جواد غیاثی
info@khorasannews.com
اسحاق جهانگیری دهم تیر امسال در توضیح تدابیر دولت برای مقابله با تحریم ها اشاره ای کوتاه به فروش نفت از طریق بورس کرد که آغازی بود بر موجی از اظهارنظرها و واکنش ها درباره امکان پذیری این راهکار، مشکلات و موانع و البته مزیت های آن. جهانگیری در مراسم روز معدن گفته بود:«با کشورهای دوست خود گفت وگو و راه های فروش نفت را باز کرده ایم. نفت خام ایران در بورس داخلی عرضه خواهد شد و بخش خصوصی، شفاف نفت بخرد و صادر کند. به میزانی که نیاز داشته باشیم، بخش خصوصی در تناژهای مختلف وارد عرصه شده است». اولین واکنش ها به این اظهارات مثبت نبود. مدیر امور بین الملل شرکت نفت که نهاد مسئول فروش نفت در وزارت نفت است، موضوع فروش نفت در بورس برای صادرات را منتفی دانست و گفت این امکان برای مصارف داخلی میسر است و کارکرد صادراتی ندارد . بعد از او نیز موجی از واکنش ها درباره نبود امکانات فنی، نبود بخش خصوصی قدرتمند برای ورود به این حوزه و همچنین کارآمد نبودن فروش بورسی برای دور زدن تحریم ها صورت گرفت. با این حال برخی کارشناسان درباره امکان پذیری موضوع در برخی شرایط سخن گفتند و برخی نیز، به خصوص مسئولان بورس انرژی، با قدرت از مهیا بودن زیرساخت ها برای فروش نفت در بورس انرژی دفاع کردند و انتقادات و مانع تراشی ها را به نبود اراده مرتبط دانستند نه نبود امکان فنی. با همه این ها، روز سه شنبه، اسحاق جهانگیری در اصفهان دوباره از بورس نفت و صادرات نفت در شرایط تحریم به کمک بخش خصوصی سخن گفت. البته جهانگیری باز هم کوتاه بحث کرد و به انتقادات، به خصوص مباحث شرکت نفتی ها پاسخ نداد و فقط گفت که با عرضه نفت از طریق ریال همه چیز شفاف خواهد بود و مشکلات گذشته تکرار نخواهد شد.
انواع معاملات نفتی در بورس
قبل از ورود به نکات و نظرات مختلف، لازم است کمی درباره بورس و انواع معاملات در آن توضیح دهیم. به طور کلی معاملات در بورس ها یا به صورت فیزیکی است یا کاغذی. مثلا ممکن است شما با مراجعه به یک حراجی در بورس کالا مقداری کالا بخرید و برای مصارف خود استفاده کنید. در این جا بورس صرفا یک بازار شفاف ایجاد کرده است که خریداران و فروشندگان می توانند با مراجعه به آن، انواع محصولات را معامله کنند. در این نوع بازار، افراد محدود، فعالان حوزه صنعتی و البته افراد با قدرت مالی زیاد، توان ورود دارند.اما درباره معاملات کاغذی موضوع متفاوت است. در این بازارها که معاملات آتی (futures) از مهم ترین آن هاست، صرفا تعهد خرید یا فروش کالا معامله می شود و نه خود کالا. در این بازارها افراد غیرفعال در صنعت، سفته بازان و آربیتراژگران هم وارد می شوند که مبلغی را به عنوان تضمین در یک حساب خاص قرار میدهند و نیازی به منابع مالی گسترده هم ندارند. به همین دلیل بازارهای کاغذی خیلی زود عمق پیدا می کند و قیمت های کشف شده در آن معتبر است.با این مقدمه، این نکته روشن میشود که در شرایط فعلی، برای دور زدن تحریم ها، فروش فیزیکی نفت در بورس موضوعیت دارد و معاملات کاغذی، یا راه اندازی بازار آتی نفت، حداقل در کوتاه مدت دردی را دوا نخواهد کرد. اگرچه ممکن است ایجاد بازار آتی، کشف قیمت در داخل و ... مزایایی داشته باشد و می تواند مقدمه راه اندازی بازار فیزیکی یا حراج نفت برای فروش به بخش خصوصی باشد اما در کوتاه مدت و برای رفع اثر تحریم ها چندان موضوعیت نخواهد داشت.
ایده بورس نفت در کشور؛ بعد از 20 سال هنوز پر از ابهام
ایده راه اندازی بورس نفت در کشور، ایده جدیدی نیست و حداقل 20 سال سابقه دارد، جایی که در سال 1377 پروژه ای برای بررسی موضوع تعریف شد. واقعیت این است که هم اکنون تولیدکننده و فروشنده نفت در کشور منحصرا در اختیار شرکت نفت است و این انحصار، معایبی دارد که مدت هاست برای رفع آن تلاش می شود. موضوع در نیمه دهه 80 جدی تر و در سال 86 معاملات فراورده های نفتی و پتروشیمی در آن انجام شد اما همچنان خبری از طلای سیاه نبود تا این که در سال 90 مراسمی برگزار و معاملاتی محدود انجام شد و بعد دوباره موضوع به محاق رفت. در سال 93 نیز دوباره معاملات محدودی برای خرید و مصرف داخلی – برای پالایشگاه های کوچک- انجام شد اما همچنان بورس نفت، آن گونه که به واقع بازیگران صنعت نفت در کشور را متنوع کند و امکان صادرات از طریق بخش خصوصی را فراهم آورد، فراهم نشد.
حمله جهانگیری به نگرانی از "بازگشت زنجانی"
وقتی حرف از تحریم نفت و دورزدن آن می شود، خیلی زود اذهان سراغ مصیبت دوره قبل تحریم ها یعنی بابک زنجانی می رود؛ جایی که تلاش برای دورزدن تحریم ها شرایطی را رقم زد که وزارت نفت هنوز هم درباره امکان نقدکردن بخشی از طلب اش تردید دارد. بنابراین جهانگیری در اظهارات اخیرش، بیش از آن که درباره چگونگی فروش نفت در بورس، وجود بخش خصوصی توانمند و ... حرف بزند، از بورس می گوید و شفافیت اش. جهانگیری روز سه شنبه هم در اصفهان گفت: ما اعلام کرده ایم که در بورس، نفت می فروشیم و فروش نفت در بورس شفاف ترین و سالم ترین روش معامله است زیرا در انظار عمومی صورت می گیرد. بنابراین جهانگیری عزمش را بر این گذاشته که نگرانی در خصوص تکرار زنجانی ها را از بین ببرد. همچنین تاکید دارد، مشکل فروش نفت در شرایط بازگشت تحریم ها را از طریق راهکارهای پیش بینی شده، از جمله فروش نفت در بورس به بخش خصوصی و صادرات توسط آن ها رفع خواهد کرد. سه دسته نظرات موافق، مخالف و موافق مشروط درباره این راهکار اعلامی جهانگیری را مرور و در نهایت جمع بندی خواهیم کرد.ضمنا این توضیح لازم است که در این جا بحثی درباره امکان کاهش یا توقف صادرات نفت ایران نداریم. پیشتر درباره موانع طبیعی (بحث نبود جایگزین، وابستگی مشتریان به نفت ایران، فروش به شرکای تجاری که با آمریکا همکاری نمی کنند) و راهکارهای ابداعی ایران ( از جمله مذاکره و ارائه تخفیف، مشروط کردن قراردادهای کلان به فروش نفت و ...) بحث کرده ایم و در این جا، با این فرض که بخشی از صادرات ما در جریان تحریم های آینده آسیب خواهد دید، به بررسی این موضوع می پردازیم که فروش از طریق بورس نفت، چقدر شدنی است؟
مسئول فروش نفت در وزارت نفت: فقط برای مصرف داخلی شدنی است
در شرکت نفت، معاونت امور بین الملل، مسئول بازاریابی، انعقاد قرارداد با خریداران ( یا واسطه ها و بازاریابان)، تعیین قیمت و فروش نفت است. خوشرو مدیر امور بین الملل این شرکت اولین واکنش را به اظهارات جهانگیری داشت. خوشرو گفت: در صورت وجود تقاضای واقعی برای شرکتهای پالایشی داخلی، حتی اگر توان پالایشی اندکی داشته باشند، نفت خام عرضه میکنیم که این نفت خام، مختص مصرف در پالایشگاههای داخلی است و کارکرد صادراتی ندارد. خوشرو توضیحات بیشتری درباره علل غیرصادراتی بودن این فروش نداد اما آن چه واضح است، این که این معاونت با راهکار جهانگیری موافق نیست یا این که آن را عملیاتی نمی داند.
بخش خصوصی واقعی، توان مالی ندارد
مهم ترین انتقادات در مواجهه با ایده نفتی جهانگیری مربوط به ناتوانی بخش خصوصی واقعی در تامین منابع مالی لازم برای خرید نفت است. این افراد هشدار می دهند که در این شرایط، دوباره نهادهای خاص و شبه دولتی ها وارد کار خواهند شد و خطر ایجاد رانت و ناکارآمدی وجود خواهد داشت. منتقدان می گویند که فروش یک محموله یک میلیون بشکه ای نفت حدود 700 میلیون دلار سرمایه می خواهد که در توان بخش خصوصی نیست. مثلا طبق برخی شنیده ها، در دوره قبلی تحریم ها با بیش از 500 شرکت برای فروش نفت مذاکره شد که در نهایت کمتر از 40 مورد واجد صلاحیت شناخته شدند اما در نهایت فقط با یک شرکت قرارداد امضا شد و نفت به صورت واقعی به او تحویل داده شد. بنابراین این که اکنون توان بالایی برای ورود بخش خصوصی ایجاد شده باشد، محل تردید کارشناسان است.
عبده: برای بورس نفت، حداقل به بازار منطقه ای نیاز داریم
نظر مخالف دیگر مربوط به اقتصاددان برجسته حوزه مالی، یعنی عبده تبریزی بود. البته نظر او از برخی قیود ایده جهانگیری حمایت هم می کند. عضو شورای عالی بورس با بیان این که شرایط مناسبی برای راهاندازی بورس نفت برقرار نیست، این گونه توضیح می دهد که در حالی که بورس نفت ماهیت بین المللی دارد اما بازار سرمایه کشورمان بینالمللی نیست. عبدهتبریزی در گفتوگو با ایلنا با اشاره به طرح فروش نفت در بازار سرمایه و بورس اظهار کرد: بورس نفت و انرژی ماهیت بینالمللی دارد و اصولا هم در بورسهای کالایی مانند بورس نفت، بورس انرژی، فولاد، برق و ... مردم عادی نمیتوانند ورود کنند. عبدهتبریزی ادامه داد: معتقدم بورس نفت را باید در یکی از مناطق آزاد با دسترسی به مقررات وسیعتر نسبت به مقررات جاری کشور راهاندازی کنیم و طبیعی است که بورس نفتی باید در شرایط اقتصادی و روابط بین المللی مناسبتر ایجاد شود. عضو شورای عالی بورس با تاکید بر این که امروز بهترین زمان برای ایجاد بورس نفت نیست،گفت: به هر حال تشخیص دولت این است که شاید راهاندازی بورس نفت بتواند در فروش نفت کشورمان موثر باشد اما برای فروش نفت از طریق بازار سرمایه حداقل باید بازار منطقهای برای آن ایجاد کنیم که عدهای از خارج از کشور بتوانند نفت ایران را خریداری کنند.
به جای بدهی های بخش خصوصی به آن ها نفت بدهید
گفتیم که یکی از مهم ترین موانع فروش نفت در بورس و به طور کلی به بخش خصوصی، ناتوانی مالی بخش خصوصی واقعی در تامین مالی، تضمین و خرید نفت است. در این باره پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران صریحا در واکنش به جهانگیری این گونه توئیت کرد: "بخش خصوصی واقعی امکانات صادرات نفت خام را ندارد". نرسی قربان کارشناس خبره حوزه انرژی نیز در گفت وگویی که با شرق داشت، بر این موضوع تاکید کرد و توضیح داد که گروه ها و نهادهای خاص به نام بخش خصوصی وارد و به نوعی باعث تکرار مشکلات گذشته نشوند. البته قربان یک پیشنهاد برای رفع این مشکل هم ارائه کرد: "فروش نفت در ازای بدهیهای دولت به بخش خصوصی". می دانیم که دولت چند صد هزار میلیارد تومان به بخش خصوصی بدهکار است که مشکلاتی هم برای بخش خصوصی ایجاد کرده است. قربان می گوید: "در این صورت بخش خصوصی میتواند با فروش نفت معادل بدهی، بدهیهای خود را وصول کند و ادامه حیات داشته باشد، اما اگر بخش خصوصی به صورت مستقیم وارد خریدوفروش نفت خام شود، منابع مالی کافی ندارد؛ مگر گروههای خاص".
مشکلات فنی وجود دارد؟
اگرچه مسئله اصلی درباره فروش نفت توسط بخش خصوصی، به توان مالی این بخش مربوط است اما منتقدان توضیحات دیگری هم دارند. برخی می گویند که اساس زیرساخت فنی عرضه و معامله نفت در بورس ایران وجود ندارد. مثلا محسن قمصری، مدیر سابق امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران نیز یکی دیگر از مخالفان عرضه نفت در بورس انرژی است و دلایل خود را درباره این موضوع در کتاب «ناگفتههای فروش نفت ایران» و همچنین در مصاحبه با برخی رسانه ها در سالهای اخیر اعلام کرده است. به گزارش فارس، قمصری، زمینهسازی برای فساد، دلالبازی، ضعف سازوکار IT ، نبود زیرساخت بورس و ناتوانی شرکت های داخلی در خرید و تامین سرمایه نفت را به عنوان دلایل مخالفت خود با فروش نفت در بورس بیان میکند.
بورس انرژی: همه زیرساخت ها فراهم است
اگرچه به انتقاد پیشین، یعنی ناتوانی مالی بخش خصوصی پاسخ روشنی داده نشده اما انتقاد اخیر مبنی بر فراهم نبودن زیرساخت ها با واکنش مسئولان بورس انرژی مواجه شده است. سید علی حسینی مدیرعامل بورس انرژی در گفت وگویی مفصل که با عیارآنلاین داشته در این باره با اشاره به معاملات فیزیکی و کاغذی می گوید: «هر دوی اینها در کشور ما امکان پذیر است. یعنی ما هم عرضه فیزیکی نفت خام را میتوانیم انجام بدهیم. همچنان که برای خود شرکت ملی نفت، تا الآن در چند مرحله محمولههای نفت کوره بزرگ -35 هزار تنی- را فروختیم.»
برخی به دنبال جلوگیری از عرضه نفت در بورس هستند؟
حسینی برخی انتقادات را به نبود اراده و همچنین تلاش برخی برای راه نیفتادن معاملات نفت در بورس مرتبط می داند و توضیح می دهد: "شبهاتی که برخی ایجاد میکنند، در واقع به دنبال این هستند که ما اصلاً کاری را شروع و درباره آن تجربه کسب نکنیم، تلاش و اصلاً به سمت آن حرکت نکنیم. خب قطعاً این مسلم است که ما در آن واحد نمیتوانیم کل معاملات نفت خام خود را به بورس منتقل کنیم. این یک موضوع بدیهی است. اما این که بخواهیم کار را شروع بکنیم، تماماً زیرساخت آن وجود دارد و من با اطمینان میگویم که هیچ محدودیتی در حوزه بورس برای شروع کار وجود ندارد". او تاکید می کند که در قانون برنامه ششم این موضوع یعنی فروش نفت در بورس تکلیف شده است و برخی دستگاه ها طبق قانون باید وظایف خود را برای انجام این قانون انجام دهند نه این که فقط بگویند نمی شود و نمی توانیم.
بخش خصوصی توان فنی و بازاریابی دارد؟
حال اگر فرض کنیم که طبق توضیحات مدیرعامل بورس انرژی، مشکل فنی وجود ندارد و زیرساخت ها مهیاست (فرضی که با توجه به انجام معاملات و همچنین تجربیات بورس های کشور در معاملات کاغذی و آتی، نزدیک به واقعیت ارزیابی می شود) و همچنین فرض کنیم که توان مالی بخش خصوصی هم نسبت به دوره قبل تحریم ها بهبود یافته باشد یا این که از طریق تهاتر بدهی های دولت به این بخش با نفت خام، این مشکل برطرف شود، حتی در این صورت آیا ورود بخش خصوصی به بازاریابی و فروش نفت ممکن است؟ پاسخ در کوتاه مدت مثبت نخواهد بود. واقعیت این است که فروش نفت در ایران از زمان تولد انحصاری بوده و اکنون نیز انحصاری است. بنابراین هیچ شرکت یا فردی – جز آن هایی که هم اکنون به عنوان مشاور یا واسطه با امور بین الملل کار می کنند- در این زمینه هیچ تجربه ای ندارند. واقعیت این است که شناخت مختصات بازار، مشتریان، روش های بازاریابی و برقراری ارتباط تجاری با مشتریان بالقوه، خود ماجرایی است که به سال ها تجربه نیاز دارد و نمی توان انتظار داشت فردی یک شبه به این حوزه ورود کند و در آن موفق باشد. در عمل بخش خصوصی، حتی به شرط توان مالی و توان ورود به یک حوزه جدید- که البته ریسک بسیار بالایی هم به خاطر احتمال شناسایی و بلوکه شدن کالا یا منابع مالی از سوی آمریکا دارد- ورود نخواهد کرد، مگر افراد خاص و با شرایط خاص.
دو معضل احتمال شناسایی و معضل بازاریابی
ممکن است گفته شود بخش خصوصی، می تواند بدون تلاش زیاد برای بازاریابی، بازارهای فعلی را که بر اثر تحریم ها از دست خواهند رفت، دوباره به فهرست مشتریان نفتی کشور برگرداند بنابراین به توان مذاکره و بازاریابی زیادی نیاز ندارد. حتی به فرض صحت چنین گزاره ای، معضل دورزدن تحریم بدون گیر افتادن در دام وزارت خزانه داری آمریکا چندان آسان نخواهد بود. به خصوص آن که ما فروش را از مسیر شفاف بورس انجام داده ایم. اتاق جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران، کار سختی برای شناسایی خریداران نفت ایران در بورس و افزودن آن ها به فهرست تحریمی خود نخواهد داشت. بنابراین حتی با فرض وجود بخش خصوصی توانمند از نظر مالی، فنی و بازاریابی و البته به فرض وجود تمایل و ریسک پذیری کافی از سوی این بخش برای ورود به این حوزه، سوال این است که چرا از طریق بورس؟
بسیاری از کارشناسان و حتی برخی افراد نزدیک به وزارت نفت معتقدند تحریم ها در این دوره، اگرچه به خاطر عدم اجماع بین المللی ضعیف ترند اما به خاطر درجه هوشمندی و توان شناسایی کانال های دورزدن تحریم بسیار شدیدتر خواهند بود. در این شرایط که حتی مسیرهای غیررسمی هم در خطر شناسایی و مسدود شدن قرار دارند، مکانیزم شفاف بورس چه محلی از اعراب دارد؟ اگر به واقع چنین افرادی وجود دارند که توان فروش نفت ایران را دارند، می توان فرایند اعتبارسنجی و دریافت تضامین و وثایق را – همان کاری که بورس انجام می دهد – در یک فرایند رسمی اما خارج از بورس و به صورتی محرمانه انجام داد تا حداقل خطر شناسایی کاهش یابد و احساس ریسک مانع ورود بخش خصوصی – در صورت وجود –به این حوزه نشود.
بازاری که یک فروشنده دارد، بازار است؟
اما مسئله به این جا ختم نمی شود. معضل دیگر این است که انحصاری بودن فروش نفت توسط شرکت نفت، مجال را برای ایجاد یک بازار در بورس تنگ خواهد کرد. توضیح این که فرض کنید هم اکنون شرکت نفت یک محموله طلای سیاه را به قیمتی عرضه کند اما هیچ یک از متقاضیان خواهان خرید آن نباشند. در این شرایط بازار شکست می خورد و معامله ای رخ نمی دهد. اما اگر تعداد عرضه کنندگان زیاد باشد سفارشات فروش متنوع تر خواهد بود و معاملات زیاد و بازار تعمیق می شود. به خصوص آن که در سال 90 تلاش برای فروش نفت در بورس، دقیقا به همین دلیل، شکست خورد. متقاضیان، قیمت پایه اعلامی را بالا می دانستند بنابراین وارد معامله نشدند تا بورس نفت دوباره به محاق برود. در این باره برخی نیز معتقدند انحصارطلبی شرکت نفت و امور بین الملل و همچنین شبکه منافعی که حول این انحصار برای برخی مشاوران و رابطان ایجاد شده است، در این سنگ اندازی برای بورسی شدن نفت و تعیین قیمت های بالا بی تاثیر نیست. اما در هر حال، فرض ایجاد یک بازار در حالی که فقط یک عرضه کننده دارد چندان قابل اجرا به نظر نمی رسد. البته این مسئله برای بازار کاغذی وجود ندارد و به سرعت تعداد عرضه کنندگان و فروشندگان قابل افزایش است اما چنان چه توضیح دادیم در این جا – برای دور زدن تحریم- بازار کاغذی موضوعیت ندارد.
می توان بازار منطقه ای ایجاد کرد؟
شاید به همین دلیل است که کارشناسان تاکید می کنند باید بورس نفت را با دایره فعالیتی، حداقل به وسعت منطقه دایر کرد تا عرضه کنندگان و خریداران متنوع تر شوند و بازار به اصطلاح "تعمیق" شود. چنان چه پیشتر گفتیم، عبده کارشناس خبره مالی چنین عقیده ای دارد و از آن جا که فعلا امکان ایجاد بازار منطقه ای وجود ندارد، زمان فعلی را برای راه اندازی بورس نفت مناسب نمی داند. اما در این باره نیز حسینی مدیرعامل بورس انرژی نظر دیگری دارد. او هم البته وجود مشکل انحصار را در بازار فیزیکی می پذیرد اما توضیح می دهد که " ظرفیت این را داریم که عرضهکنندههای دیگری را بیاوریم. برای مثال آیا همین نفت خام بصره که در بورس معامله میشود، امکان معامله در بورس ما را ندارد؟ آیا کشور عمان که خیلی نزدیک به ایران است و روابط بسیار حسنهای با این کشور داریم، مگر الآن در بورس دبی معامله نمیکند؟" به اعتقاد او اگر این کار شروع شود و به مرور توسعه یابد، موانع برطرف خواهد شد.
سخن آخر: آمدی جانم به قربانت ولی، حالا چرا؟
به عنوان جمع بندی، اجازه بدهید کمی به گذشته برگردیم. 20 سال قبل، زمانی که آقای جهانگیری و همین آقای زنگنه در دولت اصلاحات مسئولیت داشتند، از تحریم هم خبری نبود و فضای عمومی و کارشناسی هم برای راه اندازی بورس نفت و تقویت تدریجی آن مهیا بود. اما به بورس آن موقع بی توجهی شد. تلاش ها از سال 86 تا 93 برای ایجاد این بورس هم یکی پس از دیگری شکست خورد و خبر از حمایت نبود. برخی می گفتند شرکت نفت اراده و انگیزه ای برای رونق گرفتن بورس نفت ندارد و برخی نیز وجود مشکلات فنی و ... را برجسته می دانستند. در هر حال اگر اراده وجود داشت، می شد بر شرکت نفت تکلیف و نیروهای فنی را برای رفع مشکلات بسیج کرد. اما روزها گذشت و بی مهری به بورس نفت ادامه داشت.چه بسا اگر در همین چند سال اخیر، به این مسئله توجه می شد، اکنون بسیاری از مشکلات برشمرده شده در این گزارش بسیار کمرنگ بود. مثلا بخش خصوصی واقعی به مرور به این حوزه علاقه مند می شد و اکنون در کشور افراد و شرکت های با تجربه و خبره در این حوزه داشتیم که می توانستند امروز به کمک کشور و دولت بیایند. توان مالی آن ها هم به مرور با ارقام نجومی حوزه نفت تطبیق یافته بود و البته در سوی دیگر، مشکلات زیرساختی و فنی موجود هم رفع شده بود و چه بسا توانسته بودیم کشورهای منطقه را نیز ترغیب به حضور و معامله در بورس نفتی کشور و یک بازار عمیق و قابل اتکا ایجاد کنیم.آقای جهانگیری! بورس نفت لازم است و مدت ها هم نه تنها مطالبه بلکه قانون برای ایجاد آن داریم اما افسوس که شاید کمی دیر است. حداقل برای بهره برداری از آن در تخفیف آثار تحریم های پیش رو دیر شده است. اما طرح شعاری این موضوع در شرایط فعلی باعث شده است نه تنها فعالان و کارشناسان که رسانه های همیشه حامی شما هم از آن حمایت نکنند و دست به انتقاد بزنند و حتی به انتقاد، پیشنهاد شما را با عبارت "نفت جهانگیری" به طعنه بگیرند و تلویحا سرنوشت "دلار جهانگیری" را در انتظار آن بدانند. البته اگر عجولانه، شعاری و به منظور اهدافی جانبی – مثلا گرفتن ژست شفافیت و حمله به نگرانی از بازگشت شبه بابک زنجانی- سراغ این تکلیف قانونی خود بروید چه بسا سرنوشت اش از سیاست ارزی تان هم بدتر شود. اما اگر با نگاهی واقع بینانه و به قصد ایجاد بورسی قوی در بلندمدت، همین امروز هم شروع کنید، قابل تقدیر است.البته در کوتاه مدت هم، چنان چه بارها توضیح داده شده است، راه های بسیار دیگری برای دور زدن تحریم نفتی هست که حداقل از بورس نفت بسیار نقدتر و کاراتر خواهد بود.