کیفیت و تاریخچه نماز طلب باران، به بهانه برگزاری اش در بیرجند و زابل
تعداد بازدید : 105
ضرورت احیای یک آموزه دینی مهجور
یکی از دستورهای دینی این است که هنگام خشکسالی و قحطی مردم نماز استسقاء (طلب باران) بخوانند و دعا کنند تا خداوند با باران رحمتش خشکسالی را خاتمه دهد، در طول تاریخ هم بارها مردم همراه بزرگان دینی با برگزاری نماز طلب باران از حضرت حق طلب باران داشته اند. آموزه ای که این روزها مهجور واقع شده است. اما به تازگی تصاویری از برگزاری نماز طلب باران در بیرجند و زابل منتشر شده است. به این بهانه سراغ شرایط و کیفیت این نماز و مصادیق اش در سیره اهل بیت (ع) رفتیم.
شرایط اقامه نماز باران
یکى از دستورات اسلام این است که هنگام خشکسالى و قحطى دعا کنند تا خداوند به آن ها باران دهد یا نماز «استسقاء»(طلب باران) بخوانند. این نماز دو رکعت است و همانند نماز عید در بیابان انجام مى شود. شرکت کنندگان این نماز در قنوت آن از خداوند باران مى خواهند. البته توصیه اکید شده است که پیش از نماز، همه شرکت کنندگان سه روز، روزه بگیرند، توبه کنند و هر فرد حق دیگرى به گردن دارد، بپردازد. شرکت کنندگان این نماز با پای برهنه و با لباس هاى ساده همراه کودکان، پیرمردان و حتى حیوانات به صحرا مى روند تا بیشتر شامل رحمت خداوند قرار بگیرند.
فرازهایی از خطبه امام علی(ع) برای طلب باران
خطبه 115 نهج البلاغه، دعایی است که امام علی(ع) برای طلب باران بر زبان آورده است: «خداوندا! کوه هاى ما از بى آبى از هم شکافته و زمین ما به صورت غبار درآمده است. الها! هنگامى بیرون آمده ایم که خشکسالى پى در پى به ما هجوم آورده و ابرهاى به ظاهر پر باران به ما پشت کرده اند. تو مایه امید هر بیچاره و حل کننده مشکلات هر طلب کننده هستی، در این هنگام که یاس و نومیدى بر مردم چیره و ابرها از باریدن بازداشته شده و حیوانات بیابانى رو به هلاکت گذارده اند، تو را مى خوانیم و تقاضا داریم که ما را با اعمال مان مؤاخذه نکنى! و ما را به گناهان مان مگیرى. رحمت ات را به وسیله ابرهاى پرباران و بهاران پُرگیاه و گیاهان سرسبز و پرطراوت، بر ما گسترده دار! باران دانه درشت خود را آن چنان بر ما ببار که زمین هاى مرده زنده شوند و آن چه از دست رفته است بازگردد.»
ماجرای نماز باران امام رضا(ع)
در ایامی که امام رضا(ع) در خراسان به سر می برد، مدتی خشکسالی شد و باران نیامد. عده ای از منافقان و حاشیه نشینان مجلس مأمون از این حادثه سوء استفاده و شایعه کردند که چون مأمون، علی بن موسی(ع) را ولیعهد خود کرده است و این امر را خداوند دوست ندارد، به همین خاطر باران قطع شده است و برکات الهی نازل نمی شود. مأمون در روز جمعه ای از امام(ع) تقاضا کرد که برای نزول باران و رحمت الهی دعا کند اما امام رضا(ع) فرمود: «روز دوشنبه برای اقامه نماز استسقاء بیرون خواهم آمد...» روز دوشنبه فرا رسید. مردم از خانه ها بیرون آمدند، امام رضا(ع) به صحرا رفت و مردم نیز گرد آمدند و چشم به حرکات و سکنات آن حضرت(ع) دوختند. امام(ع) دو رکعت نماز استسقاء را اقامه کرد و آن گاه بالای منبر رفت و در خطبه بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «خدایا! ای پروردگار من! تو حق ما اهل بیت(ع) را بزرگ شمرده ای. این مردم به ما متوسل شده اند همچنان که خودت فرموده ای و به فضل و رحمت تو امیدوارند و چشم انتظار احسان و لطف تو هستند. این ها را از باران سودمند و فراوان و بی ضرر و زیان خود، سیراب گردان و این باران را پس از بازگشت آنان به خانه هایشان نازل فرما.» یکی از حاضران در آن اجتماع می گوید: «به خدا سوگند همان لحظه حرکت ابرها در هوا شروع شد و رعد و برق پدید آمد. مردم به جنب و جوش افتادند که تا باران نیامده به خانه های خود برگردند. حضرت علی بن موسی الرضا(ع) به آنان فرمود: آرام باشید! این ابر برای این منطقه نخواهد بارید به ناحیه دیگری می رود، آن ابر رفت و ابر دیگری به همراه رعد و برق آمد، مردم دوباره خواستند حرکت کنند، امام فرمود: «این ابر نیز به فلان قسمت خواهد رفت.» در حدود 10 ابر به همین ترتیب آمد و از فضای منطقه عبور کرد و هر بار امام(ع) فرمود: «این ابر برای شما نیست. یازدهمین ابر از راه رسید.» امام رضا(ع) فرمود: «این ابر را خداوند متعال برای شما فرستاده است، در برابر فضل و کرم خداوند شکر کنید و به سوی منازل خویش بازگردید تا شما به خانه نرسیده اید باران نخواهد بارید.» آن گاه امام رضا(ع) از فراز منبر پایین آمدند و مردم نیز به خانه هایشان رفتند. در همین هنگام بود که باران شدیدی نازل شد و تمام حوض ها، گودال ها و نهرها را پر کرد. بعد از نزول باران و سیراب شدن زمین از برکات الهی و خوشحالی مردم، حضرت رضا(ع) به میان جمعیت آمد و آنان را موعظه و به شکرگزاری از نعمت های الهی به درگاه پروردگار منان دعوت کرد.