تاریخ بیهقی یک ابتکار است
نویسنده : علیرضا حیدری farizi@khorasannews.com
اول آبان یادروز ابوالفضل بیهقی، صاحب تاریخ گرانسنگ بیهقی است که البته هنوز به طور رسمی این نامگذاری انجام نشده است اما هرساله این روز بهانهای میشود برای یادی از این اثر ارزشمند و گنجینهای از ادبیات فارسی.
«سخنی نگوییم تا خوانندگان این تصنیف گویند شرم باد این پیر را» و این جان کلام مردی است که امروز اثر سترگ و گرانسنگ او گنجینهای از تاریخ و فرهنگ و ادب فارسی به شمار میآید. او که صداقت و راستی را اساس کار خود قرار داده است تا قلمش به خطا نرود. مردی که از سرزمین ادب خیز و ادب پرور خراسان برخاست تا در شمار بزرگانی چون فردوسی، مولانا، رودکی، خیام، عطار، خواجه نصیر و صدها بزرگ دیگر نامی به بلندای تاریخ داشته باشد و در هماره روزگاران او و شاهکار بی بدیلش زبانزد صاحبان خرد و قلم باشند.«تاریخ بیهقی» اثری ماندگار و جاودان سالیانی است که ذهن و جان بسیاری را به خود مشغول داشته است. چه آن هایی که به سحر کلام او مجذوب میشوند تا از نثر دلنشین اش حظی برگیرند و چه استادانی که سالها عمر خود را صرف تحقیق و پژوهش و تصحیح این اثر ارزشمند کردهاند. تاریخ بیهقی از جمله تک آفرینشهای ادبی و تاریخی است که با تمام اهمیت ادبی، تاریخی و زبانی که دارد، هنوز هم نیازمند توجه و پژوهش است.
« تاریخ بیهقی» جدای از تمام زمینههای پژوهشی که دارد، همواره نیازمند تصحیحی جامع و کامل بوده و هست. در طول دهههای گذشته مصححان فاضلی دست به تصحیح این اثر زدهاند اما آخرین و جامعترین آن متعلق است به دکتر محمدجعفر یاحقی و استاد مهدی سیدی که با تلاشی محققانه، تصحیحی قابل اعتنا را به چاپ رساندهاند.در ارزش و اهمیت این چاپ همین بس که اثر برتر جشنواره فارابی، اثر برگزیده انجمن استادان سبزوار و سرانجام کتاب سال در بخش ادبیات شناخته شد.
در پایان سال 89 گفت و گویی مفصل با دکتر یاحقی، دکتر راشد محصل و مهدی سیدی داشتیم که در سالنامه 90 چاپ شد .مروردوباره آن و بازخوانی بخش هایی از این گفت وگوها را همزمان با یادروز بیهقی بی مناسبت ندیدیم.
دکتر محمد جعفر یاحقی با اشاره به نسخههای تاریخ بیهقی گفت: ما تردید نداریم که تاریخ بیهقی در هندوستان پیدا شده است یعنی نسخهای از ایران به هند رفته و آن جا تکثیر شده و بعد به ایران آمده است. کاتبان هندی نه تنها به فارسی تسلط نداشتند، عربی هم اصلا بلد نبودند، بنابراین غلط مینوشتند و این دشواریهای زیادی در اشعار عربی بیهقی ایجاد کرده بود. مرحوم ادیب چند بار به دشواری این اشعار اعتراف میکند. ما این ابیات را با توجه به نرم افزارها و سی دی هایی که هست و دیوانهای شعر عربی که در اختیار داریم، جست و جو کردیم و به نتایجی رسیدیم.مرحوم نوید و دکتر فیاض هم این مشکل را داشتند به خصوص در اشعار منتسب به بحتری و ابن رومی ولی ما در دیوان ابن رومی و بحتری گشتیم و با توجه به واژه ها، ابیاتی را که قافیه آنها تغییر کرده بود پیدا کردیم. برخی را هم از دیوانهای تصحیح شده به دست آوردیم. کتابنامه هم قابل توجه است چون بیش از 300 مأخذ و منبع قدیم و جدید را دیده و در تعلیقات از آنها استفاده کرده ایم.
تاریخ بیهقی امتیازات زیادی دارد. زبان بیهقی، زبان استوار ادبیات و زبان فارسی است. اگر به کتابهای قبل از بیهقی مثل تاریخ بلعمی، ترجمه تفسیر طبری، متون علمی مثل حدودالعالم، الابنیه و امثال آن نگاه کنیم میبینیم دایره واژگان آنها بسیار محدود است. مخصوصا ترکیبات بیهقی قابل توجه است که ویژه خود اوست. گاهی ترکیبات و واژه هایی را از زبان مردم گرفته و به آنها حیات بخشیده است همانند کاری که فردوسی در شاهنامه انجام داده است. ما نسخهای که مرحوم دهخدا از تاریخ بیهقی داشته است را به دست آوردیم و متوجه شدیم هرکجا که دهخدا خواسته است شاهد شعری بیاورد اول سراغ شاهنامه رفته و هرجا خواسته شاهد نثری بیاورد اول سراغ تاریخ بیهقی رفته است. اما نکته مهم این است که برخی لغات که به عنوان شاهد مثال در لغت نامه دهخدا و حتی معین و سخن آمده است، باید اصلاح شود چون براساس چاپ ادیب بوده است. البته در اواخر لغت نامه دهخدا گاهی از چاپ دوم دکتر فیاض استفاده کرده است. مواردی هم هست که به دلیل بدخوانی وارد لغت نامه شده است که در چاپ ما تصحیح شده و صورت درست آن آمده است. البته هیچ مشکلی متوجه مرحوم دهخدا نیست. چون او عین متن ادیب را میخوانده است.
دکتر راشد درباره بیهقی پژوهی میگوید: ببینید من فکر میکنم بیهقی پژوهی حتی واجبتر از سعدی پژوهی است. چون آثار سعدی هم عامه پسند است هم خاصه پسند. ضمن این که آثار امثال سعدی ادبی است اما تاریخ بیهقی هم ادبی است هم تاریخی. در بخش ادبی، تاریخ بیهقی یک ابتکار است. ما پیش و پس از سعدی نمونههای زیادی داریم اما چه اثری داریم که با نثر بیهقی قابل مقایسه باشد بنابراین بیهقی پژوهی هم ضرورت دارد و هم باید جمعی باشد.توجه به بیهقی توجه به ادبیات پیش از اوست مثل فردوسی و مفاهیمی مثل خردورزی.
من فکر میکنم فردوسی هم در زمان خودش و هم بعد از فوتش آدم شناخته شدهای بوده است بنابراین بیهقی حتما به شاهنامه نظر داشته است. ولی چون در دستگاه غزنوی کسی جرات نداشته است نام فردوسی را بیاورد، کسانی مثل بیهقی این علاقه را پنهان میکردند. ضمن این که خردورزی مهمترین شاخصه شباهت این دو بزرگوار است.
سیدی با اشاره به شباهتهای تاریخ بیهقی و شاهنامه معتقد است: من توضیحی بدهم که بحث دقیقتر بررسی شده باشد. ما قطعا حرفمان این نیست که تاریخ بیهقی با شاهنامه همبری میکند چون بیهقی یک دوره کوتاه از تاریخ غزنوی را بیان میکند ولی شاهنامه گستره تاریخ ایران را. آن چه شباهت این دو را بیان میکند خدمتی است که این دو به زبان فارسی کردهاند و دایره واژگانی آن هاست. ضمن اینکه جالب است بدانید تاریخ بیهقی را باید به گویش تاجیکی بخوانید تا خوب بفهمید. من با قاطعیت عرض میکنم که تاریخ بیهقی را جز یک خراسانی نمیتواند تصحیح کند. آن هم کسی که به جغرافیای خراسان بزرگ آشنا باشد یعنی پهنه وسیعی شامل تمام افغانستان، تمام پاکستان، نیمی از ازبکستان، تمام تاجیکستان و نیمی از ایران جزو قلمرو بیهقی بودهاند. 400 اسم جغرافیایی در بیهقی آمده است، ما تمام اینها را شناسایی کرده ایم. در سال 74 که به ماوراءالنهر رفتیم نقطه به نقطه مناطقی که بیهقی اشاره میکند را گشتیم و پیدا کردیم.