گزیده ای از اشعاری که در شب میلاد امام حسن
مجتبی (ع) در محضر رهبر انقلاب خوانده شد.
منم پاک فرزند ایران زمین
چراغی در این خاک نورانی ام
اگر ترک و کرد و لر و ترکمن
بلوچ و عرب یا خراسانی ام
ز تبریز و شیراز از اهواز و رشت
زکرمان و یزدم، سپاهانیم
هوادار آبادی میهنم
نگهدار ایران ز ویرانی ام
ندارم به جز مهر ایران به دل
خریدار کالای ایرانی ام
غلامعلی حداد عادل
من و جام می و معشوق، الباقی اضافات است
اگر هستی که بسم الله، در تأخیر آفات است
مرا محتاج رحم این و آن کردی، ملالی نیست
تو هم محتاج خواهی شد، جهان دار مکافات است...
ز من اقرار با اجبار می گیرند، باور کن
شکایت های من از عشق ازین دست اعترافات است
میان خضر و موسی چون فراق افتاد، فهمیدم
که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است
اگر در اصل، دین حُبّ است و حُبّ در اصل دین، بی شک
به جز دلدادگی هر مذهبی، مُشتی خرافات است...
فاضل نظری
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
در خانه، جماعتی پی معجزه ها
بر طاقچه، قرآن فراموش شده
میلاد عرفان پور
بگذار بگویم که نگیرند به بازی
تیغ سخنم را دله دزدان حجازی
ما مژده پیغام رسولیم به سلمان
ما حافظ و خیّام و خراسانی و رازی
حاشا که نشینیم و تو در خطه رستم
برگرده یاران علی اسب بتازی!
ما راست درفشی که نه شرقی و نه غربی
نه رومی و زنگی است، نه تورانی و تازی
اسکندر و ضحاک بگو خشم بگیرند
کی سحر شود کاوه در این شعبده بازی؟
شیریم و نمک خورده اولاد پیمبر
ما را نه نگاهی ست به شاهان نه نیازی
امّا تو چه داری که به جز فتنه ببافی؟
امّا تو چه داری که به جز فرقه بسازی؟
تا کُرد و لُر و ترک و بلوچ اند برادر
حاشا که بر این خاک کنی دست درازی!
جواد اسلامی
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
شد آخرین لباس تنت، دستمال اشک
این روضه را برای محرم گذاشتم
گفتی که صبر پیشه کن ای باغ مریمم
هر روز ختم سوره مریم گذاشتم
هر بار روی خون تو قیمت گذاشتند
غم های تازه ای بر روی غم گذاشتم
هرگز تکان شانه دل را کسی ندید
من داغ لرزه را به دل بم گذاشتم
تو در رکاب حضرت زینب قدم زدی
من بر رکاب صبر تو، خاتم گذاشتم
حالا من و یتیمی گل های باغ تو
قابی که روی چادر بختم گذاشتم
این خانه بعد رفتن تو سنگر من است
این گونه پا به خطّ مقدّم گذاشتم
عالیه محرابی