گزارش مرکز اطلاعات راهبردی وزارت کار از خصوصیات بازار کار نشان می دهد که در سال 96، مهم ترین دلایل بیکاری افرادی که در پنج سال اخیر شاغل بوده اند، موقتی بودن کار، پایین بودن درآمد و اخراج و تعدیل نیرو بوده است. براساس این گزارش 380 هزار نفر از شاغلان در سال گذشته به دلیل تعطیلی محل کار یا تعدیل نیرو، بیکار شده اند.این گزارش، نرخ بیکاری فارغ التحصیلان یا افراد در حال تحصیل را دارای روندی نزولی نسبت به سال 95 برآورد کرده و نشان می دهد که کمترین نرخ بیکاری رشته های دانشگاهی مربوط به بهداشت و بیشترین این نرخ مربوط به رشته های «حفاظت محیط زیست» علوم حیاتی (زیستی)، و «معماری و ساختمان سازی» است.به گزارش خراسان، طیف مهمی از بیکاران در بازار کار را آن هایی تشکیل می دهند که قبلاً شاغل بوده اند. اهمیت این گروه از بیکاران به این بر می گردد که دلایل بیکاری آن ها به طیف وسیعی از عوامل فردی، اقتصادی و اجتماعی مرتبط است. در این زمینه مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار نتایج طرح آمارگیری نیروی کار کشور در سال 96 را اعلام کرد. این نتایج حاکی از آن است که از مجموع سه میلیون و 200 هزار نفر بیکار کشور در سال 1396، حدود 1.8 میلیون نفر قبلاً شاغل بوده اند.گزارش وزارت کار نشان می دهد که بخش بزرگی از جامعه بیکاران قبلاً شاغل را مردان تشکیل داده اند و تعداد این افراد در سال 96 به حدود یک میلیون و 600 هزار نفر رسیده است. از منظر آسیب شناسی، عمده ترین دلایل بیکاری کل بیکاران قبلاً شاغل در سال 96، «موقتی بودن کار» بوده و بر این اساس، 25 درصد شاغلان به این دلیل بیکار شده اند. در رده بعدی، «پایین بودن درآمد» منجر به بیکاری 16.3 درصد از شاغلان شده است. «اخراج یا تعدیل نیرو» در سال 96، سومین دلیل و عامل بیکاری 14 درصد از شاغلان بوده است. پس از آن نیز، با احتساب خدمت نظام وظیفه به عنوان شغل؛ اتمام این دوره به عنوان چهارمین عامل و منشأ بیکاری 13.5 درصد از شاغلان بیان شده است. تعطیلی دایمی محل کار هم منشأ بیکاری 7 درصد از یک میلیون و 808 هزار شاغل بیکار شده در سال گذشته بوده است.نمودار، سهم هر یک از عوامل در ترک شغل شاغلان در سال های 95 و 96 را مقایسه کرده است.
نرخ بیکاری فارغ التحصیلان و دانشجویان 19.4 درصد شد
در سال های اخیر، با توجه به رشد جمعیت شاغل به تحصیل در دانشگاه ها، نرخ بیکاری این قشر به یکی از شاخصه های مهم بازار کار تبدیل شده است. بر این اساس، نتایج آمارگیری وزارت کار در سال گذشته نشان می دهد که نرخ بیکاری جمعیت فارغ التحصیل یا در حال تحصیل در دوره های عالی برای گروه مردان و زنان به 19.4 درصد رسیده است که 0.6 درصد در مقایسه با سال 95، کاهش و 0.9 نسبت به سال های 93 و 94 افزایش را نشان می دهد. طبق این گزارش در سال 96، نرخ بیکاری فارغ التحصیلان یا در حال تحصیل در گروه مردان 13.5 درصد و گروه زنان 30.4 درصد بوده است.گزارش وزارت کار از پویایی های بازار اشتغال در سال 96 نشانه این است که در این سال و در مقایسه با سال 95، بیش از 424 هزار نفر به جمعیت فعال، 385 هزار نفر به جامعه شاغلان و بیش از 39 هزار نفر به جامعه بیکاران اضافه شده است.
کدام رشته ها شاغل پرورند؟
گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار نرخ بیکاری رشته های دانشگاهی را نیز تعیین کرده است. بر این اساس، در سال 96، کمترین نرخ بیکاری جمعیت فارغ التحصیل یا در حال تحصیل دوره های عالی به ترتیب مربوط به گروه بهداشت (8.7 درصد)، تربیت معلم و علوم تربیتی (9.3 درصد)، خدمات امنیتی (10 درصد) و خدمات حمل و نقل (10.6 درصد) بوده است. بیشترین نرخ بیکاری را نیز رشته های مربوط به گروه های «حفاظت محیط زیست» (37.5 درصد)، علوم حیاتی «زیستی» (28.4 درصد) و «معماری و ساختمان سازی» (26.2 درصد) داشته اند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مائده کاشیان - نام فرزاد موتمن برای بسیاری از علاقهمندان به سینما، با فیلم «شبهای روشن» گره خورده است و بسیاری از مخاطبان و منتقدان بعد از گذشت 16 سال از نمایش آن، هنوز از آن فیلم به عنوان بهترین اثر فرزاد موتمن یاد میکنند. این کارگردان بعد از سه سال، این روزها فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» را روی پرده نقرهای در حال اکران دارد. اثری که هرچند انتظار مخاطب را از کارگردان «شبهای روشن» برآورده نمیکند، اما با بسیاری از فیلمهایی که روی پرده سینما میبینیم و به ویژه با آثار مشابه خودش در ژانر جنایی و پلیسی، کمی متفاوت است. در ادامه نگاهی انداختهایم به پنج دلیلی که توصیه میکنیم «آخرین بار...» را در سینما تماشا کنید.
1- غنیمتی در برهوت فیلمهای معمایی و پلیسی
تا دلتان بخواهد فیلمهایی در ژانر کمدی و اجتماعی روی پرده سینماها در حال نمایش است و در این میان گونههای سینمایی دیگر مورد غفلت قرار گرفتهاند. یکی از این ژانرها که با وجود جذابیت مورد توجه سینماگران قرار نگرفته، ژانر پلیسی و معمایی است. بعد از مدتها، به تازگی یک فیلم پلیسی در حال اکران است که اگرچه نمیتوان آن را یک فیلم کاملا جنایی و پلیسی نامید و رگههایی از فیلم اجتماعی هم در آن دیده میشود، اما در قحطی چنین فیلمهایی در سینمای ایران، «آخرین بار...» تجربه نسبتا جدیدی برای تماشاگر رقم میزند.
2- قصهای که مخاطب را دنبال خود میکشد
اگرچه ریتم فیلم از یک جایی به بعد افت میکند و بعد به کندی پیش میرود، اما به طور کلی میتوان گفت قصه و شخصیت «سحر» آنقدر ظرفیت دارد که دنبال کردن ماجرا و پاسخ دادن به سؤالاتی که فیلم در ذهن مخاطب ایجاد کرده، برایش جذاب باشد. بنابراین فیلم «آخرین بار...» به عنوان یک فیلم معمایی، به اندازه کافی برای مخاطب کشش دارد و اگر فیلم خوشریتمی بود میشد آن را از این جهت کاملا بینقص دانست.
3- تصویری نسبتا متفاوت از پلیس
معمولا پلیس در فیلم و سریالهای ایرانی یک تیپ است و تبدیل به شخصیت نمیشود. پلیس معمولا در این آثار یک آدم جدی و باهوش است که با خانوادهاش ارتباط صمیمانه و عمیقی دارد و تنها مشکلش این است که زیادی خودش را درگیر پروندههایش کرده! او معمولا تجربه تلخی از مرگ یکی از عزیزانش هم دارد که در موقعیتهای مختلف برای او یادآوری میشود. سرگرد «سمیعی» با بازی فریبرز عربنیا، با بسیاری از پلیسهایی که تا به حال دیدهایم متفاوت است. نه آن قدر باهوش و همه چیز تمام است که با زیرکی خاصی همه گرهها را به تنهایی باز کند و نه آنقدر ضعیف و منفعل که کاری از پیش نبرد. خانواده او را هم نمیبینیم که شاهد رابطه عاطفی قویشان باشیم. البته احتمالا یک تجربه تلخ در زندگیاش داشته که در چند صحنه از فیلم اشاره کوتاهی به آن میشود اما این اشاره آنقدر کوتاه و مبهم است که تا پایان فیلم هم برای مخاطب مبهم میماند و به عنوان یک ضعف برای این پلیس به حساب میآید.
4- انتخاب خوب بازیگران
فریبرز عربنیا در نقش سرگرد «سمیعی»، ژاله صامتی در نقش مادر «سحر عامری» و سیامک صفری در نقش «پدر سحر»، انتخابهای بسیار مناسبی برای شخصیتهای این فیلم بودهاند و در میان این سه بازیگر، ژاله صامتی یکی از درخشانترین بازیهایش را به نمایش میگذارد. علاوه بر اینها، شبنم فرشادجو که حضور بسیار کوتاهی در فیلم دارد و در یکی از سکانسها برای دقایقی نقش یکی از همسایههای خانواده «عامری» را بازی میکند، در همان حضور کوتاه بازی فوقالعادهای دارد و این موضوع نشان از دقت و اهمیت فرزاد موتمن در انتخاب نقشهای تاثیرگذار و مهم فیلمش دارد.
5- پایانی غیرقابل پیشبینی
غافلگیری، لازمه فیلمهای معمایی و پلیسی است و اگر دست قاتل یا مجرم زودتر از موقع برای تماشاگر رو شود، مخاطب دیگر انگیزهای برای دنبال کردن قصه ندارد. در فیلم «آخرین بار...»، تماشاگر مانند بسیاری از فیلمهای پلیسی درباره قاتل حدسهای مختلفی میزند و هر لحظه به یک نتیجه میرسد اما وقتی معما حل و گرهها باز میشود، تماشاگر واقعا غافلگیر میشود و خطی روی همه حدسهایش میکشد. غافلگیری یکی از اتفاقاتی است که مخاطب در پایان فیلم از آن احساس رضایت میکند.
ضعفی که میتوانست نقطه قوت باشد...
این که فیلم میخواهد در بستر حل معمای ناپدید شدن سحر، کنایهای به عرفهای غلط و کلیشههای ذهنی افراد جامعه بزند، مسئله مهمی است که ای کاش با پرداخت درست به آن، حالا میتوانستیم این ویژگی را هم جزو نقاط قوت فیلم بدانیم. مسئلهای که میشد در بطن قصه بیان شود و به تماشاگر تلنگر بزند، بدون این که موقعیت درستی برای بیان این کنایهها خلق کند، با شخصیتپردازی ناقص و چند دیالوگ شعاری، از فیلم بیرون میزند و برای مخاطب باورپذیر نمیشود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ایران، سرزمینی با سابقه تمدنی چند هزار ساله، یکی از جایگاههای باستانی شکلگیری نظامهای آموزشی است. این منطقه، حتی پیش از ورود آریاییها، شاهد حضور تمدنهای متعددی بوده است که هر یک از آن ها، سهمی در عظمت تمدن بزرگ ایرانی داشته اند. در گفتوگو با دکتر محمدتقی ایمان پور، استاد تاریخ دانشگاه فردوسی، به بررسی تاریخچه نظام آموزش و پرورش در ایران باستان پرداختیم. وی در گفتوگو با خراسان، ضمن اشاره به تفاوت اساسی آنچه امروزه با عنوان نظام آموزش و پرورش میشناسیم با نمونههای باستانی آن، شکلگیری اماکن و نظامهای آموزشی دوره ایران باستان را، برپایه مذهب و مباحث دینی دانست و از دین و رویکردهای دینی، به عنوان پایهگذار نظام آموزشی در ایران باستان نام برد.
برای ورود به بحث، ابتدا درباره چگونگی شکلگیری نظام آموزشی در ایران باستان، توضیحاتی را ارائه بفرمایید.
پیش از هر چیز، اول باید به این نکته اشاره کنم که وقتی قرار است درباره آموزش و پرورش ایران باستان صحبت کنیم، باید آنچه را در ذهنمان به عنوان الگوی سیستماتیک آموزشی در عصر حاضر داریم، کاملاً کنار بگذاریم. در ایران، تا پیش از ورود اندیشههای غربی و مدرنیسم، مبنای آموزشها، کاملاً دینی بود. این دینی بودن آموزش، تنها به دوره اسلامی محدود نمیشود و کل تاریخ ایران، اعم از ایران باستان و دوره اسلامی را در برمیگیرد.
در واقع، کسانی که بر کرسی آموزش تکیه میزدند، عموماً از زعمای مذهبی و روحانی قوم بودند. در دورههای ابتدایی تاریخ بشر و در عصری که نخستین اجتماعات انسانی شکل گرفت، افرادی که باهوشتر بودند یا تواناییهای ذهنی بیشتری داشتند، رهبری فکری جوامع را به دست گرفتند و به تدریج طبقه کاهنان را به وجود آوردند که عهدهدار انجام مناسک مذهبی بود.به دنبال آن برای انجام مناسک مذهبی، نخستین مکانها، یعنی معابد برای انجام و آموزش دادن این مناسک به دیگران هم، شکل گرفت. البته نمیتوان به این مکانها عنوان مدرسه داد، اما به هر حال، نخستین گامهایی بود که در جهت آموزش در جامعه برداشته میشد. بعدها در این مکانها، افزون بر مباحث صرفاً دینی، موضوعات علمی، البته در چارچوب مباحث مذهبی، مانند پزشکی، ریاضیات و ستارهشناسی نیز، آموزش داده شد و فراگیری این دانشها هم، رونق گرفت.
وضعیت نظام آموزشی در فلات ایران، پیش از ورود آریایی ها چگونه بود؟
فلات ایران، پیش از ورود آریاییها، شاهد حضور مراکز تمدنی متعدد بود؛ از شهر سوخته تا شهداد، جیرفت، فارس، شوش، سِیَلْک کاشان و دیگر نقاط این منطقه، تمدنهایی با ریشه چندهزار ساله وجود داشت. در همین تمدنهای کوچک، حضور مذهب و فعالیت کاهنان، بسیار پررنگ بود و این را میتوان در آثار برجا مانده از آن ها، مشاهده کرد. بنابراین، فرض درستی خواهد بود اگر مدعی رونق آموزش، در مفهومی که اشاره کردم، در این تمدنها باشیم. در این بین، تمدن ایلامی که به سبب نزدیکی به تمدنهای میانرودان گستره و بقای بیشتری داشت، اطلاعات بیشتری را در اختیار ما قرار میدهد. زیگورات بزرگ چغازنبیل که مکانی برای برگزاری مناسک مذهبی بود، بیتردید محلی برای آموزش نیز بوده است. حضور کاهنان و نیز ساخت و سازهای عظیمی که اداره آن محتاج نظم و دانش خاص و ویژه است، این نظر را به شدت تقویت میکند. از این گذشته، ایلامیها، با توجه به تمدن پیشرفتهای که داشتند، برای اداره امور، به تربیت کارمندان توانا نیازمند بودند.
به نظر میرسد با ورود آریاییها به فلات ایران و غلبه آن ها بر حکومتهای محلی، نظامهای آموزشی ایجاد شده توسط آن ها، از بین نرفت. اگر ممکن است در این باره نیز، توضیحاتی را ارائه کنید.
همانطور که اشاره کردم، هنگامی که آریاییها قدم به فلات ایران گذاشتند، در این منطقه تمدنهای فعال یا منقرض شدهای وجود داشت که به هر حال، تجربهها و سوابق ذیقیمتی در کارنامه خود داشتند. آریاییها، اقوام کوچرو و سوارکاران توانمندی بودند که توانستند با استفاده از نیروی نظامی خود، بر تمدنهای زنده فلات ایران چیره و در این منطقه، ساکن شوند. آن ها با این که خودشان تجربیاتی داشتند، اما شروع کردند به اخذ تجربههای تمدنهای پیشین. به این ترتیب، نظام و سیستم مدیریتی آن ها، برمبنای داشتههای خودشان و تجارب تمدنهای باسابقه فلات ایران، شکل گرفت و در دوره هخامنشی به اوج اعتلا و عظمت رسید. هخامنشیها بیشترین تأثیر را از ایلامیها گرفتند و به تبع آن آموزش و پرورش نیز، در زمره موارد تأثیر گرفته از تمدن ایلامی قرار داشت. البته نمی توان در این باره به طور مطلق سخن گفت، چون هخامنشیها، با درایتی که داشتند، سعی میکردند داشته های تمدنی تمام اقوام مغلوب را، از شرق فلات ایران تا مصر، دریافت و از آن استفاده کنند. رویکردهای توام با تسامح دینی و فکری هخامنشیان، باعث شد که حتی اقوام مختلف، معابد خود را در مجاورت تخت جمشید بنا کنند. به تازگی در پژوهشهای باستان شناسی اطراف تخت جمشید، معابد بابلی هم عصر هخامنشیان یافت شده است. طبیعتاً در این معابد، بساط آموزش نیز برپا بود و تدریس و تَعَلُّم، رواج کامل داشت.
چه افرادی میتوانستند در این نظام آموزشی تربیت شوند و از آن استفاده کنند؟
آموزشهای به اصطلاح آکادمیک، متعلق به شاهزادگان و فرزندان اشراف بود. گزنفون کتابی به نام «تربیت کورش»(سیروپدیا) دارد که در آن چگونگی این آموزشها را شرح داده است. طبق روایت او، بچهها را در چهار سالگی، از خانواده جدا میکردند و در پادگانهای خاصی، به آن ها امور نظامی و فنون مورد نیاز را آموزش میدادند. این افراد، به طور مشخص، تا 20 سالگی تحت آموزش بودند. صبحها قبل از طلوع آفتاب، باید وارد میدان مشق می شدند و دورههای آموزشی تعیین شده را طی میکردند.
بقیه افراد جامعه چگونه آموزش میدیدند و پرورش مییافتند؟
آموزش عمومی به صورت آکادمیک نبود. معمولاً سایر کودکان و نوجوانان، در مناطق زندگی خود، با پرداختن به بازی هایی مانند چوگان یا کشتی، چنانکه هنوز هم در برخی نقاط ایران مرسوم است، پرورش پیدا میکردند. افزون بر این، آموزشهای دینی هم در اقصی نقاط کشور وجود داشت.
در دوره ساسانی، شاهد تغییرات عمدهای در کشور هستیم. دین زرتشتی، دین رسمی ایران شد و تمرکز قدرت بر انتظام امور افزود. تأثیر این تغییرات بر نظام آموزشی چه بود؟
البته در این که دین زرتشتی، دین رسمی ایران در دوره ساسانی شده باشد، بین صاحبنظران اختلاف وجود دارد، اما مُسَلَّم است که گرایش و اعتقاد ساسانیان به دیانت زرتشتی، زمینه را برای گسترش آتشکدهها و مکانهای مذهبی فراهم کرد و همین موضوع، باعث رونق آموزش، البته در مفهومی که پیشتر به آن اشاره کردم، شد. انسجام این مراکز در دوره ساسانی، بسیار بیشتر از دورههای قبل از آن است. در کنار آموزشهای دینی، فراگیری علوم و فنون مختلف، مانند پزشکی، ستارهشناسی و ریاضیات نیز، رونق داشت. در دوره انوشیروان و پس از آنکه فلاسفه رومی، به دلیل نوع نگاه امپراتور روم به مباحث معرفتی، ناچار شدند به ایران بیایند، آموزش فلسفه هم رونق گرفت و جندی شاپور به یکی از مکانهای پر رفت و آمد برای طالبان علم تبدیل شد. در همین دوره است که شاهد ورود دانش پزشکی، از شبه جزیره هند به ایران وتدریس آن در جندی شاپور هستیم.
ولی ظاهراً در همین دوره تاریخی نیز، فقط طبقات خاص میتوانستند از موهبت تحصیل برخوردار شوند.
به نکته خوبی اشاره کردید. روایت مشهوری وجود دارد که بر اساس آن، افراد طبقه پایین در دوره ساسانی حق تحصیل نداشتند. اگر وضعیت آن دوره را با روزگار کنونی مقایسه کنیم، طبعاً میتوان این ادعا را درست قلمداد کرد؛ اما واقعیت در جامعه ایرانی عصر ساسانی، چیز دیگری است. در این عصر و البته، عصرهای قبل و بعد از آن، آموزش دادن به نوباوگان با خاستگاه اجتماعی آن ها رابطه مستقیم داشت. فیالمثل، دهقان ترجیح میداد که فرزندش هم دهقانی پیشه کند و یاور او در امور زراعی باشد و در مورد کسی که دبیر بود و به شغل دیوانی اشتغال داشت نیز، وضعیت همینطور بود. بنابراین، بار منفی مربوط به نظام کاستی و طبقاتی دوره ساسانی را، نباید برای تحلیل و تفسیر نظام آموزشی این دوره تاریخی، مورد استفاده قرار دهیم. البته، این امکان وجود داشت که فرزند یک کشاورز که در نزدیکی محل سکونت آن ها، آتشکده قرار داشت، این فرصت را پیدا میکرد که با اجازه پدرش، به فراگیری و تحصیل دانشهای مختلف در اماکن آموزشی آن دوره بپردازد؛ اما این موضوع عمومیت نداشت. به دیگر سخن قانون و دستور العمل خاصی وجود نداشت که افراد را بر خلاف گزارش های موجود، مانند داستان کفشگر در دوره انوشیروان ، ازتحصیل منع کنند، بلکه شکل زندگی و نظام اقتصادی که مبتنی بر کشاورزی و شبانی بود و نیاز خانواده ها و طبقات پایین جامعه به نیروی کار فرزندان و فقدان امکانات و مراکز آموزشی و حتی شکل دینی آن در نواحی روستایی، باعث می شد که امکان تحصیل برای فرزندان این قشر کمتر وجود داشته باشد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
45روز مانده به انتخابات حساس میان دوره ای آمریکا بر آن شدیم که ستونی را تا روز انتخابات به پوشش آخرین اخبار، تحلیل ها ونظرسنجی ها اختصاص دهیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جنایتی که روز گذشته تروریست ها در جریان رژه نیروهای مسلح در اهواز مرتکب شدند دیگر بار چند واقعیت غیرقابل انکار و کتمان را روشن تر کرد.
1- انتخاب 31 شهریور یعنی سالروز آغاز رسمی جنگ ناجوانمردانه و همه جانبه صدامیان علیه کشورمان می تواند حاوی این پیام باشد که گرچه صدام و حامیان غربی، شرقی و عربی او علی رغم تحمیل جنگی هشت ساله علیه ایران، از ملت بزرگ و رزمندگان دلاور این سامان، شکستی سخت خوردند و به اهداف اصلی خود نرسیدند اما همچنان در کمین هستند و از هر فرصتی که بتوانند برای ضربه زدن استفاده می کنند و اگر نتوانستند با تحمیل جنگ «خرمشهر» را به «محمره»، خوزستان را به «عربستان» و «اروند» را به «شط العرب» تبدیل کنند و رویای خام سقوط یک هفته ای تهران و خلاصه «ایرانستان» کردن ایران را در عالم بیداری محقق کنند، همچنان کینه عزت طلبی، استقلال خواهی، آزادگی و جوانمردی مردم ایران را در دل می پرورانند و هرازگاهی همچون مار زنگی نیشی می زنند که این نیش ها و ضربه ها باید مسئولان و آحاد مردم را هوشیارتر کند.
2- قبول کردن مسئولیت این جنایت تروریستی که به شهادت 25 نفر از هموطنان عزیزمان (تا لحظه تنظیم یادداشت) انجامید توسط گروه تروریستی و جدایی طلب «الاحوازیه» نشان از این واقعیت دارد که دشمنان ایران همچنان در خیال باطل تجزیه کشورمان هستند گاه با تحریک عده ای هر چند انگشت شمار با آتش زدن پرچم ایران در یک جا، گاه با بلند کردن پرچم یک کشور همسایه به جای پرچم ایران در مکانی دیگر، گاه با ... و اکنون که در سالروز حمله صدامیان با حمله ای کور، ناجوانمردانه و از سر استیصال و درماندگی به صف مردم تماشاگر رژه نیروهای مقتدر حافظ وطنمان، جنایتی که در آن علاوه بر شهادت چند سرباز دین و میهن و تعدادی از مردم، جانبازی سرافراز و محمد طاهای چهار ساله نیز هدف گلوله تروریست های خود فروخته، بزدل و ناجوانمرد قرار می گیرند و داغ ننگی بزرگ بر پیشانی خود و اربابان و حامیان خارجی خود می گذارند.
3- ناامن جلوه دادن و تلاش برای ایجاد «احساس ناامنی» در بین مردم آن هم در این بحبوحه تلاطم های اقتصادی در کشور که اکثر آن ها میوه تلخ سوءتدبیرها و کم توجهی های مدیران و مسئولان است هدف دیگر تروریست های مزدور و اجیر شده توسط دشمنان است، حمله چندی پیش گروه دیگری از تروریست ها به یک پاسگاه مرزی در غرب کشور و به شهادت رساندن 10 نفر از فرزندان غیور ملت گواه روشن دیگری بر این واقعیت است.
گرچه بنابر اظهارات مسئولان سه نفر از تروریست های حمله کننده به رژه نیروهای مسلح و مردم عزیزمان در محل حادثه به هلاکت رسیدند و یک نفر دیگرشان نیز پس از انتقال به بیمارستان جان داده اما وظیفه اصلی مجموعه نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، شناسایی عقبه و مجازات سریع شبکه این جنایتکاران و اربابان خارجی آن هاست قطعا تحت ضربه قرار دادن جدی، موثر و فراگیر چنین شبکه های تروریستی نقش موثری در کور کردن «چشم فتنه» دارد کاری که نیروی زمینی سپاه با هدف قرار دادن مقر نشست و فرماندهی تعدادی از سران گروهک تروریستی با موشک های نقطه زن در کردستان عراق انجام داد و البته که نقش آحاد مردم در گزارش موارد مشکوک به سازمان های اطلاعاتی و امنیتی در کشف و خنثی سازی چنین تحرکاتی بسیار حائز اهمیت است.
4- این جنایت تروریستی نشان می دهد پروژه زمین گیر کردن کشورمان و دمیدن روح ناامیدی در مردم از چند جبهه همچنان در حال اجراست، بیرون آمدن رئیس جمهور نابخرد و ناپخته و البته نژادپرست و جنگ طلب آمریکا از معاهده بین المللی «برجام»، آن هم درست پس از شکست داعش در عراق و سوریه توسط نیروهای مقاومت ، از سرگیری تحریم ها، تجدید فشارهای سیاسی و اقتصادی، دودوزه بازهای اروپاییان، اقدامات و تحریکات رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه ای خصوصا سعودی ها، ایجاد اخلال در بازار، برهم زدن سیستم اقتصادی کشور با بهره گیری از همه ابزارهای پیش گفته و همچنین سوءمدیریت مسئولان از یک سو و القای ناکارآمدی و سیاه نمایی همه امور و زیر سوال بردن و ضربه زدن به امنیت کم نظیر کشور و تلاش برای ایجاد احساس ناامنی و تبلیغ گسترده که گویی هیچ نقطه امید، سفید و روشنی در کشورمان وجود ندارد و حتی نشانه گرفتن مراسم سوگواری حضرت سیدالشهدا(ع) و ... همه و همه پازل های آشکار این پروژه است.و اگرچه دل بستن بیش از حد برخی مسئولان به «برجام» و ناتوانی در استفاده بهینه از امکانات کشور خصوصا ظرفیت و سرمایه کم نظیر انسانی، فشارهای روانی و اقتصادی را بر مردم بسیار سنگین کرده و هر چند برخی آقایان فرصت های بسیاری را سوزانده اند اما هنوز و باید و می توان با صداقت با مردم با کمک گرفتن از مردم با اعمال مدیریت صحیح و سیاست گذاری های دقیق و اقدامات بهنگام و موثر و جلب و جذب اعتماد و اطمینان قشرهای گوناگون مردم، سوءمدیریت ها، اهمال ها و کم کاری ها و ندانم کاری ها را تا حد قابل توجهی جبران کرد.
5- نکته آخر این که اولا مشکلات اقتصادی پیش آمده نباید حتی ذره ای مسئولان را از حفظ امنیت کم نظیر کشورمان غافل کند ثانیا نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و انتظامی با استفاده از ظرفیت های مردمی در این شرایط حساس و در هنگامه ای که کشور در یک «پیچ تاریخی» سرنوشت ساز قرار گرفته بیش از پیش بر آمادگی ها و هوشیاری خود بیفزایند ثالثا این که حادثه تروریستی اخیر در سالروز آغاز جنگ تحمیلی نشان داد جنگ دشمنان علیه ملت ایران همچنان ادامه دارد و باید همه خصوصا مسئولان همیشه هوشیار و بیدار باشند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در پی انتشار خبری مبنی بر توهین یکی از اعضای شورای شهر نیشابور به مقدسات و عزاداران حسینی دادگستری استان خراسان رضوی باصدور اطلاعیه ای از بازداشت این فرد درروز گذشته خبرداد.به گزارش روابط عمومی دادگستری خراسان رضوی دراین اطلاعیه آمده است: در پی انتشار خبر تاسف بار وقوع توهین ، توسط یکی از اعضای شورای شهر نیشابور به مقدسات و عزاداران حسینی که موجی از اعتراضات عمومی را به دنبال داشت، دستورات لازم توسط رئیس کل دادگستری خراسان رضوی خطاب به دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان و همچنین دادستان عمومی و انقلاب نیشابور مبنی بر رسیدگی سریع و دقیق به این مسئله صادر شد.بر این اساس و در پاسخ به در خواست هیئت های عزاداری، علما، روحانیت و اقشار جامعه و با هدف اجرای وظایف شرعی و قانونی و پس از صدور دستور قضایی، اقدامات قانونی لازم در این زمینه به انجام رسید و فرد هتاک مورد تعقیب قرار گرفت و صبح دیروز با صدور قرار قانونی بازداشت شد.در این اطلاعیه همچنین با اشاره به توطئه های دشمنان با هدف ایجاد تفرقه و بی نظمی در جامعه ، ضمن محکوم کردن این اقدام هتاکانه از عموم عزاداران حسینی و مردم شریف ،مومن و انقلابی خواسته شده تا ضمن حفظ آرامش و هوشیاری ، به دستگاه قضایی در اجرای عدالت و دفاع از حقوق عامه کمک کنند.گفتنی است پرونده مذکور در مرحله انجام تحقیقات مقدماتی است و اقدامات بعدی پس از سیر مراحل قانونی اطلاع رسانی خواهد شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دادستان تهران از کلاهبرداری هزار میلیارد تومانی یک طلافروشی در تهران خبر داد و به مردم درباره پرداخت پول به شرکت های مدعی سرمایه گذاری سکه هشدار داد.به گزارش فارس، جعفری دولت آبادی در حاشیه نشست با مدیران شرکتهای پتروشیمی، با اشاره به کلاهبرداری از عدهای از مردم در قالب فروش سکه، گفت: به تازگی گزارشهایی مبنی بر این که شرکتی در تهران در قالب فروش سکه وجوه زیادی را از مردم گرفته و پولهای کلانی دریافت کرده است، به دادستانی واصل شد.وی ادامه داد: همچنین بر اساس گزارش دیگری در منطقه تهرانپارس یک طلافروش، از مردم طلاهایشان را میگرفته و در قالب بحث طلا به آنها سود میداده که به تازگی شرکت پلمب شده و متهم متواری است و رقم زیادی حدود ۱۰۰۰ میلیارد تومان کلاهبرداری کرده است.جعفری دولت آبادی خطاب به مردم گفت: اقدامات مالی و پرداخت پول به شرکتها به خصوص شرکتهای موهوم، بدون اجازه بانک مرکزی اساسا کار اشتباهی است، لیزینگها و تمام شرکتهایی که میخواهند کارهای مالی انجام دهند باید الزاما در قالب بانک یا موسسات مجاز معتبر یا صرافی باشند.وی با اشاره به این که تعداد شکات این پروندهها در یک مورد ۵۰۰ نفر و در مورد دیگر حداقل ۱۰۰۰ نفر و بیشتر گزارش شده است، تاکید کرد: البته پلیس درباره این دو مورد که وجوه زیادی از مردم به یغما رفته است، پرونده تشکیل داده و امیدواریم به زودی بتوانیم متهمان را بازداشت کنیم.
کشف انبار احتکار 100 تن مواد پتروشیمی
وی همچنان با اشاره به نشست با مدیران شرکتهای پتروشیمی اظهار کرد: حدود دو سه هفته پیش در شورآباد انباری را که 100 تن مواد پتروشیمی در آن نگهداری میشد کشف کردیم که به قیمت مصوب دولتی خریداری کرده و نگه داشته بودند تا به قیمت آزاد بفروشند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تصویرساز: رسول نکوئی
به تازگی عکسهای تاسفباری از کمکداور بازی صنعتنفت آبادان و پیکانتهران که در سیام شهریورماه، بهخاطر پرتاب سنگ و اشیا از سوی تماشاگرنماهای حاضر در ورزشگاه تختی آبادان، بهشکل ناراحتکنندهای مصدوم شده بود، در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. یک بازیِ جنجالی که پایانی نداشت و به دلیل پرتاب سنگ و اشیا از سوی تماشاگرنماهای صنعت نفت، پس از دوبار وقفه و ورود طرفدارانِ این تیم به زمین، به تشخیصِ «موعود بنیادیفر» داورِ مسابقه، نیمهتمام رهــا شد. سنگپراکنی، دادن دشنام دستهجمعی به بازیکنان و طرفداران تیم مقابل و حتی داور، پرتاب اشیا و تخریب اموال عمومی، آتش زدنِ صندلیهای ورزشگاه و آسیب رساندن به اتوبوسهای ورزشگاه و... نه اتفاق تازهای در فوتبال دنیاست، نه پدیده جدیدی در فوتبال کشورمان. سالهاست «وندالیسم» یا «هولیگانیسم»ِ فوتبالی، اصطلاح آشنایی بین جامعهشناسان و اهالی فوتبال است و به کسانی گفته میشود که در ظاهر طرفدار یک تیم و تماشاگرِ یک مسابقه فوتبالی هستند اما در واقع عدهای جامعهستیزند که به واسطه خشم عمیق تحتتاثیر ناکامیهای پیاپی تیم، عقاید نژادپرستانه، اعتراضات اجتماعی و... قبل و حین و بعد از یک مسابقه، به شکلهای مختلف آشوب راه میاندازند و گاهی این آشوبها به فاجعه منجــر میشود. فاجعه ورزشگاه «هیسلِ» بروکسل، در بازی میان تیمهای یوونتوس و لیورپول در جام باشگاههای اروپا ۱۹۸۵ که به واسطه درگیری میانِ هولیگانهای دوتیم شکل گرفت و طیِ آن، 39 نفر کشته شدند یا نابینا شدنِ یک سرباز نظاموظیفه در بازی سپاهان - پرسپولیس در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۷-۸۶ در اصفهان، بر اثر پرتاب موادمحترقه توسط تماشاگرنماها، برخی از این فجایع است. در این میان، به شکل خاص بازی های پرسپولیس در اهواز، یا بازی تیم های شمالی با هم در چند سال اخیر پرحاشیه بوده است. نمونه آخر آن بازی سپیدرود و ملوان است. اما به رغم قابل پیش بینی بودن این اتفاقات در ورزشگاه های خاص، هنوز تمهیدی برای این مشکلات اندیشیده نشده است. شاید در اولین واکنش، برخی معتقد باشند باید چنین تماشاگرانی را با محرومیت از تماشای بازی، تنبیه کرد؛ اما در ادامه، درمییابیم بخش زیادی از هیجان و زیباییِ یک مسابقه فوتبال به حضور تماشاگران وابسته است و کشورهای دیگرِ دنیا که سالها قبل با پدیده هولیگانیسم فوتبالی، به شکلِ جدی و خطرناکی دست و پنجه نرم میکردند، به واسطه تمهیداتِ سادهای مثل فروش بلیت بازی به شکلِ اینترنتی با مشخص کردن صندلی هر تماشاگر (و نه حضوری و با کلی معطلی که نتیجهاش خستگی و فرسودگی و خشم تماشاگر است) و ایجاد باشگاههای هواداری و ثبت مشخصات و صدور کارت برای طرفداران و البته فرهنگسازی، به گونه ای مشکل را حل کردهاند که تماشاگران در چندقدمیِ زمین بازی و بازیکنان هستند اما مشکلی پیش نمیآید. پرونده امروز زندگیسلام، سعی دارد به بهانه اتفاقات تلخ بازی صنعت نفت و پیکان، به ریشه های کلی این ماجرا بپردازد. پس در قالب دو یادداشت، سعی کردهایم ریشه این رفتارها را، هم تحلیل کنیم و هم راهحل ارائه بدهیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روز گذشته عده ای از والدین دانش آموزان مدرسه دخترانه و پسرانه شهید مطهری واقع در خیابان آیت ا... عبادی مشهد در تماس با تحریریه «خراسان رضوی» ضمن گلایه از برگزار نشدن جشن شکوفه ها برای فرزندان کلاس اولی شان، از ادعای مدیران مدرسه در زمینه تعطیلی آن در سال تحصیلی جدید گفتند و خواستار پیگیری و رسیدگی به این موضوع شدند.
مدرسه بدون کادر آموزشی، یک روز مانده به مهر!
برای بررسی موضوع به این مدرسه رفتیم. تعداد زیادی از والدین دانش آموزان با حضور در مدرسه از وضعیت بلاتکلیف فرزندان خود که در این مدرسه ثبت نام شده اند، گلایه و از این موضوع ابراز نگرانی کردند. موضوع را از مدیر این مدرسه که در شیفت صبح دخترانه و در شیفت عصر پسرانه است، پیگیری کردیم. وی گفت: ساختار این مدرسه حمایتی شده است، همه نیروها می روند و نیروهای جدید و جوان با مدیریت جدید جایگزین آن ها می شوند. وی افزود: روز چهارشنبه به ما اعلام کردند که این مدرسه حمایتی شده است و ما تا جمعه کادر آموزشی دبستان دخترانه را کامل کردیم و از این نظر مشکلی نداریم. به ما این گونه گفته اند که دبستان پسرانه نیز حمایتی می شود.
مدرسه دولتی ، غیردولتی شد!
در ادامه، وضعیت این مدرسه و گلایه های والدین را از مدیر روابط عمومی آموزش و پرورش ناحیه 4 مشهد پیگیری می کنیم. مهدی حسین زاده با اشاره به این که مدرسه مطهری جزو مدارس «بسته حمایتی» می شود، در توضیح این موضوع می گوید: به منظور کمک به برون سپاری اقدامات، مدرسه دولتی به مدرسه غیردولتی تبدیل می شود، با این تفاوت که دانش آموز شهریه ای پرداخت نمی کند، در واقع اتفاق خاصی نمی افتد، فقط مدرسه خصوصی و تامین معلم غیر دولتی می شود. وی می افزاید: دانش آموزان مانند قبل ثبت نام می شوند و این یک روال و روند قانونی است که یکی از راهکارهای کاهش مشکلات نیروی انسانی به شمار می رود و نه دانش آموز ضرر می کند و نه مشکلی برای والدین ایجاد می شود.وی در پاسخ به این سوال که چرا در این زمینه به والدین اطلاع رسانی نشده است می گوید: امسال به دلیل ایام محرم، بسیاری از مدارس جشن شکوفه ها را در نیمه دوم شهریور برگزار کرده اند و این که مدرسه مطهری جشنی نگرفته کوتاهی بوده که انجام شده است. اما این که مدرسه به صورت «بسته حمایتی» شده است، نیازی به اطلاع رسانی به والدین ندارد زیرا به روند آموزش دانش آموزان خللی وارد نمی کند و حتی یک ساعت هم آن مدرسه بدون معلم نمی ماند.وی تصریح می کند: کادر و نیروهای آموزشی این مدرسه چیده و مشخص شده است و تاکید می کنیم که از اول مهر در روال آموزشی دانش آموزان مشکلی پیش نمی آید. حسین زاده یادآور می شود: جابه جایی نیرو، گاهی به دلیل عملکرد خود مدیر یا ارتقای اوست و در نهایت تصمیمی که گرفته می شود به نفع دانش آموز خواهد بود، اگر مدیر عملکرد خوبی نداشته باشد و دانش آموزان رضایت نداشته باشند معمولا تغییر می کند اما تلاش ما بر این است که ثبات مدیریتی داشته باشیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زهرا حاجیان – با گذشت بیش از 15 ماه از راه اندازی سامانه انتشارو دسترسی آزاد به اطلاعات و براساس جدیدترین اطلاعاتی که از سوی دبیرخانه کمیسیون انتشارو دسترسی آزاد به اطلاعات در اختیار روزنامه خراسان قرارگرفته است، از مجموع حدود 1100 دستگاهی که تاکنون به عنوان مشمولین اجرای قانون "انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات" شناخته شده اند ؛ هم اکنون 452 دستگاه به سامانه انتشار اطلاعات پیوسته اند ، اما بیش ازنیمی از دستگاه های مشمول ، یعنی 648دستگاه هنوزبه عنوان غایبان این سامانه به شمار می روند .دستگاه هایی که می توان از آن ها به عنوان دستگاه های غیرپاسخ گو نام برد. به طوری که از دستگاه های زیرمجموعه قوه مجریه ، دستگاه هایی نظیر نهاد ریاست جمهوری، معاونت های اجرایی وحقوقی رئیس جمهور؛ وزارت اطلاعات و وزارت دفاع ؛ هنوز به این سامانه متصل نشده اند . در زیرمجموعه قوه قضاییه نیز دستگاه هایی از جمله سازمان بازرسی، سازمان زندان ها ، دیوان عالی کشور، دادسراها و دادگاه ها، سازمان پزشکی قانونی،سازمان ثبت اسناد دادستانی کل کشور،دادستانی ویژه روحانیت وبرخی نهاد های دیگر جزو غایبان این سامانه به شمار می روند . همچنین حدود 23 مورد از شهرداری های کشور نیز هنوز اقدامی برای اتصال به این سامانه انجام نداده اند.به علاوه نهاد های دیگری از جمله شوراهای اسلامی شهر و روستا، بنیاد مستضعفان ،اتاق اصناف ، ارتش جمهوری اسلامی،شورای سیاست گذاری ائمه جمعه ، شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، ستاد اجرایی فرمان امام،کتابخانه ملی،مجمع جهانی تقریب مذاهب ، برخی موسسات اعتباری وبانک ها را باید جزو دیگر غایبان این سامانه برشمرد .
به گفته فیاضی، معاون دبیرکمیسیون انتشار ودسترسی آزاد به اطلاعات تاکنون 1100 دستگاه به عنوان مشمولین قانون انتشار ودسترسی آزادانه به اطلاعات ، شناسایی واحصا شده اند که تعداد این دستگاه ها رو به افزایش است .اما انتظار می رود که دستگاه های غایب روند اتصال خود به این سامانه را تسریع کرده و پاسخ گویی به درخواست های مردمی را دردستور کار خود قرار دهند.
قانون دسترسی آزاد به اطلاعات،از تصویب تا اجرا
قانون دسترسی آزاد به اطلاعات، به منظور شفافیت امکان نظارت شهروندان و رسانهها در کار نهادهای قوای سه گانه ، در سال ۱۳۸۷ در مجلس تصویب و در سال ۱۳۸۸ برای اجرایی شدن به رئیسجمهور وقت، ابلاغ شد. امابه دلیل نبود آییننامه اجرایی، این قانون، سال ها بر روی کاغذ ماند تا این که سرانجام در سال 94 رئیس دولت یازدهم احیای این قانون و اجرایی کردن آن را در دستور کار قرار داد وبه وزیر ارشاد وقت دستور داد کمیسیونی برای اجرایی کردن این قانون تشکیل دهد.اقدامی که به راه اندازی سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات با همکاری وزارت ارشاد و سازمان فناوری اطلاعات منجر شد .
براین اساس، هر شخص حقیقی یا حقوقی ایرانی میتواند درخواست خود برای دسترسی به اطلاعات را به صورت برخط از طریق درگاه الکترونیک حقیقی با ثبتنام در سامانه به آدرس foia.iran.gov.ir و ایجاد حساب کاربری، پیشخوان دولت الکترونیک، پست یا با مراجعه حضوری به واحد اطلاعرسانی مؤسسه درخواستشونده، تسلیم کند و دستگاهها نیز ۱۰ روز مهلت دارند اطلاعات مد نظر شهروندان را بدهند و در صورتی که این زمان به تأخیر بیفتد، شهروندان در همین سامانه، شکایت خود را ثبت میکنند تا از طریق کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات پیگیری شود. بر اساس اعلام آمار رسمی، آییننامهها و ضوابط، اطلاعات قراردادها، آییننامههای مشارکت اشخاص در اجرای اختیارات سازمان، ساز و کارهای شکایت شهروندان از تصمیمات و اقدامات، اسناد و مکاتبات اداری، روشها و مراحل ارائه خدمات سیستم به جامعه، از جمله مواردی است که مردم میتوانند برای دسترسی آن ها درخواست خود را ثبت کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
درپی حادثه تروریستی صبح روز گذشته در اهواز که به شهادت و زخمی شدن جمعی از مردم عزیزمان منجر شد، حضرت آیت ا... خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی با تسلیت به خانواده شهدای این حادثه تلخ و تأسف بار تأکید کردند: دستگاههای مسئول اطلاعاتی موظفند با سرعت و دقت دنبالههای جنایتکاران را تعقیب کنند و آنان را به سرپنجه مقتدر قضایی کشور بسپارند. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت ا... خامنه ای، متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است: «بسمهتعالی، حادثه تلخ و تأسف بار شهادت جمعی از مردم عزیزمان در اهواز به دست تروریست های مزدور، یک بار دیگر قساوت و خباثت دشمنان ملت ایران را آشکار ساخت. این مزدوران قسیالقلب که به روی زن و کودک و مردم بیگناه آتش می گشایند وابسته به همان مدعیان دروغگو و ریاکارند که پیوسته دم از حقوق بشر می زنند. دل های پرکینه آنان نمی تواند تجلّی اقتدار ملی در نمایش نیروهای مسلح را تحمل کند. جنایت این ها ادامه توطئه دولت های دستنشانده آمریکا در منطقه است که هدف خود را ایجاد ناامنی در کشور عزیز ما قرار دادهاند. به کوری چشم آنان ملت ایران راه شرافتمندانه و افتخارآمیز خود را ادامه خواهد داد و مانند گذشته بر همه دشمنیها فائق خواهد آمد. این جانب تسلّا و همدردی خود را به خانوادههای این شهیدان عزیز عرض می کنم و صبر و سکینه الهی را برای آنان و علوّ درجات برای شهیدان مسئلت می نمایم. دستگاههای مسئول اطلاعاتی موظفند با سرعت و دقت دنبالههای این جنایتکاران را تعقیب کنند و آنان را به سرپنجه مقتدر قضایی کشور بسپارند.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.