یادداشت
تعداد بازدید : 153
آتش سوزی جنگل ها و عاملی که کتمان می شود
نویسنده : مجید فکری info@khorasannews.com
خداوند را بسیار شاکریم که باز باران رحمت الهی اش را نازل کرد تا گره گشای یکی دیگر از مشکلات بزرگ کشور باشد. شاید اگر این باران کمی دیرتر از روز پنج شنبه به یاری ماموران زحمتکشی آمده بود که با حداقل امکانات در تلاش برای نجات جنگل بودند، مساحتی بسیار بیشتر از 180 هکتار از جنگل های زیبای گلستان در آتش می سوخت. آتش سوزی که شاید ششمین مورد طی پاییز امسال بوده است.
هرچند در چنین مواردی مسئولان و نیروهای انسانی ذی ربط همه تلاش خود را به کار می بندند اما اطلاع یافتن دیر هنگام از آتش سوزی و سپس اقدام عملی دیرهنگام با توجه به کمبود نیرو و امکانات، خسارات را چندین برابر می کند. در آسیب شناسی نظری و میدانی موضوع به این نتیجه می رسیم که ظاهرا همه عوامل دست به دست هم داده است تا روز به روز از مساحت جنگل های کشور کاسته شود به طوری که به گفته کارشناسان، سالانه ١۴٠ هزار هکتار از جنگل های مان را بنا به دلایل مختلف از دست میدهیم و نتیجه آن که مساحت جنگلهای کشور طی پنج دهه اخیر از ١٨ میلیون هکتار به 14.3میلیون هکتار کاهش یافته است.
در نگاهی دقیق تر و میدانی به موضوع آتش سوزی جنگل های کشور به این نکته برمی خوریم که عامل اصلی حریق را گردشگران بی توجه می دانند و پس از آن خشکی جنگل، صاعقه و امثال آن. این در حالی است که بررسی های روزنامه نگارانه نشان داده است حداقل در استان گلستان یکی از عوامل اصلی آتش سوزی نه این عوامل بلکه برخی بومیان و روستاییان منطقه هستند که نه به دلیل سهل انگاری بلکه برای انتقام جویی از محیط بانان و حافظان جنگل یا تبدیل اراضی جنگلی به مزرعه و باغ دست به آتش سوزی عمدی جنگل می زنند که صد البته خشکی جنگل ها و وزش باد بر سرعت و شدت آن می افزاید. این واقعیتی است که به هر دلیل مسئولان حاضر به بیان آن نیستند. اما مخف ی نگاه داشتن آن مثل بسیاری از آسیب های اجتماعی نتیجه ای جز بحرانی تر شدن موضوع در پی ندارد.
عجیب به نظر می رسد اما در مواجهه حضوری با این افراد، آن ها علت این اقدام خود را برخورد نامناسب و خشن محیط بانان برای شکار و برداشت چوب از جنگل، ذکر می کنند. رویدادی تلخ و کاملا شخصی که فارغ از درست یا غلط بودنش لطمات جبران ناپذیری به این سرمایه ملی وارد می کند. نکته تلخ تر این که این روال بین بومیان برخی مناطق استان به نوعی پذیرفته شده است و آن ها برای چنین اقداماتی خود را صاحب حق می دانند.
بنابراین چنین به نظر می رسد که کمبود نیرو و امکانات اطفای حریق هرچند بسیار مهم و لازم است اما مهم تر از آن پیشگیری از وقوع چنین حوادثی است. شاید کنترل خشکسالی و صاعقه و وزش باد در ید قدرت ما نباشد اما می توان این فرهنگ و باور غلط و نگاه تقابلی به وجود آمده طی دهه های اخیر بین بومیان منطقه و نیروهای خدوم جنگل بانی را اصلاح کرد و لازمه آن فرهنگ سازی مناسب در قالب برگزاری دوره های آموزشی و نیز شاید اصلاح رفتار نیروهای مجری قانون با ساکنان مناطق جنگلی است.
به عبارت دیگر تا زمانی که اهمیت حیاتی اکوسیستم جنگل برای بومیان و ساکنان منطقه روشن نشود و آن ها تعریفی از انفال و میراث آیندگان نداشته باشند و همچنین برخی نیروهای جنگل بانی و محیط بانی برخوردهای شدید و خارج از عرف و قانون در برابر شکار و برداشت غیر مجاز از خود نشان دهند و نیروهای نظارتی و مراقبتی تقویت نشوند، این معضل آسیب رسان به اقتصاد و جامعه نه تنها کاهش نخواهد یافت بلکه بیم آن می رود که افزایش هم داشته باشد و آن زمان شاید دیگر هیچ بارانی آتش بی توجهی و سوء مدیریت ها را خاموش نکند.