پس از خروج آمریکا از برجام و اعلام واشنگتن مبنی بر پیگیری بازگشت تحریم ها علیه کشورمان، گمانه ها برای ادامه کار شرکت های خارجی به ویژه خودروسازان قوت گرفت. در این بین، گروه خودروسازی پژو- سیتروئن هفته گذشته به صراحت اعلام کرد که در تبعیت از قوانین آمریکا، فرانسه و اتحادیه اروپا، تا پانزدهم مرداد از ایران خارج می شود. این دومین قطع همکاری یک سویه این شرکت از ایران، از ابتدای دهه 90 شمسی است. شرکتی که سابقه حضور آن در ایران به حدود ربع قرن می رسد و می توان گفت بیشترین سهم بازار خودروهای خارجی در ایران را در اختیار داشته است. این شرکت که با قراردادی محرمانه، بعد از برجام مجدد به ایران پاگذاشت، قرار بود در همکاری با دو خودروساز بزرگ داخلی یعنی ایران خودرو و سایپا، تولید محصولات جدید را از سال 2017 به بعد آغاز کند. با این حال، خیلی ها قبل از آغاز دور جدید همکاری ها با پژو در پسابرجام، به انتخاب آن انتقاد داشتند و براین موضوع تاکید می کردند که با توجه به سابقه این شرکت و همین طور روند ضعیف داخلی سازی خودروها در کشور در همکاری با شرکت های خارجی، باید قرارداد بسیار محکمی با آن منعقد شود. موضوعی که در ظاهر باز کار دست خودروسازان کشورمان داده و ضعف در این قسمت، منجر به این شد که دوباره دست صنعت خودروسازی کشور در پوست گردو بماند. به این بهانه، امروز نگاهی به پیشینه حضور و عملکرد پژو در ایران خواهیم داشت.
کارنامه دور اول حضور پژو در ایران
پژو در همکاری با خودروسازان داخلی، برای نخستین بار در سال 74 و با عرضه خودروی 405 وارد بازار ایران شد. با این حال، قرارداد سال 2003 بین روسای جمهور ایران و فرانسه را که از سال 2004 اجرایی شد می توان مرحله جدید حضور این شرکت در ایران قلمداد کرد. در این قرارداد که تا سال 2014 اعتبار داشت، مسئولان این شرکت فرانسوی حق نداشتند در هیچ تحریمی علیه ایران شرکت کنند. با این حال، عکس این اتفاق رخ داد و این شرکت در سال 2012، ضمن شرکت در تحریم ها علیه ایران، مفاد قرارداد خود را زیر پا گذاشتند این، نخستین بدعهدی پژو با ایران بود.در این بازه زمانی، اگر چه حضور پژو در ایران منجر به این شد که شکل و شمایل خودروهایی که مردم ایران در خیابان ها می بینند، متحول شود، اما به نظر می رسد که این تحول، آن قدر ها که انتظار می رفت، در تولید داخلی ریشه ندواند و به وابستگی صنعت خودروسازی داخلی به این شرکت منجر شد. یک نشانه این موضوع را می توان در شوک تولیدی به شریک ایرانی پژو در آن سال ها بیان کرد. طبق گزارش تحقیق و تفحص مجلس از صنعت خودروسازی کشور که در تیر سال 93 منتشر شده، به دنبال قطع همکاری پژو، ایران خودرو از ناحیه توقف ارسال قطعات متحمل خسارت های سنگینی شد و عرضه خودرو به بازار توسط این شرکت به شکل قابل توجهی کاهش یافت. طبق این گزارش، ایران در این سال از نظر حجم پس از فرانسه، دومین بازار بزرگ پژو بوده است. بنابراین پس از این که پژو در فوریه سال 2012 ارسال محمولههای خود را به ایران متوقف کرد، فروش این خودروساز در ایران 68 درصد کاهش یافت و به 145 هزار دستگاه خودرو رسید.
گزارش های منتشر شده در آن زمان، ابعاد دیگری از کیفیت همکاری پژو و شریک ایرانی اش را آشکار می کند، به گزارش خبرگزاری فارس، بررسی رفتار مدیران پژو در مدت حضور این شرکت در ایران نشان میدهد، آن ها همواره طوری رفتار کردند که بالاترین قیمت را بابت ارائه پَک قطعات محصولات پژو به ایران اعمال میکردند، در نتیجه سود زیادی برای خودروساز ایرانی به عنوان شریک این شرکت فرانسوی باقی نمیماند و حتی در برخی موارد نیز این مونتاژکاری برای ایران خودرو زیانآور هم بود.
سنگ اندازی پژو بر سر راه ایرانی سازی پژو 206 اس دی
یکی از موضوعات مورد توجه کارشناسان صنعت خودروسازی کشور از سال های گذشته، توجه به داخلی سازی خودرو بوده است. در این زمینه سابقه پژو در ایران در برهه زمانی یادشده، نشان از این دارد که از این منظر عملکرد پژو چندان مثبت نبوده است. در این زمینه اگر تولید محصولات قدیمی پژو مانند پژو 405، را کنار بگذاریم، باید به تولید پژو 206 اس دی اشاره کرد. در این باره اگر چه قرار بود میزان داخلی سازی پژو 206 طی سه سال به بیش از 85 درصد برسد، اما این موضوع عملی نشد و در نهایت پس از گذشت هشت سال، میزان داخلیسازی پژو 206 به 65 درصد رسید و در این وضعیت، امکان داخلیسازی قطعات اصلی مانند موتور خودرو نیز فراهم نشد.از سوی دیگر با وجود این که طراحی پژو 206 اس دی توسط کارشناسان ایرانی و با هزینه ده ها میلیون دلاری انجام شد، اما در نهایت شرکت پژو حاضر به پرداخت این هزینه طراحی نشد و علاوه بر این، مالکیت معنوی این خودرو نیز در اختیار شرکت پژو قرار داشت. به این ترتیب ایران خودرو نتوانست نام ایرانی برای پژو 206 اسدی انتخاب کند و حتی آرم ایران خودرو نیز بر روی این خودرو نصب نشد.همه این اتفاقات در شرایطی رخ داد که پس از قطع همکاری شرکت پژو با ایران و خروج یک شبه کارشناسان این شرکت فرانسوی از ایران، کارشناسان ایرانی توانستند تا حد زیادی در بومیسازی تولید قطعات پژو 206 عمل کنند و در نهایت در یک بازه زمانی 8 ماهه، پژو 206 ایرانی به تولید رسید. هر چند کیفیت قطعات آن، مانند سابق نبود.
وابسته سازی ایران توسط پژو به واردات مواد اولیه پیچ و مهره
در بازه زمانی یادشده، یکی دیگر از نکات جالب توجه، تأمین و واردات مواد اولیه لازم برای تولید پیچ و مهره بود که به عنوان یک ماده اولیه بسیار ساده از طریق واردات تأمین میشد.به گزارش فارس پژوییها در کنار سنگ اندازی که مقابل داخلیسازی قطعات اصلی خودرو داشتند، از انتقال دانش فنی ساخت سادهترین قطعات و مواد اولیه نیز خودداری میکردند که یکی از دستاوردهای این مسئله، تأمین مواد اولیه لازم برای تولید پیچ و مهره از طریق واردات از کُره بود.اما این وابستگی پس از وضع تحریمهای مستقیم صنعت خودرو از سال 91 کاملاً قطع شد و مواد اولیه لازم برای تولید پیچ و مهره نیز از طریق تولیدکنندگان داخلی تأمین شد.
پرونده سیاه صادرات پژو
در بررسی پرونده همکاری پژو با ایران باید به سابقه نامطلوب صادرات محصولات مشترک تولیدی از ایران اشاره کرد که به صادرات 30 هزار دستگاه پژو 206 صندوقدار در سالهای 86، 87 و 88 اختصاص داشت.
به این ترتیب شرکت پژو که در 30 کشور دنیا دارای شبکه صادرات بود، تولیدات ایران را در شبکه فروش خود عرضه میکرد، اما اطلاعاتی درباره این که این محصولات را با چه قیمتی در بازارهای جهانی به فروش میرساند، در اختیار طرف ایرانی قرار نمیداد.هرچند در نگاه اول توافق بر سر صادرات محصول مشترک بسیار جذاب و به نفع اقتصاد ملی به نظر میرسد اما آن چه در این زمینه اهمیت دارد، قیمت محصول صادراتی است.
در دور قبلی همکاری با پژو، صادرات محصولات مشترک از ایران به قدری برای کشورمان گران تمام میشد که در نهایت طرف ایرانی ترجیح داد این صادرات قطع شود. در آن زمان، قیمت هر پَک قطعات پژو که به ایران تحویل داده میشد، گران تر از نرخ محصول صادراتی از ایران بود. این مسئله باعث شد تا صادرات محصولات پژو از ایران برای ما زیانآور باشد و درنهایت، این صادرات زیانده در دوران مدیریت نجمالدین، مدیر عامل وقت ایران خودرو متوقف شد. به این ترتیب، تنها تجربه صادرات ایران خودرو درباره محصولات پژو به پژو 206 صندوقدار مربوط میشد که زیان هنگفتی را به کشورمان تحمیل کرد.
بدعهدی پژو در تحویل قطعات یدکی به ایران
درباره سابقه همکاری با شرکت پژو باید به روش تحویل قطعه از سوی این شرکت فرانسوی به طرف ایرانی نیز اشاره کرد. به گزارش خبرگزاری فارس در زمانی که تحریمهای آمریکا برای ایران شدیدتر شد یعنی در اواخر سال 90 و اوایل سال 91 ، تحویل قطعه از سوی پژو به ایران با توقف روبهرو شد. در آن زمان، ایران خودرو 250 میلیون یورو را از طریق بانک تجارت به حساب سوسیهته بانک پاریس واریز کرد، اما این بانک به دلیل تحریمها اجازه برداشت از حساب را نداشت تا مشمول جریمه آمریکا نشود. در مقابل، با وجود این که پول قطعات پژو در حساب این شرکت واریز شده بود، پژو از تحویل قطعه به ایران خودداری کرد و دهها کانتینر از قطعات پژو که توسط ایران خریداری شده بود، مدت ها در یکی از بنادر بلژیک باقی ماند. در نهایت و با تلاش یک ساله طرف ایرانی و بانک تجارت، 250 میلیون یورو به حساب بانک تجارت برگردانده شد و هیچ گاه قطعات خریداری شده از پژو به ایران تحویل داده نشد.بدین ترتیب پژو سال 91 با کوله باری از بدعهدی و در همسویی صرف با سیاست های تحریمی آمریکا، از ایران عزیمت کرد.
پژو دوباره به ایران آمد
اما هشتم بهمن سال ۹۴ بود که حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران بعد از امضای توافقنامه برجام، سفر اروپایی خود را آغاز کرد. در آن زمان، یکی از مقاصد سه گانه، فرانسه بود. این بار کاخ الیزه به میزبانی اولاند، رئیس جمهور این کشور دست کم بیست سند همکاری و توافقنامه را با ایران به امضا رساند که از جمله آن ها، قرارداد با شرکت پژو بود که سند همکاری آن در حضور روسای جمهور دو کشور به امضا رسید. هر چند که ایران خاطره تلخ خروج فرانسویها در دوران تحریمهای قبلی را از یاد نبرده بود.
به گزارش مهر، آن روزها محمد نهاوندیان، رئیس وقت دفتر رئیس جمهور که نتایج سفر روحانی به اروپا را بازگو میکرد، با اشاره به قرارداد امضا شده با پژو گفت: این شرکت متعهد شده سهام قبلی خود را در ایران به قیمت بالاتری بخرد، سرمایهگذاری جدید داشته باشد و فناوری و تجهیزات به روز را وارد ایران کند. وی با بیان این که بر اساس قرارداد امضا شده با پژو، ۳۰ درصد تولیدات مشترک برای صادرات به خارج از ایران در نظر گرفته شده است، افزود: این مسئله کیفیت تولید خودرو در داخل را افزایش می دهد و درآمد ارزی را هم بالا میبرد. نهاوندیان با بیان این که ما خودمان را به یک شرکت محدود نمی کنیم، به این نکته هم اشاره کرده بود که همزمان با مذاکرات با طرف فرانسوی مذاکراتی هم با خودروسازان ایتالیایی و آلمانی داشتیم و این تنوع بخشی به طرف های مختلف هوشمندانه مدیریت شده است.
رئیس دفتر رئیس جمهور، قرارداد جدید با پژو را با قرارداد پیشین متفاوت دانسته و گفته بود که در قرارداد پیشین، پژو تعهداتی به سرمایهگذاری و صادرات نداشت. در حالی که در قرارداد جدید، شرکت پژو علاوه بر سرمایه گذاری و انتقال فناوری، در صادرات محصولات مشترک هم فعال است و زنجیره بازاریابی جهانی این شرکت در اختیار تولیدات ایران قرار میگیرد.
با این حال، همان روزها انتقادات بسیاری از قرارداد پژو با ایران شد، از چرایی انتخاب مجدد پژو به عنوان همکار خودروسازان ایرانی تا پیگیری غرامتی که به نظر می رسید حق ایران است تا در قبال ترک یک باره ایران توسط پژو، از این شرکت مطالبه کند.
همان روزها یکه زارع، مدیر عامل گروه ایران خودرو، با برشمردن بخش هایی از قرارداد با پژو که نعمت زاده وزیر صنعت وقت، آن را محرمانه خوانده بود، ابعادی از پرداخت غرامت پژو به ایران را بازگو کرد. وی اظهار کرد که بابت غرامت قرارداد قبلی، پژو باید به ایران ۴۲۷ میلیون و ۶۰۰ هزار یورو بپردازد که از این رقم، ۱۱۶ میلیون یورو مربوط به مسائل حال و گذشته است و ۳۱۱ میلیون و ۶۰۰ هزار یورو نیز در مسائل آینده دیده شده است. از سوی دیگر گفتههای مدیرعامل گروه صنعتی ایران خودرو در نشست خبری مشترک خود با مدیرعامل پژو حائز اهمیت بود که اعلام کرد ظرف سه سال، داخلی سازی قطعات در ایران به ۷۰ درصد خواهد رسید.اما این تمام داستان حضور پژو-سیتروئن در ایران نبود. این گروه خودروساز فرانسوی، با سایپا نیز که به نوعی شریک تاریخی سیتروئن در ایران از سال ۱۹۶۶ بوده است هم، موافقتنامه سرمایه گذاری مشترک برای تولید و فروش خودروهای سیتروئن در ایران امضا کرد. بر اساس این قرارداد، مقرر شده بود که تولیدات مشترک آن در سال ۲۰۱۸ (تیر امسال) آغاز شود. سرمایه گذاری 300 میلیون یورویی در بخش تحقیقات و تولید طی ۵ سال آینده نیز از دیگر مفاد این قرارداد بود.
اما و اگرهای بدعهدی جدید پژو
با این حال، در شرایطی که هم اینک خودروهای جدید پژو در قرارداد جدید با ایران مانند پژو 208، پژو 301 و پژو 2008، به مرحله تولید انبوه نرسیده و همین طور تحریم های آمریکا نیز برخلاف توافق ایران و 6 کشور در آستانه بازگشت است، پژو در اقدامی یک جانبه اعلام کرده است که ایران را ترک می کند.
این اتفاق در شرایطی می افتد که بر خلاف مفاد قرارداد ایران خودرو و پژو مبنی بر صادرات خودرو، تاکنون خبری از صادرات حتی یک دستگاه خودروی پژو از ایران به بازار کشورهای دیگر منتشر نشده است.
از سوی دیگر هم اینک و با مسجل شدن خروج پژو از ایران، معلوم نیست از 311 میلیون یورو غرامت یادشده که قرار بوده ناظر به مسائل آینده پرداخت شود، چه میزان از آن پرداخت نشده باقی خواهد ماند.
درباره میزان داخلی سازی خودروهای تولید مشترک نیز وعده مدیر عامل ایران خودرو محل سوال است. اظهارات یکه زارع در سال ۹۵ حاکی از آن بوده است که در سال اول اجرای قرارداد پژو با ایران، باید میزان داخلیسازی قطعات به ۴۰ درصد برسد و این رقم ظرف ۳ سال تا ۷۰ درصد افزایش یابد. با این حال اکنون که سال ۹۷ است، عدد و ارقام دقیق و خاصی در این باره منتشر نشده است. تنها اسفند سال گذشته، انجمن خودروسازان در جوابیه ای خطاب به ایسنا درباره میزان داخلی سازی خودروها، عمق ساخت داخل خودروهای گروه پژو را در کنار طیف خودروهای دیگری نظیر سمند، دنا، پراید و تیبا به طور کلی بیش از 60 درصد بیان کرده است. این موضوع نشان می دهد که داخلی سازی این خودروها احتمالاً ارقام بالاتر از 70 درصد نبوده است.
از سوی دیگر، هم اینک درباره سرنوشت قرارداد پژو با ساپیا نیز ابهامات جدی وجود دارد. در واقع، طبق قرارداد این دو شرکت، مقامات پژو، سرمایه گذاری مشترک با سایپا را شراکتی استراتژیک بین دو شرکت ذکر کرده بودند که تمامی مراحل تولید از طراحی گرفته تا بازاریابی و فروش را شامل میشد؛ همان تولیداتی که قرار بود در کارخانهای در کاشان انجام شود و شرکت پژو، مالکیت ۵۰ درصدی این کارخانه را در اختیار داشته باشد. اما اکنون معلوم نیست این شراکت تا چه حد پیش رفته است و سرنوشت آن چه خواهد شد.
جمع بندی
در مجموع و با توجه به نکات یادشده، می توان پیش بینی کرد که با رفتن پژو سیتروئن از ایران، تولید محصولات جدید این خودروساز متوقف خواهد شد. موضوعی که با توجه به سهم اندک این خودروها در صنعت خودروی ایران، مسئله مهمی برای تولید خودرو در کشور به وجود نخواهد آورد. با این حال در میان و بلندمدت، تامین قطعات خودروهای قبلی پژو، تکمیل هر چه سریع تر زنجیره های تامین از بین قطعه سازان داخلی را می طلبد که باید در سطح اجرایی مورد توجه مسئولان وزارت صنعت قرار گیرد. در سطحی بالاتر و در شرایطی که بیم کنارکشیدن خودروسازان چینی از بازار ایران نیز می رود، تجربه کار با خودروسازان خارجی نشان می دهد که باید از فرصت بازار ایران برای خودروسازان خارجی، تکمیل واقعی زنجیره تولید قطعه و خودروسازی در کشور استفاده کرد. در غیر این صورت همکاری با خارجی ها و جز وابستگی بیشتر و تبعات منفی آن، ارمغان بهتری برای صنعت خودروی کشور به همراه نخواهد داشت.
خبر مرتبط
سابقه بدعهدی بین المللی پژو
آن گونه که پیداست، بدعهدی پژو که دوبار در قرارداد با ایران رخ داده، در سطح جهانی هم بدون سابقه نیست. در این زمینه بازخوانی سابقه همکاری پژو با شرکت گوانگژوی چین جالب توجه است. در سال 1985 و بعد از دو تجربه نسبتا موفق سرمایه گذاری خارجی شرکت های چینی با فولکس واگن و جنرال موتورز، شرکت سرمایه گذاری مشترک پژو-گوانگژو تأسیس شد برخلاف دو تجربه سرمایه گذاری مشترک قبلی، در این قرارداد صحبتی از توسعه محصولات جدید نشد و برنامه اولیه شامل تولید تنها دو محصول سواری پژو 505 و کامیونت پژو504 بود.از جمله نکاتی که در قرارداد پژو با گوانگژو ذکر شده بود صادرات یک سوم از تولیدات مشترک به خارج بود. همچنین قرار بود طی مدت 5 سال، 90درصد از قطعات خودروهای صادراتی و 98درصد از قطعات خودروهای عرضه شده در چین داخلی سازی شوند.اما تا سال 1993 یعنی 5 سال بعد از تولید اولین خودروی سواری پژو در این شرکت، شرکت سرمایه گذاری مشترک توانسته بود تنها 75 درصد از قطعات را داخلی سازی کند. این درصد داخلی سازی در مدل های 504 و 505 تنها به 62 درصد رسیده بود. ناتوانی در تحقق اهداف تعیین شده برای داخلی سازی قطعات و صرف منابع ارزی برای واردات قطعات خودرو از فرانسه موجب نارضایتی طرف چینی شد. همچنین برخلاف شرکت سرمایه گذاری مشترک شانگهای-فولکس واگن که سود حاصل از فعالیت خود را در چین سرمایه گذاری می کرد، پژو سود خود را به فرانسه منتقل می کرد. از همه مهم تر شرکت پژوی فرانسه با این ادعا که کیفیت خودروهای مونتاژی در شرکت سرمایه گذاری مشترک پایین است، از ترس تخریب برند خود از صادرات محصولات امتناع کرد. در نتیجه شرکتی که قرار بود یک سوم از محصولاتش صادر شود هرگز حتی یک خودرو به خارج از چین صادر نکرد. همچنین نبود انطباق محصولات پژو که برای شرایط آب وهوایی فرانسه طراحی شده بود با اقلیم چین باعث بروز مشکلاتی در سیستم تهویه مطبوع و سیستم برقی خودروها شد. زیرا شرکت پژو برای انطباق فناوری محصولات با شرایط بازار مقصد هیچ کاری انجام نداده بود.این شرکت در طول 9 سال فعالیتش تا سال 1996 تنها 100 هزار خودرو تولید کرد. در این سال دو طرف قرارداد را فسخ کردند و شرکت گوانگژوی چین تصمیم به انتخاب شریک جدیدی گرفت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چندی پیش بود که سهام باشگاه تراکتورسازی تبریز به محمدرضا زنوزی مالک متمول تبریزی باشگاه گسترش فولاد واگذار شد. او در همان روزهای نخست وعدههای بزرگی به هواداران پرشور تبریزی داد و تاکید کرد که یک مربی بزرگ خارجی و چند ستاره سرشناس را به تبریز میآورد. زنوزی هفته گذشته در ترکیه با جان توشاک مربی سرشناس ولزی مذاکره و با او برای عقد قرارداد 3 ساله به توافق رسید. تراکتورسازان که چند سالی است در حسرت کسب قهرمانی به سر میبرند، با آزمون و خطاهای بسیار سرانجام به این نتیجه رسیدند که برای موفقیت از الگوی تیم ملی و پرسپولیس و استقلال پیروی کنند و با جذب مربی سرشناس خارجی نیمی از مسیر موفقیت را پیش از آغاز راه بروند! جان بنیامین توشاک مربی فوتبال 69 ساله اهل ولز آخرین باری که هدایت تیمی را برعهده داشت، به فصل ۲۰۱6- ۲۰۱5 برمیگردد که سرمربی تیم الوداد کازابلانکا بود و این تیم را قهرمان لیگ دسته اول مراکش کرد. توشاک در دوران بازیگری عضو باشگاههای سوانسی سیتی، کاردیف سیتی و باشگاه فوتبال لیورپول بود و سابقه۴۰ بازی در تیم ملی فوتبال ولز را در کارنامه دارد. اما در عرصه مربیگری کارنامه او بسیار پربارتر است. او هدایت تیمهای سرشناسی چون رئالمادرید، رئالسوسیداد و بشیکتاش را برعهده داشته که در مورد رئالمادرید 2 دوره بوده است. توشاک همچنین 2 دوره هدایت تیم ملی فوتبال ولز را برعهده داشت که اولین بار گرت بیل ستاره تیم رئالمادرید را از تیمهای پایه این کشور پیدا کرد و به نوعی کاشف او نیز محسوب میشود. حالا این مربی سرشناس و البته پا به سن گذاشته، پس از 2 سال استراحت قراردادی 3 ساله با تراکتورسازی امضا کرده و با توجه به سن و سالش شاید این آخرین قراردادش باشد!
قطعا برای همه جالب است که بدانند سرمربی سابق رئالمادرید که در این عنوان با کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی کشورمان مشترک است، با چه شرایط و مبلغی حاضر شده هدایت تیم تراکتورسازی را برعهده بگیرد. بر اساس اخبار رسیده از تبریز، توشاک که در ترکیه با مالک باشگاه تراکتورسازی مذاکره کرده و قرارداد بسته، مبلغ قراردادش برای 3 سال حدود 16 میلیارد تومان است! پولی که با دستمزد کیروش سرمربی پرتغالی تیم ملی برابری میکند و حالا توشاک با کیروش گرانترین مربیان باشگاهی و ملی فوتبال ایران خواهند بود. البته گفته میشود قرار است توشاک 3 دستیار خارجی و 3 بازیکن خوب خارجی هم با خود به تبریز بیاورد و این 6 نفر هم چند میلیاردی روی دست زنوزی خرج خواهند گذاشت و با خریدهای این چند روز و خرید 3 ملیپوش ایرانی قطعا تراکتورسازی هم پرستاره خواهد بود و هم یکی از گرانترین و پرهزینهترین تیمهای لیگ هجدهم خواهد شد. البته گویا توشاک اسپانسری هم به تبریز خواهد آورد که حدود40میلیارد هزینه خواهد کرد! خریدهای داخلی تراکتورسازی هم با نظر محمدرضا مهاجری و رسول خطیبی جذب میشوند و مشخص نیست که آیا توشاک آنها را خواهد پسندید یا نه. با اینحال این 2 نفر با قدرت در حال مذاکره با گزینههای داخلی هستند که محمدرضا خانزاده و وریا غفوری، 2 ملیپوش فعلی و سابق از جمله آنها هستند. در مورد خانزاده که در پدیده شاگرد مهاجری بود ظاهرا توافق انجام شده اما مدافع استقلال پیشنهاد تراکتورسازی را نپذیرفته است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
صنایع دستی، حاصل ذوق، تلاش و خلاقیت است. مجموعه ای از اصیل ترین وکاربردی ترین هنرها و مهارت ها که از تنوع زیادی برخوردار است و نشاندهنده هویت و پیشینه هر ملت و آیینه آداب و رسوم و سنن و فرهنگ هر منطقه است. منتها سال هاست که در کشورمان، به دلایل متفاوتی از جمله ورود صنایع ماشینی و کارخانه ای، واردات بی رویه کالاهای تزئینی و کاربردیِ بی کیفیت، نبود توجیه مالی، بی توجهی مسئولان، استقبال نکردن مردم به خاطر بی اطلاعی یا تغییر سلیقه و گرایش به مدهای اروپایی و... صنایع دستی کشورمان تا حد زیادی، در مسیر نابودی است و احیای دوباره آن، توجه و همت و تلاش و حمایت جمعیِ مردم و مسئولان کشور را میطلبد. بد نیست بدانید در حالی که بیشتر کشورهای دنیا، به نقش موثر صنایع دستی در اقتصاد واقف شده اند و به صنایع دستی، نه فقط به چشم یک هنر و ساخته دست بشر، بلکه به عنوان عامل بسیار مهمی در توسعه اقتصادی جامعه نگاه می کنند، سهم این هنرها در اقتصاد کشور ما کمتر از سه درصد است! امروز بیستم خرداد ماه، ۱۰ ژوئن، مصادف با روز جهانی صنایع دستی و بهانه خوبی برای یادآوری و مرور تعدادزیادی از صنایع دستی کشورمان است که این سالها، به دلایل گوناگون، یا از یادها رفتهانــد، یا بهکلی منسوخ شدهاند. شاید دیگر رغبتی به ساخت و خرید هنرهای دستساز نباشد اما تا زمان هست باید فکری به حال بیمار برخی از این صنایع کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
انتشار عکس هایی از بازیکنان تیم ملی فوتبال کشورمان با لباس رسمی برای حضور در جام جهانی 2018 از پربازدیدترین عکس های چند روز اخیر در سایت ها و شبکه های اجتماعی بوده است. شاید جالب ترین واکنش به این کت و شلوارها را صفحه ورزشی روزنامه «دیلی میل» داشت که در خبری کوتاه به همراه انتشار عکس اصلی بازیکنان تیم ملی کشورمان نوشت: «پرواز به مسکو به عنوان اولین تیم با 23 شیک پوش». این روزنامه در ادامه نوشته که عکس های بازیکنان خوش تیپ ایرانی در توئیتر خیلی ها را به تیم ملی ایران علاقه مند کرده است و همه منتظر شروع بازی های جام جهانی و رقابت ایران با غول هایی به نام اسپانیا و پرتغال هستند. با این حال یکی از این عکس ها را به صورت اتفاقی انتخاب کرده ایم تا چند نکته جالب را درباره نحوه کت و شلوار پوشیدن بازیکنان تیم ملی کشورمان که در این عکس مشاهده می شود با یکدیگر بررسی کنیم. همان طور که می دانید، قوانینی در لباس پوشیدن است که به شما کمک می کند تا همیشه ظاهری پسندیده داشته باشید. به بهانه این عکس، به چند مورد از این قوانین اشاره خواهیم کرد تا متوجه اشتباهات چهار نفر اصلی این عکس در نوع پوشش یعنی «علیرضا بیرانوند»، «مرتضی پورعلی گنجی»، «سردار آزمون» و «رامین رضائیان» بشوید؛ بازیکنانی که به احتمال زیاد در ترکیب فیکس تیم ملی کشورمان حضور خواهند داشت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پرونده انتخابات پارلمانی اخیر عراق ظاهرا قرار نیست به زودی پایان یابد. پس از حرف و حدیث های فراوان درباره احتمال دست کاری و تقلب در انتخابات، پارلمان عراق به تازگی تصویب کرد که همه آرای اخذ شده داخل کشور به طور دستی شمارش شود. علاوه بر این که اعضای کمیساریای عالی انتخابات موقتا از کار برکنار شدند و جای خود را به قضاتی که توسط دستگاه عالی قضایی انتخاب می شوند خواهند داد.این اتفاق پس از چند هفته کش و قوس رخ داد که در آن برخی از احزاب و ائتلاف ها به طور آشکار علیه هرگونه بازشماری موضع گرفتند و برخی دیگر نیز به شدت از آن استقبال کردند. مخالفت هایی که شائبه ها درباره ذی نفع بودن آنان یعنی جریان صدر و دو حزب عمده کردی و چند تن از رهبران سیاسی سنی از نتایج فعلی انتخابات را بیشتر می کند.انتظار می رفت روند مذاکرات و گفت وگوهای احزاب و ائتلاف ها برای تشکیل ائتلاف بزرگ تر و تعیین نخست وزیر آینده که پس از اعلان نتایج نهایی شدت گرفته بود با مصوبه اخیر پارلمان دچار وقفه یا کندی شود. هر چند که به نظر نمی رسید در روند مذاکرات تا این لحظه نیز پیشرفت های آن چنانی حاصل شده باشد اما در هر صورت وجود احتمالات فراوان مبنی بر تغییر محسوس تعداد کرسی ها یا جابه جایی رتبه احزاب ، به طور طبیعی و منطقی باید بر روند گفت وگوها اثر گذار باشد به خصوص آن که جریان صدر پرچم دار اصلی گفت وگوها برای تشکیل ائتلاف بزرگ تر شده و حداقل این که تلاش دارد تا نشان دهد که محور اصلی تشکیل این ائتلاف موعود است.به رغم همه این اتفاقات و مصوبه پارلمان، اعلان تشکیل ائتلاف متشکل از جریان صدر(سائرون)، جریان حکمت متعلق به عمار حکیم و الوطنیه متعلق به ایاد علاوی، آن هم یک روز پس از مصوبه مجلس اقدامی فراخور تأمل است.به روشنی قابل مشاهده است که این اقدام که با محوریت صدر و حکیم انجام شده در حقیقت اعلام اعتراض به اقدام پارلمان و یک حرکت پیش دستانه برای ایجاد فشار بر دیگر احزاب است. به طور منطقی رهبران ائتلاف اعلام شده باید صبر می کردند تا نتایج بازشماری دستی آرا به طور نهایی اعلام می شد و پس از آن تشکیل چنین ائتلافی اعلان می شد از این روست که می توان به طور جدی به این مسئله اندیشید که موضوع توافق و ائتلاف میان برخی جریان های عراقی که گفته شده در خارج از کشور و توسط برخی بازیگران منطقه ای و بین المللی یعنی آمریکا و عربستان بسته شده موضوعی جدی است و بازشماری آرا موجبات نارضایتی این قدرت ها و عناصر داخلی آن ها را فراهم کرده است. همچنین دور از انتظار نیست که این توافق از مدت ها قبل در پشت پرده بسته شده باشد.ائتلاف مذکور البته هنوز 95 کرسی در اختیار دارد و تا رسیدن به عدد 165 برای گرفتن حد نصاب تعیین نخست وزیر فاصله دارد اما گفته می شود که به زودی برخی احزاب شیعی و کردی به آن بپیوندند تا ائتلاف بزرگ تر تشکیل شود. برخی منابع رسانه ای عراقی پیشتر از وجود یک توافق میان علاوی، حکیم، صدر و العبادی برای تشکیل ائتلاف با اشراف آمریکا، سعودی و کویت خبر داده بودند و اعلان ائتلاف مزبور عملا محقق شدن این خبر را نشان می دهد. اما این که چرا العبادی تاکنون به آن نپیوسته است به نظر می رسد در دو علت قابل بررسی باشد. نخست این که العبادی و دولت از ابتدا، از تردید کنندگان در سلامت انتخابات بودند و خواستار بازشماری آرا شده بودند و پیوستن العبادی در این برهه به این ائتلاف اعتبار وی را زیر سؤال خواهد برد و دوم این که به احتمال فراوان العبادی همچنان در حال گفت وگو با رهبران این ائتلاف برای تضمین نخست وزیری خود است و تا گرفتن این تضمین از پیوستن به آن خودداری خواهد کرد.در هر حال، توپ و میدان توسط پارلمان در اختیار دستگاه عالی قضایی قرار گرفته است تا با بازشماری مجدد آرا، اعتماد از بین رفته به انتخابات اخیر و نتایج آن را بازگرداند. هر چند احتمال فراوانی برای جابه جایی تعداد کرسی ها و رتبه های ائتلاف ها وجود دارد اما اکنون آن چه در این مسئله مهم تر است شناسایی و افشای عوامل کلیدی در موضوع دست کاری انتخابات است زیرا سکوت بر این اقدام، علاوه بر نا امید کردن مردم از مشارکت سیاسی در آینده، ریشخندی بر همه ادعاهای مطرح شده در خصوص مبارزه با فساد در کشور است. اگر قرار بر مبارزه با فساد باشد، پرونده جنجالی انتخابات این دوره می تواند فرصت مناسبی برای این اقدام باشد، مگر آن که همه چیز دوباره در سایه گفت وگوها و توافقات رهبران احزاب حل و فصل و به فراموشی سپرده شود.علاوه بر این که اعلان احتمالی وجود دست کاری و تقلب و جابه جایی نتایج جدید به خودی خود می تواند منجر به ظهور یک فضای پرتنش سیاسی دیگر در کشور شود. چنین موضوعی برای عراق که در چهار سال گذشته شاهد حداقل تنش های سیاسی داخلی بوده و به تازگی از ویروس تکفیر رهایی یافته خوشایند نیست.همچنان که تشکیل ائتلافی با اما و اگر و با شائبه دخالت بازیگران منطقه ای و بین المللی که همچون کشکولی، از چندین گروه متفاوت و بدون برنامه مفصل و روشن تشکیل شده، نوید بخش تشکیل دولتی قوی را نمی دهد. اکنون همه نگاه ها فقط باید به بازشماری مجدد آرا باشد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه اندیشه
info@khorasannews.com
در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، انگلیسیها به این نتیجه رسیدند که دکتر مصدق فردی است که نمیتوان با او معامله کرد. بر همین اساس، از سال 1330 به بعد، با همکاری آمریکاییها، برای کودتا و ساقط کردن دولت مصدق برنامهریزی کردند. اما انجام این اقدام، برای سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا و ایالات متحده دشوار بود، به این دلیل که مصدق، نزد ایرانیان چهرهای موجه داشت. به گزارش مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، افزون بر این، طرح کودتا توسط دو کشور انگلیس و آمریکا در ایران، از سوی کشورهای چپ گرا و اردوی شوروی، مورد انتقاد قرار میگرفت و وجهه غرب را خراب میکرد.
طرح شبکه تبلیغاتی «بدامن»
در خلال جنگ سرد حاکم بر عرصه بینالملل، آمریکا با هدف مقابله با شوروی، طرحی را با عنوان «بدامن» توسط سازمان سیا به اجرا درآورد. در این طرح قرار بود به کمونیسمهراسی در کشورهای مختلفی که آمریکا در آن ها نفوذ داشت، دامن زده شود. در این بین، در بحبوحه ملی شدن صنعت نفت و پس از قطعی شدن طرح کودتا علیه دولت مصدق، توسط مقامات بلند پایه آمریکا و بریتانیا، ابتدا قرار شد مقدمات این اقدام فراهم شود. بر همین اساس، این دو کشور از طرح تبلیغاتی شبکه «بدامن» که در کشورهای دیگر علیه شوروی و کمونیسم اجرا میشد، علیه مصدق استفاده کردند؛ یعنی قرار شد به این گونه عمل کنند که تبلیغات گسترده و منظمی علیه مصدق و همکاری وی با حزب توده، انجام و گفته شود که در صورت استمرار دولت مصدق، حزب توده و در انتها شوروی بر ایران غلبه خواهد کرد تا به این ترتیب، مقدمات مشروعیت کودتا در عرصه داخلی و خارجی فراهم شود. در این چارچوب، مسئولیت طراحی و اجرای نقشه، بر عهده فردی به نام شاپور ریپورتر گذاشته شد و او چند بار به ایران مسافرت کرد و با برادران رشیدی، اعضای بخش سیا در تهران و دو فرد در داخل ایران به نامهای رمز «نِرِن» و «سیلی» که در عملیات تبلیغی «بدامن» نقشی عمده داشتند، ملاقات هایی داشت. در واقع، این افراد قرار بود با دادن پولهای کلان به نشریات و نویسندگان مطرح آن زمان، اینگونه القا کنند که با کاهش نفوذ بریتانیا در ایران، خطر حاکمیت کمونیسم و حزب توده در این کشور افزایش پیدا میکند.
اغراق در نشان دادن خطر حزب توده
همان طور که اشاره شد، بر اساس این طرح، قرار بود در روزنامههای داخلی و خارجی اینگونه نشان داده شود که با توجه به عرضه مازاد نفت در جهان، دعوای ایران و انگلیس بر سر نفت، از درجه دوم اهمیت برخوردار است و نگرانی اصلی، کشیده شدن ایران به اردوگاه شوروی، توسط حزب توده است؛ چرا که دولت مصدق با حزب توده رابطه خوبی دارد و در نبود شرایط باثبات و نیروهای غربی، این حزب به دلیل قدرت فزاینده و حمایت شوروی، به زودی ایران را به کشوری کمونیستی تبدیل میکند تا به این طریق، ضمن ایجاد وحشت از حزب توده میان مردم ایران و کشورهای خارجی، شرایط برای کودتا فراهم شود. این در حالی بود که مصدق، اصلاً کمونیست نبود و هیچ اتحادی میان وی و حزب توده، برای دسترسی به اهدافشان وجود نداشت و در واقع، هیچگاه حزب توده به مصدق نزدیک هم نشده بود. با وجود این، در قالب طرح تبلیغاتی «بدامن»، نویسندگان خارجی و داخلی، او را حامی اهداف کمونیسم نشان دادند. آن ها اینگونه تبلیغ می کردند که در تهران، حزب توده دارای 50 تا 100 هزار نیرو است و بهزودی ابتدا مصدق و سپس ایران را در اختیار خود میگیرد و خواسته یا ناخواسته، به اتحاد شوروی این امکان را میدهد آن گونه که چکسلواکی را اشغال کرده بود، ایران را نیز اشغال کند و در این صورت، منطقه خاورمیانه در اختیار کمونیستها قرار خواهد گرفت.
حزب توده، آن گونه که بود
در حالی که مخالفان خارجی و داخلی مصدق در قالب طرح «بدامن»، علناً در پی اغراقگویی درباره اندازه و مقیاس سازمانی حزب توده بودند، سازمان حزب توده نیز، برای برتر نشان دادن خود، ناخواسته وارد بازی سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا شد و از هیچ فرصتی برای نشان دادن تواناییهای خود، اجتناب نمیکرد. اما در واقع، قدرت حزب توده بر اساس ارزیابیهای سازمان سیا، هرگز به اندازه ای نبود که تبلیغ می شد. برای مثال، یکی از منابع سازمان سیا که بعدها منتشر شد، نشان میداد که حزب توده حداکثر دارای حدود بیستهزار عضو اصلی در تمام کشور بود که تنها 8 هزار نفر از آن ها در تهران متمرکز بودند. هیچ کدام از گزارشهای سازمان سیا، نشان نمیدهد که حزب از حیث توانایی برای سرنگون کردن دولت مصدق، خطری قریبالوقوع محسوب میشد. با وجود تمام اغراقها و بزرگ نماییهایی که درباره حزب توده میشد، پس از کودتای 28 مرداد 1332، سازمان افسران حزب توده و حتی رهبران آن، بدون هیچ طرح و برنامهای تنها به نظاره اقدامات کودتاچیان ایستادند و هرگز عکسالعملی، چه هنگام انجام کودتا و چه بعد از آن، از خود نشان ندادند. در انتها، سرویسهای امنیتی بریتانیا و آمریکا موفق شدند با طرح تبلیغاتی «بدامن»، حزب توده را به عنوان یک توجیه مهم برای کودتا، دستاویز قرار دهند و به این ترتیب، به کودتا، مشروعیت ظاهری ببخشند. حتی پس از کودتا در ایران و سرنگونی دولت مردمی مصدق، سرویسهای اطلاعاتی و تبلیغاتی آمریکا و انگلیس، در قالب طرح «بدامن»، به طور مستمر، در نشریات و رسانهها نشان میدادند که جهان از شرّ یک ایران کمونیستی جان سالم بهدر برده است!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جنگ در یمن برخلاف ادعاهای محمد بن سلمان و محمد بن زاید نبرد دو یا سه هفته ای نبود بلکه حالا با ورود به چهارمین سال این جنگ به نبردی فرسایشی بدل گردیده است.این نبرد در شرایطی جریان دارد که ائتلاف عربی، اکنون تنها دو عضو دارد و دیگر طرفها تنها به طور اسمی خود را در این ائتلاف قرار دادهاند و البته طرفهای دیگری چون سودان هم در ازای دریافت کمکهای مالی هنگفت حاضر به ارسال نیروهای خود تحت فرماندهی سعودی و امارات شدهاند.طی هفتههای اخیر پس از کشته شدن تعداد زیادی از نیروهای سودانی در درگیریهای جنوب یمن، زمزمههایی از خروج احتمالی سودان از ائتلاف مذکور در رسانهها شنیده میشود و از سوی دیگر سعودی و امارات گویا به دنبال جایگزینی شبه نظامیانی از چاد در این نبرد هستند. همچنین در عرصه میدانی هم هریک از دو طرف اصلی جنگ یعنی سعودی و امارات درحال دنبال کردن دستورکارهای موازی و حتی متضاد هستند، سعودی ها تمرکز خود را برای بازگرداندن دولت مستعفی و تسلط بر صنعا گذاشته اند که البته این هدف در حاشیه حفاظت از مناطق مرزی جنوبی قرار گرفته و عملا سعودیها را در نبرد زمینی به لاک دفاعی برده است.اما نبرد اصلی و راهبردی در جنوب یمن در جریان است؛ جایی که امارات با هزینههای هنگفت تلاش دارد اوضاع را تحت کنترل بگیرد و درچارچوب آن چه «نبرد بنادر» یادمیشود، بر ساحل جنوبی یمن که مشرف به تنگه باب المندب در خلیج عدن و سواحل شرقی دریای سرخ است، تسلط یابد.ساحل غربی یمن به طول بیش از 450 کیلومتر که همچنان در کنترل نیروهای مقاومت یمنی است از منطقه ذوباب در استان تعز شروع شده و تا شهرستان میدی در استان مرزی الحجه ادامه پیدا میکند. این منطقه ساحلی به صورت میانگین تنها پنج کیلومتر عمق دارد و پس از آن به سلسله کوهستانی برخورد میکند که عبدالملک الحوثی از آن به عنوان عمق استراتژیک نیروهای مدافع یاد کرد، این همان جایی است که ارتشهای بزرگ را در تاریخ در خود فرو برده است و حالا نیز حمله شدید و سنگین اماراتی ها و سعودی ها با کمکهای اطلاعاتی و عملیاتی ارتش آمریکا، باعث شده است تا نبردها به حومه بندر الحدیده، آخرین تنفسگاه نیروهای مقاومت مردمی و ارتش یمن در ساحل دریای سرخ کشیده شود که البته با روی آوردن کمیتههای مردمی و ارتش یمن به نبرد چریکی به جای نبرد کلاسیک که در آن توسط نیروی هوایی برتر بدون شک نتیجهای جز شکست نداشتند، تاکنون تلاش متجاوزان با مقاومت چریک های انصار ا... ناکام مانده است اما، فارغ از اطلاعات میدانی از سیر نبردها میتوان دلایل و ابعاد مختلفی درباره استراتژی جنگی سعودی ها واماراتی ها برای اشغال بندر حدیده برشمرد:1-محاصره برای پذیرش شکست:با مشاهده اقدامات نظامی اخیر ائتلاف تحت رهبری عربستان در حرکت به سمت کنترل بندر حدیده می توان اذعان کرد اشغال بنادر ساحلی یمن (از جمله ذباب، مخا و میدی در گذشته) سعودیها را امیدوار به تغییر وضعیت کنونی و رهایی آنان از چالش یمن کرده است.هماکنون ۹۰ درصد واردات غذایی و دارویی یمن از طریق بنادر تأمین میشود و این امر حدیده را به شاهرگ اقتصادی و حیاتی صنعا مبدل کرده است. در طول مدت زمانی که از آغاز تجاوز به یمن میگذرد این برای نخستین بار نیست که سعودیها قصد خارج کردن کنترل حدیده از دستان نیروهای مقاومت به رهبری انصارا... را در سر میپرورانند و بارها زیرساختها و مواضع نیروهای انصارا... در این منطقه را هدف حملات خود قرار دادهاند. بنابراین تصرف این بندر یا تکمیل محاصره آن، صنعا و دیگر استان های تحت کنترل نیروهای انصارا... و متحدان آن را از منظر اقتصادی و غذایی بسیار در وضعیت بغرنجتری قرار خواهد داد. در واقع سعودیها امیدوارند با اشغال نظامی حدیده، حلقه محاصره علیه مردم یمن را تنگتر کرده و با ترکیبی از جنگ، محاصره نظامی و قحطی، آن ها را به پذیرش خواستههای خود وادار کنند.2-توسعه طلبی با چراغ سبز آمریکا:این ایده که علت اصلی آغاز جنگ عربستان سعودی و امارات در یمن، چشم طمع این دولت ها به منابع طبیعی و جزایر زیبا و با موقعیت استراتژیک این کشور است از سوی بسیاری از تحلیل گران مطرح است. در اثبات این ادعا می توان به ذخایر نفتی یمن که در حدود ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون بشکه در سال ۲۰۰۹ برآورد شده است،اشاره کرد.به طور کلی نگرشی وجود دارد که معتقد است آیندۀ رقابتهای استراتژیک جهانی در اقیانوس هند شکل خواهد گرفت. ٩ درصد تجارت جهانی و در حدود ۶٥ درصد کل نفت جهان از طریق دریا منتقل میشود. با در نظر گرفتن اهمیت انرژی و میزان گسترده تجارت دریایی، بهویژه بهخاطر نقش فزایندۀ اقتصاد کشورهای هند و چین، پیش بینی می شود کانون رقابت بین قدرتهای بزرگ در آیندۀ نزدیک، اقیانوس هند خواهد بود. بر این اساس، دسترسی یا تسلط بر بخشی از این اقیانوس در آینده قدرت کشورها اثرگذار است. به همین دلیل برای بسیاری از کشورها از جمله همسایگان یمن و قدرت های بین المللی، تحولات سیاسی یمن به طور چشمگیری مورد توجه قرار دارد به ویژه آن که دولت مستقر می تواند اجازه استقرار نیروهای نظامی دیگر کشورها را در این منطقه استراتژیک صادر کند.تحقق هر کدام از دوسناریوی گفته شده معادلات یمن را بسیار تغییر خواهد داد. سناریوی اول یعنی تشدید محاصره به منظور کاهش مشروعیت و حمایت از انصارا... و دولت صنعا در میان قبایل و مردم یمن بر اثر رسیدن به مرز فاجعه انسانی، محتملتر به نظر میرسد و این سیاست غیرانسانی تاکنون یکی از راهبردهای سعودیها در یمن طی سه سال گذشته بوده و خواهد بود. بنابراین انصارا... باید برای این چالش و خطر تدبیرهای جدی و فوری اتخاذ کند. ضمن آن که قبایل ساحلی و غرب صنعا چندان به انصارا... وفادار نیستند و در صورت سقوط حدیده ممکن است به ائتلاف سعودی بپیوندند.اما دومین سناریو یعنی توسعه طلبی سعودی- اماراتی با چراغ سبز آمریکا با توجه به تیم ترامپ و روشنتر شدن سیاست منطقهای وی، چندان دور از انتظار نیست. تحولات میدانی جاری در یمن نشان می دهد چگونه مطامع و ماجراجویی شاهزاده های اماراتی و سعودی را درگیر نبردی کرده است که منجر به جان باختن بیش از 10هزار نفر شده است و عملا چشم اندازی برای حل سیاسی آن با ادامه حضور این دو شاهزاده جنگ طلب وجود ندارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هادی محمدی – یک ماه پس از شبی که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد این کشور از توافق هسته ای میان ایران و 1+5(برجام) کنار کشیده است، رهبر انقلاب در سخنرانی سالیانه خود در حرم امام خمینی (ره) اولین ضرب شست فنی به این اقدام آمریکا را مطرح کردند و دستور دادند: «سازمان انرژی اتمی موظّف است سریعاً مقدّمات و آمادگیهای لازم را برای رسیدن به ۱۹۰ هزار سو -فعلاً در چهارچوب برجام- فراهم بکند و برخی مقدّمات دیگر را که رئیسجمهور محترم دستور آن را دادند، از همین فردا(15 خردادماه) آغاز کند».پس از این دستور صریح، اعلام شد ایران طبق کد اصلاحی 3.1 پادمان در نامه ای به مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی ، این نهاد تخصصی را از انجام سه اقدام خود در چارچوب برجام مبنی بر از سرگیری تولید گاز UF6، ساخت کارخانه تولید گاز UF4 و آماده سازی کارخانه مونتاژ سانتریفیوژ با خبر کرد. بر اساس گفته رئیس سازمان انرژی اتمی ایران این سه اقدام در چارچوب برجام صورت گرفته و مبنایش نیز ایجاد مقدمات برای رسیدن به 190هزار سو ظرفیت غنی سازی در صورت برهم خوردن برجام و شکست مذاکرات جدید است. موضوع گزارش پیش رو، بررسی فنی و مستند این مطلب است که آیا جمهوری اسلامی توانایی فنی برای رسیدن به ظرفیت غنی سازی 190هزار سو را دارد؟ یا آنطورکه برخی رسانه های معاند مدعی شده اند این راهبرد تهران است تا طرف مقابل را به تصمیمی که ایران مایل است مجبور سازد؟ در این راه از سخنان منتشر شده رئیس و معاونان سازمان انرژی اتمی که در گفت و گو با رسانه ها به ویژه روزنامه خراسان یا ویژه نامه شاهکار ایرانی مطرح شده ، گزارش های میدانی از سایت های هسته ای ایران و اطلاعاتی که منابع مطلع از صنعت هسته ای کشور در اختیار روزنامه خراسان قرار داده اند، استفاده شده است.
«سو » چیست؟
قبل از هر چیز باید ببینیم اصطلاح «سو» (S.W.U) به چه معناست؟ «سو» یک واحد اندازه گیری است برای سنجش مقدار کار لازم برای جداسازی ایزوتوپ سبک تر اورانیوم (U-235) از ایزوتوپ سنگین تر آن (U-238) در اورانیوم طبیعی برای ایجاد محصول نهایی که از ایزوتوپ سبک تر غنی است و به طور خاص در صنایع غنی سازی سوخت هسته ای مورد استفاده قرار می گیرد و مخفف عبارت Seperative Work Unit است. بنابراین هرچه پارامتر«سوی» ماشین ها افزایش یابد، تعداد ماشین های سانتریفیوژ کمتری برای تولید سوخت نیروگاه لازم خواهد بودکه با توجه به هزینه ثابت اولیه ساخت و راه اندازی تاسیسات غنی سازی، افزایش SWU به منزله افزایش توان تولید سوخت جهت استفاده در نیروگاه هسته ای خواهد بود و این موضوع از لحاظ اقتصادی بسیار حائز اهمیت است. ماشین های نسل 1 که امروزه در ایران مورد استفاده قرار می گیرند، ماشین های IR-1 با ظرفیت 1 تا 1.2 سو هستند که بنابر اظهارات کارشناسان درباره نیاز ایران در مباحث مربوط به غنی سازی، در صورت استفاده از این ماشین ها ایران نیازمند 190 هزار ماشین سانتریفیوژ نسل یک است البته در صورت استفاده از ماشین های نسل جدید که ظرفیت سوی بالاتری دارند می توان از تعداد کمتری ماشین بهره برد.اولین موضوع در رسیدن به 190هزار سو ظرفیت غنی سازی موضوع منابع اولیه است. در ایران که غنی سازی به صورت گازی و در ماشین های سانتریفیوژ صورت می گیرد، نیاز است تا از ماده اولیه ای به نام کیک زرد (U3O8) استفاده کنیم. بر اساس گفته دکتر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی برای رسیدن به 190هزار سو ظرفیت غنی سازی که سالانه 30تن مواد غنی شده زیر 5 درصد برای تامین نیاز یک نیروگاه هزار مگاواتی برق اتمی مانند بوشهر را تامین می کند باید 300تن کیک زرد داشته باشیم تا در انتها به 30تن ماده غنی شده UF6برسیم که برای یک سال سوخت این نیروگاه کافی است. برای به دست آوردن کیک زرد دو راه داریم . اولین راه تولید در داخل است که این موضوع با توجه به وجود معادن اورانیوم در ایران شدنی است. راه دوم نیز وارد کردن کیک زرد از خارج است که با توجه به فرایندهایی که در این زمینه پس از برجام انجام شده است، امروز ذخایر طلایی و راهبردی کیک زرد کشورمان 400 تن کیک زرد به همراه حدود 100 تن تولیدات داخلی از بندرعباس است. در کنار این، 400 تن UF6 طبیعی نیز در انبار داریم که نشان می دهد ذخایر ما در یک سال بعد از برجام تقریبا دو برابر ابتدای کار شده است.دو مورد از اقدامات مقدماتی جمهوری اسلامی برای رسیدن به 190هزار سو ، در کارخانه یو سی اف اصفهان انجام می شود؛ جایی که قرار است واحد تولید UF6 پس از حدود 10 سال دوباره به تولید بپردازد و در کنارش واحد تولید گاز UF4 نیز که مرحله قبل از UF6بوده اما به لحاظ استفاده های دوگانه احتمالی و تولید فلز اورانیوم می تواند پیام خوبی برای طرف مقابل باشد به بهره برداری خواهد رسید. در واقع کارخانه یو سی اف اصفهان قلب و مرکز فرماندهی چرخه سوخت هسته ای کشور به شمار می رود و ساخت سوخت 20درصد غنی شده راکتور تحقیقاتی تهران، ساخت سوخت طبیعی برای راکتور آب سنگین قدیم و احتمالا راکتور جدید اراک و نهایی شدن مراحل ساخت سوخت 5 درصد غنی شده برای راکتورهای قدرت از جمله راکتور بوشهررا در کارنامه خود دارد. یوسیاف اصفهان دو بخش عمده دارد که بخش اول به تولیدUF6 طبیعی که خوراک اولیه برای کارخانههای غنیسازی در نطنز و فردوست، می پردازد. همه تولید UF6 کشور در اینجاست که در خروجی آن اورانیومی با غنای طبیعی 0.7 درصد دارد و در نطنز به 3.67 درصد(طبق برجام) می رسد. ایران توانسته است به عنوان هفتمین کشور در سال1383 اولین محصولUF6 یا هگزافلوئورید اورانیوم خود را تولید کند. اقدامی که در زمان خود غرورآفرین بود و بازتاب بسیار خوبی هم در دنیا داشت. یو سی اف اصفهان می تواند در بالاترین توان خود سالانه بیش از 280تن UF6 و 250تن UF4 تولید کند که از این جهت می تواند پاسخ گوی نیاز ظرفیت غنی سازی 190 هزار سو باشد.
طبق برجام هیچ محدودیتی برای تولید کیک زرد و UF6 یا UF4 وجود ندارد
طبق برجام هیچ محدودیتی برای تولید کیک زرد و UF6 یا UF4 وجود ندارد و ایران می تواند تا هر مقدار این مواد را که غنای طبیعی 0.7 درصد دارند، تولید یا وارد و انبار کند. حتی کشورهای دیگر ترغیب شده اند تا در داد و ستد این مواد هسته ای از طریق کانال خرید پیش بینی شده در برجام با ایران همکاری لازم را داشته باشند.
ماجرای کارخانه مونتاژ سانتریفیوژ در نطنز
اما مهم ترین اقدام ایران از این موارد سه گانه برای انجام مقدمات رسیدن به ظرفیت غنی سازی 190 هزار سو ، موضوع ساخت و بهره برداری از کارخانه مونتاژ سانتریفیوژ در نطنز است که اگرچه امروز بر مبنای برجام و در چارچوب تولید ماشین های مورد نیاز در امر تحقیق و توسعه به کار می رود اما می تواند این آمادگی را به طرف های مقابل نشان دهد که ایران با ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته که چندین برابر ماشین های فعلی سو دارند فقط به اندازه اراده فشردن یک دکمه فاصله دارد. اما این کارخانه چیست؟ و قرار است چه کارهایی صورت بگیرد که می تواند چنین پیام محکمی برای طرف های دیگر و حتی آمریکایی ها داشته باشد؟ علی اکبر صالحی که چهارشنبه شب از سالن مونتاژ سانتریفیوژها در نطنز سخن می گفت با اشاره به جایی که در آن نشسته بود، گفت : این جا قبلا یک سوله متروکه بود و ما سال 93 و قبل از آن که برجام به سرانجام برسد، فعالیت این سالن را شروع کردیم. صالحی با بیان این که تمامی تستهای لازم هم برای روتور و هم تجهیزات دیگری که در سانتریفیوژ به کار گرفته میشود در سالنهای مختلف انجام میشود، خاطرنشان کرد: در این سالن تعدادی از شاخصها اندازهگیری میشود و علاوه بر این، یک سالن بزرگ تر نیز هست که هنوز کارش به اتمام نرسیده و ان شاءا... ظرف چند هفته دیگر آماده میشود که در آن جا کنترل کامل یک سانتریفیوژ بعد از این که کاملا مونتاژ میشود، انجام میشود و آن جا ظرفیت 60 سانتریفیوژ را دارد که همزمان کنترل کامل کند. رئیس سازمان انرژی اتمی گفت: ما محدودیت سقف داشتیم، چون هر چقدر سانتریفیوژها پیشرفتهتر میشود به لحاظ شعاع ، طول و ارتفاع افزایش خواهند داشت و اگر بخواهیم سالن مونتاژ داشته باشیم ارتفاع باید افزایش یابد. این سالن برای سانتریفیوژهای IR6، IR4 ، IR2m که جزو سانتریفیوژهای پیشرفته ما هستند، مناسب است. اما سقف آن برای IR8 مناسب نیست و میتوانیم در ادامه این سوله یک سوله دیگری را داشته باشیم و در سالن جدید سقف را آن قدر بزرگ در نظر میگیریم که IR8 و نسلهای بعدی در آن جا بگیرد.
قدرت ماشین های IR6 برای رسیدن به 190 هزارسو
وی با بیان این که هم اکنون ظرفیت این سالن حدود 60 ماشین در روز است، افزود: اگر 60 تا IR6 را بخواهیم مونتاژ کنیم 60 تا 10 سو میشود 600 سو، ماهی 18 هزار سو و 10 ماه میشود 180 هزار سو؛ یعنی در عرض 10 ماه مجموعه سالنهایی که ایجاد شده میتوانند 180 هزار سو یا همان 190 هزار سو مدنظر را تولید کنند. گفتنی است سانتریفیوژ IR6 در 20 فروردین سال 89 رونمایی و تست مکانیکی شده بود و از آن زمان مشغول تست های همراه با گاز است.در برجام آن چیزی که بیش از همه مورد حساسیت قرار گرفته روتور و بیلوز (سیلندر) ماشین های سانتریفیوژ است که تعداد آن ها زیر نظر بازرسی های آژانس قرار دارد . طبق برجام ایران می تواند از سال هشتم اجرای برجام (یعنی سال 1402) به بعد هر سال 200 ماشین IR8 و 200 ماشین IR6 آن هم بدون روتور بسازد علت این محدودیت ترس طرف مقابل بود زیرا هر 200 ماشین IR8 که هرکدام 24 سو ظرفیت غنی سازی دارد معادل پنج هزار سانتریفیوژهای نسل فعلی ماست و اگر روزی به ادعای آن ها ایران بخواهد فرار هستهای به سمت تسلیحات نظامی کند با این تعداد گریز هسته ای ایران که غرب مدعی آن است، زیر یک سال خواهد بود البته ایران هم مشکل زیادی نداشت چراکه در برنامه صلح آمیز ایران این 200 سانتریفیوژ خیلی مهم نیست اما تمرین خوبی است تا ببینیم که چقدر توان صنعتی داریم.طبق برجام ایران در سایت غنی سازی نطنز 5060 ماشین سانتریفیوژ نوع اول دارد که حدود یک سو ظرفیت غنی سازی دارند و طبق خواسته ایران که حفظ غنی سازی در خاک کشورمان از خطوط قرمز مذاکرات به شمار می رفت حدود 5000سو ظرفیت غنی سازی فعال در نطنز باقی مانده است. سایت نطنز در برنامهریزی ابتدایی خود در قالب دو طرح صنعتی و نیمه صنعتی مطرح شد و در20 فروردین 85 حدود سه ماه بعد از رفع تعلیق گازدهی (بعد از توافق سعدآباد) نخستین محصول غنی شده از نخستین زنجیره صنعتی را بیرون داد که همان روز نیز به عنوان روز ملی فناوری هستهای ثبت شد. یک ماشین IR1 به تنهایی نمیتواند خوراک UF6 با غنای 0.7 درصد اورانیوم 235 را به 3.5 درصد غنی شده تبدیل کند و اگر محصول را از ماشین اول به عنوان خوراک به ماشین دوم بدهیم، باز غنای بیشتری پیدا میکند و درنهایت در یک آبشار 164تایی از این ماشینها محصول غنی شده 3.5 درصد به ما میدهد. در سال 94 و پیش از اجرای برجام درمجموع 16هزار ماشین در نطنز نصب شده بود که با تعداد موجود در فردو مجموعا 19هزار سانتریفیوژ نصب شده داشتیم که هزار عدد آن ها از نوع IR2M و به صورت خاموش نصب شده بودند و تنها نیمی از این 19 هزار ماشین به غنی سازی می پرداخت. اختلاف میان نسل یک و 2 سانتریفیوژها در سرعت خطی یا همان سرعت جداسازی ایزوتوپهای 235 و 238 اورانیوم است و نسل دوم حدود 5 برابر نسل یک ظرفیت غنیسازی دارد.
سانتریفیوژ چطور کار می کند؟
کل ماشین سانتریفیوژ روی یک سوزن میچرخد که نامش گیلوز و مکانش در روتور سانتریفیوژ است. گیلوز وظیفه مهار ارتعاشات مکانیکی روتور را برعهده دارد. ماشین سانتریفیوژ 2 یاتاقان دارد که یاتاقان پایین دارای یک کاسه با شیارهایی است که داخل اش هم روغن است و این شیارها، روغن را پمپ میکند زیر خودشان و درواقع ماشین سانتریفیوژ روی یک لایه از روغن میچرخد، ولی یاتاقان بالایی آزاد است و دو تا مغناطیس هستند روبهروی همدیگر که فاصلهشان باید به گونهای باشد که همدیگر را نه جذب و نه رها کنند. سانتریفیوژ متشکل از حدود100 قطعه است که باید دهها متخصص حوزههای گوناگون با هم همفکری کنند تا آماده کار شود. وجود حتی یک نم از عرق دست هنگام سوار کردن ماشینها، در آن سرعت سرسامآور، بسان پتکی است بر پیکرهاش که میتواند ماشین را از کار بیندازد. سوزن تهمیله چرخنده(روتور) اگر یک لحظه به کف آن که شبیه کاسهای کوچک است، برخورد کند از بین میرود. برای ساخت قطعات سانتریفیوژها پیشتر از آلیاژ آلومینیوم استفاده میشد که سرعت خطی ۵۰۰ متر بر ثانیه داشت اما هماکنون از آلیاژهای دیگری استفاده میشود که به بیش از۷۰۰ متر بر ثانیه رسیده، همه این مواد ایرانی است .به گفته مدیر بخش غنی سازی سازمان انرژی اتمی که تاسیسات فردو و نطنز را مدیریت می کند، نمونههای اول ماشینهای سانتریفیوژ از خارج کشور و به صورت قطعه وارد شد و اصولا بازاری برای سانتریفیوژ در دنیا وجود ندارد.وی می گوید: برنامه برای نطنز یک میلیون سو و تامین سوخت برای 5 راکتور مانند راکتور بوشهر است اما اگر همه مجتمع نطنز با IR1 پر شود که بیش از 48 هزار عدد نیست تنها یک سوم سوخت سالیانه یک راکتور بوشهر را می تواند تولید کند در حالی که در طرح اولیه قرار نبوده همه مجتمع نطنز با IR1 پر شود و قرار بوده با IR2 تکمیل شود.مهندس پژمان رحیمیان معاون تولید سوخت سازمان انرژی اتمی در گفت و گوهای پیشین خود با خراسان، حرف های جالب تری درباره سانتریفیوژها و برنامه آینده سازمان داشت که این روزها می تواند فضا را شفاف تر کند . به گفته وی مقدار غنی سازی بسته به این که چه درصدی تولید کنیم یا خوراک بدهیم متفاوت است. ما الان حدود 5060 سو در سال غنی سازی داریم که حدود 5000 کیلو در سال می شود یعنی ماهانه حدود 400 کیلو هرچند طبق برجام ما نمی توانیم بالاتر از 300کیلو مواد غنی شده نگه داریم و بر این اساس تولیدمان را با تدابیر ویژه ای جلو می بریم و سعی داریم طوری مدیریت کنیم که بدون مواجه شدن با محدودیت 300 کیلو هم غنی سازی را ادامه دهیم و هم تعهد خود را رعایت کرده باشیم. طبق پاراگراف 57 برجام، سه راه داریم. راه خوب تبدیل سوخت به قرص و مجتمع سوخت است که زمان بر است. راه میانه این است که به بازارهای بین المللی عرضه و با کیک زرد بدون نیاز به تصویب کانال خرید تبادل کنیم و راه سوم که به عنوان رزرو دو راه دیگر به شمار می رود، رقیق کردن است. اما امروز ذخایر ما در حدی که برای کارهای سازمان نیاز داریم کافی است.همچنین ما الان بیش از هشت هزار ماشین سانتریفیوژ استفاده نشده و به عبارتی غیر آلوده به اورانیوم در انبار داریم و تعداد زیادی ماشین آلوده هم داریم که این ها جایگزین ماشین های فعلی که معیوب می شوند، خواهند شد. چون برگشت پذیری را در تمام مراحل مذاکره و اجرا مد نظر داشته ایم تمام ماشین ها و زیرساخت ها را به گونه ای جمع آوری و ذخیره کردیم که نه تنها آسیبی ندیده بلکه هر روزی که بخواهیم مطابق علامت گذاری های انجام شده سر جای قبلی خود برمی گردند. البته طبق برجام اگر موجودی انبار ماشین های IR-1 به 500 عدد برسد این دستگاه ها را تولید می کنیم به گونه ای که همیشه 500 ماشین آماده به کار در انبار داشته باشیم.درمواد 33 تا 37 برجام گفته شده درباره IR4 و IR5 تا سال دهم ایران می تواند تست کند اما درباره IR6 و IR8 تا 8.5 سال پس از اجرای برجام(یعنی اواخر سال 1402)، 30 دستگاه را می توانیم گازدهی کنیم. رحیمیان در این باره توضیح داده بود: همه این ماشین ها در حال گازدهی با اورانیوم غنی شده هستند، ضمن این که ماشین های IR4 تا IR8 ماشین هایی هستند که همگی از کامپوزیت ساخته شده و از روتور غیرفلزی استفاده میکنند یعنی مواد پیشرفته غیرفلزی دارند. فرق آن ها فقط در ظرفیت جداسازی است. مثلا IR4 یا IR2M حدود 5 سو(5 کیلو غنی سازی در سال)،IR6 حدود 10سو و IR8 هم 20 سو است. IR5 هم ماشین واسطی است بین IR-4 و IR-6 که چون یک ماشین امید بخش تحقیقاتی بود تست های مکانیکی و گازدهی یک ماشین را روی آن ادامه می دهیم ضمن این که ما یک زنجیره 164 تایی از IR2M و یک زنجیره 164 تایی از IR4 داشتیم و تست های خود را به خوبی انجام داده بودند علت این که 10 ماشین را ادامه می دهیم این است که با وجود انجام همه تست ها بتوانیم تا سال دهم باز هم این ماشین را بهبود دهیم. الان هزار دستگاه IR2M را که از نظر ظرفیت جداسازی معادل IR4 است، در اختیار داریم و مشکلی هم ندارند.
الیاف کربن چه کاربردی دارند؟
معاون سازمان انرژی اتمی درباره استفاده از الیاف کربن در ماشین های ایرانی که با حساسیت غربی ها همراه بود نیز سخنان جالبی داشت: در بدنه همه ماشین های IR4 تا IR8 از الیاف کربن استفاده می کنیم. روش های متنوعی نیز برای تامین این مواد داریم و هیچ مشکلی نیست و به هر میزان در دسترس متخصصان مان قرار دارد. وقتی از فلز استفاده می کنیم مثل IR1 دور ماشین را از مقدار خاصی نمی توان بیشتر کرد زیرا فلز دچار پارگی می شود اما با الیاف کربن می توان دور ماشین را بالاتر برد که مستقیم با افزایش میزان ظرفیت غنی سازی ماشین (سو) در ارتباط است. طبق ضمایم سند برجام (پاراگرافهای 37 و 38) درباره IR6 و IR8 ایران میتواند روی تک ماشین و زنجیرههای میانی این دو ماشین کار کند که زنجیرههای 10 ماشین یا 20 ماشین یا عددی بین تک ماشین تا 30 ماشین است و 30 ماشین را از سال 8.5 (پس از اجرای برجام) شروع میکنیم اما تعداد ماشینهای تولیدی باید با تعداد ماشینهای از رده خارج شده برابری کند. این همان بندی است که به ما اجازه می دهد طبق برجام کارخانه مونتاژ سانتریفیوژ را داشته باشیم و تا زمانی که بیش از نیاز تحقیقاتی خود تولید نکرده ایم نمی تواند نقض برجام محسوب شود.خلاصه این که سانتریفیوژ نسل یک یا IR1 ماشینی است که ایران با آن غنی سازی را شروع کرد و حق خود را گرفت. اما قطعا آینده نطنز با IR1 نیست. نطنز سایتی است که بسته به اندازه ماشین بین 40 تا 48 هزار قابلیت نصب ماشین دارد. اگر IR1 باشد 48 هزار عدد و اگر ماشین های دیگر باشند از نظر تعداد کمتر ولی از نظر ظرفیت چند برابر را در خود جای میدهد و ما با ماشین های جدیدتر به راحتی می توانیم فقط در نطنز روزی 190هزار سو غنی سازی و بیشتر را داشته باشیم.با بررسی توان ایران در تهیه مواد اولیه و تولید UF6 در کنار منابع موجود و نیز آمادگی کشور برای تولید انبوه ماشین های نسل جدید به ویژه IR2M و IR4 و به ویژه IR6 می توان گفت، ایران به زودی در آستانه رسیدن به ظرفیت غنی سازی 190 هزار سو قرار می گیرد و برخلاف ادعاهایی که می شود این توان فنی و تخصصی به لحاظ علم و دانش و مواد و تجهیزات مهیاست.
اگر برجام اروپایی به نتیجه نرسد...
اما همه موارد گفته شده در بالا اقدامات داخل برجام و به شرط حفظ این توافق با کشورهای 1+4 است اما در صورت شکست این توافق و بازگشت تحریم ها ، جمهوری اسلامی می تواند طبق ماده 37 برجام آن جا که گفته اگر تحریم های هسته ای به صورت جزئی یا کلی بازگردند ایران نیز می تواند به صورت جزئی یا کلی تعهدات خود را متوقف کند ، در بازگشت پذیری نیز از دست بالایی برخوردار هستیم. اگرچه سناریوهای ما برای بازگشت پذیری چندان قابل ذکر نیست و بحث درباره آن به گزارش بلند بالای دیگری نیاز دارد اما به صورت اجمالی و تنها در حوزه سانتریفیوژها و غنی سازی می توان گفت در نطنز همه سکوهای نصب ماشین و تمام کابلکشیهای برق و ابزار دقیق و سیستمهای مربوط به کنترل زنجیرهها باقی مانده است. تنها خود ماشین ها به همراه لولههایی که مربوط به گاز UF6 است و نه لولههای مربوط به خلأ و آب خنک و نیتروژن و هوای فشرده آن هم در حد زنجیرهها به علاوه گیج (Gage) فشار که ابزار دقیق است که بستن و بازکردن آن سریع است، همینطور شیرآلاتی که در حد زنجیره است و همراه لولهها برداشته و در سالن B که فاصله کمی تا سالن A دارد انبار شده است. همچنین قطعا بازگشت پذیری ایران با یک ماشین و آن هم از نوع اول نخواهد بود و ترکیبی از همه ماشین ها را شامل خواهد شد. هزار ماشین IR2M که تست های خود را گذرانده و به صورت خاموش در سالن A نطنز نصب بودند و حالا به سالن B منتقل شده اند و حدود 5 سو ظرفیت دارند برای شروع در این سناریو قرار می گیرند و بلافاصله به ظرفیت قبل از برجام برمی گردیم.
جایگاه فردو در معادله بازگشت پذیری
در فردو به عنوان سنگر مستحکم غنی سازی ایران وضعیت کمی فرق می کند. بازگشت در آن جا قطعا محکم تر و با نگاه به وضعیت پدافندی آن خواهد بود. به طور مسلم در فردو دیگر ماشین های نسل اول نصب نخواهند شد به ویژه این که در نیمی از سالن فردو طبق برجام، سکوهایی که برای IR1 کوتاه قد طراحی شده و نمی توانستیم ماشین های جدید را نصب کنیم برچیده شده و این امکان به وجود آمده است تا از ماشین های نسل هشتم IR8 که بیش از 20سو ظرفیت دارند و البته حدود 3.5 متر ارتفاع و4 برابر ماشین نوع یک ضخامت دارد، استفاده کنیم .در تمام سالن فردو بین 1500تا 1700ماشین IR8 جا می گیرد که حداقل 30 هزار سو ظرفیت غنی سازی غیر قابل نفوذ به ما می دهد که این پاسخ محکمی به طرف مقابل خواهد بود ظرفیتی سه برابر ظرفیت نطنز قبل از برجام .
خواب آشفته اروپا تعبیر نمی شود
جمهوری اسلامی ایران تاکنون سعی کرده است با عقلانیت در رفتار و تصمیم گیری و جلوگیری از جو زدگی عمل کند. ادامه حضور ایران در توافقی که یک طرف مهم آن پس از دو سال بدعهدی خود را کنار کشیده گواهی بر این مدعاست. همچنین 11 گزارش مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز نشان می دهد ایران جدیت در عمل به تعهداتش داشته و دارد. از مهلت دو ماهه ایران ، یک ماه دیگر باقی است و توپ به زمین اروپا رفته تا اروپایی ها با گرفتن یک تصمیم منطقی ، ضمن نمایش استقلال سیاسی خود، از توافقی که خود آن را راهبردی و امنیتی می خوانند به نفع منافع اروپا و جهان حفاظت کنند. در غیر این صورت ایران و ایرانی قبول نمی کند در قراردادی بماند که اجرایش یک طرفه و به ضرر او باشد همان گونه که رهبر انقلاب فرمودند: «من به این دولت ها [اروپایی ها] می گویم بدانند که این خواب آشفته، تعبیر نخواهد شد؛ ملّت ایران و دولت ایران، این را تحمّل نخواهند کرد که هم تحریم باشند، هم در محدودیّت هستهای و حبس هستهای قرار داشته باشند؛ این نخواهد شد».
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وزیر راه در جلسه ستاد ملی بازآفرینی یکی از اقدامات لازم در زمینه استفاده از تسهیلات مسکن را پیگیری بحث سنددار کردن منازل مسکونی قولنامهای واقع در بافتهای ناکارآمد شهری برشمرد وگفت: تعاونیهای مسکن در اصل باید به جای تعاونی تولید مسکن، تعاونیهای سامان دهی مصرف مسکن باشند. به گزارش خبرآنلاین، به نقل از وزارت راه، این جلسه مصوبات هفت گانه ای داشت که یکی از آن ها درباره سنددار کردن منازل عبارت است از: با همکاری مشترک سازمان ملی زمین و مسکن و شرکت بازآفرینی شهری ایران برنامه عملیاتی مدونی در تمام استانها برای صدور اسناد مالکیت در سکونتگاههای غیررسمی تهیه و اجرایی می شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دانش پور- افزایش تعداد دختران مجرد یا زنانی که به دلایل مختلف تنها زندگی می کنند، نیازی به عدد و رقم ندارد. این روزها کمتر خانواده ای است که دغدغه تنها زندگی کردن زنان و دختران خود را نداشته باشد. البته شاید زندگی مجردی زنان به روالی عادی یا حتی شرایطی ایده آل برای آن ها تبدیل شده باشد، آن گونه که به نظر می رسد خود زنان و حتی دختران جوان نیز خواهان آن هستند. پروانه زن 35 ساله ای است که سه سال پیش از همسرش جدا شده است و اکنون به تنهایی زندگی می کند و البته از گفته هایش به خوبی می توان فهمید که از زندگی خود راضی است.
او می گوید: همیشه زندگی متاهلی آرامش بخش نیست همان گونه که زندگی من و همسرم فقط برای دو سال رنگ آرامش را به خود دید و همسرم آن قدر شرایط را به من سخت کرد که تنها زندگی کردن را به تاهل ترجیح دادم . وی ادامه می دهد: شاید در گذشته تنها زندگی کردن زنان با ترس و دلهره و آسیب همراه بود ولی الان همه چیز به دست خود زن است و اگر واقعا بخواهی زندگی سالمی داشته باشی با مشکل روبه رو نمی شوی، به ویژه آن که متاسفانه این روزها حتی اگر متاهل هم باشی، در معرض آسیب هستی. فرزانه هم دختری دهه هفتادی است و اگر چه به نظر می رسد که باید به آینده و ازدواج فکر کند اما نگاهش به این موضوع به گفته خودش به شیوه دهه هفتادی هاست. می گوید: ازدواج برای من و بعضی دوستانم، رها شدن از خانه پدری است. دلم می خواهد مجردی زندگی کنم اما اجازه آن را ندارم بنابراین فکر می کنم بهترین راه این است که با اولین موقعیت که مورد تایید خانواده است ازدواج کنم و بعدا اگر به او علاقه مند نشدم، جدا شوم و تنها زندگی کنم. او تاکید می کند که برایش راه دیگری جز این باقی نمانده است. به نظر می رسد تغییر شیوه های زندگی و حتی تغییر نگرش برخی دختران و زنان به زندگی مجردی و البته آسیب های آشکار یا حتی پنهان این نوع زندگی، زنگ هشدار را برای مسئولانی که سکان مسائل اجتماعی را در دست دارند، به صدا درآورده است. یکی از اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس دراین باره معتقد است که آسیب های اجتماعی ناشی از زندگی مجردی در حال افزایش است . به گزارش مهر، سلمان خدادادی با بیان این که بر اساس آمارهای موجود زندگی تجردی در میان زنان کشور افزایش یافته است، گفت: علاوه بر این سن ازدواج نیز در حال افزایش است؛ متاسفانه تمایل جوانان به تنها زیستی و افزایش سن ازدواج، جمعیت کشور را به سمت پیری سوق داده و از سویی در ۲۱ استان کشور جمعیت خانواده های تک فرزندی بیشتر از خانواده های دو فرزندی است. وی افزود: متاسفانه تشویق به زندگی مجردی و تنهازیستی در میان خانواده های متدین و مذهبی نیز دیده می شود. خدادادی با اشاره به وجود دو میلیون و ۸۰۰ هزار زن سرپرست خانوار در کشور، گفت: این زنان به دلیل فوت همسر یا طلاق تنها زندگی می کنند؛ در واقع سالانه ۱۷ هزار نفر، در سنین ۲۵ تا ۳۲ سالگی جان خود را در تصادفات رانندگی از دست می دهند و با فوت این ۱۷ هزار نفر زندگی زنان و فرزندان زیادی تحت تاثیر قرار می گیرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل سازمان بیمه سلامت ایران، شرایط دریافت دفترچه بیمه درمان ایرانیان را تشریح کرد. محمد هاشمی با بیان این که تمام افراد بدون پوشش بیمه ای می توانند با پرداخت حق بیمه سرانه مصوب سالانه، برای پوشش بیمه درمانی خود و افراد تحت تکفل اقدام کنند، تصریح کرد: رعایت شرط خانوار برای متقاضیان بیمه درمان ایرانیان به عنوان یکی از صندوق های پنجگانه سازمان بیمه سلامت الزامی است و طبق ضوابط، فرد متقاضی متاهل و فرزند یا فرزندان زیر ۱۸ سال او باید به طور همزمان بیمه شوند. به گزارش مهر، وی افزود: اگر سرپرست خانوار تحت پوشش دیگر سازمان های بیمه گر کشور باشد، باید افراد تحت تکفل به تبع سرپرست تحت پوشش بیمه قرار گیرند. وی با اشاره به این موضوع که فرزندان بالای ۱۸ سال خانواده می توانند به صورت انفرادی تحت پوشش بیمه قرار گیرند، اظهار کرد: این افراد به شرط تجرد در صندوق بیمه ایرانیان به صورت انفرادی بیمه می شوند و الزامی به بیمه کردن آن ها همراه سرپرست خانوار نیست. هاشمی درباره کارکنان دولت خاطر نشان کرد: این افراد می توانند به شرط ابطال دفاتر درمانی خود و اعضای خانواده، در دوران مرخصی بدون حقوق از شرایط پوشش بیمه درمان ایرانیان و رعایت ضوابط آن بهره مند شوند. وی درباره شرایط پذیرش بستری بیمه شدگانی که در مدت زمان انتظار صدور دفترچه المثنی قرار دارند، گفت: چنان چه بیمه شده در این مدت به صورت اورژانسی نیاز به درمان بستری داشته باشد، می تواند با دریافت معرفی نامه بیمارستان جهت درمان به بیمارستان های طرف قرارداد برای دریافت خدمات بستری مراجعه کند. هاشمی گفت: چنان چه والدین نوزاد دارای دفترچه بیمه ایرانیان باشند، هزینه بستری نوزاد در قالب همین صندوق و با پرداخت کل حق سرانه مصوب و بر اساس یکسان سازی با تاریخ اعتبار دفاتر درمانی والدین از سوی سرپرست خانوار و صدور معرفی نامه بیمارستانی قابل پرداخت خواهد بود. همچنین نوزاد در زمان بستری می تواند از بدو تولد به مدت یک ماه از دفترچه بیمه مادر استفاده کند. وی، مدارک مورد نیاز برای دریافت دفترچه بیمه را اصل شناسنامه، کارت ملی تمام اعضای خانوار، فیش واریزی هزینه صدور دفترچه به ازای هر جلد ۱۰۰۰ تومان و عکس ۴×۳ برای افراد بالای دو سال دانست و گفت: هنگام تعویض دفترچه علاوه بر مدارک فوق، ارائه دفترچه بیمه قبلی و اصل شناسنامه فرزندان بالای ۱۸ سال (پسر) و ۱۵ سال (دختر) ضروری و همچنین ارائه فیش واریزی حق سرانه یک ساله الزامی است. هاشمی حق بیمه سرانه سالانه را ۲۶۴ هزار تومان برای هر فرد بیمه شده ذکر کرد.
مهم ترین موارد خبر
رعایت شرط خانوار برای متقاضیان به عنوان یکی از صندوق های پنجگانه سازمان بیمه سلامت الزامی است
فرزند یا فرزندان زیر ۱۸ سال متقاضی باید به صورت همزمان بیمه شوند
فرزندان بالای ۱۸ سال خانواده می توانند به صورت انفرادی تحت پوشش بیمه قرار گیرند
کارکنان دولت به شرط ابطال دفاتر درمانی خود و اعضای خانواده در دوران مرخصی بدون حقوق، می توانند از این بیمه استفاده کنند
نوزاد در زمان بستری می تواند از بدو تولد به مدت یک ماه از دفترچه بیمه مادر استفاده کند
حق بیمه سرانه سالانه ۲۶۴ هزار تومان برای هر فرد است
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تروریست های داعشی پس از حملهای کم سابقه که توانستند بر بخشهایی از شهر مرزی بوکمال سوریه سیطره یابند، به اطراف این شهر در بیابان های شرق سوریه عقبنشینی کردند.بیابان هایی که به وجود غارها و کوهستان های سر به فلک کشیده خود معروف است، شامل مناطقی در جنوب شرقی سوریه، شمال شرقی اردن، شمال عربستان سعودی و غرب عراق می شود و وسعتی در حدود 500 هزار کیلومتر مربع را در برمی گیرد.این سرزمین متروکه که برای پنهان شدن فوق العاده است، دومین خانه داعش پیش از اعلام خلافت بود. کارشناسان برآورد کرده اند که برای عملیات جست وجو و کنترل دایم داعش در این بیابان به صدها هزار نیروی نظامی نیاز است.به نظر می رسد که سران داعش طرح های احتمالی برای احیای این گروه در بیابان و شروع حمله از آن جا را در پیش داشته باشند؛ درست مانند سلف خود «القاعده عراق» که برای بیش از یک دهه بعد از حمله ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۳ به این شکل عمل می کرد.بعضی از این طرح ها، هم اکنون نیز با حمله ای سنگین به بوکمال به نمایش درآمده است. به گزارش رای الیوم، داعش در پی این که توانست بر بخشهایی از بوکمال در نزدیکی مرزهای عراق به واسطه سلسله حملات تروریستی تسلط یابد به اطراف این شهر عقبنشینی کرد.این عقبنشینی در پی درگیریهای شدیدی بود که نیروهای سوری برای ممانعت از پیشروی داعش به راه انداختند. نیروهای ارتش سوریه طی ساعات گذشته تجهیزات و نیروهای زیادی را به شهر گسیل کردند. پیشتر اخباری منتشر شده بود مبنی بر این که شورشیان متواری داعش در بیایان های سوریه عملیات خود علیه نیروهای دولت این کشور را افزایش دادهاند،حتی این گروه تروریستی در یک حمله خشونتبار بر بخشهایی از شهر بوکمال در جنوب شرق سوریه و در نزدیکی مرزهای عراق کنترل یافت.گروه تروریستی داعش پس از شکستهای پی در پی سال ۲۰۱۷ بیشتر مناطق تحت کنترل خود از جمله شهر بوکمال را از دست داد و تنها در بخشهای محدود و پراکندهای در بیابان های سوریه در شرق و جنوب این کشور حضور داشت.طبق گزارش دیدهبان حقوق بشر سوریه، داعش روز جمعه پیش از ورود به بوکمال و کنترل بر بخشهایی از آن، به انجام ۱۰ عملیات انتحاری با چهار خودروی بمبگذاری شده و شش حمله با کمربند انفجاری دست زد.به گفته رامی عبدالرحمن، مدیر دیدهبان حقوقبشر سوریه ، از زمان کنترل نیروهای دولتی و هم پیمانان آن در ماه نوامبر بر بوکمال، این بزرگ ترین حمله داعش به این شهر و در کل سوریه بوده است.تاکنون در این درگیریها ۱۸ داعشی از جمله ۱۰ عامل انتحاری به هلاکت رسیدهاند. طبق گزارش دیدهبان حقوق بشر سوریه جنگندههای روسیه، حامی نیروهای دولت سوریه وارد جنگ در بوکمال نشدهاند و مسکو نیز درباره این مسئله اظهارنظری نکرده است.از زمانی که داعش براساس توافقنامه با دولت سوریه، نیروهایش را در ماه میلادی گذشته از جنوب دمشق به مناطق تحت کنترل خود در بیابان شرق سوریه منتقل کرد، حملات این گروه تروریستی علیه نیروهای دولت که بر کرانه غربی فرات کنترل دارند، افزایش یافته است تا جایی که چند روز پیش تروریست هاتوانستند مسیر بین بوکمال و دیرالزور را ببندند.در پی این حملات بسیاری درباره حملات غافلگیرانه شورشیان و باندهای زیرزمینی این گروه تروریستی در دیگر مناطق سوریه، هشدار دادهاند.در حالی که کنترل تروریستهای داعش تنها بر حدود 3 درصد از خاک سوریه محدود شده، مناطق بیابانی این کشور برای متواری شدن این تروریست ها و آغاز حملات مجدد آن ها مناسب است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زهرا حاجیان - طرح ملی دولت الکترونیک در حالی بر اساس ارزیابی شورای فناوری اطلاعات رشد 38.95 درصدی تا پایان سال گذشته داشت که به تشخیص سازمان امور اداری و استخدامی، 93 دستگاه اجرایی باید خدمات خود را از این طریق ارائه کنند.آییننامه اجرایی تحقق دولت الکترونیک در ایران مصوب شورای عالی اداری و براساس طرح توسعه کاربردی فناوری اطلاعات- تکفا- مربوط به پانزدهم تیر سال 1381 است که براساس آن دولت مکلف به ارائه خدمات غیرحضوری به مردم با هدف بهبود کیفیت، کاهش هزینهها و گردش سریع اطلاعات بین دستگاههای اجرایی شد.به گزارش ایرنا، دولت الکترونیک به معنای اطلاع رسانی و ارائه خدمت به موقع، دقیق و کارا در همه ساعت های شبانه روز از طریق وسایل ارتباطی شامل تلفن، اینترنت و شبکه های اجتماعی است که به کارگیری آن در بخش های مختلف دولت برای افزایش بهره وری و ارتقای سطح خدمات رسانی و مهم ترین نتیجه آن، افزایش رضایت مردم و پیشگیری از بروز فساد است.
کارکردهای دولت الکترونیک
دولت الکترونیک به عنوان بستر و فرایند مدیریت بدون کاغذ در حکومت مطرح است و در آن بسیاری از ارتباطات بین اداره ها (با هم و با مردم) از طریق کانال های چند رسانه ای صورت می گیرد.
این فرایند باعث می شود همه شهروندان، شرکت های تجاری، سازمان های دولتی و کارمندان دولت از طریق وب سایت ها در شبکه اینترنت و بدون محدودیت مکانی و زمانی به اطلاعات و خدمات دولتی دسترسی یابند.
وضعیت بلوغ الکترونیکی دستگاه های اجرایی
اکنون برای تحقق دولت الکترونیک با آفتی روبه رو شده ایم که مربوط به وجود سامانه های متعدد در دستگاه های مختلف و بی خبری هر کدام از دیگری است.براساس آخرین ارزیابی سازمان فناوری اطلاعات ایران از بلوغ الکترونیکی دستگاه های اجرایی در سال 1396، وضعیت درگاه های الکترونیکی 93 دستگاه که خدمات آن ها توسط سازمان امور اداری و استخدامی کشور شناسایی شده است، امتیاز 62 درصدی را کسب کرده که قابل قبول است، گرچه هنوز تا رسیدن به امتیاز نهایی مراحل زیادی باید پشت سرنهاده شود.«رضا باقری اصل» عضو هیئت عامل سازمان فناوری اطلاعات ایران چندی پیش مدل ارزیابی پنج مرحلهای بلوغ منطبق بر ویژگیهای دولت الکترونیکی را برگرفته از مدل سازمان ملل اعلام کرد و گفت: هر یک از سازمانها از نظر حضور در «وب، تعاملی، تراکنشی، یکپارچگی و مشارکتی» ارزیابی شدند.
بر پایه این ارزیابی، در 93 دستگاه شناسایی شده، وضعیت حضور در «وب» تا پایان سال گذشته 47.32 درصد رشد کرده است. یکی دیگر از شاخص های ارزیابی یعنی «جنبه تعاملی» با رشد42.54 درصدی مواجه شده است.
دستگاه های اجرایی در بعد تراکنشی رشدی 27.87 درصدی داشتند و در بعد یکپارچگی 40.68 درصد که بیانگر آن است که این دستگاه ها کمترین یکپارچگی در ارائه خدمات الکترونیک را با یکدیگر داشته اند و افت اصلی دولت الکترونیک در این نقطه متمرکز شده است.
به گفته باقری اصل، هرقدر دولت الکترونیک پیشرفت کند اما سازمان ها در ارائه خدمات یکپارچه عمل نکنند این فناوری به مقصد خود نمی رسد. بر پایه گزارش سال ۲۰۱۶ سازمان ملل، ایران از نظر دولت الکترونیک در جایگاه صد و ششم جهان قرار گرفت ونسبت به سال ۲۰۱۴ یک رتبه تنزل کرد.شاخص توسعه دولت الکترونیک، یک شاخص اندازه گیری ترکیبی برای سنجش تمایل و ظرفیت استفاده یک دولت از ابزارهای ارتباطات و فناوری اطلاعات برای ارائه خدمات عمومی است. براساس دادههای موسسه امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد (UNDESA) انگلیس، اتریش، کره جنوبی، سنگاپور، فنلاند و سوئد بالاترین میزان این شاخص را به خود اختصاص دادند.
این شاخص براساس بررسی جامع توسعه برخط 193 کشور عضو سازمان ملل متحد صورت گرفت و در آن ویژگی های فنی وبسایت های ملی و همچنین سیاست ها و راهبردهای دولت الکترونیک برای ارائه خدمات ضروری ارزیابی شد. مقایسه آمارهای مربوط به وضعیت دولت الکترونیک ایران در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ میلادی نشان میدهد جایگاه ایران از صد و دوم در سال ۲۰۱۰ به رتبه صدم در سال ۲۰۱۲ و سپس صد و پنجم در سال ۲۰۱۴ رسید.
به نظر می رسد با توجه به عزم دولت برای تحقق دولت الکترونیک و نقش آن در سطح بین المللی، دیگر قوا نیز باید پا پیش بگذارند و برای پیوند جزایر پراکنده خدمات دهی الکترونیکی آستین بالا بزنند زیرا تاخیر در اجرای این مهم می تواند به آشفتگی در بخش اطلاع رسانی دامن بزند و در نهایت به ضرر حقوق شهروندی و کشور تمام شود.
فراخبر
دولت الکترونیکی یا دولت جزیره ای
هفته گذشته با انتشار نتایج ارزیابی شورای فناوری اطلاعات، از میزان تحقق دولت الکترونیک در دستگاه ها و نهادهای دولتی رونمایی شد . نتیجه این رونمایی اعلام آمارالکترونیکی شدن حدود 39درصد خدمات دستگاه های مختلف بود . آماری که نه تنها پس از 15 سال انتظار برای پیاده سازی دولت الکترونیک ، رقم ناچیزی است بلکه اغراق آمیز هم هست چراکه به نظر می رسد تحقق همین میزان اندک هم برای مردم ملموس نیست .تعریفی که همواره از دولت الکترونیکی به میان آمده ، مبتنی بر فرایندی است که علاوه بر ثمرات ملی وصرفه اقتصادی ، تحقق آن برای ارباب رجوع یا کاربرنهایی، سهولت دریافت خدمات بدون محدودیت زمانی ومکانی ، صرفه جویی در وقت وهزینه و درنهایت رضایت را به دنبال داشته باشد.همه ما کم و بیش با فرایندهای الکترونیکی سروکار داشته و داریم و خوب می دانیم که الکترونیکی شدن موضوعی است که مردم یا متقاضیان دریافت خدمت باید آن را لمس کنند و بهترین ارزیاب هم همین مردم هستند .وقتی هنوز انجام بخش زیادی از امور اداری مردم درحوزهایی که بیشترین میزان مراجعات مردمی را دارد مانند بیمه ومالیات و...همچنان به شیوه حضوری دنبال می شود، بیانگر این است که تنها با زبان آمار نمی توان از تحقق دولت الکترونیک سخن گفت.نکته دیگر آن است که امروز سهم دستگاه هاو نهاد های دولتی از الکترونیکی شدن، صرفا در راه اندازی یک یاچند سامانه خلاصه شده است که اگر از ایراد های فنی آن ها چشم پوشی کنیم ، نبود یکپارچگی وارتباط بین این سامانه ها ، آن ها را به جزیره هایی جدا از هم تبدیل کرده که کاربر را مجبور می کند تا مدارک ومستندات خود را در هریک از این سامانه ها بارگذاری کند و درنهایت هم پس از هفته هاوماه ها انتظار،همان شیوه سنتی را در پیش بگیرد و باقی امور خود را به شیوه سنتی دنبال کند . بنابراین آن چه متولیان اجرای دولت الکترونیک باید در نظر داشته باشند این است که پیاده سازی دولت الکترونیکی زمانی موفق خواهد بود که به معنای واقعی خدمات با کیفیت ارائه کندخدماتی که درنهایت به رضایت کاربر منجر شود .
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.