رویا حسینی- قرار است برای تو بنویسم، بهتر بگویم برای خدا از تو بنویسم. خاطرات و دست نوشته هایت را مرور می کنم. در انتظار جوانه ای که در ذهنم بروید و بارانی از مهرت بر آن ببارد و نوشته ام بوی بهشت بگیرد.
نگاهم به دست نوشته هایت گره می خورد و دلم به واژه های تراوش های ذهنی ات بند می شود، واژه هایی که سی و چند سال از عمرشان می گذرد و امروز که مرورشان می کنم هنوز بهاری اند.
نمی دانم تو زمان را در نوردیده ای و همین جا کنارمان راه می روی؟ یا واژه هایت رنگ خدا دارند و برای همیشه زنده می مانند.
به گمانم هم واژه هایت به رنگ خدا هستند و هم تو این جا کنارمان هستی!
و ما امروز چقدر به تو احتیاج داریم و دنیا چقدر به تو محتاج است و تمام سازمان هایی که به نام حق کودک، حق زنان، برابری، تساوی جنسیتی، القاب نفس گیرشان را در کاممان ریخته اند و حالا یک دم است که در این جو سرمازده، یخ بزنیم از بی هویتی!
نوشته هایت هویت مردانه و زنانه، مادرانه و پدرانه، چند دهه قبلمان را فریاد می زند.
به این فکر می کنم که چرا نوشته های بهاری ات را به پاییز سپرده ایم؛ چرا از تو غافل شده ایم.
برادرم تو بگو! تو دوباره در گوشمان زمزمه کن! تمام حقوقی را که دنیا با نقاب انسانیت و حق انسان به خوردمان می دهد و بگو تا بدانیم و بدانند، مردانی که عزت و اقتدارشان شیطان را ترسانده بود. دلشان مواج می شد در برابر اهل خانه شان!
در یادبود عروج آسمانی اش در عملیات کربلای 5، بهاری ترین واژه ها را پیش رویتان قرار می دهم. دست نوشته های سردار شهید محمد فرومندی! مردی که کودک را معلم می خواند و شان زن را مادری انسان می داند.
برای فرزندانم !
فرزندم، آقا مرتضی! تو آیتی هستی از آیت های خدا و تو کتابی هستی که به ما درس معرفت ا... می دهی. تو نوری هستی که ما را به روشنایی هدایت می کنی و تو راهی هستی که وسیله حرکت به مقصد نهایی مان شده ای. توقبل از این که فرزند ما باشی هدایت گرمان هستی و قبل از این که کوچک خانه باشی استاد و معلّم ما هستی و تو مجموعه ای از حکمت های خدایی که به صورت فرزند شکل گرفته ای .
فرزندم، آقا مصطفی! شما در بین برادرت مرتضی و خواهرت مهدیّه خانم، نکته ای زیبا شده ای و مشیت حق بر آن تعلق گرفته که در روز موعود، تو در سمت چپ مهدیّه و مرتضی در سمت راست مهدیه و مادرشجا ع و با صلا بت تو در جلو مهدیّه حرکت کنید و من نظار ه گر این مجموعه، خدا را شکری دیگر نمایم.مهدیّه قشنگم! خدای را هزاران بار شکر می کنم به خاطر وجود تو، تونقش زیبایی هستی بر دامن مادرت و حکمت حق بر آن تعلّق گرفته که بهشت را در سایه شمشیر برادرانت آن زمان که برای تحقّق کلام خدا ازغلاف کشیده شوند قرار دهد و در صحنه ای دیگر زیر پای شما.
فرازهایی از نامه شهید به فرزندانش
برای همسرم :
همسرم !تو خوب می دانی که من و تو قبل از این که برای هم یک زن و شوهر باشیم دو انسان متعهّد هستیم در قبال انقلاب و اسلا م و رهبری امام. پیوند مقدّس ازدواج و همزیستی من و شما باید وسیله ای باشد برای این که در حرکت اجتماعیمان بتوانیم بهتر وزیادتر در خدمت اسلام وامام بزرگوارمان باشیم. شما باید در مسئولیّت مادر بودن و خانه داری کردن که صحنه مبارزه شماست احساس خستگی و تنهایی و دلتنگی نکنید و من هم باید از این که در این بیابان ها و گرما و میان گلوله ها، وظیفه مقاومت دارم احساس خستگی نکنم.امروز من و شما در یک زمان بسیار حسّاس از زندگی و انقلاب قرارگرفته ایم که شاید بعدها این موقعیّت را پیدا نکنیم.مسئله فعلی شما با سه فرزند کوچک و با مشکل تنهایی و مشکلات خانه مشکلات خستگی روحی اگر چنان چه شما را به عکس العمل وادارکند و صبر و مقاومت از خود نشان ندهی، بدان که شما به عنوان یک رزمنده زن در سنگر انقلاب و در بین سربازان امام زمان(عج) کوتاهی کرده ای و در سنگر خودت نتوانسته ای مقاومت کنی. به خدا قسم مبارزه شما با دشمنان انقلاب و اسلام از مبارزه ما به مراتب مشکل تر و در نتیجه با ارزش تر است در پیش خدا.
ما در این جا حس کرده ایم که مشکل جنگیدن با دشمن کافر به مشکلات زندگی نمی رسد. چرا که جهاد ما جهاد اصغر است و جهاد شما جهاد اکبر. همسرم! تو می دانی که روز قیامت هرکس را به پای خودش محاکمه می کنند. پس باید طوری زندگی کنیم که من برای شما و شما فقط برای من زندگی نکنیم . اگر من آن قدر غرِق در وجود شما شوم که مسئولیتم رافراموش کنم و شما آن قدر شب و روز غرِق در من شوی که رسالت خودت را فرامو ش کنی ، روز قیامت که شود هر کدام جدا از هم باید جوابگو وپاسخگو باشیم شما این را بدانید که زندگی با همه بالا و پایین و با همه مصیبت ها و زجرهایش مثل یک جاده ای می ماند که من و شما دست همدیگر را گرفته ایم و روی این جادّه به طر ف یک هدف که همان رضایت خداست حرکت می کنیم. حالا اگر من و شما روی این جاده حرکت نکنیم و این جادّه وسیله تند حرکت کردن من و شما نباشد بلکه روی این جادّه بایستیم و به خودمان و به این جادّه مشغول باشیم ازهدف اصلی بازمانده، به مقصد نمی رسیم.
تربیت باید قرآنی باشد
همسر عزیزم و مادر دو انسان! خداوند متعال امانتی الهی برای مدت 10 الی 15 سال به ما سپرده و خو ب می دانی که صاحب امانت خداست و موضو ع امانت انسان -مرتضی و مصطفی - و مزد امانت داری بهشت برین و والای خداوند است و غفلت از امانت داری انسان را به بدبختی و جهنم می فرستد و تلاش بر حفظ امانت آن طوری که صاحب امانت خواهان است انسان را عزیز و به بهشت هدایت می نماید.
فرازهایی از نامه سردار شهید فرومندی به همسرش
تقدیم به کوچولوی بی خبر از جنگ
باسمه تعالی
تقدیم به کوچولوی بی خبر از جنگ و تقدیم به معصومه مبرّا از گناهم وتقدیم به هُمایی که وارث تنهایی ها و جدایی ها و دعاها و توکل ها و اشک ها وآه های والفجر ٨ و کربلای یک می باشد.
تقدیم به مرضیه زیبایم که بهترین همبازی و همفکر مهدیه قشنگم [است] که خواهرانی نیکو برای پسرانم مصطفی و مرتضی می باشند.
خدایا از خودت سعادت این شجره طیبه و بندگی این نسل را خواهانم !و تو را به تمام ارزش های این جنگ و انقلاب سوگند می دهم که راهنمای همه وارثان این جنگ و انقلاب باش .
آمین یا رب العالمین.
همسرم ! واقعیّت هایی را حس می کنم که از خداوند متعال پنهان نیست و دلم می خواهد از شما هم پنهان نباشد. این مسئله، مسئله تازه ای نیست، بلکه در هر زمان جزو مسائل اساسی است و استخوان بندی زندگی دنیایی ما می باشد و آن این است که شما شاهد این واقعیّت اساسی هستید که حرکت عظیم ملّت مسلمان ایران به رهبری امام و با مایه 60 هزار شهید و 100 هزار مجروح در عرض چند سال توانست بت شاهنشاهی را در ایران سرنگون کند شیطان بزرگ بعد از این ضربه بزرگ ملّت اسلام، توطئه ها و دسیسه های زیادی را از دولت موقّت گرفته، تا کودتای نوژه و حمله به طبس و جریان لیبرال ها و بنی صدرخائن و حرکت مسلّحانه منافقین و در نهایت جنگ تحمیلی را به جرم آن حرکت عظیم بر ملّت ما وارد آورد و واقع امر این است که در هر کدام از توطئه های فوِق بشری، عده ای یا با خون، یا با صبر یا با دربه دری، یا باجراحت و مشکلات دیگر مایه گذاشتند و با سوختن خویش، روشنایی برای راهنمایی دیگر ملّت ها فراهم کردند و به حق، حسین گونه فدای اسلام و قرآن شدند و به قول امام وظیفه دارند بایستند و اگر چنان چه این ملت ازراهی که رفته بخواهد برگردد ضمن این که به مراتب ضربات بیشتری را بایدمتحمّل شود، باعث از دست دادن شرافت و عظمت و قدرت هم می شود و شاید بلا هم بر این ملّت نازل شود و حالا در قیامت چه خواهدشد که اصل مسئله می باشد.