تحلیل روز
تعداد بازدید : 90
لایه های پنهان توافق جولان
نویسنده : امیر مسروری info@khorasannews.com
شاید چند خط توسط ترامپ در معادلات میدانی اثری نداشته باشد اما آغاز دوران جدیدی در سرزمین های اشغالی است. مسئله ای که نمی توان بدون توجه به نتایج و پیامدهایش از کنار آن به راحتی عبور کرد. اعلام به "رسمیت" شناختن جولان اشغالی برای رژیم صهیونیستی نکتهای است که در پس سیاست های اخیر ترامپ قابل تحلیل است. این موضوع در چند قالب قابل بررسی است. اقتصادی، سیاسی، امنیتی و حتی حقوقی لایههای پنهان این توافق است. هرچند ترامپ اجازه این رفتار را در صحنه بین الملل نداشت و بسیاری از کشورها آن را محکوم کردند اما تبعات سیاسی - امنیتی این ماجراجویی اهمیت ویژه ای دارد. در این یادداشت به تحلیل این تبعات می پردازیم.
۱. سیاسی: ترامپ نشان داد مسئله اسرائیل برای او اهمیت ویژه ای دارد و حاضر نیست پروژه معامله قرن را عقب بیندازد یا همچون چند رئیس جمهور قبلی صرفا یک وعده انتخاباتی دهد. عزم جدی ترامپ برای خدمت به تل آویو خود گواه این مدعاست که واشنگتن برای پرونده معامله قرن تمام فشار خود را بر کشورهای منطقه وارد ساخته است و پایتخت های عربی تحت فشار ترامپ قرار دارند. در چنین شرایطی معامله قرن دو رکن اساسی دارد. رکن تامین کننده هزینه های مادی این فرایند و رکن تامین کننده امنیت در قبال واکنش های احتمالی. در موضوع تامین مالی دو کشور امارات و عربستان به عنوان ضامن هزینه های احتمالی در نظر گرفته شدند. به طور نمونه هزینه انتقال فلسطینیان ساکن کرانه باختری و نوار غزه و اسکان آن ها در مصر و اردن، توسط عربستان و امارات تامین خواهد شد و این دو کشور برای سامان دهی آوارگان فلسطینی ورود خواهند کرد. از سوی دیگر تشکیل سپر دفاعی جدید در منطقه ایدهای بود که با خروج قطر از آن و درگیری ریاض و دوحه ناکام ماند؛ اما این سناریو ادامه دارد. به نظر می رسد هدف اصلی آمریکا در اعلام جولان به خاک رژیم صهیونیستی، تثبیت موضوع معامله قرن و جلوگیری از رایزنی های بعدی توسط اتحادیه عرب است. به طوری که تل آویو نگرانیهایی دارد که چگونه در طول مذاکرات برای آن چه متن مکتوب و سند معامله قرن نامیده می شود، مناطق مهمی چون جولان، قدس شریف، بخش هایی از جزیره سینا و جنوب لبنان را تحت تصرف و اشغال خود نگه دارد و به مرزهای ۱۹۶۷ برنگردد. در چنین شرایطی با اعلام یک جانبه آمریکا و از طرفی رکن اصلی توافق سیاسی معامله قرن، این مسائل تا حدودی برای طرف صهیونیستی حل شد و تل آویو نگرانی برای راضی کردن دولت های منطقه نخواهد داشت. زیرا می داند در صورت نپذیرفتن عملی آن، تحت فشار واشنگتن قرار خواهند گرفت.
۲. امنیتی : پیامدهای بعد امنیتی بسیار پیچیده است. ترامپ می دانست ارتش عربی سوریه با روحیه و ساختار جدید رزمی که دارد، هزینه ماندن صهیونیستها را در جولان افزایش خواهد داد و همان نتیجهای رقم خواهد خورد که در سال ۲۰۰۰ جنوب لبنان شاهد آن بود. در چنین شرایطی با تحریم و تروریستی دانستن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بخشی از محور مقاومت عملا فرار به جلویی کرد تا از یک سو نبرد خود در قبال دفاع از تل آویو را در پرونده جولان مشروع و از سوی دیگر هر نوع حرکت پیش دستانه را خنثی سازد. با این حال تحرکات منطقهای و افزایش تمرکز نیروهای مقاومت در قنیطره و تشکیل یگان های آزادی بخش جولان نشان می دهد این موضوع اثر میدانی نداشته و مقاومت به دنبال کار خودش است و برای تصمیمات ترامپ اهمیتی قائل نیست. در چنین شرایطی تشکیل ائتلاف میدانی برای مراقبت از معامله قرن و ضمانت اجرای آن اهمیت ویژه ای پیدا می کند. از یک سو موج جدیدی از اعتراضات مردمی در شمال آفریقا راه افتاده و این نگرانی را به وجود آورده که سرعت بخشیدن به توافقات سیاسی می تواند به آتش این اعتراضات بدمد. بدین معنا مصر اولین کشوری است که در صورت پذیرش معامله قرن و طرح اسکان آوارگان در مناطق صحرای سینا با مخالفت جدی گروه های مختلف از جمله اخوان مواجه خواهد شد و می توان شاهد یک انقلاب دیگر باشیم. از سوی دیگر مناقشه قطر - عربستان به مناقشه جدید عمان- امارات ، کویت - عربستان گسترش پیدا کرده و حتی تحلیل گران معتقدند احتمال جنگ میان عمان و امارات وجود دارد. مسئله ای که به اجماع سازی منطقه ای ترامپ آسیب می زند و نمی تواند در موضوع پیامدهای امنیتی آن با خیال راحت به سمت مقابله با محور مقاومت برود. نبود اتحاد در صفوف کشورهای عربی به نفع تل آویو نخواهد بود و به طور واقعی مقاومت را مستحکم تر از گذشته در برابر تل آویو گرد یک پرونده واحد جمع میکند. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران طرح تسلیح کرانه باختری را دنبال می کند که این موضوع به واسطه مرز جغرافیایی شرقی عملی خواهد شد و در صورت انجام شدن این راهبرد، شاهد چالش های جدیدی در منطقه شرقی سرزمین های اشغالی هستیم.