پرونده ویژه روزنامه خراسان به مناسبت سالروز کودتای 28 مرداد 1332
تعداد بازدید : 69
لاف ایراندوستی پهلویها در ترازوی کودتا
در گفتوگو با دکتر موسی حقانی، دکتر جواد منصوری و دکتر مسعود رضایی، استادان تاریخ معاصر ابعاد مختلف یکی از ضدایرانیترین رویدادهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را واکاوی کردهایم
گروه تاریخ – 69 سال از روزهایی که بالاخره آمریکاییها و انگلیسیها، با نقشهای مشترک و حساب شده، عوامل داخلی خودشان را به کار گرفتند و باعث شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت شدند، میگذرد. محمدرضا پهلوی در هماهنگی کامل با کودتاگران، در 25 مرداد سال 1332، فرمان عزل دکتر مصدق را صادر کرد، اما وقتی نقشه «A» عملیات آژاکس شکست خورد، بزدلانه به آن سوی مرزها گریخت و زمانی به کشور بازگشت که کودتاچیان در 28 مرداد، جاده را برایش صاف کردهبودند! شاه میدانست که نهضت ملی شدن صنعت نفت، یکی از مردمیترین و ایرانیترین جریانهای تاریخ سرزمین ماست؛ او میدانست که ملت برای کسب دستاوردهای این نهضت چه خونها داده و چه هزینه سنگینی را تقبل کردهاست. با این حال، عطش قدرت و رسیدن به دیکتاتوریای که پدرش واجد تمام عیار آن بود، باعث شد که به آرمانهای ملتش پشت کند، آلت دست بیگانگان شود و نقشی اساسی در ساقط کردن این نهضت ملی و بر باد دادن ثروتهای مادی و معنوی ایرانیان برعهده بگیرد. در این واقعه هولناک، شاه البته تنها نبود؛ خواهرش اشرف، اعضای خانوادهاش، دربار و همینطور وابستگان و جماعت لات و لُمپنی که برای کسب حداقل منافع، همه ارزشهای انسانی را کنار میگذارند، همراه محمدرضا پهلوی بودند. کودتای 28 مرداد، بیتردید، محکی مناسب برای سنجیدن لاف ایراندوستی پهلویهاست؛ کسانی که میکوشند پیشینه خود را، در پس گذر زمان و با اتکا به حافظه محدود تاریخی مردم، انکار کنند یا دستکم نادیده بگیرند؛ اما تاریخ و شواهد آن، اظهر من الشمس است. به مناسبت سالروز کودتای 28 مرداد، در گفتوگو با استادان تاریخ، ابعاد مختلف، نتایج و عبرتهای این واقعه غمفزا را، در پروندهای ویژه، مورد ارزیابی قرار دادهایم.
دکتر منصوری: کاهش سطح «وحدت ملی» باعث غلبه کودتاگران شد
رودسری – در جریان کودتای 28 مرداد سال 1332، اختلاف و چند دستگی میان مردم، عامل اساسی غلبه کودتاچیها بود. این را دکتر جواد منصوری، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران و سفیر اسبق کشورمان در چین و پاکستان میگوید. او معتقد است مهمترین عبرتی که میتوان از واقعه کودتای 28 مرداد گرفت و آن را در آینده و برای همیشه به کار بست، توجه به وحدت ملی و دوری از هر عامل و فتنهای است که به این اصل راهبردی خدشه وارد میکند. آنچه در ادامه میخوانید، مشروح سخنان او با خراسان درباره عبرتهای کودتای 28 مرداد و زمینههای شکل گرفتن ضدایرانیترین رویداد دوران قبل از انقلاب است. دکتر منصوری، افزون بر وحدت ملی، توجه بیشتر به موقعیت ژئوپولیتیک ایران را هم به عنوان یکی از عبرتهای قابل احصای کودتا مدّ نظر قرار میدهد و معتقد است ما باید به دلیل ظرفیت ویژهای که در حوزه مواد معدنی داریم و موقعیت جغرافیایی خاصی که در آن قرار گرفتهایم، همواره نسبت به اقدامات بیگانگان هوشیار باشیم.
وحدت؛ کلیدواژه پیروزی
آمریکاییها خودشان خوب میدانند که با کودتای 28 مرداد 1332، نزد ایرانیان بیآبرو شدند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، رئیسجمهور وقت آمریکا ضمن یک سخنرانی به این نکته اشاره کرد و گفت: آنچه در ایران اتفاق افتاد، نتیجه کاری بود که ما در سال 1953، یعنی کودتای 28 مرداد 1332، انجام دادیم. جریان کودتا و اتفاقاتی که در آن رخ داد، هزینه سنگینی به مردم ما تحمیل کرد و به همین دلیل، باید از تجربه و عبرتهای آن، درس بگیریم. به اعتقاد من، نخستین درسی که باید از این رویداد و نتایج آن گرفت، تکیه بر داشتههای خود است؛ ما باید به آنچه داریم، به نیروها و توانایی خودمان در تمام امور متکی باشیم و اگر قرار است فناوری یا هر چیز دیگری را از خارج اخذ کنیم، باید حواسمان باشد که این بهرهگیری، صرفاً جنبه تکمیل تواناییهای خودمان را داشتهباشد. باید مراقب باشیم که استفاده از دانش و فناوری خارجی، ما را به ورطه وابستگی نیندازد. نکته دیگری که باید آن را با استفاده از تجربیات و عبرتهای واقعه کودتای 28 مرداد حتماً مدّ نظر قرار دهیم، توجه ویژه و بسیار جدی به وحدت ملی است؛ وحدت ملی باید به هر قیمتی حفظ شود. ما اصلیترین ضربه را در جریان کودتا، از ناحیه تفرقه و اختلافات داخلی خوردیم و کاهش سطح وحدت ملی، باعث غلبه کودتاگران شد. همین اختلافات بود که به دشمنان نهضت، مجال تکاپو و فعالیت داد و عرصه را برای اقدامات آنها فراهم کرد و درنهایت باعث موفقیت آنها در اجرای طرحهایشان شد. تفرقه و تضعیف وحدت ملی، به شدت استقلال و تواناییهای یک ملّت را تضعیف میکند. ما میتوانیم این مسئله را در بررسی تاریخ ایران و دیگر کشورهای دنیا، به خوبی ببینیم.
درسی که باید از امام(ره) گرفت
به همین دلیل، حضرت امام(ره) بعد از سال 1341ش و شروع نهضت، اینقدر بر مسئله وحدت تأکید داشت؛ اصلاً اگر بیانات و نوشتههای ایشان را مرور کنید، میبینید که وحدت، یکی از پرکاربردترین و اساساً کلیدواژههای اصلی آنهاست. این یک نگاه منطقی است؛ مجموعه قدرت مردم و همبستگی آنها، باعث به وجود آمدن قدرت غیرقابل تعرضی میشود که بیگانگان و دشمنان خارجی، به راحتی نمیتوانند بر آن غلبه کنند و در واقع، هزینه هر اقدامی را علیه ملّت متحد، به شدت بالا میبرد. بزرگترین اهرم پیروزی بر قدرتهای استکباری همین وحدت و همدلی است. طاغوتها، در همه ادوار تاریخ، میخواستهاند با ایجاد تفرقه، حکومت خود را پایدار کنند. در آیه چهار سوره قصص، درباره سیاست فرعون برای کنترل مردم میخوانیم: «جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً»، مردم را گروه گروه میکرد، بین آنها تفرقه میانداخت، علیه یکدیگر به کار میگرفت تا بتواند به حکومت خودش ادامه دهد، قدرت خودش را حفظ کند و مانع شکل گرفتن اعتراضات و مخالفتهای مؤثر علیه خودش شود. این نکته بسیار مهمی است که باید در تحلیل و عبرتگیری وقایع مربوط به کودتای 28 مرداد مورد توجه قرار دهیم. نکته دیگری که باید نسبت به آن حساس باشیم، موقعیت جغرافیایی کشور ما و منابع طبیعی سرشار آن است که در طول تاریخ، همواره محل طمع حکومتهای سلطهگر بوده. باید توجه داشتهباشیم که قدرتهای استعمارگر، هیچگاه از سوداگری و میل به چپاول ثروتهای ما کوتاه نمیآیند.
دکتر حقانی در گفتوگو با خراسان مطرح کرد
کاربرد وقایع کودتای 28 مرداد در «جهاد تبیین»
جواد نوائیان رودسری – ملکالشعرا بهار در فرازی از قصیده بلند و زیبای «پیام ایران» سرودهاست: «گذشته پایه و بنیان حال و آیندهاست / سوابق است که هر شغل را نظام دهد». نگاه به حوادث تلخ و شیرین گذشته و به خصوص استفاده از عبرتهای رویدادهای تلخ و پرهزینه، یکی از راهکارهای کسب توفیق در طی طریقِ پیشِ روست. بنابراین، آنچه در بررسی کودتای 28 مرداد و نتایج آن ضرورت دارد، تنها پرداختن به جزئیات و اسناد این واقعه نیست؛ بلکه باید بتوانیم با توجه به آوردهها و شواهد تاریخی، عبرتهای متناسبی را برای عبور از گردنههای سرنوشتساز آینده به دست آوریم. این نگاه به تاریخ، نگاهی پویا و کاربردی است که در گفتوگو با دکتر موسی حقانی، رئیس مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، در پی آن بودهایم. آنچه در ادامه میخوانید، مشروح صحبتهای این پژوهشگر برجسته تاریخ معاصر ایران، درباره چرایی و چگونگی وقوع کودتای 28 مرداد و عبرتهایی است که باید از آن گرفت و در آینده، برای کسب موفقیت از آنها بهره برد.
عملیات جنگ نرم علیه نهضت
اگر قرار باشد ماجرای کودتای 28 مرداد را تنها در بازه زمانی اجرای آن، یعنی مثلاً از روز 25 تا 28 مرداد 1332 بررسی کنیم، شاید نتوان عبرتهای چندانی در آن یافت؛ الا اینکه به مسئله فعال عمل نکردن دکتر مصدق در این بازه زمانی توجه داشتهباشیم؛ اقدامی که اگر او به آن توجه میکرد، میتوانست جلوی به نتیجه رسیدن کودتا را بگیرد و کار به سقوط دولت او و ضربه اساسی زدن به نهضت ملی شدن صنعت نفت، نکشد. با این حال، اگر به نگاهمان وسعت بدهیم و ماجرای کودتا را در یک بستر زمانی مناسب بررسی کنیم، به نتایج بهتر و عبرتهای قابل ارائهتری میرسیم. از حدود یک سال و نیم قبل از وقوع کودتا، یک عملیات گسترده جنگ نرم، نه فقط علیه دولت دکتر مصدق، بلکه به صورت گسترده، علیه نهضت ملی شدن صنعت نفت آغاز شد؛ طبیعی بود که در این هجمه همهجانبه، دکتر مصدق هم که اجراکننده قانون ملی شدن صنعت نفت بود، هدف ترکشهای این جنگ نرم قرار بگیرد. طی این بازه زمانی یک سال و نیم، تمام تلاش گردانندگان این جنگ نرم، در درجه اول، این بود که بین صفوف طرفداران نهضت اختلاف ایجاد کنند؛ آنها هم به آیتا... کاشانی حمله میکردند و هم به دکتر مصدق؛ تقریباً از هر فضا و موقعیتی که میشد برای دامن زدن به اختلافات استفاده کرد، بهره میبردند. این هجوم همهجانبه بود، افراد، شخصیتها و حتی مواضع، از این هجمه در امان نبودند. درنهایت هم توانستند رهبران نهضت را مقابل یکدیگر قرار دهند و به نتایج مدنظرشان برسند. نتیجه این اقدام، ایجاد دوگانگی شدید در کشور بود؛ طرفداران آیتا... کاشانی و دکتر مصدق، رودرروی هم قرار گرفتند. این جریان، رجال سیاسی و نخبگانی را هم که دربرابر نهضت ملی شدن صنعت نفت، به دلایل مختلف، ساز مخالف میزدند، مورد توجه قرار داد و از ظرفیتهای مختلف آنها، از جمله ظرفیت رسانهای، در راستای تحقق اهدافش استفاده کرد. این اختلاف گسترده در شرایطی بر نهضت حاکم شد که کشور ما در محاصره بود، نمیتوانستیم نفت صادر کنیم. انگلیسیها با کمک متحدانشان، تحریمهای گستردهای را علیه دولت ایران سازماندهی کردهبودند. این موضوع، یعنی تحریمهای گسترده، آسیبی جدی به ساختار معیشتی زندگی مردم وارد کردهبود و دشمنان ایران، از این بستر برای رسیدن به اهدافشان خیلی استفاده میکردند؛ در تلاش بودند که اولاً، مردم را به کارآمدی دولت به عنوان مجری قانون ملی شدن صنعت نفت، بدبین کنند و ثانیاً، اینطور در ذهن عامه جا بیندازند که اصل نهضت ملی شدن صنعت نفت هم، کار عبث و بیهودهای بودهاست و ایرانیها در پی تحقق توقع و تمنّایی بودهاند که اصولاً شدنی نیست. در یک کلام، رویه این بود که مردم ایران را از نهضت ملی شدن صنعت نفت که برای به ثمر رسیدنش، آن همه فداکاری و ایثار کردهبودند، ناامید کنند و به ویژه، این ناامیدی را به آینده بسط بدهند. بنابراین، در تحلیل رویداد کودتای 28 مرداد و برای شناخت و استخراج عبرتهای آن، باید به این موارد توجه ویژه داشتهباشیم.
فعال عمل کردن و حساسیت داشتن
به اعتقاد من، نخستین عبرتی که میتوان از ماجرای ملی شدن صنعت نفت و متأسفانه فرجام شومی که گریبان آن را گرفت، به دست آورد، حساسیت داشتن نسبت به تحرکات دشمن و به ویژه جنگ روانی او برای رسیدن به اهدافی است که دارد. باید این حساسیت را در میان مردم و به ویژه نخبگانمان بیشتر کنیم. مرور حوادث نهضت ملی شدن صنعت نفت یکی از مصادیقی است که میتواند در جهاد تبیین مورد توجه قرار گیرد. اگرچه حاکمیت امروز ما با حاکمیت دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت متفاوت است و ما، شکر خدا، امروز از قدرت فوقالعادهای برخوردار هستیم، اما عملکرد فعلی دشمنان ما، با اقدامات دیروزشان، کاملاً قابل قیاس است؛ مخصوصاً در حوزه جنگ نرم و رسانهای که به کمک ابزارهای جدید، وارد شکل و شمایل جدیدی شده و ضریب نفوذ بالایی هم پیدا کرده است؛ آگاهی مردم ما از وقایع کودتای 28 مرداد و به خصوص، آگاهی نخبگان ما در این حوزه، میتواند نقش مهمی در تقویت جبهه خودی داشتهباشد؛ امروز هم مانند دوران ملی شدن صنعت نفت، بازار سیاهنمایی داغ است و تلاش عمده دشمن بر ناامیدکردن مردم و به خصوص نسل جوان ما تمرکز دارد. خب، اگر وقایع کودتای 28 مرداد را در قالب جهاد تبیین، برای آنها بازگو کنیم، میتواند در تقویت شناخت دشمن و راههای نفوذ آن، بسیار مؤثر باشد و جوانان و نخبگانی را که خداینکرده، در دام انفعال و ناامیدی گرفتار شدهاند، نجات دهد. نکته دیگری که باید به عنوان یک عبرت در واقعه کودتای 28 مرداد مورد توجه قرار گیرد، اهمیت برخورد فعال با مسائل و رویدادهاست. ببینید، در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، برخی را با فشار روانی، تعدادی را با جوسازی و شایعهپراکنی و عدهای را هم با ترور شخصیت، از معرکه بیرون راندند و ظرفیتهای اجتماعی و سیاسی آنها را از بین بردند. همین مسئله، نقش مهمی در ناامیدی مردم نسبت به نهضت داشت. من حتی معتقدم دکتر مصدق هم دچار همین ناامیدی شدهبود؛ او خیلی به آمریکاییها امید داشت و فکر میکرد با کمک آنها میتواند از این مخمصه نجات پیدا کند؛ اما نتوانست و نتیجهاش ناامیدی نسبت به آینده شد. اینکه فکر کنیم میتوانیم با تکیه بر بیگانگان، مسائل خودمان را حل کنیم، تصوری اشتباه و بیهوده است. وقتی آمریکاییها دست رد به سینه مصدق زدند و جانب انگلیس را گرفتند، مصدق دچار یک انفعال شدید شد؛ آنقدر که نتوانست در ماجرای کودتای 28 مرداد، حتی بیانیهای برای کمک گرفتن از هوادارانش صادر کند. شاید او میاندیشید: گیریم که این کار انجام شد؛ بعد از آن چه کنیم؟ چگونه باید از سدّ مسائل بگذریم؟ بنابراین، برخورد فعال با مسائل و تکیه بر داشتههای خودی را باید یکی از عبرتهای مهم کودتای 28 مرداد و حوادث مربوط به آن بدانیم.
دکتر رضایی: نفوذیها و جاهلان بلای جان نهضت بودند
نوائیان – بیگانگان، نهضت ملی شدن صنعت نفت را به دست عوامل داخلی خودشان به انحراف و شکست کشاندند. نفوذیها از یک طرف و افراد ناآگاه و جاهلی که با افراط و تفریطهای خودشان، جاده صافکن جریان نفوذ بودند، از طرف دیگر، پایان آن نهضت مردمی را رقم زدند. دکتر مسعود رضایی، تاریخپژوه و مدرس تاریخ معاصر ایران معتقد است که نباید حضور نفوذیها را در جریان سقوط نهضت ملی شدن صنعت نفت دستکم گرفت و این مسئله را باید یکی از عبرتهای جدیای بدانیم که میشود از ماجرای کودتای 28 مرداد سال 1332 به دست آورد. او در کنار این موضوع، مسئله دشمنشناسی را هم مهم و ضروری میداند و اعتقاد دارد که اگر در ماجرای نهضت ملی شدن صنعت نفت، جریانهای هوادار استقلال و کرامت ایران، در عرصه دشمنشناسی درست عمل میکردند و در تشخیص منافع ملی دچار ضعف و کوتاهی نمیشدند، عاقبت کار به شکل دیگری رقم میخورد و نهضت به قهقرایی که دچارش شد، نمیرسید. دکتر رضایی، توجه به ابزارها و شیوهها را هم برای حصول به هدف ضروری میداند و این مسئله را هم به عنوان یکی از عبرتهای کودتای 28 مرداد، مدنظر قرار میدهد. آنچه در پی میآید، مشروح گفتوگوی خراسان با این محقق فعال تاریخ معاصر ایران است.
دشمنشناسی ضروری است
به اعتقاد من، نخستین درسی که باید از ماجرای کودتای 28 مرداد و اتفاقات قبل و بعد از آن آموخت، توجه به مقوله دشمنشناسی است؛ اینکه دقیقاً بدانیم چه کسانی دوست ما هستند، ولو اینکه با ما اختلافنظر دارند و چه کسانی دشمنان ما هستند، ولو اینکه به ما لبخند میزنند و چهره دوستانه به خود میگیرند. یکی از مشکلات اساسی آن دوره، یعنی دورانی که کودتای 28 مرداد اتفاق افتاد، این بود که دوستان نتوانستند درست یکدیگر را پیدا کنند و البته، دشمن اصلی، واقعی و مشترک خودشان را بشناسند که اگر این اتفاق افتاده بود، اصولاً کودتای 28 مرداد رقم نمیخورد یا به نتیجه نمیرسید. بحث دیگر، توجه و شناخت صحیح و مؤثر منافع ملی است. باید تشخیص ما در این عرصه دقیق باشد و در مسیر تحقق این منافع گام برداریم. توجه داشتهباشید که وقتی درباره منافع ملی حرف میزنیم، صحبت از شیوهها و ابزارهای دستیابی به این منافع هم مطرح است که باید مدّ نظر گرفتهشود. ایبسا افرادی که مدعی هستند در مسیر منافع ملی گام برمیدارند، اما شیوه و ابزار انتخابی آنها، هیچ تناسبی با هدفشان ندارد و به همین دلیل، نه تنها به مقصد نمیرسند، بلکه ممکن است از جایی سر دربیاورند که درست نقطه مقابل منافع ملی باشد. نکته دیگری که باید آن را ذیل موضوع وحدت نیروهای مدافع استقلال، عزت و کرامت ایران بررسی کنیم، مسئله شناخت نفوذیهاست. مسئله نفوذیها و ضرباتی که به نهضت ملی شدن صنعت نفت وارد کردند و نقشی که در شکلگیری و اجرای کودتای 28 مرداد داشتند، اصلاً مسئله ساده و پیشپا افتادهای نیست. در قضیه کودتا، این نفوذیها هستند که دست به تخریب گسترده چهرههای نهضت و دستاوردهای آن میزنند؛ رابطهها را تضعیف میکنند و دوستیها و همدلیها را برهم میزنند و از بین میبرند. البته بخشی از این کار، دست نفوذیها نیست و باید آن را حاصل عمل افراد و عوامل جاهل و نادانی بدانیم که ایبسا به جریان نفوذی هم وابسته نیستند، اما با افراط و تندرویهای خودشان و احساساتی که درباره موضوعات پیشپا افتاده به خرج میدهند و البته فقدان بصیرت و بینش لازم برای ورود به عرصههایی که در آن فعال هستند، ضرباتی جبرانناپذیر به منافع ملی وارد میکنند. این گروه، با ایجاد فضای هیجانی، کار را به دشمنی و تخاصم داخلی میکشند و باعث میشوند که فضا برای نفوذیهایی که میدانند دارند چه میکنند، فراهم شود. به نظر من یکی از درسها و عبرتهای مهم واقعه کودتای 28 مرداد این است که بدانیم، مجموعه عوامل نفوذی و جاهل، میتوانند چه بلای مهلکی را بر سر حرکتهای استقلالخواهانه و افرادی که در مسیر تحقق منافع ملی گام برمیدارند، بیاورند. در واقع باید نفوذیها و جاهلان را بلای جان نهضت ملی شدن صنعت نفت بدانیم.