حسین مکی، مورخ و سیاستمدار معاصر، نگارش تاریخ را نخست با تشویق ملکالشعرا بهار و با زندگی نامه شهید آیتا... مدرس آغاز کرد؛ زندگی نامهای که با دخل و تصرف و بدون اجازه نویسنده در روزنامه «نجات ایران» منتشر شد. با وجود این، بعدها بین مکی و بهار اختلافاتی پیش آمد و صمیمیت پیشینِ بین آن ها، تکرار نشد. حسین مکی طی یک مصاحبه، درباره منابعی که در نگارش تاریخ معاصر ایران استفاده کرده است، میگوید: « یک دفتری بود، حدود 40 صفحهای از شخصی به نام احمد شهریور که کارمند وزارت خارجه بود و با خط خودش نوشته بود. او وقایع را آنطور که در افواه مطرح بود، میشنیده و مینوشته[است]. ورقه این یادداشتها را به ملکالشعرا دادند؛ بین من و مرحوم ملکالشعرا بر سر همین یادداشتها اختلاف پیش آمد.» او در خاطراتش میافزاید: «ایشان (ملک الشعرا بهار) وقتی تاریخ احزاب سیاسی را تمام کرد، یک روز من به او گفتم که «یادداشتهای شهریور» را میخواهم. او گفت شما که همه چیز را میخواهید، پس چه چیزی را برای من باقی میگذارید؟! من هم خوشم نیامد و قطع رابطه کردیم و همدیگر را ندیدیم تا روزی که من در دفتر روزنامه مهر ایران، نزد هاشمی و حائری و شیخی نشسته بودم. آن زمان وقتی به دفتر روزنامه میرفتم، همان جا مطلب را مینوشتم و آن ها میبردند که چاپ کنند. ملکالشعرا وارد شد. همه بلند شدیم و احترام کردیم. به من گفت: این انگلیسی را میخواهند بیاورند که چه بلایی سر مملکت بیاورند؟! (منظورش سید ضیاء بود) شما چرا در این مورد چیزی نمینویسید؟ گفتم آقا شما استاد هستید، دود از کُنده بلند میشود؛ شما استاد ما هستید؛ شما شروع کنید تا شاگردان هم دنبال شما بیایند.» دیدار دوباره با بهار و پیشنهادی که به مکی میدهد، سبب میشود که این مورخ، مقالهای درباره موضوع مد نظر او بنویسد، مقالهای که تبعات وخیمی برای روزنامه چاپ کننده مطلب در پی داشت.