پاسکاری با جواد عزتی در زمین «دردسرهای عظیم»!
امیر غفارمنش در گفتوگو با خراسان، از همبازی شدن با ستاره محبوب سینما در سریال خاطرهانگیز برزو نیکنژاد میگوید
نویسنده : مائده کاشیان
سریال «دردسرهای عظیم» ساخته برزو نیکنژاد جزو مجموعههای دنبالهدار موفق تلویزیون است. فصل اول این سریال سال 93 پخش شد و پس از استقبال مخاطبان، «دردسرهای عظیم 2» ساخته شد و رمضان 94 روی آنتن رفت. به بهانه بازپخش این مجموعه پرمخاطب در شبکه تماشا، با امیر غفارمنش درباره ایفای نقش در آن، گفتوگویی داشتیم.
چطور شد که بازی در سریال «دردسرهای عظیم» را پذیرفتید؟
ابتدا بازیگر دیگری برای نقش «ارسلان» انتخاب شده بود و داشت بازی میکرد، اما نشده بود که ادامه بدهد و من جایگزین او شدم. زنگ زدند گفتند داریم بازیگر را تغییر میدهیم و در نهایت بین من و یوسف تیموری، من انتخاب شدم. حدود سه هفته پس از شروع سریال به کار اضافه شدم، شخصیتهای دیگر جا افتاده بودند، خوشبختانه لطف خدا شامل حالم شد و شخصیت من هم آرام آرام رسوب کرد و جا افتاد. من بازیگری هستم که پاسکاری و بده بستان را بلد هستم، با جواد عزتی خیلی خوب جفت شدیم و یک زوج کمدی خوب شدیم. خروجی کار خوب شد، مردم دوست داشتند و کاراکتر «ارسلان» در ذهنشان ماند. با خانم تسلیمی هم ارتباط خوبی داشتم، از روزی که فهمید مادرم فوت کرده این قدر هوای من را داشت که جدی جدی مثل مادرم شده بود! (میخندد)
فکر میکردید سریال این قدر با استقبال مواجه شود؟
هر کاری که پیشنهاد میشود، اگر احساس کنم مورد اقبال عمومی واقع نمیشود، اغلب نمیپذیرم. در سینما «آهوی پیشونی سفید» و «شهر گربهها» جزو پرفروشترین کارهای کودک بودند، در تلویزیون مجموعه «کلبه عمو پورنگ» که در آن نقش «قلچماق» را داشتم، پربینندهترین برنامه تلویزیون و تلوبیون شد. در تئاتر، «بانوی محبوب من» به کارگردانی خانم گلاب آدینه و تهیهکنندگی آقای حمیدرضا علینژاد را بازی کردم که پرفروشترین تئاتر سال 1400 شد. همیشه موضوع مخاطب و این که بتوانند ارتباط برقرار کنند و جذب شوند، برایم مهم است.
آقای عزتی با این سریال، محبوبیت و موفقیت بیشتری به دست آوردند، درباره ایشان پیشبینیتان چه بود، فکر میکردید چنین اتفاقی بیفتد؟
بله، از جواد کار تئاتر دیده بودم، روی بازیاش شناخت داشتم و میدانستم بازیگری است که ضریب هوشی بالا دارد، کمدی را میشناسد و بلد است. مطمئن بودم که اتفاق خوبی میافتد.
با یکدیگر رابطه دوستانه هم داشتید یا این ارتباط حین کار شکل گرفت و تعامل شخصیتها جذاب شد؟
با هم آشنایی داشتیم، اما رابطه عمیقمان حین کار شکل گرفت. در جریان کار خیلی صمیمی شدیم و لحظاتی بود که دوتایی خندهمان میگرفت و جواد میگفت امیر اگر بیفتیم روی دور خنده، دیگر رفتیم! خلاصه خودمان را جمع میکردیم که خندهمان نگیرد.
به تازگی مهران مهام گفته با بودجه صداوسیما امکان استفاده از حضور آقای عزتی در «دردسرهای عظیم» وجود نداشته و فصل سوم ساخته نشده، اما برزو نیکنژاد مدتی پیش گفته بود مسئله دستمزد آقای عزتی نبوده و دل ایشان هم مثل آقای عطاران شکسته. به نظرتان علت ساخته نشدن «دردسرهای عظیم 3» چه بود؟
فکر میکنم هردو بوده. قاعدتا جواد نمیتواند دستمزد قدیمش را بگیرد، نه من، نه جواد و نه هیچ کدام از بازیگران سریال نمیتوانیم! حالا جواد یک بازیگر پُرگیشه و سینمایی هم هست و در کارها با استقبال مردم مواجه می شود. این موضوع وجود داشته و دلایل دیگری هم بوده. برآوردی که آن زمان برای یک سریال میشد، از غذا و راننده گرفته تا لباس، دکور و همه چیز با امروز متفاوت است. اگر کار خوب میخواهند باید پول خوب هم هزینه کنند.
اما به هرحال تصمیمی برای ساخت فصل 3 وجود داشت.
بله، تلویزیون باید این کار را میکرد، چون این مجموعه سرمایه تلویزیون بود و به اعتقاد من چند برابر هزینهاش را از آگهی میان سریال درمیآورد. یک مقدار هوش مدیریتی هم لازم است دیگر.
ابتدای گفتوگو وقتی نام «دردسرهای عظیم» را آوردم به احساس ناراحتیتان اشاره کردید، دلیل این ناراحتی چیست؟
از این که در اینستاگرام از پخش مجدد چند سریالم «آخر خط»، «راه دررو»، «دردسرهای عظیم» و «آژانس دوستی» بازخوردهای زیادی میگیرم، بغضم میگیرد. این خوشحالکننده نیست! این تراژدی است که دو شبکه آیفیلم و تماشا که کارهای قدیمی را پخش میکنند، پربینندهتر از سریالهای جدید باشند! یعنی واقعا نتوانستیم یک «خوشنشینها»، «دردسرهای عظیم» «راه دررو»، «متهم گریخت» و «خانه به دوش» بسازیم؟! چه اتفاقی دارد در تفکر برنامهسازی و مدیران ما رخ میدهد که نمیتوانیم چنین سریالهایی بسازیم و وقتی تکرار آنها را پخش میکنیم پربینندهتر است!
چرا امروزه سریالهایی شبیه این مجموعه موفق و محبوب کمتر ساخته میشود؟
یک دلیل اش همان قضیه بودجه و این داستانهاست. نمیآیند مایه بگذارند و یک پروژه عظیم را کلید بزنند، دنبال پروژههای کوچک با هزینههای پایینتر هستند و قاعدتا کیفیت پایین میآید و افت میکند. دوم این که وقتی نویسنده را آزاد میگذاریم، ذهن و خیالش پرواز میکند و قصه را مینویسد، با زمانی که خط قرمزها و ممیزیها بیشتر میشود و محدودش میکنیم، خروجی کار تا حد زیادی متفاوت میشود.
به تازگی در نمایش خانگی با مسابقه «جوکر» دیده شدید، از تجربه حضور در آن راضی هستید؟
فوقالعاده بود، من برنامههایی که خندهمحور هستند و سعی میکنند یک دلخوشی را برای مردم ایجاد کنند ،دوست دارم، این برنامه هم جزو پربینندهترین برنامههای پلتفرم شد.
شرکت در این مسابقه سخت نبود؟
خیلی سخت بود و فضا سنگین است، به خصوص با یک سری کمدین که میدانند نقطه ضعفت کجاست و چطور میتوانی راحت بخندی.