نسخه فرزین درباره نرخ ارز و ناترازی بانک ها
رئیس کل بانک مرکزی، در گفت و گویی با روزنامه دنیای اقتصاد به سوالاتی درباره کنترل نقدینگی و تورم، وضعیت بازار ارز و رفع ناترازی بانکها پاسخ داد. مهم ترین نکات مطرح شده در این گفت و گو که با تیمور رحمانی، اقتصاددان مطرح کشور و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران انجام شده،به این شرح است:
*اولویت بانک مرکزی همان مهار تورم است و به همین دلیل روی مسئله مهار تورم تمرکز کردهایم. دیدگاه بانک مرکزی این است که بتوانیم ضمن ایجاد ثبات پولی، در بلندمدت زمینه رشد اقتصاد را هم فراهم کنیم. البته این رشد باید در مسیری فراهم شود که نوسانها و التهابهای اقتصادی به پایینترین سطح کاهش یابد و اعتماد به عاملان اقتصادی در آینده شکل گیرد.
*ما حتما باید بازار ارز را باثبات کنیم و علایم باثبات به بازار بدهیم و علایم فزاینده مربوط به انتظارات تورمی عاملان اقتصادی را از بین ببریم و اعتماد را دوباره به بازار برگردانیم. چون منشأ اصلی این التهابها و تورم شکلگرفته، نااطمینانیها به آینده فعالیتها و سیاستهای اقتصادی است. ما اکنون در همین سطح و لایه قرار داریم و لازمه تثبیت، ثبات و آرامش در بازار ارز است.
*برای خروج از ناترازی بانکها، بانک مرکزی به اختیارات نیاز دارد و اگر اختیارات لازم را در این باره داشته باشد، ما میتوانیم مسئله دارایی بانکها را به طور شفاف و روشن مدیریت کنیم.
*ما در وضع کنونی در چرخه تورم گیر افتادیم؛ به این ترتیب که شوکهای سیاسی باعث دلهره و هراس و ترس شدند، دلهره و هراس هم باعث افزایش تقاضا برای ارز و افزایش تقاضا هم باعث افزایش نرخ ارز شد. افزایش نرخ ارز باعث افزایش تقاضا برای پول و افزایش تقاضا برای پول باعث افزایش عرضه و همین مسئله به تورم منجر شد.
*ما حدود چهار تا پنج سال است که در این چرخه گیر افتادهایم. به همین دلیل باید از جایی به این چرخه ورود کنیم که جلوی آن را بگیریم. ما از نرخ ارز به عنوان سیاست ضدچرخهای کارمان را شروع کردیم. ما از سیاست تثبیت نرخ ارز در شروع کار و به عنوان سیاستی بهره بردهایم که بتوانیم از این چرخه خارج شویم.
*در نظام بانکی ناترازیها عمدتا از دو نوع ورشکستگی و کمبود نقدینگی هستند. ورشکستگی بدین معناست که سمت چپ و راست ترازنامه بانک در تعادل نباشد و بدهیها بیشتر از داراییها باشد. حدود ۹۰ درصد از ناترازی بانکها در ایران از نوع ورشکستگی نیست، بلکه از نوع نبود نقدینگی است. به معنای دیگر، بانکها در ایران ورشکسته نیستند، بلکه تنها نقدینگی لازم را ندارند.
*درست است که ناترازی در نظام بانکی از نوع فقدان نقدینگی است، اما این نوع ناترازی هم مشکلساز است؛ چراکه این بانکها در سمت دارایی، با داراییهای پرریسک مواجهاند که به واسطه آن، بخشی از تجارتشان را از جریان فعالیت خارج کرده و همین مسئله به رشد نقدینگی و پایه پولی بالاتر دامن زده است.
*ما بحث انتشار آمار را محدود نمیکنیم. درباره آمار تورم به دلیل این که قانون مقرر کرده مرکز آمار آن را منتشر کند، ما دیگر آن را منتشر نمیکنیم و بیشتر یک حکم قانونی است. هر چند هنوز اختلافهایی بر سر منبع انتشار آن مطرح است، اما به دلیل مسئله قانونی بودن آن، از انتشار آمار مربوط به تورم جلوگیری کردیم.
*درخصوص وقفه آمار مربوط به تحولات بازار مسکن نیز به دلیل اختلاف بر سر صحت و اعتبار منابع آماری آن بود که حل شد و بهتازگی دوباره انتشار آمار آن از سر گرفته شده است. این اختلاف نگاه و دیدگاه در همه دولتهای قبلی هم بوده و عملا باعث شده در انتشار برخی آمار وقفه ایجاد شود، اما این نکته را یادآور شوم که این به معنای سیاست انتشار نیافتن آمار نیست. البته برخی از آمارهای اقتصادی هم ممکن است به دلیل محدودیتها و ملاحظات امنیتی ضروری نباشد که به صورت عمومی منتشر شود.