امیرعلی ابوالفتح - استادان تاریخ می گویند، «تاریخ»، آن است که اتفاق افتاده است و نه آن چه که می توانست اتفاق بیفتد.از آن جا که هزاران عامل کوچک و بزرگ موجب می شوند تا اتفاقی در عالم واقع رخ دهد، نمی شود تاریخ را با اگر و مگر سنجید. با این حال، یکی از دل مشغولی های علاقه مندان به تاریخ، این است که سیر روند تحولات تاریخی را با بازی «اگرها» و «مگرها» دنبال کنند. با این مقدمه
می توان این سوال را مطرح کرد که اگر در سال 1332 آمریکا و بریتانیا به سرنگونی دولت وقت محمد مصدق کمک نکرده بودند، چه اتفاقی میافتاد؛
- آیا شاه جرئت برکناری نخست وزیر کشور را داشت؟
- آیا ایران در دامان کمونیسم سقوط می کرد؟
- آیا روند دموکراسی خواهی ایران ادامه می یافت؟
- آیا تحولات ایران به سمت انقلاب اسلامی در سال 1357 حرکت می کرد؟
- آیا واقعه گروگان گیری دیپلمات های آمریکایی در تهران رخ می داد؟
- آیا عراق به ایران حمله می کرد؟
- آیا دشمنی 40 ساله میان دولتین ایران و آمریکا شکل می گرفت؟
هیچ شاخص و سنجشی برای رد یا اثبات پاسخ های متنوع به این سوالات و ده ها سوال مشابه دیگری وجود ندارد. مسلما آن چه بعد از حوادث 25 تا 28 مرداد 1332 در ایران رخ داد، همانی بود که رخ داد. با این حال، همین قدر می توان باور داشت که بدون دخالت خارجی در آن روزها، سرنوشت ایران، منطقه غرب آسیا و تا حدودی کل نظام بین المللی به گونه دیگری رقم می خورد، اما این که چه می شد، سوالی است که هیچ گاه نمی توان با دقت به آن پاسخ داد، زیرا «تاریخ»، آن است که اتفاق افتاده است و نه آن چه که می توانست اتفاق بیفتد.