از اعضای دستگیر شده این باند کشف شده است. فرمانده انتظامی مشهد روز گذشته در گفت و گوی اختصاصی به خراسان گفت: در پی افزایش گزارش های شهروندان به کلانتری های مشهد درباره سرقت خودروهای پراید، دستورات ویژه ای برای ریشه یابی سرقت های مذکور و دستگیری سارقان اعلام شد. سرهنگ محمد بوستانی افزود: با توجه به اهمیت موضوع، فعالیت های اطلاعاتی با استفاده از شگردهای پلیس و در پوشش های مختلف برای شناسایی عاملان سرقت های مذکور در دستور کار نیروهای تجسس کلانتری قرار گرفت که در این میان گروه ویژه ای از مأموران تجسس کلانتری طبرسی جنوبی با هدایت مستقیم سرهنگ توفیق حاجی زاده (رئیس کلانتری) وارد عمل شدند و با به کارگیری مخبران و منابع اطلاعاتی به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد اعضای یک باند سرقت در محدوده بولوار میرزاکوچک خان تردد دارند. این مقام ارشد انتظامی مشهد تصریح کرد: با توجه به این که محدوده اختفای احتمالی سارقان شناسایی شده بود، گشت های نامحسوس در این منطقه و خیابان های اطراف افزایش یافت و مأموران تجسس با لباس های مبدل به رصدهای اطلاعاتی و ردیابی خودروهای مسروقه پرداختند تا این که شب شنبه گذشته، مأموران ویژه تجسس هنگام بررسی غیرمحسوس خودروها در محله سجادیه به یک دستگاه پراید سفید رنگ که در حاشیه خیابان پارک شده بود، مشکوک شدند. سرهنگ بوستانی گفت: استعلام شماره پلاک خودرو مشخص کرد که پراید مذکور مسروقه است، بنابراین عملیات مأموران انتظامی با این سرنخ وارد مرحله جدیدی شد و آنان عملیات خود را در 2 رشته متمرکز کردند. فرمانده انتظامی مشهد اضافه کرد: گروهی از مأموران پراید مذکور را زیر نظر گرفتند و گروه دیگری از آنان به انجام یک سری تحقیقات میدانی از اهالی محل پرداختند تا این که مشخص شد یکی از منازل همان اطراف به پاتوق خلافکاران تبدیل شده است. در همین حال وقتی مأموران تجسس کلانتری طبرسی جنوبی پاتوق مذکور را شناسایی کردند مشخص شد که یک دستگاه خودروی پراید مشکی رنگ که مقابل این پاتوق پارک کرده بود نیز مسروقه است. وی خاطرنشان کرد: مأموران انتظامی بلافاصله با کسب مجوزهای قضایی از قاضی «موحدی راد» (معاون دادستان مشهد) شبانه مخفیگاه یاد شده را محاصره کردند که در همین حال جوان 27 ساله ای به نام «م» از منزل مذکور خارج شد و هنگامی که قصد سوار شدن به پراید را داشت توسط مأموران به دام افتاد. این جوان سابقه دار که به مواد مخدر صنعتی نیز اعتیاد دارد در همان محل مورد بازجویی قرار گرفت و همدستان خود را به پلیس لو داد. مأموران که از میان جملات متناقض متهم دریافته بودند قرار است سرکرده باند که به «سگ» معروف است تا ساعتی دیگر به پاتوق بیاید به کمین اطلاعاتی در همان محدوده پرداختند اما حدود نیم ساعت بعد جوان موتور سواری به نام «ح» به محل رسید و کنار خودروی مسروقه توقف کرد. سرهنگ محمد بوستانی گفت: با دستگیری موتورسوار مذکور مشخص شد که او نیز از اعضای باند «سگ» است و در پی قرار با سرکرده باند به محل مذکور مراجعه کرده است. این مقام انتظامی ادامه داد: هنوز ساعتی از این ماجرا نگذشته بود که سرکرده باند سوار بر یک دستگاه پراید مسروقه دیگر وارد کمین نیروهای انتظامی شد اما به محض این که اطراف خود را نگریست و متوجه حضور مأموران شد پدال گاز را فشرد که از کمین نیروها فرار کند ولی مأموران انتظامی بلافاصله در خودرو را باز کردند و با اسپری فلفل او را مجبور به توقف کردند. سرهنگ بوستانی در تشریح جزئیات دستگیری اعضای این باند افزود: پس از انتقال متهمان به کلانتری طبرسی جنوبی، 2 دستگاه پراید مسروقه دیگر که در خیابان های اطراف پاتوق سارقان پارک شده بود نیز کشف شد.رئیس پلیس مشهد با اشاره به این که تاکنون مالکان 5 دستگاه خودروی مذکور شناسایی شده اند، تصریح کرد: تحقیقات درباره اعضای این باند با صدور دستور قضایی در حالی ادامه دارد که بررسی ها نشان می دهد اعضای این باند، خودروها را از مناطق مختلف شهر سرقت می کردند که تحقیقات بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پورسخاوت / سه شنبه هفته گذشته (27 مهرماه) شش مقنی برای لای روبی مسیر قنات واقع در محدوده روستای "کسکن" شهرستان سبزوار به درون چاه 160 متری رفتند که در پی ریزش دیواره ها به داخل چاه سقوط کردند. از این تعداد دو نفر با رساندن خود به دهانه های خروجی قنات نجات یافتند. علاوه بر آن ها دو نفر دیگر از ساکنان محلی نیز برای نجات افراد باقی مانده وارد قنات شدند که به علت ریزش قنات یک نفر از آنان مفقود شد و دیگری نجات پیدا کرد. بر این اساس تاکنون پنج مقنی همچنان در چاه 160 متری مفقود شده اند. هر چند عملیات نجات و یافتن مفقودان از روز حادثه تا کنون ادامه داشته است، اما متاسفانه پس از گذشت پنج روز از وقوع حادثه هنوز هیچ اقدام قابل توجهی برای نجات این افراد انجام نشده است.این در حالی است که استاندار خراسان رضوی روز گذشته پس از گذشت پنج روز به ستاد بحران استان دستور پیگیری این اتفاق ناگوار را داده است. مدیرکل مدیریت بحران استانداری خراسان رضوی با بیان این که استاندار به صورت مستقیم بر حادثه روی داده برای مقنی های مفقود شده در سبزوار نظارت دارد،گفت: افزایش شدت آب قنات از 50 لیتر به 150 لیتر در ثانیه کار امداد رسانی در حادثه چاه 160 متری سبزوار را با مشکل مواجه کرده است. حجت علی شایان فر دیروز در حاشیه بازدید از محل حادثه چاه 160 متری روستای "کسکن" از توابع بخش مرکزی شهرستان سبزوار در گفت وگو با خبرنگار خراسان رضوی افزود: اجرای عملیات جست وجو و نجات مفقودان این حادثه به مهارت و تخصص های لازم نیاز دارد. وی ادامه داد:عمق چاه، فاصله 6 کیلومتری محل حادثه تا مظهر قنات، وجود بیش از 80 حلقه چاه در محدوده حادثه و افزایش شدت آب، عملیات امداد رسانی و جست و جو و نجات رابا مشکلات زیادی مواجه کرده است. شایان فر ادامه داد: تاکنون سه نشست شورای هماهنگی مدیریت بحران با حضور مسئولان شهرستان در محل حادثه برگزار شد و امکانات شهرستان اعم از تجهیزات امداد و نجات، آتش نشانی، حفاری و پمپاژ آب در محل حادثه مستقر شده اند. وی گفت:با توجه به اهمیت حادثه شخص آقای استاندار به ستاد بحران ماموریت داد تا موضوع را از نزدیک بررسی کنیم. شایان فر تصریح کرد: نظرات متعددی برای نجات این افراد وجود دارد که جهت بررسی بهتر از مقنیان با تجربه شهرستان تربت حیدریه برای ارائه نظرات کارشناسی دعوت شده است. وی خاطرنشان کرد: برخی کارشناسان معتقدند که می توان مفقودان این حادثه را در مسیر چاه و در لابه لای گل و لای پیدا کرد . مدیر کل مدیریت بحران استانداری خراسان رضوی ادامه داد: هم اکنون دستگاه های حفاری در منطقه مستقر شده و از عصر شنبه براساس اعلام تیم حفاری، عملیات پمپاژ آب از داخل چاه آغاز شد. وی گفت: همزمان نیز سرهای چند چاه در مسیر قنات باز می شود تا از طریق ارسال دوربین به درون چاه بتوان وضعیت را ارزیابی کرد. شایان فر اظهار کرد: ما تا آخرین لحظه امید به زنده بودن این افراد را داریم و تا لحظه ای که خبری از آن ها به دست نیاوریم، لفظ فوت را برای آن ها به کار نخواهیم برد.
ارائه گزارش به وزیر کشور
فرماندار ویژه سبزوار نیز به خبرنگار خراسان گفت: رحمانی فضلی وزیر کشور هم در جریان ابعاد مختلف حادثه قرار گرفته است. احمد برادران ادامه داد: برخی به دنبال حاشیه سازی و برداشت های ناصواب از این حادثه هستند که در این زمینه گزارش روند فعالیت های انجام شده به استاندار و از طریق نماینده مردم سبزوار در مجلس به وزیر کشور ارائه شده است. وی گفت: این حادثه برای مردم سبزوار بسیار غمبار و مهم است و به همین دلیل شورای هماهنگی مدیریت بحران شهرستان تمام تلاش خود را برای پیدا کردن افراد مفقود شده به کار می گیرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.