عاطفه رنگ آمیز
کارشناس ارشد ادبیات کودک و نوجوان
هر شاعری از دانش زبانی مخصوص به خودش برخوردار است. این دانش زبانی را مجموعه اصول و قواعدی به وجود می آورند که در ذهن خود پرورده است و در هنگام سرودن ناخودآگاه آن را در قالب کلمات می ریزد و در واقع مخاطب از این طریق با زبان شعر او برخورد می کند. بنابراین بهقول صاحب نظران ادبی شعر اتفاقی است که در زبان می افتد. این اتفاق، کلام را از سطح گفتاریِ خود جدا می کند و باعث رشد و ادبیّت پیدا کردن آن می شود. هماکنون اگر چه همچنان شعرِ شاعران کلاسیک جایگاه با شکوه خود را حفظ کرده است و شعر بزرگانی مثل سعدی، حافظ، مولانا، بیدل و... خوانده می شود اما با مدرن شدن زندگی کلمات نیز به بستری نو برای بیان شدن نیاز دارند و مردم به شعرهایی بیشتر تمایل نشان می دهند که به زبان امروز نزدیک باشد و کلمات آن برای شان غریبه نباشد. شاعر نباید فراموش کند که زندگیِ مخاطب شعر امروز چگونه می گذرد و چه رویاها و دغدغه هایی دارد و به چه عواطفی نزدیک تر است تا بتواند با کلماتش همزبانِ او باشد.
در ادامه با هم شعری می خوانیم از «زینب شفیع نادری» عضو نوجوان مرکز تخصصیِ ادبیات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشهد. شفیع نادری به سرودنِ شعر کلاسیک علاقه مند است و می تواند ضمن پایبندی به قالب های کلاسیک با مطالعه شعرِ شاعران معاصر و بهروز رسانی دایره واژگانی اش همچنین انتخاب دقیق تر کلمات و به عنوان مثال حذف کلماتی مانند( کنون که می شود آن را اکنون نوشت، یا بهرِ که می شود آن را برای نوشت) هر چه بیشتر زبان شعرش را متحوّل کند.
***
تو بر سرت نهادی تاج گل بهاره
روی تو چون قناری لبخند تو ستاره
هر روز توی کیفم عطر پنیر و نان است
هر لقمه ای ز مهرت قوَّت به روح و جان است
تو با تمام عشقت بهرم شدی پناهی
دارم من از تو مادر قدری و جایگاهی
دریا مقابل تو چاهی عمیق و خالی است
چشمان خوش لعابت دو لاله سفالی است
سجاده ها گشودی تا با خدا بمانم
تسبیح نام زهرا هر لحظه بر زبانم
پرواز می کنی تا اوج و ورای هستی
تا شهر آسمان ها شهر شراب و مستی
تو خوب تر ز ماهی ای روشنایِ مهتاب
می بوسمت کنون من شهد همیشه نایاب