حرف دیروز و امروز نیست، بلکه سال هاست که دشمنان دو کشور همسایه ایران و عراق تمام تلاش خود را به کار بسته اند تا با اختلاف افکنی میان مردم این دو کشور مسلمان، اتحاد و همبستگی میان مسلمانان را کم رنگ و اختلاف و دلخوری را جایگزین آن کنند. طی سال های گذشته بارها و بارها اقداماتی برای تحقق این هدف دشمنان انجام شد و فضای مجازی و قضاوت های زودهنگام نیز موجی از ابهامات و نگرانی ها را ایجاد کرد، غافل از این که پشت پرده بزرگ نمایی برخی اتفاقات، اهداف شوم پنهانی است که با تصمیم دشمنان و معاندان اسلام و مسلمانان شکل گرفته است. نکته مهم آن که این تلاش ها در بازه های زمانی خاص و رویدادهای مهم، بیشتر و پررنگ تر نیز می شود. همچون حماسه بزرگ اربعین که حدود دو ماه دیگر در کشور عراق برپا می شود و مردم مهمان نواز عراق میزبان میلیون ها ایرانی عاشق و دلداده امام حسین(ع) خواهند شد.
حدود یک هفته قبل بود که همایش تجلیل از خادمان بین المللی حماسه جهانی اربعین در حرم مطهر رضوی برگزار شد و بزرگان طوایف عراق و خادمان زائران اربعین در سراسر جهان با حضور در مشهد مقدس، اتحاد و همبستگی خود را برای ساختن حماسه ای دیگر نشان دادند. قابل پیش بینی بود که این نمایش قدرتمندانه فرهنگی، ناراحتی دشمنان را به همراه خواهد داشت و آن ها از هر فرصتی برای حاشیه سازی و اختلاف افکنی بین مردم ایران و عراق استفاده خواهند کرد، غافل از این که این مودت و دوستی، رابطه ای پایدار است و همبستگی های دو کشور همسایه و مسلمان را تحت الشعاع قرار نخواهد داد.
مشهد، مقصد بسیاری از زائران و گردشگران خارجی
نماینده وزارت امور خارجه در شمال و شرق کشور درباره اهمیت روابط ایران و عراق و به ویژه جایگاه مشهدالرضا(ع) برای مسلمانان عراقی می گوید: فضای مشهد، فضای مناسبی است. ویژگی هایی مانند امنیت، رونق اقتصادی، بازار خرید، گردشگری سلامت، آب و هوای خوب و خونگرمی مردم ایران باعث شده روز به روز مهمان خارجی بیشتری از کشورهای مختلف به ویژه از کشور عراق به مشهد بیایند و در این بین بیش از همه این دستاوردها، حرم امام رضا(ع) است که باعث جذب آن ها می شود.
پیوند مردم و دولت ایران و عراق برای برگزاری اربعین حسینی
«غلام عباس ارباب خالص» به نزدیک شدن ایام محرم و اربعین حسینی اشاره می کند و می گوید: اربعین، از فرصت های بسیار مغتنم برای جامعه سیاسی و مذهبی شیعیان، مسلمانان و همچنین دیگر ادیان الهی است که هر سال شاهد حضورشان در این حماسه بین المللی هستیم. وی می افزاید: زائرانی از کشورهای شرقی مانند افغانستان و از کشورهای غربی مانند لبنان و کشورهای اروپایی و آسیای مرکزی به زنجیره واقعه اربعین متصل می شوند و این ها همه از برکت خون شهدای کربلا و سیدالشهدا(ع) است. ارباب خالص یادآور شد: این واقعه موجب ارتباط و پیوند محکم میان دولت ایران و عراق و مردم دو کشور شده و همکاری های مشترک میان استانداران و شهرداران دو کشور را تقویت کرده است و به لحاظ امنیتی به حدی رسیده ایم که قرار شده سفر به کربلا بدون نیاز به روادید انجام شود. وی افزود: این فرصت، فرصت بسیار مناسبی است و باید از آن برای همبستگی میان مردم دو کشور هم استفاده کرد. شکر خدا مردم دو کشور این اهمیت را درک می کنند و آگاه هستند.
تلاش دشمنان برای ایجاد اختلال
نماینده وزارت امور خارجه در شمال و شرق کشور با اشاره به اقدامات دشمنان برای از بین بردن رابطه ایران و عراق گفت: قطعا این موقعیت بزرگ، موجب حسادت و نگرانی دشمنان است و چون نتوانسته اند در حوزه سخت افزاری خلل ایجاد کنند، وارد حوزه نرم افزاری و دستکاری واقعیت می شوند اما با آگاهی مردم ما و به برکت خون اباعبدا...(ع)، هرگز نخواهند توانست به اهداف خود برسند. توطئه دشمنان همیشه هست و باید حواس مان را جمع کنیم. وی افزود: اکنون هم در آستانه اربعین هستیم و تمام تلاش ها بر این است که این حماسه با موفقیت انجام شود.
عراق، دومین مقصد صادرات خراسان رضوی
اما یکی دیگر از دلایل تلاش دشمنان برای اختلاف افکنی بین مردم و دولت های ایران و عراق، همکاری ها و تعاملات اقتصادی شاخصی است که طی سال های گذشته رونق یافته و این دو کشور همسایه را به شرکای مهم اقتصادی تبدیل کرده است. معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری با اشاره به اهمیت روابط دو کشور ایران و عراق می گوید: همه جای دنیا برای این که بتوانند حتی یک زائر یا گردشگر جذب کنند، هزینه های بسیاری می پردازند. اما مشهد به واسطه وجود مضجع شریف امام رضا(ع)، این فرصت را دارد و این علاقه مندی در شیعیان و مسلمانان جهان برای سفر به مشهد مقدس وجود دارد. این موضوع پس از اهمیت در بعد دینی و زیارتی، در زمینه اقتصادی هم بسیار مهم است و کشورعراق، بعد از افغانستان، دومین مقصد صادراتی خراسان رضوی است.
رشد 17 درصدی صادرات ایران به عراق طی 4 ماه امسال
«علی رسولیان» می افزاید: طی چهار ماه اول امسال، کشور ما 53 میلیون دلار صادرات به عراق داشته و صادرات از نظر ارزشی، 17درصد و از نظر وزنی 74درصد افزایش یافته است. ما هم در خراسان رضوی، تلاش می کنیم تولید را رونق بدهیم و مهم ترین اصل برای این کار، پیدا کردن بازار فروش است، بهترین روش فروش کالا نیز صادرات است که منجر به تورم نمی شود و ما هم مراودات تجاری زیادی با عراق داریم.
ارتباط و علقه مردم 2 کشور
وی خاطر نشان می کند: یکی از دلایل اصلی روابط اقتصادی موفق میان ایران و عراق، روابط دینی و علقه جدی بین مردم دو کشور با هدفی مشترک برای بزرگداشت اربعین حسینی و ابراز ارادت به ائمه اطهار(ع) است که باعث رشد در عرصه های دیگر نیز شده است. اربعین، مراسمی ویژه در دنیاست و این شاخصه مشترک بزرگ میان دو کشور، باید تقویت شود. رسولیان با تاکید بر اهمیت تقویت روابط مثبت ایران و عراق، می گوید: در این میان، ممکن است بعضی از اتفاقات هم بیفتد اما باید آن ها را مدیریت و سامان دهی کرد، این اتفاقات نباید کوچک ترین تاثیری بر روابط دو کشور و اتحاد و همدلی در جهان اسلام بگذارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کویت و قطر، سه کشور اروپایی فنلاند، سوئد، نروژ، یک سفر پیش بینی نشده به فرانسه و حالا سه کشور شرقی چین، ژاپن و مالزی. این 9 کشور، کشورهای مقصدی هستند که وزیر خارجه کشورمان را طی کمتر از یک ماه گذشته میزبانی کرده اند یا می کنند. یک ماه اخیر از آن جهت اهمیت دارد که از نهم مرداد وزیر خارجه کشورمان، تحت تحریم آمریکا قرار گرفته است، اما رئیس دستگاه دیپلماسی ایران برنامه سفر به کشورهای متحد آمریکا مانند فرانسه و ژاپن را در دستور کار داشته است. سفرهایی که پیام خاصی برای آمریکایی ها دارد.
سفر اعلام نشده ظریف به پاریس در حالی بود که بنا بر گزارش روزنامه ایران این سفر در جریان سفر ظریف به اسکاندیناوی قطعی شد و تنها سه روز فرصت برای دریافت روادید هیئت دیپلماتیک و خبرنگاران همراه برای سفر به فرانسه باقی مانده بود. این روزنامه در ادامه نوشته که «سفر به فرانسه تنها با در دست داشتن روادید شینگن امکان پذیر است و این کشور دیگر روادید ملی صادر نمیکند. همکاری بی سابقه از سوی کشور میزبان تا جایی بود که هیئت دیپلماتیک ایرانی در فرودگاه ویژه و خصوصی پاریس و بدون انجام هیچ کنترلی از سوی مسئولان امنیتی کشور میزبان وارد پاریس شد.»
وزیر خارجه کشورمان در سفر به پاریس با یورو نیوز، خبرگزاری فرانسه و فرانس ۲۴ گفت وگو کرد. گفت و گوی وزیر خارجه جمهوری اسلامی با رسانه های غربی، یکی از ترسناک ترین اتفاقات ممکن برای هیئت حاکمه آمریکایی است. این دقیقاً همان چیزی است آمریکایی ها که مجبور شدند حتی پیش از تحریم ظریف، تردد او را در نیویورک محدود کنند تا در سفر اخیرش به آمریکا با رسانه های کمتری گفت و گو کند. توئیت وزیر خارجه کشورمان پس از تور اروپایی اش و دیدار با رئیس جمهور فرانسه به خوبی نشان دهنده اشاره او به شکست راهبرد تحریمی آمریکا بود. ظریف در توئیتر خود نوشت: «با وجود تلاش های آمریکا برای نابود کردن دیپلماسی، با رئیس جمهور فرانسه امانوئل مکرون و وزیر امور خارجه فرانسه ژان ایو لودریان دیدار کردم. با یورو نیوز، خبرگزاری فرانسه و فرانس 24 مصاحبه کردم. چند جانبه گرایی باید حفظ شود. پس از یک روز اقامت در تهران، مقصدهای بعدی بیژینگ، توکیو و کوالالامپور.» ظریف امروز تهران را به مقصد شرق آسیا ترک خواهد کرد. الوقت درباره تور شرقی ظریف که از امروز آغاز می شود نوشته است: «سخنان ظریف قبل از سفر به پاریس درباره سفر او به شرق آسیا متعاقب پایان سفر اروپایی خود، نشان داد که ایران تمامی تخممرغهای خود را در سبد اروپا قرار نداده و کانون اصلی تمرکز ایران نه اروپا و غرب بلکه قدرتهای شرقی است.»
سید عباس موسوی: کشتی دیپلماسی تحریمنشدنی است
همزمان سید عباس موسوی سخنگوی وزارت خارجه کشورمان هم در یادداشتی در روزنامه شرق درباره این سفرها نوشت: «کشتی دیپلماسی تحریمنشدنی است.آمریکا همچنان بزرگترین تحریمکننده تاریخ است. از منظر آمریکاییها تحریم یا به قول دقیق وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران «تروریسم اقتصادی» مکمل جنگ و زمینهساز آن است.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شاخص کل بورس تهران در حالی دیروز توانست برای اولین بار کانال 270 هزار واحد را لمس کند که شاهد دو موج متفاوت در بازار بودیم؛ از سویی سهام شرکت های کوچک داخلی با هجوم نقدینگی و بعضی با بهانه ها و شایعات صف خرید شدند و از سوی دیگر، سهام شرکت های بزرگ صادراتی، متاثر از دورنمای تیره بازارهای جهانی تحت فشار فروش قرار گرفتند.
به گزارش خراسان، در معاملات دیروز شاخص کل 1.5 و شاخص کل هم وزن در ادامه جهش های هیجانی خود 2.5 درصد رشد کرد. جهش شرکت های کوچک و صف خرید شدن اکثر نمادها در گروه هایی همچون مسکن، غذایی، حمل و نقل، دارویی، خودرو، بانکی و سیمان، در حالی رخ داد که تحلیل گران دلایل و شواهد جدی در حمایت از این رشد ارائه نکرده اند.
گمانه ها در خصوص حذف ارز 4200 تومانی (و تاثیر احتمالی مثبت بر برخی صنایع مشمول این سیاست)، شایعات مبنی بر فروش دارایی ها و تجدید ارزیابی در خصوص برخی از شرکت ها و استقبال از گزارش عملکرد مردادماه، مهم ترین مواردی است که بین اهالی بازار در داغ کردن سهام شنیده می شود. علاوه بر آن برخی از تزریق نقدینگی جدید به بازار هم خبر می دهند.
در بازار دیروز نمادهای گروه های پتروشیمی، فلزی و معدنی ثابت بودند یا این که تحت تاثیر تشدید جنگ تجاری بین چین و آمریکا و چشم انداز رکود اقتصاد جهانی منفی شدند.
با رشد دیروز بازار سرمایه بازدهی شاخص کل در سال 98 به 50 درصد رسید و بازدهی شاخص کل هم وزن به 124 درصد رسید. در محاسبه شاخص کل هم وزن، به شرکت های کوچک و بزرگ یک ضریب مساوی داده می شود بنابراین اندازه شرکت ها در آن دخیل نیست. این شاخص نماینده شرکت های کوچک بازار معرفی می شود. رشد بی محابای شرکت های کوچک و شاخص هم وزن، باعث نگرانی ها و هشدارهایی در خصوص وقوع حباب در این نمادها شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
طی دو هفته گذشته، شرایطی سخت و پر از دلهره بر اقتصاد جهانی حاکم شد. بعد از مدت ها تنش و التهاب ناشی از جنگ تجاری در بازارها، حالا نشانه هایی جدید بروز کرده است که نگرانی ها در خصوص وقوع یک رکود اقتصادی دیگر با محوریت اقتصاد آمریکا را بسیار افزایش داده است. مقابله به مثل غیرمنتظره چینی ها و تشدید جنگ تجاری از عصر جمعه گذشته نیز، بر نگرانی ها افزوده است. در پی این نگرانی ها، هجوم برای خرید دارایی های امن، قیمت طلا را در بالاترین سطح شش سال گذشته حفظ کرده و بازدهی اوراق قرضه در بسیاری از کشورهای جهان معکوس شده است. در ادامه مطلب، ضمن تشریح این شواهد، علل آن و زمان احتمالی وقوع این رکود، تاثیرات آن بر اقتصاد کشورمان را در چهار محور تشریح خواهیم کرد.
علل رکود جهانی چیست؟
اگرچه دلایل و شواهد بسیار است؛ از جنگ تجاری تا رفتارهای تنش زا و متهورانه ترامپ در بزرگ ترین اقتصاد جهان اما برخی موضوع را کلان تر می بینند و می گویند که بعد از حدود یک دهه رشد در اقتصاد جهانی (بعد از اتمام بحران 2007) به طور طبیعی باید منتظر یک رکود عمیق بود. در این زمینه برخی به نظرات کارل مارکس ارجاع می دهند که بحران در ذات سرمایه داری نهفته است. رقابت شدید سرمایه با سرمایه شرایطی را فراهم می آورد که بازدهی برخی دارایی ها به حداقل می رسد و این شروع یک بحران است. وضعیت نرخ های بهره، از این منظر هم قابل تفسیر است.
با این حال، تحلیل گران بسیاری ترجیح می دهند، شواهد عینی تری بیابند. برخی علت اصلی رکود پیش رو را در کندشدن رشد اقتصاد چین جست وجو می کنند. برخی می گویند که اقتصاد آمریکا با وجود سیاست های تخفیف مالیاتی ترامپ در اوج خود به سر می برد و به زودی با تخلیه اثر سیاست های پیشین، از قله فرومی غلتد و چرخه ای از بیکاری، کاهش دستمزدها و رکود را موجب می شود. به این شرایط باید جنگ تجاری، رکود فصلی در آلمان، برگزیت و ... را نیز افزود. در هر حال علت هر چه هست، باید دید چقدر جدی است و نشانه های رکود پیش رو، چه دلالت ها و پیش بینی هایی دارند.
نشانه ها چیست و چه تجویزهایی دارد؟
فارغ از آن چه می تواند علت بحران احتمالی پیش رو باشد، نشانه هایی وجود دارد که بسیاری را درباره احتمال بالای رکود، به اطمینان رسانده است. مهم ترین مسئله وضعیت بازدهی اوراق قرضه است. اوراق قرضه به عنوان دارایی امن، در شرایط بحران مورد توجه قرار می گیرند. با افزایش قیمت این اوراق بازدهی آن ها کاهش می یابد. نخستین نشانه، جایی است که بازدهی اوراق بلندمدت از کوتاه مدت کمتر می شود (معکوس شدن نرخ بهره). نقطه انتهایی هم جایی است که نرخ بهره منفی می شود. هم اکنون در بسیاری از کشورها نرخ بهره معکوس و در برخی نیز نرخ بهره منفی شده است. اکونومیست در شماره اخیر خود نوشت: "در آلمان، جایی که طی هفته گذشته آمارها از کوچک شدن اقتصاد حکایت داشتند، همه نرخهای بهره، از نرخ بهره سپردههای یک شبه گرفته تا نرخ بهره اوراق قرضه ۳۰ ساله، منفی هستند. سرمایهگذارانی که اوراق قرضه را میخرند و نگهداری میکنند، خسارت نقد تضمینشده دریافت میکنند!" شاید برای برخی این موضوع جذاب و شنیدن خبر پرداخت وام مسکن با نرخ بهره منفی، بسیار هیجان انگیز باشد. اما این موضوع اصلا نشانه خوبی برای اقتصاد سرمایه داری رایج در بیشتر نقاط جهان نیست، بلکه نشانه شروع رکود است.
تاثیر رکود احتمالی بر اقتصاد کشور
سوال بعدی این است که اثر این تحولات و رکود احتمالی اقتصاد جهانی بر کشور ما چیست؟ این موضوع را در چهار محور بررسی می کنیم.
قیمت نفت و واکسینه شدن اقتصاد با تحریم
به طور عمومی، مهم ترین کانال تاثیرگذاری رکود احتمالی اقتصاد جهانی، بر اقتصاد کشورمان، نفت و درآمد نفتی است. طبیعتا با وقوع رکود در اقتصاد جهان، تولید تضعیف و تقاضا برای نهادهای تولید و به خصوص کالاهای اساسی و به اصطلاح کامودیتی ها کاهش یافته و این موضوع به کاهش شدید قیمت آن ها منجر می شود. یک رکود فراگیر می تواند قیمت طلای سیاه را که هم اکنون هم با فشار عرضه مواجه است از طرف تقاضا هم با فشار مواجه کند و موجب ریزش قیمت ها شود. این موضوع با تحت تاثیر قرار دادن درآمد کشورهای نفتی، به اقتصاد آن ها آسیب می زند. اما باید اذعان کرد که در اثر تحریم های اعمال شده علیه کشورمان، به طور عملی وابستگی اقتصاد کشور به نفت آن قدر کم شده است که نگرانی جدی به خاطر کاهش قیمت نفت، قابل طرح نباشد.
بازارهای سرمایه گذاری؛ بورس و طلا
رکود اقتصاد جهانی می تواند چشم انداز سودآوری در بسیاری از صنایع مادر را کاهش دهد. تاثیرات این موضوع در بازار سرمایه و سرمایه گذاری خرد باید لحاظ شود. در سوی دیگر همچنان تقاضا برای دارایی امن یعنی طلا رشد خواهد کرد. موضوعی که می تواند تعیین کننده سمت و سوی نقدینگی و سرمایه گذاری باشد. البته همه این ها مشروط به تقویت نشانه ها و اطمینان سرمایه گذاران از وقوع رکود و تشدید جنگ تجاری باشد.
نرخ ارز
رکود جهانی یک اثر دوگانه بر نرخ ارز هم دارد. در سطح بین المللی،شرایط موجود، باعث تضعیف پول بازندگان تنش ها و رکود پیش رو (چین، آمریکا، آلمان و انگلیس) در برابر پول برخی دیگر از کشورها مثل ژاپن شود. این موضوع عملا پول کشورمان را نیز که به دور از تنش ها و رکود احتمالی است، در برابر دلار آمریکا تقویت خواهد کرد. اما از سوی دیگر درآمدهای ارزی ناشی از نفت و صادرات غیرنفتی کشور را محدود خواهد کرد که می تواند اثر منفی بر قدرت تنظیم گری بانک مرکزی بگذارد. باید دید برایند این دو اثر چه خواهد شد.
مناسبات سیاسی-اقتصادی
اما شاید، مهم ترین بخش آثار تنش های موجود و رکود پیش رو، در مناسبات سیاسی-اقتصادی بین جمهوری اسلامی و کشورهای مختلف، قابل رصد باشد. چین بالاخره به طور رسمی اعلام کرد که بر واردات نفت و فراورده های نفتی از آمریکا تعرفه وضع خواهد کرد. خریداران چینی از مدت ها قبل در معاملات خود با آمریکایی ها در حوزه انرژی با احتیاط رفتار می کنند، چرا که از وضع این تعرفه ها می ترسیدند. اکنون با تنش بیشتر در حوزه مبادلات انرژی چین و آمریکا، طبیعتا مشتریان چینی اقبال و انگیزه بیشتری برای مقابله با تحریم های آمریکا خواهند داشت. ضمن آن که از دو سو نیاز بیشتری به شرکای تجاری دیگر خود دارند؛ اول جبران بازار محدودشده آمریکا و دیگری تامین برخی اقلام وارداتی خود مثل کالاهای کشاورزی. البته تحلیل های متفاوتی هم در این خصوص مطرح می شود. یکی آن که ممکن است مناسبات با ایران به عنوان یک کارت چانه زنی بین دو کشور در مذاکرات رد و بدل شود. موضوع دیگری نیز که در برخی مقالات به آن اشاره شده است آن که، در صورت تحقق پیش بینی ها و وقوع رکود فراگیر، رئیس جمهور آمریکا در آستانه انتخابات 2020 برای منحرف کردن اذهان از اوضاع بد اقتصادی و ایجاد انسجام، دست به تنش آفرینی جدیدی بزند.
باید تحولات را با دقت رصد کرد و راهبردهای دقیقی در حوزه اقتصادی و سیاسی متناسب با شرایط طراحی کرد. اما آن چه مهم است این که وابستگی اقتصاد کشور به تحولات اقتصاد جهانی معمولا کم است و یک راهبرد دقیق، کاهش وابستگی در معدود موارد باقی مانده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تصاویر منتشر شده از اطفای حریق جنگل های ارسباران توسط بیلها، بر داغ دل افکارعمومی میدمد. آن ها میپرسند چرا ارزشمندترین لکههای سبز کشور باید با بیل خاموش شود؟ آن ها معترضند که چرا تجهیزات اطفای حریق در کشور ما فقط شامل بیل، آتش کوب، دبه آب و شاخههای درختان میشود. این اعتراض ها به نماز جمعه این هفته تبریز هم رسید و امام جمعه تبریز با ابراز تاسف از این که نزدیک به ۳۰۰ هکتار از جنگلهای بکر دنیا در آتش سوخت در خطبه های نماز جمعه تبریز گفت: «اگر چنان چه اختلافی در مدیریت بحران است یا جنگلداری و آبخیزداری اختلافی با دیگر سازمانها دارند، در این میان مردم چه گناهی دارند و محیط زیست چرا باید نابود شود.» آل هاشم از نبود امکانات لازم برای مهار آتش در استان انتقاد کرد و ادامه داد: «چرا باید چند ۱۰۰ میلیون برای هزینه کرد به این حوزه وجود نداشته باشد و مسئولان لنگ آن باشند، ای کاش به ما اعلام می کردند تا به خیران تبریزی میگفتیم پول آن آبپاشها را تامین کنند.»اما واقعا داستان این اختلافات که امام جمعه از آن گفت، چیست و سرنوشت پایگاه اطفای حریق سازمان جنگلها و خرید هواپیما توسط سازمان حفاظت محیط زیست در دورههای گذشته چه شد؟
سرنوشت پایگاه اطفای حریق سازمان جنگلها چه شد
ماجرا به خصوصیسازی عجیب و اشتباهی بر می گردد که حد فاصل سال 88 تا 91 اتفاق افتاده است و در نهایت کار به جایی رسیده که وزارت کشاورزی و سازمان جنگلها بالگرد مالکیتی برای مهار آتشسوزیها ندارد. در سالهای
٨٨ تا ۹۱ تعداد ۱۳۵فروند هواپیمای وزارت کشاورزی به بخش خصوصی فروخته شد؛ چرا که در دولت قبل(دولت احمدی نژاد ) این ادوات زمینگیر شده و بدون مجوز پرواز در گوشه فرودگاه شرکت هواپیمایی خدمات ویژه خوابیده بودند. این شرکت هواپیمایی با ٣٥ فروند هواپیمای لهستانی و ١٠٠ فروند هواپیمای اجارهای ترک و بلغاری به بدنه وزارت جهاد کشاورزی متصل بود.شهروند در این گزارش مدعی شده است که در دولت احمدی نژاد، شرکت هواپیمایی خدمات ویژه سرانجام در سال ٩١ و در جریان مزایدهای با قیمت ٣٣میلیارد تومان به شهرداری قزوین واگذار شد تا در ناوگان آتشنشان طبیعت ایران با مقاصد تفریحی مورد استفاده قرار بگیرد!
ارسباران قربانی بدهی 30 میلیاردی !
بعد از این خصوصی سازی عجیب برای اطفای حریق جنگل ها تفاهم نامه ای میان چند دستگاه امضا شد. در بوروکراسی حاکم بر کشور معمولا تا رایزنی ها و نامه نگاری ها برای اجاره بالگردها انجام می شد بخشی از جنگل می سوخت چون آتش چیزی از بوروکراسی نمی داند و معطل تصمیم مسئولان نمی ماند. تا این که تفاهم نامه ای بین وزارت دفاع، سازمان مدیریت بحران و جهاد کشاورزی تنظیم می شود که براساس آن دولت باید بودجهای را برای اجاره بالگرد از دستگاههایی چون هلالاحمر یا نهاد نظامی اختصاص دهد اما به گفته فرمانده یگان حفاظت جنگل ها در طول سه سال گذشته این اعتبار و بدهی پرداخت نشده است. به همین دلیل دستگاه های مربوط پشت جنگل ها را خالی کردند و با توجه به بدهی 30 میلیاردی دولت به آن ها، آن ها حاضر نشدند امسال قرارداد ببندند. به گزارش ایران عباس نژاد میگوید: «جنگل مال سازمان جنگلها نیست یک ثروت و دارایی ملی است، باید این بودجه توسط دولت پرداخت شود.» رئیس سازمان جنگلها بههمراه عباسنژاد، اعتراض خود را به کمیسیون اصل 90 و کمیسیون بودجه بهارستان بردهاند. شکایت را به رئیس سازمان برنامه و بودجه کشاندهاند. جای تاسف دارد که فرمانده یگان حفاظت جنگل ها می گوید: «یک دستگاه دولتی در منطقه بالگرد داشت اما حاضر نشد در عملیات اطفای حریق شرکت کند.» او از تلاش چهار روزه برای کشاندن یک بالگرد به سمت جنگلهای ارسباران گفت.
سامانه آتش نشانی هوایی کجاست؟
سال گذشته عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از سامانه آتش نشانی هوایی تحت فشار کشور در شاهین شهر اصفهان رونمایی کرده بود. طبق گفته سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رئیس جمهوری این سامانه برای دیگر هواپیماها نیز به راحتی قابل نصب بوده که قدرت تخلیه ۱۸ تن آب در مدت ۵ ثانیه روی مساحت تعیین شده در فاصله ۱۰۰ متری را دارد که متاسفانه امسال و در آتش سوزی های خوزستان و ارسباران خبری از آن نبود!
آثار سوء استفاده از بیل و آتش کوب
برای اطفای حریق آن قدر بیل به کمر زمین بکوبند که آه کارشناسان جنگل و منابع طبیعی بلند شود. کارشناسان بارها هشدار دادهاند که کوبیدن بیل به تن جنگل باعث میشود تا زمین زایش خود را از دست دهد و عقیم شود.
وضعیت فعلی ارسباران
بعد از صحبت های امام جمعه تبریز سه فروند بالگرد به منطقه اعزام شد و امیر سرتیپ امیر حاتمی وزیر دفاع برای بسیج امکانات نیروهای مسلح برای اطفای حریق جنگلهای ارسباران دستورات لازم را داد. وزیر دفاع همچنین طی دستوری خواستار همکاری و بسیج نیروهای سپاه، ارتش و مرزبانی با همه امکانات برای اطفای حریق جنگلهای منطقه ارسباران شد. حاتمی طی دستوری از معاونت مهندسی وزارت دفاع و مرکز کنترل و پشتیبانی اطفای حریق هوایی کشور خواست با هماهنگی یگانهای پروازی هلال احمر و هوانیروز، سه فروند بالگرد به منطقه اعزام کنند که دو فروند برای جابهجایی و هلیبرد نیرو و یک فروند بالگرد آبپاش با بسکت ۴۰۰۰ لیتری آب در منطقهآتشسوزی مورد استفاده قرار گرفت.
آرزویی که خاکستر شد؟
ارسباران، صرف نظر از جاذبههای شکارگاهی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به دلیل وجود گونههای گیاهی و جانوری کمیاب، چشماندازهای بکر و وسیع، گنجینه منحصر به فردی از منابع محیط زیستی را در جغرافیای شمالغربی کشور ایجاد کرده است. همچنین به گزارش ایسنا، در شرایطی که یونسکو ۱۴ تیر امسال بر جهانی شدن جنگلهای هیرکانی در ایران مُهر تایید زد اکنون مشخص نیست این آتشسوزی تا چه حد امتیازاتی را که میتوانستند جهانی شدن این محوطه طبیعی را نهایی کنند، خاکستر میکند!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد اکبری-فصل سوم قانون اساسنامه بنیاد شهید و امور ایثارگران فعالیت های اقتصادی به منظور توانمندسازی این نهاد برای تکالیف پیش رو را به رسمیت شناخته است و اساسا به اصل فعالیت های اقتصادی این مجموعه راهبردی نمی توان ایراد قانونی گرفت. اما طی سال های اخیر همواره فعالیت های اقتصادی این بنیاد همچون دیگر مجموعه ها هر از گاه از نگاه ناظران دور نبوده است. اگرچه پروژه تحقیق و تفحص از بنیاد شهید درسال 95 در مجلس با چالش ها و حرف و حدیث های فراوان همراه شد و تاحدودی به نتیجه نرسید اما پرسش ها و اما واگرها درباره مسائل درآمدی و فعالیت های اقتصادی این نهاد تاحدودی بی پاسخ ماند.یکی از سوالات اساسی این است که بنیاد شهید چگونه می تواند خود هم بنگاه داری کند و هم ناظر این بنگاه های اقتصادی باشد. امروز وقتی چالش های کسر بودجه و نقصان در ارائه خدمات به ایثارگران را بررسی می کنیم، برخی از کارشناسان از جمله نمایندگان مجلس معتقدند، بخش قابل توجهی از چالش های این بنیاد به خود این مجموعه بر می گردد. در این گزارش دیدگاه های دو نماینده مجلس شورای اسلامی را با هم مرور می کنیم. آن ها چندان دل خوشی از ورود این نهاد به عرصه اقتصاد ندارند.
یک چالش تامل برانگیز
وقتی ازغلامرضا جعفرزاده ایمن آبادی، نایب رئیس فراکسیون ایثارگران مجلس درباره کسری بودجه پنج هزار میلیاردی این نهاد برای سال98 می پرسیم، می گوید: درموضوع کسری این بودجه ابتدا باید دید که این کسری منطقی است یا خیر؟ چرا در سال 90 سرانه بیمه هر ایثارگر 14 هزار تومان بوده اما هم اکنون 145هزار تومان است؟ در حالی که اکنون نیز می توان با برون سپاری به بیمه های خارج از بنیاد این رقم را به 70 تا 80 هزار تومان رساند.وی افزود: بنیاد شهید ابتدا باید از بنگاه داری دست بکشد و این امور را به کانال های دیگر به شیوه خرید خدمت بسپارد و در واقع برای جلوگیری از زیان ها در بنیاد یک برون سپاری واقعی را شاهد باشیم.
اقداماتی که فقط ضرر بود
جعفرزاده ایمن آبادی خاطرنشان کرد: بنیاد با پول دولت اداره می شود و برخی تصمیم گیران،در خصوص آن دلسوزی لازم را نداشتند بنابراین طی سال های اخیر کارهایی را شاهد بودیم که به جز ضرر نتیجه ای نداشت.این نماینده مجلس مدعی است: ورود بنیاد به امر بانکداری، بیمه و کشاورزی از این دست اقدامات نادرست سال های اخیر در بنیاد بود و عمده مشکلات در زمان مسئولیت آقای شهیدی در بنیاد واقع شده است. این مشکلات نه تنها گریبان ایثارگران را گرفته بلکه گاهی برای کشور هم چالش ایجاد می کند.
وی تصریح کرد: از سوی دیگر باید برای خدمات درمانی بنیاد شهید صندوق فنی تعریف شود تا براساس پایش سلامت به نیازمندان خدمات ارائه شود، این امر موجب می شود خدمات درمانی بی دغدغه ارائه شود نه این که کاملا باز باشد و موجب هزینه های بی منطق شود.
او در عین حال با اشاره به مشکلات فعلی بنیاد گفت: با تعاملات صورت گرفته با سازمان برنامه و بودجه به زودی اقداماتی با هماهنگی دولت و مجلس برای سامان دهی مشکلات مالی بنیاد شهید را شاهد خواهیم بود.
مسئول نابه سامانی فعلی بنیاد است
مهرداد بائوج لاهوتی دیگر نماینده مجلس و عضو کمیسیون برنامه و بودجه نیز درباره راهکار مجلس برای کسری بودجه پنج هزار میلیاردی با هدف حمایت از جامعه ایثارگر کشور گفت: مجلس این آمادگی را دارد تا به زودی با همراهی دولت از مجرای قانون گذاری مسئله مالی بنیاد را رفع کند.وی افزود: طبعا مجلس بر اساس اصل 75 قانون اساسی نمی تواند بدون ارائه لایحه دولت منابع مالی اختصاص دهد و در این زمینه به تنهایی ورود کند بنابراین هماهنگی دولت و مجلس برای حل مسئله ضروری است.نماینده لنگرود در مجلس همچنین با اشاره به این که مشکل امروز بنیاد شهید مسئله لاینحلی نیست ، تصریح کرد: مسئول نابه سامانی فعلی عوامل خود بنیاد است بنابراین باید در ابتدا خود بنیاد پیگیر باشد اما هم اکنون این گونه نیست.وی خاطرنشان کرد: متاسفانه ورود بنیاد شهید به فعالیت اقتصادی تجربه ای ناموفق و شکست خورده بود و نتیجه حاصل شده نشان داد که هیچ گونه پیامد مثبتی برای رفاه حال ایثارگران و جامعه نداشته است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جواد نوائیان رودسری- به قدرت رسیدن رضاخان و تبدیل شدن او به رضاشاه، معلول شرایط خاص ایران در اواخر دهه 1290 هـ.ش و سیاستهای استعماری بریتانیا در خاورمیانه بود. عوامل مختلفی دست به دست هم داد تا رضا شصتتیری، مدارج ترقی را طی کند و بعد از حدود پنج سال، با عنوان رضاشاه، تاج بر سر بگذارد. تقریباً تردیدی وجود ندارد که انگلیسیها، نقش مستقیمی را در به قدرت رسیدن وی ایفا کردند؛ با این حال، آن ها ترجیح میدادند که دستشان در این امر چندان عیان نباشد و پهلوی به عنوان یک قدرت مستقل معرفی شود. چه این ادعا را قبول داشته باشیم و چه نداشته باشیم، دوران سلطنت رضاشاه، یکی از ادوار پراختناق تاریخ ایران است؛ دورانی که در آن، میراث مشروطیت بر باد رفت و جامعه ایرانی، طعم تلخ استبدادی بدتر از دوره قاجار را چشید. دورانی که دکتر موسی حقانی، معاون پژوهشی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، در گفتوگو با خراسان، نتیجه آن را، برجا گذاشتن بیش از 24 هزار مقتول و مفقود سیاسی دانست؛ آماری که به گفته او، مستند به روایتهای شاهدان عینی و پژوهشهای محققان غربی درباره عملکرد پهلوی اول است. با وجود تبلیغاتی که طی حدود یک دهه گذشته، برای تطهیر پهلویها از سوی شبکههای ماهوارهای وابسته به غرب انجام شده است، هیچ پژوهشگر منصفی در این موضوع تردید روا نمیدارد که در دوره پهلوی اول، آنچه تحت عنوان مظاهر تجدد مطرح میشد، به جز موضوعاتی مانند متحدالشکل کردن لباس و کشف حجاب، تنها به پایتخت و چند شهر مهم کشور اختصاص داشت؛ خیابانهایی به سبک اروپایی در تهران و مغازههایی با ویترینهای لوکس که چشمها را خیره میکرد. تجدد رضاشاهی، برای افرادی که ایران را فقط منحصر به تهران میدانند، البته جاذبههایی دارد؛ اما اگر پا را از محدوده پایتخت بیرون بگذاریم، با حقایقی روبهرو میشویم که شاید به مذاق برخی خوش نیاید.
هیچ کس برای پهلوی دلتنگ نشد
وقتی رضاشاه در شهریور 1320، فرار را بر قرار ترجیح داد و کوشید برای نجات از دست کمونیستها، دست به دامن انگلیسیها شود، هیچکس در ایران دلتنگ او نشد؛ یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» مینویسد:«وابسته مطبوعاتی انگلیس در تهران نیز چنین گزارش می دهد: اکثریت وسیع مردم از شاه متنفرند و از هرگونه تغییری استقبال خواهند کرد ... به نظر میرسد که این مردم حتی گسترش جنگ در ایران را به بقای رژیم حاضر ترجیح خواهند داد» و پیتر آوری در کتاب «تاریخ معاصر ایران»، میافزاید:«هنگامی که رضاشاه از جاده یزد و کرمان میگذشت، برای آخرین بار شهرهای کشور خود را دید که سلطنت او، گلی به سر آن ها نزده بود، شهرهایی که مردم آن جا از فرط گرسنگی در آستانه مرگ بودند.» او در طول دوران سلطنتش، سعی کرد همه را به زور سرنیزه آرام کند؛ آنقدر که حتی مورخان روشنفکر، از اقدامات او با عنوان «تجدد آمرانه» نام میبرند و با وجود ستایش غرب گرایی پهلوی اول، او را به دلیل اتخاذ شیوههای ضدانسانیاش و اجبار مردم به پذیرش چیزی که دوست نداشتند، نکوهش میکنند.
آمرانه یا وحشیانه؟!
با این حال، این اقدامات، گاه از مرز آمرانه بودن فراتر میرفت و به توحش تنه میزد. به عنوان نمونه، میتوانیم به مسئله تخته قاپو کردن یا به اصطلاح، اسکان عشایر اشاره کنیم؛ نقشهای که به بهانه ترویج تمدن و شهرنشینی و در واقع، برای مهار قدرت نظامی عشایر، طراحی شده بود. احتمالاً درباره عوارض و عواقب اجرای این نقشه، چیزهایی شنیده باشید؛ بنابراین، بازگو کردن یک مورد از آن ها، برای اتقان بحث کافی است. غلامرضا مصور رحمانی، سرهنگ نیروی هوایی در دوره پهلوی، ضمن نقل خاطراتش در کتاب «کهنه سرباز»، از زبان سپهبد رزمآرا، حقایق تلخی را درباره جابهجایی و اسکان عشایر فاش کردهاست. وی مینویسد:«عملیات قلع و قمع [عشایر] ابتدا در پیشکوه [لرستان] صورت گرفت و پس از کشتار بسیاری از جوانان ایلات پیرانوند و سگوند، دستور داده شد افراد باقی مانده [عشایر] لُر که بیشتر پیرمردان، زنان و بچهها بودند، در اسرع وقت، پیاده و با احشامشان، از پیشکوه به خراسان رانده شوند و در آنجا ساکن گردند ... سپهبد رزمآرا میگفت: اینها معمولاً پیاده بودند، از پیرمردان ضعیف گرفته تا زنان باردار و بچههای 4-3 ساله و حتی کودک نوزاد. اگر میخواستیم به پای ضعیفترین آنها حرکت کنیم، زمان مسافرت، سر به قیامت میزد و با دستورالعمل «اسرع وقت» [رضاشاه] سازگار نبود. ناچار حد وسطی اختیار شد، قریب 25 تا 30 کیلومتر در روز که طی آن، در مسیر خرمآباد به خراسان، تعداد بسیاری از پیرمردان، زنان، به خصوص زنان باردار و بچههای کوچک تلف شدند و صدی نود احشام از بین رفتند.» وقتی رزمآرا با پرسش دانشجویان دانشگاه جنگ مبنی بر اینکه «مگر اینها ایرانی نبودند» یا «چرا اینها را با اتومبیل حرکت ندادید؟» روبه رو شد، پاسخ داد: «وظیفه مجری، اجرای دستور مقامات بالاست با حسن نیت[!]، و من به شما نصیحت میکنم، در آن باب همینطور فکر و عمل کنید که من کردم!»
سلاخی سیاسی!
برخورد وحشیانه رضاشاه در قلع و قمع عشایر، باعث شد که بسیاری از آن ها، سرزمین اجدادی را رها کنند و به عراق بگریزند. طبق گزارش مصور رحمانی، وقتی وی در سال 1319، برای مأموریت به منطقه پشتکوه اعزام شد، مأموران او جمعیت منطقه را هزار و 100 نفر تخمین زدند که این افراد هم به تازگی، از عراق به ایران بازگشته بودند. در شهرهای بزرگ نیز، همین بساط به پا بود؛ تیرماه سال 1314، جمع کثیری از مردم مشهد که در مسجد گوهرشاد متحصن شده و خواستار آزادی مرجع تقلیدشان و نیز، پایبندی دولت به حفظ شعائر مذهبی بودند، به ضرب گلوله نظامیان کشته شدند؛ آمار مقتولان واقعه مسجد گوهرشاد، هیچگاه به تحقیق معلوم نشد و مورخان از 500 تا پنج هزار نفر را، قربانی این واقعه و در حقیقت تجدد آمرانه یا به عبارت دقیقتر، وحشیانه رضاشاه میدانند. عملکرد پهلوی اول در دوران سلطنتش باعث شد که به تعبیر موسی حقانی، مدیر مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، بیش از 24 هزار کشته و مفقود سیاسی روی دست مردم ایران بماند؛ افرادی که شهروندان همین مملکت بودند و در آن، سهمی برابر با رضاشاه داشتند.
زمینخوار سیری ناپذیر
با این حال، ریشههای نفرت عمومی از رضاشاه را، نباید تنها در رویکرد آمرانه وی برای واداشتن مردم به رها کردن فرهنگ و سنتهایشان و در هم ریختن ساختار اجتماعی آن ها دانست؛ بیتردید این موضوع بخش مهمی از اسباب نفرت را فراهم میکرد، اما شامل تمام آن نمیشد. اشتهای سیریناپذیر رضاشاه به تملک زمینهای کشور، خود یکی از سببهای نفرت عمومی از وی بود. رضاخان یکلاقبایی که در زمان کودتای 29 اسفند 1299، مال و املاکی نداشت و خانوادهاش در منزلی اجارهای در تهران ساکن شدند، هنگام خروج از ایران، به عنوان بزرگ ترین مالک زمین در کشور شناخته میشد و مرغوبترین زمینهای ایران، به ویژه در مازندران و گیلان، به وی تعلق داشت. بسیار بودند افرادی که سند واگذاری ملک خود را زیر سرنیزه و لوله تپانچه امضا کردند. بیماری زمینخواری، چه با انگیزه کسب قدرت در مقابل اشراف و چه به دلیل ولع مالاندوزی رضاشاه، اثر سوء و مخربی در کشور داشت و بر نفرت عمومی از وی، دامن زد. به همین دلیل بود که در شهریور 1320، هنگامی که متفقین وارد ایران شدند و کشور را اشغال کردند، هیچکس تمایلی به حمایت و حفظ رضاشاه نداشت و او آگاه از این نفرت، تصمیم گرفت بگریزد و میلیونها تومان ثروت و ملک و املاک خود را در قبال چند شاخه نبات، به پسرش، محمدرضا، هبه کند!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه اجتماعی- رئیس سازمان زندان های کشور هم اکنون در حالی از کاهش آمار زندانیان مهریه به کمتر از هزارنفر خبر می دهد که این آمار در بهمن سال قبل 4500 نفر و در ابتدای امسال دو هزار و500 نفر بوده است. از روزهای آخر سال قبل که حجت الاسلام والمسلمین رئیسی به عنوان رئیس دستگاه قضا منصوب شد، وی بر اساس تاکید مراجع، بازنگری در قوانین احکام مهریه را در دستورکار این قوه قرار داد به طوری که در 6اردیبهشت 98 گفت: «در خصوص مهریه اکثر مراجع معظم تقلید در دیداری که داشتیم تذکر میدادند که بر این اساس لازم است بازنگری جدی و فوری درباره زندانیان مهریه صورت گیرد.»اکنون با آماری که جهانگیر رئیس سازمان زندان ها از آخرین وضعیت تعداد زندانیان مهریه در کشور ارائه می دهد کاهش جدی را مشاهده می کنیم. به گفته وی تا اوایل امسال بیش از دو هزار و ۵۰۰ زندانی مهریه در کشور داشتیم. وی به مهر گفت: با توجه به بخشنامه ای که در این خصوص صادر و دستور بازنگری برخی پرونده ها اعلام شد تغییر قابل توجهی در آمارها ملاحظه شد.رئیس سازمان زندان ها اعلام کرد: با توجه به تلاش های صورت گرفته در راستای بخشنامه اخیر قوه قضاییه، آمار مربوط به زندانیان مهریه خوب است.
اگر عمدا پرداخت نکند باید زندانی شود
وی افزود: طبق آخرین آماری که سازمان زندان ها دارد تقریبا تعداد این دسته از زندانیان زیر هزار نفر هستند و این افراد کسانی اند که از پرداخت استنکاف کردند و اگر کسی استنکاف کند باید زندانی شود. گزارش خراسان حاکی است، غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضاییه پیش از این درباره رویکرد جدید صدوراحکام مهریه گفته بود: در خصوص پروندههای مهریه، قانون مقرر داشته تنها در صورتی که زوج توان مالی پرداخت مهریه را داشته باشد اما از پرداخت آن امتناع ورزد، بازداشت خواهد شد. اما در برخی موارد گزارش شده که این الزام رعایت نشده و اجرا نشدن صحیح قانون موجب ازدیاد زندانیان مهریه شده است. رئیس قوه قضاییه نیز با تاکید بر اجرای صحیح قانون، مقرر کردند هرکجا که ثابت شد زوج توان پرداخت مهریه را ندارد، باید از زندان آزاد شود اما اگر زوج تمکن مالی برای پرداخت این وجه را داشته باشد و از آن امتناع ورزد باید طبق قانون بازداشت شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در حالی که با عقب نشینی آمریکا از وضع تعرفه جدید بر 300 میلیارد دلار کالای چینی، کمی از التهاب جنگ تجاری کاسته بود، اقدام غیرمنتظره چین در وضع تعرفه های جدید بر 75 میلیارد دلار کالای آمریکایی، از جمله نفت و کالاهای کشاورزی، آتش این جنگ را شعله ورتر کرد. ترامپ هم که مورد انتقاد جدی کشاورزان آمریکایی و اتاق بازرگانی قرار گرفته، به این اقدام چین واکنش نشان داد. ماجرا از آن جا شروع شد که «ژائو فنگ» سخنگوی وزارت بازرگانی چین روز جمعه اعلام کرد در صورتی که واشنگتن اقدامات غلط خود را تصحیح نکند، پکن آماده تلافی است. به گزارش فارس از اسپوتنیک، این مقام چینی افزود که چین از اول سپتامبر و 15 دسامبر به ترتیب تعرفههای 5 درصدی و 10 درصدی بر 75 میلیارد دلار از کالاهای آمریکایی اعمال خواهد کرد. چین پیشتر نیز تعرفه هایی بر واردات از آمریکا وضع و واردات برخی کالاهای کشاورزی مثل سویا را متوقف کرده بود. در پی این اقدام چین، «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا در چندتوئیت به شدت از اقدام چین انتقاد کرد و نوشت: «چین نباید تعرفه جدیدی بر 75 میلیارد دلار کالاهای آمریکایی اعمال کند. (در واکنش به این اقدام) از اول اکتبر (9 مهر) 250 میلیارد دلار کالاهایی چینی که هم اکنون با تعرفه 25 درصدی وارد آمریکا میشوند باید مالیات 30 درصدی دهند به علاوه 300 میلیارد دلار کالاهای باقی مانده چینی که از اول سپتامبر (10 شهریور) قرار بود تعرفه 10 درصدی بدهند، هم اکنون باید تعرفه 15 درصدی پرداخت کنند».
واکنش ترامپ به بانک مرکزی آمریکا
این در حالی است که جروم پاول رئیس بانک مرکزی آمریکا به تازگی ضمن انتقاد از ترامپ، به اثرگذاری زیاد جنگ تجاری با چین روی رشد اقتصادی آمریکا اعتراف کرد. به گزارش ایسنا به نقل از رویترز، پاول، سیگنال مشخصی مبنی بر انجام درخواست ترامپ درباره کاهش بیشتر نرخ بهره، صادر نکرد. دونالد ترامپ، در حملاتی بسیار تند و بی سابقه، وی را دشمنی بزرگتر از چین برای آمریکا دانست! ترامپ همچنین گفت ، در صورتی که پاول بخواهد از ریاست بر فدرال رزرو استعفا کند مانع کارش نخواهد شد. ترامپ این را هم گفته بود که ما دلار قوی و بانک مرکزی ضعیف داریم و من باید با هر دوی این ها سر و کله بزنم. وی همچنین در سخنان دیگری از شرکتهای آمریکایی خواست تا جایگزین های دیگری برای تجارت با چین پیدا کنند.
انتقاد تند کشاورزان از ترامپ
در حالی که کشاورزان، یکی از مهم ترین گروه های حامی ترامپ بوده اند، به تازگی به خاطر تشدید جنگ تجاری به مخالفان جدی وی تبدیل شده اند تا آن جا که «اتحادیه ملی کشاورزان» آمریکا در بیانیه ای اعلام کرد: رئیس جمهوری آمریکا اوضاع را به جای بهتر کردن، بدتر می کند و پل ها را در جنگ تجاری با چین به آتش می کشد. به گزارش ایرنا، هافینگتون پست بیانیه کشاورزان را آتشین خوانده و به نقل از جانسون رئیس اتحادیه ملی کشاورزان نوشته است: ترامپ به جای آن که به دنبال حل مشکلات موجود ما در بخش کشاورزی باشد، مشکلات جدیدی خلق می کند. همزمان اتاق بازرگانی آمریکا نیز با صدور بیانیه ای ضمن آن که خواستار توافقی سازنده با طرف چینی برای کنار گذاردن اختلافات شد، افزود: زمان بسیار اهمیت دارد، ما نمی خواهیم شاهد بدتر شدن روابط آمریکا با چین باشیم.
واکنش بازارها
در پی این اتفاقات، طلای جهانی حدود 2 درصد افزایش یافت و هر اونس به 1527 دلار رسید. بورس وال استریت نیز در آخرین روز کاری خود در هفته گذشته با ریزش سنگین مواجه شد. قیمت نفت برنت هم یک درصد و نفت خام آمریکا بیش از 2 درصد ریزش کرد. در بازار اوراق قرضه، بازدهی اوراق ۱۰ ساله آمریکا با رسیدن به 1.61درصد در کمترین حد خود از سال ۲۰۰۷ قرار گرفت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه ادب و هنر- دوران کودکی خیلی از ما با دیدن پویانمایی و کارتونها گذشته است. ما با شخصیتهایی مثل «پرین»، «دکتر ارنست»، «دختر مهربون»، «پسر شجاع»، «بچههای آلپ» و... زندگی و بارها و بارها خودمان را در دنیای آنها تصور کردهایم. ممکن است خیلیها ندانند بعضی از همین شخصیتهای محبوب کارتونی از دل یک رمان یا داستان بیرون آمده و به تصویر کشیده شدهاند. در ادامه از چند پویانمایی محبوب و پرطرفدار و شخصیتهای اصلیشان میخوانید که اصالتشان به یک کتاب برمیگردد.
زنان کوچک
تصویر چهار دختر کوچک و بزرگ که به ترتیب قد کنار هم میایستادند، برای خیلی از دهه شصتیها خاطرهانگیز است. پویانمایی ژاپنی «زنان کوچک» توسط استودیو نیپون انیمیشن در 48 قسمت ساخته و در سال 1987 از تلویزیون این کشور پخش شد و بعدها به کشورهای دیگر از جمله ایران هم آمد. این پویانمایی بر اساس رمان بلندی از لوییزا می الکات، نویسنده آمریکایی ساخته شده است. جالب این که رمان «زنان کوچک» هم به اندازه پویانمایی آن موفق بوده و به بیش از 50 زبان ترجمه شده است.
بابا لنگ دراز
سایهای روی دیوار با پاهای دراز، اولین خاطرۀ ما از کارتون «بابا لنگ دراز» است. «جودی ابوت» با آن موهای وز کرده که هر شب پشت میز مینشست و اتفاقات روزانهاش را مینوشت و آقای «پندلتون» با آرامش و خونسردیِ همیشگیاش، دو شخصیت اصلی یکی از محبوبترین پویانمایی های دوران بچگیمان بودند. این مجموعه پویانمایی ژاپنی در سال 1990 بر اساس رمان «بابا لنگ دراز» اثر جین وبستر ساخته شد. این داستان در ابتدا به شکل دنبالهدار در مجله آمریکایی «خانه بانوان» منتشر میشد و در سال 1912، به شکل یک کتاب در آمد.
آن شرلی
«آنه تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت وقتی روشنی چشمهایت در پشت پردههای مهآلود اندوه پنهان بود». این جملهها با صدای نصرا... مدقالچی، یکی از بخشهای پررنگِ روزهای نوجوانیِ جوانانِ این روزهاست. آن شرلی، دختری کک و مکی با موهای قرمز است که خواهر و برادری به نامهای ماریا و متیو کاتبرت سرپرستیاش را قبول میکنند و او را به گرین گیبلز در روستای اونلی میبرند. این شخصیت محبوب کارتونی از رمان «آن شرلی در گرین گیبلز»، نوشته لوسی ماد مونتگمری، نویسندۀ کانادایی بیرون آمده است.
سفرهای گالیور
«من میدونم. ما کارمون تمومه». این جملهها آشناترین دیالوگهای کارتون پرطرفدار و قدیمی «سفرهای گالیور» است که همیشه از دهان یکی از شخصیتها به نام «گلوم» بیرون میآمد. گالیور یک ناخدای کشتی است که در یکی از سفرها، گرفتار توفان میشود و امواج او را به ساحل میبرند. وقتی گالیور به هوش میآید خود را در میان آدم کوچولوها میبیند. این پویانمایی بر اساس داستانی تخیلی نوشتۀ جاناتان سوئیفت، نویسندۀ ایرلندی ساخته شده است. کتاب «سفرهای گالیور» یکی از آثار مهم ادبیات کلاسیک انگلیسی است.
ماجراهای سندباد
شاید کمتر کسی بداند شخصیت سندباد، کودک پر دل و جرئتی که به همراه «شیلا»، پرنده سخنگویش جهانگردی و ماجراجویی میکند، از دل یک اثر ادبیِ ایرانی، یعنی «هزار و یک شب» بیرون آمده باشد. گفته میشود داستان سندباد، دریانورد ایرانی در خلیج فارس و اقیانوس هند، به دورۀ ساسانیها برمیگردد که بعدها به هزار و یک شب راه پیدا کرده و در قرن حاضر، سوژه چند فیلم سینمایی و پویانمایی شده است. سندباد یکی از محبوبترین شخصیتهای پویانمایی دهههای ۵۰ و ۶۰ در ایران بود.
حنا، دختری در مزرعه
یک دختر بچه که پشت چرخ مینشست و نخ میریسید؛ این یکی از تصاویر به یادماندنی کارتون «حنا، دختری در مزرعه» است. حنا در یک مزرعه سخت کار میکرد؛ به عبارتی از هر انگشتش یک هنر میبارید؛ بچهداری، کشاورزی، دامداری، آشپزی، بافندگی و... . این مجموعه پویانمایی معروف هم بر اساس یک رمان فنلاندی نوشته آاونی نولیوارا ساخته شده است. جالب این که این پویانمایی در خود کشور فنلاند که روایتش در آن میگذشت، پخش نشد! این پویانمایی در ایران طرفداران زیادی داشت.
پینوکیو
همیشه تهدید میشدیم که اگر دروغ بگوییم دماغمان مثل دماغ پینوکیو بزرگ میشود! «پینوکیو» و «پدر ژپتو» دو شخصیت محبوب دوران کودکی خیلیها بودند. پدر ژپتوی نجار که تنها بود و بچهای نداشت، یک عروسک چوبی درست کرد و از تنهایی درآمد. نقطه ضعف پینوکیو دروغ گفتنش بود که باعث میشد دماغ چوبیاش بزرگ شود. ماجراهای پینوکیو بر اساس رمانی نوشتۀ کارلو کلودی، نویسندۀ ایتالیایی ساخته شده است. این داستان برای اولین بار در سال 1881 در یک مجله کودکان در ایتالیا چاپ شد.
هاکلبری فین
پسر تنهای رودخانه می سی سی پی را خیلیها به خاطر دارند؛ این پسر نوجوان «هاکلبری فین» نام داشت که به همراه بردهای سیاهپوست به نام «جیم» یک کلک ساخت و به رودخانه انداخت. ماجراهای هاکلبری فین بر اساس رمان مشهوری به همین نام از نویسنده مطرح آمریکایی، مارک تواین ساخته شد. میگویند تمام ادبیات مدرن آمریکا از یک کتاب شروع میشود: «هاکلبری فین» مارک تواین. ارنست همینگوی دربارۀ این کتاب نوشته است: «ماجراهای هاکلبری فین بهترین کتابی است که تا به حال داشتهایم. تمام داستانهای آمریکایی از آن بیرون آمدهاند.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سجادپور- عامل جنایت مستانه ای که هنگام برگزاری جشن تولد و در یک نیمه شب ترسناک، دوستش را با ضربه کلنگی کارد به قتل رساند، درحالی گرفتار قانون شد که کیک این جشن پارتی گونه رنگ خون به خود گرفت.
به گزارش خراسان، عقربه های ساعت به نیمه شب نزدیک می شد اما هنوز ماجرای جشن تولد در بولوار شاهنامه 73 ادامه داشت. تعدادی از دختران و پسران جوان در جشنی پارتی گونه دور هم جمع شده بودند تا چاقو را از کیک تولد عبور دهند! در این میان برخی از دختران جوان از ترس دیر رسیدن به منزل و بازخواست شدن توسط خانواده، از دوست پسرانشان خواستند تا آن ها را به منزل برسانند. دقایقی بعد دو دختر جوان به همراه سه پسر سوار بر یک دستگاه پژو 206 در حالی وارد بولوار شاهنامه شدند که راننده 22 ساله آن با ویراژهای خطرناک و کشیدن ترمز دستی، شبی ترسناک را در بولوار به وجود آورد و حرکات لایی کشی و ترمزهای ناگهانی خودرو، همه رانندگان عبوری را به وحشت انداخت.
رانندگان خودروها از ترس تصادف به سمت چپ و راست منحرف می شدند و برخی نیز به شانه خاکی جاده می افتادند اما راننده 206 که به خاطر مصرف مشروبات الکلی، سعی داشت به خودنمایی خیابانی بپردازد همچنان به حرکات وحشتناک خود ادامه می داد تا این که راننده یک دستگاه پراید که خانواده اش سرنشین آن بودند برای جلوگیری از تصادفی هولناک، روی ترمز کوبید و در نزدیکی پژو 206 متوقف شد. در این هنگام «جواد» راننده 22 ساله 206 در حالی که بوی تند مشروب از دهانش بیرون می زد از خودرو پیاده شد و با مشتی محکم به شیشه پراید کوبید! ولی باز هم قانع نشد و از این که پراید در کنار او متوقف شده بود بسیار خشمگین به نظر می رسید. او سپس به طرف خودرواش رفت و با برداشتن کاردی از درون خودرو، دوباره به سوی راننده پراید حمله ور شد. راننده و خانواده اش از شدت ترس، داخل پراید میخکوب شده بودند و با چشمانی وحشت زده به راننده 22 ساله می نگریستند که تیغه کارد را بالا برده بود در این لحظه یکی از دوستان راننده 206 که «اکبر-الف» نام داشت بلافاصله از خودرو پیاده شد تا جواد را از فرود آوردن ضربه مرگبار منصرف کند! این جوان 21 ساله متاهل خودش را مقابل جواد قرار داد تا کارد را از او بگیرد ولی آن جوان مست در همان حالت تیغه کارد را به حالت کلنگی فرود آورد ولی تیغه کارد بر گردن دوستش نشست و شاهرگ او را برید! خون از پیکر «اکبر-الف» فواره زد و راننده پراید که از این معرکه هولناک جان سالم به در برده بود، پشت فرمان خودرو نشست و آن جا را ترک کرد. سرنشینان پژو 206 با دیدن این صحنه خونین، بلافاصله به سوی دوستشان دویدند و پیکر غرق در خون او را به داخل 206 کشیدند. چند دقیقه بعد خودرو 206 وارد محوطه بیمارستان طالقانی مشهد شد. آن ها پیکر بی رمق جوان 21 ساله را روی برانکار گذاشتند و به داخل اورژانس بردند. کادر درمانی با مشاهده وضعیت وخیم جوان مجروح او را به اتاق احیا بردند تا او را نجات دهند اما دیگر دیر شده بود و «اکبر-الف» بر اثر عوارض ناشی از اصابت کارد و بریده شدن شاهرگ، جان سپرد. در همین حال دوستان مقتول با دیگر افرادی که هنوز در جشن تولد حضور داشتند تماس گرفتند و ماجرای هولناک نیمه شب را برای آن ها بازگو کردند. در این هنگام چند نفر دیگر از شرکت کنندگان در جشن تولد سوار بر یک دستگاه پراید عازم بیمارستان طالقانی شدند تا از وضعیت دوستشان باخبر شوند اما زمانی که فهمیدند «اکبر-الف» دیگر نفس نمی کشد و تلاش کادر درمانی به نتیجه نرسیده است همه آن ها سوار بر 206 و پراید به صورت دنده عقب راه فرار را در پیش گرفتند و از بیمارستان گریختند! «جواد-الف» (راننده 206) به همراه یکی از دوستانش به سوی بولوار چمن گریخت و دیگران دو دختر را به کوی سجادیه مشهد بردند! و سپس در حالی که کیک تولد رنگ خون به خود گرفته بود، هر کدام به منزلشان رفتند. از سوی دیگر دوست «جواد-الف» در مسیر پیاده شد و جواد به تنهایی به سمت منزلشان حرکت کرد اما به خاطر نگرانی و اضطرابی که سراسر وجودش را فراگرفته بود در بین راه با یک دستگاه خودروی دیگر تصادف کرد!
دقایقی بعد نیروهای پلیس راهنمایی با حضور در محل تصادف، بوی تند مشروب را احساس کردند که هنوز از دهان راننده 206 بیرون می زد به همین دلیل مراتب را به نیروهای کلانتری مصلای مشهد اطلاع دادند. چند دقیقه بعد وقتی ماموران انتظامی به محل تصادف رسیدند خون های داخل خودروی 206، را مشاهده کردند و به راننده جوان مشکوک شدند بنابراین آن ها با دستور سرهنگ «آقابیگی» (فرمانده انتظامی مشهد) خودرو را به پارکینگ انتقال دادند و جوان 22 ساله را نیز برای کشف حقیقت به بازداشتگاه کلانتری سپردند. گزارش اختصاصی خراسان حاکی است، از سوی دیگر با گزارش مرگ جوان 21 ساله به کلانتری الهیه مشهد، ماموران انتظامی با صدور دستوری از سوی سرهنگ توفیق حاجی زاده (رئیس کلانتری الهیه) بلافاصله در مرکز درمانی حضور یافتند و ماجرای این جنایت هولناک را به قاضی ویژه قتل عمد اعلام کردند. عقربه های ساعت حدود 2 بامداد را نشانه رفته بودند که قاضی کاظم میرزایی به همراه گروهی از کارآگاهان زبده اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی عازم بیمارستان طالقانی شدند و به تحقیق در این باره پرداختند. بررسی های مقدماتی حاکی از فرار سرنشینان پراید و خودرو 206 بود که پیکر خون آلود «اکبر-الف» را به مرکز درمانی برده بودند بنابراین با دستور قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد بلافاصله عملیات پلیس برای ردیابی شماره پلاک های دو خودرو آغاز شد تا این که سرنخ یکی از شماره های انتظامی، مقام قضایی و کارآگاهان را به سوی کوی طلاب مشهد کشاند جایی که مالک یکی از خودروها در آن منطقه سکونت داشت. قاضی میرزایی ساعتی بعد در کلانتری میرزاکوچک خان مشهد استقرار یافت و دستور داد کارآگاهان با خانواده مقتول تماس بگیرند! پدر «اکبر-الف» وقتی در جریان مرگ فرزندش قرار گرفت دیگر گریه امانش نمی داد تا درباره او سخنی بگوید از سوی دیگر نیز فرصت طلایی برای شناسایی عامل یا عاملان جنایت از دست می رفت بالاخره پدر مقتول بیان کرد که پسرم به منزل نامزدش رفته بود! اما وقتی گروهی از کارآگاهان به منزل نامزد وی رفتند مشخص شد که نامزد او نیز از وی بی خبر است! بنابراین شیوه عملیات با دستور مقام قضایی تغییر کرد و در حالی که سپیده صبح شهر را روشن کرده بود، دوباره سررشته این عملیات به بیمارستان طالقانی کشیده شد. آن جا بود که در دفتر اورژانس نام «پ» (یکی از دوستان مقتول که همراه وی بود) به چشم خورد. با این سرنخ بلافاصله کارآگاهان «پ» را که در جشن تولد حضور داشت دستگیر کردند و در ادامه به کوی سجادیه رفتند و با راهنمایی «پ» دو دختر را نیز مورد بازجویی قرار دادند. در نهایت مشخص شد عامل اصلی درگیری جوان 22 ساله ای به نام «جواد-الف» بوده است!
بنابر گزارش اختصاصی خراسان، هنوز عملیات دستگیری عوامل مرتبط با این جنایت هولناک ادامه داشت که نام متهم فراری به کلیه مراکز انتظامی اعلام و مشخص شد این فرد توسط نیروهای کلانتری مصلای مشهد به اتهام شرب خمر و همچنین خون آلود بودن خودرو دستگیر شده و برای تعیین تکلیف به مجتمع قضایی ناحیه 7 مشهد انتقال یافته است.
دقایقی بعد با هماهنگی قضایی و به دستور سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی آگاهی) گروهی از کارآگاهان عازم دادسرا شدند و متهم به قتل را از بازداشتگاه دادسرا به پلیس آگاهی انتقال دادند. در حالی که عقربه های ساعت به ظهر روز گذشته نزدیک می شد و هنوز عملیات به پایان نرسیده بود، قاضی کاظم میرزایی به بازجویی های تخصصی از «جواد-الف» پرداخت. او که دیگر راه گریزی نداشت به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و این گونه این پرونده جنایی بعد از حدود 12 ساعت تلاش قاضی ویژه قتل عمد و کارآگاهان اداره جنایی به نتیجه رسید.
بنابراین گزارش با دستور مقام قضایی، متهمان این جنایت در اختیار سرگرد «وحید حمیدفر» (افسر پرونده) قرار گرفتند تا بررسی های بیشتری در این باره صورت گیرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هرهفته به شهر میآییم
تا دغدغههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تان را بشنویــم و منعکس کنیم
محتوای صفحه حرفمردم روزنامه خراسانرضوی به طور معمول، بر مبنای تماسها و پیامهای مخاطبان و شهروندان درباره مسائل گوناگونِ حوزه شهری، اجتماعی و سبکزندگی شکل میگیرد. به این معنا که مردم، از طریق راههای ارتباطی مثل آیدی تلگرام، تلفن، سامانه پیامک و حتی بهشکل حضوری، حرف و دغدغه و خواسته و گلایههای خود را با خبرنگاران این صفحه در میان میگذارند و ما، علاوه بر انعکاس در روزنامه، در قالب پرسشگری از مسئولان، پیگیرِ حل آن مسئله خواهیم بود. منتها به تازگی، تصمیم گرفتیم این ارتباط با مخاطبان را بهشکل عمیقتر و چهره به چهره ادامه دهیـم و راهاندازی آیتمهایی مثل «سهشنبهها» که دوشنبهها در همین صفحه چاپ میشود
و به انعکاس درددلهای مُراجعان به ادارات مختلف مشهد اختصاص دارد و «تریبونمحله» که هر پنجشنبه به بررسی گلایههای مردم یکی از محلههای مشهد میپردازد، قدمهایی در همین مسیر است. در ادامه این راه، تصمیم گرفتیم هرهفته به شهر بیاییم و با شهروندان برای شنیدن دغدغهها و گلایههایشان در حوزههای مختلف و با تمرکز بر معیشت، گپ و گفتی ترتیب دهیــم.
گزارش: خدیجه علینیا | قدیمها میخواندیم «باز آمد، بوی ماه مدرسه»؛ مصرعی که با خودش، حس نوستالژیکِ بوی دفتر و کتاب نــو و اشتیاق خرید مداد و مدادرنگی بههمراه داشت. اما ظاهرا امسال، قبل از بوی ماه مهر و مدرسه، بوی گرانی آزاردهنده لوازم تحریر به مشام والدینی که بچهمحصل دارند، می رسد. والدینی که طی سال اخیر، بار گرانی مسکن و افزایش اجاره، مواد خوراکی، پوشاک، محصولات بهداشتی و دیگر کالاها و خدمات را به دوش کشیدهاند و حالا نوبتِ گذشتن از خانِ خرید اول مهر است. هرچند این گرانی، بهواسطه جهش 3 برابری نرخ ارز طی یک سال و نیم اخیر و تاثیرش بر قیمت کالاهای وارداتی، بهخصوص لوازم تحریر که سهم 60 تا 70 درصدیِ محصولات وارداتی را به خود اختصاص داده، قابل پیشبینی بود. «در شهر» امروز، گشت و گذار در مغازه و فروشگاههای عرضه کننده لوازم تحریر و گپ و گفت با مردم شهر، درباره قیمتهای امسال اقلام موردنیاز فرزندان و توان خریدشان است. هرچند در کنار گلایههای مردم و توضیحات مسئول اتحادیه لوازم تحریر، مهم است یادآوری کنیم که بیشتر بچهها، معمولا مقدار زیادی لوازم تحریرِ نیمه استفاده شده در کشوها و کمدهایشان دارند؛ خطکش و پرگار و مدادرنگی و کلاسور و خودکارهایی که هنوز قابل استفادهاند و چه خوب است با توجه به گرانی چشمگیر فعلی، همان وسایل قدیمی را دوباره و چندباره استفاده کرد یا بهجای خرید مثلا جامدادی 20هزارتومانی، با چندتکه نمد و نخ و زیپ، جامدادیهای شیک و کاربردی دوخت. ضمن این که باید منتظر ماند و دید نمایشگاههای عرضه مستقیم کالا که معمولا محصولات مختلف را با قیمت مناسبتر و تخفیفهای خوب ارائه میکنند، امسال چه حال و هوایی دارند و امیدوار بود به بهبود شرایط و البته برای بچهها، مفهوم قناعت را بیش از پیش جا انداخت.
لوازم تحریر یک کالای ضروری و مصرفی است که ناچار از خریدش هستیم
خانـمی که مادر دو نوجوانِ 12 و 17 ساله است، یکی از اولین کسانی است که با «در شهر» درباره گرانیِ لوازم تحـریر درددل میکند و می گوید: «پسرم در مقطع ابتدایی و دخترم در مقطع متوسطه مشغول تحصیلانــد. سال گذشته به دلیل تورم و گرانی لوازم تحریر، فقط توانستم برای دخترم، یک کیف و مقداری وسیله بخــرم و راستش با وعده و وعیـد، پسرم را آرام و قانع کردم که بهجز دو دفتر چهل برگ که واقعا لازم داشت، از وسایلِ سالهای قبلش که خب نصفه و کوچک و شکسته بودند، استفاده کنــد. آن دو دفتر هم برای این بود که ذوق و شوقش برای خرید لوازم تحریر در سال تحصیلی جدید، جواب گرفته باشد. امسال اما که قیمتها چندبرابر شده و توان مالی ما هم به هزار و یک دلیل مثل افزایش اجارهخانه و افزایش قیمت انواع خوراکی، پایین آمده، نمیدانم چطور و با چه شیوهای باز از زیر بار خرید لوازم تحریرِ اول سال، شانه خالی کنم. حتی اگر بچهها هم درک کنند و کوتاه بیاینــد، بههرحال لوازم تحریر یک کالای ضروری است که ناچار از خریدش هستیم و یک کالای مصرفی است که در بلندمدت، تمام میشود و باید دوباره خرید و تهیه کرد.»
باید کولهپشتی پاره را وصله و بچه را مجبور به استفاده کنم
مردی که به همراه فرزندش، در بازار به دنبال کوله پشتی مناسب دانشآموزی بود و با تعجب به قیمت ها نگاه می کرد، بدون این که کالایی بخرد، ویترین مغازهها و فروشگاهها را رد کرد و در نهایت، بدون این که خریدی انجام دهد، قصد تاکسی گرفتن داشت که نزدیکش شدم و پس از توضیحِ این که برای شنیدن دغدغههای مردم درباره قیمتهای امسال لوازمتحریر و میزان گران شدنِ این وسایل و کاهش توان خرید مردم این جا هستم، میگوید: «خواهش میکنم بیایید با هم به این کیففروشی برویم.» با او همراه میشوم و پشت یک ویترین، یک کولهپشتی را نشان میدهد و با لبخندی عصبی، آرام، جوری که بچه نشنود ادامه میدهد: «قیمت روی این کوله پشتی را ببینید؛ 150 هزار تومان. شاید باورتان نشود اما قیمت این کوله، همین جنس و همین برند و حتی همین رنگ، دو سال قبل 30 هزار تومان بود و برای فرزندم خریدم. پارسال بچـه را مجبور کردم همان کوله سال قبل را که کهنه و رنگ و رورفته و خط خطی شده بود، بشوید و استفاده کند. منتها کف کوله در طول سال تحصیلی پاره شد و قول دادم مهر امسال، برایش کولهپشتی نو بخرم. اما حالا که برای بررسی کردن جنسها و قیمتها آمدم، میبینم قیمت همه وسایل، از جمله همین کوله، چندین برابر شده و با این اوضاع مجبورم همان کوله پشتی قدیمی را تعمیر و با کوله وصلهدار راهی مدرسهاش کنم. به ظاهر هیچ کس حواسش به کنترل قیمتها و گرانی لوازم تحریر نیست.»
دو دفتر خریدم، 30هزارتومان!
خانم دیگری که به همراه دو فرزندش برای گشت و گذار در مغازههای لوازم تحریر و پرس و جوی قیمتها آمده، میگویــد: «امروز به این دلیل که پول کافی نداشتم، فقط چرخیدیم و وسایل را قیمت کردیــم و تنها دو دفتر خریدم که روی هم شد 30 هزار تومان! در واقع برای خرید یک دفتر 50 برگ و 80 برگ، مجبور شدم دو برابر سال گذشته هزینه کنم. پارسال دفتر 50 برگ را چهار هزارو 500 خریدم، امسال 14 هزار و 500 تومان. باورتان میشود؟ یک دفتر، 10هزارتومان افزایش قیمت داشته، درحالی که توان اقتصادیِ ما قشر متوسط، کمتر شده و پس اندازمان آب رفته و فشارهای مالی از همه طرف، افزایش یافته. هنوز خرید کیف مدرسه و مقـدار زیادی دفتر و قلم و پاککن و تراش هم باقی مانده. تازه اینها فارغ از خریدهای وسط سال و آخر سال تحصیلی است که بهخاطر استفاده شدنِ دفتر و مداد یا گم شدن پاککن و تراش و پاره شدنِ کیف و جامدادی، مجبور به انجامش میشویم. من دو بچه دارم که هر دو محصل اند و به مدرسه می روند. این طور که از ظواهر امر برمی آید، مجبورم برای هردو فرزندم بیش از 400 هزار تومان برای لوازم تحریر هزینه کنم. و واقعا نمیدانم تکلیف چیست و باید چطور از پس تامین این پول بربیایم؟»
یک بند کاغذ، پارسال 160هزارتومان بود و امسال 500هزارتومان؛ تازه اگر پیدا شود
«فهمیده» که یکی از فعالان بازار لوازم تحریر و هم تولیدکننده است و هم فروشنده، ضمن تایید سه چهار برابر شدن قیمتِ لوازم تحریر، بهنسبتِ شهریور پارسال، در تحلیل دلایل این گرانیها میگوید: «من خودم از جنس مردمم و اتفاقا سه فرزند محصــل دارم که هر کدام، در مقاطع مختلف درس میخوانند و طبیعی است که نیاز به کیف و کوله و وسایل دارند. با این مقدمه، باید بگویم متاسفانه به هزار و یک دلیل مثل جهش قیمت ارز و سختگیری گمرک و خالی شدنِ بازار و...، با افزایش چندبرابری مواد اولیــه برای تولید لوازم تحریر روبهرو هستیم که طبیعتا روی قیمت تمام شده، تاثیر میگذارد. مثلا یکبند کاغذ 100 در 70، شامل 500 برگ کاغذ تحریر، پارسال 160هزارتومان بود و امسال 500هزارتومان، تازه اگر پیدا شود و به تولید دفتر برسد. این در حالی است که پارسال، تولید کننده اگر 60درصد از مبلغ خرید را نقد داشت کافی بود ولی این میزان، امسال به 85درصد رسیده. همین طور بگیرید بروید جلو: هزینه چاپ، برش، مقوا، صحافی، سلفون. همه اینها سر به فلک کشیده. فارغ از این، هزینه پلاستیک و جوهر برای خودکار، پارچه و دوخت برای کیف و کوله، محصولات صنایع پتروشیمی برای تولید جوهر و... این جوری است که قیمت یک دفترِ صدبرگ، تا 22هزارتومان هم رسیده و متاسفانه حتی برای من که بهدنبال نان حلال و سود معقول و فشارنیاوردن به مصرف کنندهام، چارهای نمانــده.»
نایبرئیس اتحادیه لوازمتحریر:
برخی گرانیها حُسن دارد و مصرفها را بهینه میکند
«مرتضی لعلیانی» نایبرئیس اتحادیه لوازم تحریر مشهد در توضیح دلایل گرانیهای چشمگیر بازار لوازم تحریر به «در شهر» میگوید: «بله. قیمت لوازم تحریر نسبت به پارسال همین موقع، 2 برابر و حتی بیشتر شده است و می توان علت این افزایش قیمت را افزایش دستمزد کارگر، شرایط متلاطم بازار ارز و قیمت دلار برای واردات مواد اولیه، افزایش چشمگیر اجاره انبار و افزایش بیمه کارگران دانست. مثلا قیمت مداد سیاه و قرمز، بهنسبتِ پارسال بیش از 60 درصد افزایش داشته. قیمت خودکار آبی و قرمز 50 درصد، قیمت مدادرنگی 50 تا 60 درصد و قیمت دفتر یکخط و دوخط، تا 100 درصد بیشتر شده. هرچند این افزایش قیمت ها فقط مربوط به اقلام ارائه شده در صنف ما نیست و بقیه کالاها و خدمات مثــل مسکن، پوشاک، پروتئین و... هم گران شده اند. تازه حداقل لوازم تحریر از این امتیاز بهرهمند است که اولا بهوفــور کالای ایرانی تولید و ارائه میشود و ثانیا، بین تولید و عرضه کنندگان، رقابتی است که بهخاطرش سعی می کنند محصولات را با قیمت معقول عرضه کنند. منتها در پایان تایید می کنم که گران شدنِ لوازم تحریر واقعیت دارد و متاسفانه چاره ای هم نیست. برخی گرانیها حُسن دارد و مصرفها را بهینه میکند!»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.