- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در یکی از جدیدترین قسمتهای برنامه اینترنتی «شب آهنگی» با اجرا و کارگردانی «حامد آهنگی» و حضور «نیما شعباننژاد» به عنوان مهمان، سوالاتی از کودکان میشود که خنده و تشویق حضار را در پی دارد. «آهنگی» از کودکی که روی سن برنامه آمده، میپرسد: «چه کاری رو دوست داری انجامش بدی ولی میترسی؟ دوست داری، یواشکی انجامش بدی؟» و شعباننژاد میگوید: «بهش میخوره یواشکی سیگار بکشه!» و حاضران میخندند. بهعنوان سوال بعدی، آهنگی میپرسد که آیا شکستعشقی تا حالا خوردی؟ و کودک میگوید: «آره»، آهنگی ادامه میدهد: «شکست عشقی به کسی دادی؟» و کودک میگوید: «نه». همزمان با خنده و تشویق حضار، آهنگی میگوید: «پس میفهمه من چی می گم! چند بار شکست عشقی خوردی؟» و کودک با انگشتهایش عدد 2 را نشان میدهد. شاید شما هم در اطرافتان افرادی را دیده باشید که برای سرگرمی یا محضخنده، چنین سوالهایی را از کودکان میکنند اما چرا مطرح کرد ن این سوالات آسیبزاست؟
سوءاستفاده از کودک به عنوان یک ابزار تبلیغاتی
این روزها جعبه جادویی با پخش برنامههای تلویزیونی، نمایشخانگی، اینترنتی و ...، تاروپودها، جنبهها و زمینههای مختلف زندگی بشر را تحت تاثیر همهجانبه خویش قرار داده است بنابراین تهیهکنندگان، مجریان، عوامل دست اندرکار، کارشناسها و ... باید متوجه نقش مهم و تاثیرگذار خود در این راستا باشند. استفاده ابزاری از کودک با طرح سوالات و پرسشهایی که متناسب با سن او نیست، مصداق سوءاستفاده از کودک به عنوان یک ابزار تبلیغاتی برای هرچه بیشتر خنداندن مخاطبان است. کاری که حامد آهنگی در این برنامه انجام داد و هر فرد دیگری ممکن است در جمع دوستانه یا خانوادگیاش، ناخواسته مرتکب آن شود.
خطرات درگیریهایذهنی نامناسب کودکان
دوران کودکی مهم ترین زمان برای رشد مغز محسوب میشود اما آن چه بیش از هرچیز باعث آسیب به بچه میشود، درگیریهای ذهنی ناشی از افکار اوست. اغراقآمیز نیست اگر بگوییم اشتباه در هر مرحله از روند تربیت کودکان میتواند آثار نامناسبی تا پایان زندگی فرد به جا بگذارد. به خصوص مرحله کودکی که معمولاً داوری و قضاوت کودکان از رفتار بزرگ سالان بر اساس سازوکار پاداش یا تنبیه که به آنها تعلق میگیرد، اثر خودش را میگذارد بنابراین چه کودکان حاضر در برنامه «شب آهنگی» و چه کودکانی که به تماشای این برنامه میپردازند، با شنیدن این سوال، ذهنشان درگیر می شود و این مسئله به اتفاق خوبی ختم نمیشود.
این سوالها، ناهنجار هم بود
از دیگر سو، مطرح کردن پرسشهایی که تفاوتهای ساختاری با اهدافعمومی تعلیم و تربیت رایج در جامعه و نوع ارزشهای مورد اقبال داشته باشد و همچنین به درجاتی در تقابل یا شاید در تضاد با هنجارهای مورد توجه آحاد جامعه باشد یا سنخیتی با سن فرد شنونده سوال نداشته باشد، آسیبزاتر هم خواهد شد. پرسشهایی از این قبیل علاوه بر توهین به شخصیت فرد مورد پرسش، ذهن و روان وی را هم دچار اغتشاش میکند و این مسئله برای بعضی کودکان که از لحاظ روانی حساسترند، نامناسبتر خواهد بود.
خسارتی که شاید غیرقابل جبران شود
به عنوان نکته آخر، خطاب به آقای آهنگی و هر فردی که چنین سوالاتی را از کودکان میپرسد، می خواهم بگویم هنگامی که با پاسخهای غیرمرتبط طنزگونه به این سوالات مواجه میشویم، موجبات خنده مخاطبان عام و اطرافیان را فراهم کرده ایم بدون آنکه توجه داشته باشیم روزنههایی در شخصیت و روان کودک ایجاد شده که خسارت وارد شده به وی گاهی غیرقابل جبران خواهد بود. چه بسا زمینه بروز کج رفتاریهای اخلاقی ثانوی کودک فعلی و جوان آتی را هم در پی داشته باشد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
درست در تاریخ ۱۱ مارس 2020(عصر چهارشنبه ۲۱ اسفند 1398)، سازمان جهانی بهداشت ،خبر شیوع بیماری را داد که به مرور، زندگی همهمان را دستخوش تغییر کرد. واژه «همه»، این جا معادل با یک ملت، یک جغرافیا یا قارهخاص نیست، همه یعنی تمام انسانهایی که روی کره زمین زندگی میکردند. طبق آخرین اخبار، مدیرکل دفتر برنامه ریزی آموزش عالی وزارت علوم از اعلام آمادگی دانشگاهها برای آموزشهای حضوری از ۱۵ آبان به بعد خبر داده بود اما هنوز این ماجرا به صورت قطعی، اعلام نشده است. دوران دانشجویی از پرخاطرهترین دورههاست. معمولا جوانان با ورود به دانشگاه و پیدا کردن کار دانشجویی و علایقشان، مستقل میشوند و قرار گرفتن در جو دانشگاه و نزدیکی به استادان هم رشتهشان را موقعیت مطلوبی برای بروز آرمانها و عقایدشان و رسیدن به موقعیتهای شغلی و اهدافی میدانند که تنها با سماجت و پافشاری در قالب یک دانشجو به دست میآید. ورود به دانشگاه در سنی اتفاق می افتدکه جسم و روح، بیپروا و به دنبال تجربهکردن است، اوج فعالیت و تحرک در فضاییدانشگاهی و در حضور استادان. شور و حال قرارگرفتن در محیطی تازه ، عاشقی در ترمهای اول را با بحث و جدال بر سر مسائل مختلف همراه میکند. در یک مقاله، توصیفی سیستماتیک از معنای ذهنی دانشجو ی ایرانی راجع به دانشگاه ارائه شده بود که در آن برقراری ارتباط با دیگر دانشجویان و ایجاد گروههای دوستانه و افرادی از شهرهای دیگر و فرهنگهای مختلف و گذران اوقاتفراغت و زمانهای خارج از کلاس درس با آنها ذکر شده بود. همچنین با تمام نارضایتیها از خوابگاه، معنی ذهنیمثبتی که از آن در تصور دانشجو وجود دارد، این است که زندگی در خوابگاه میتواند سبب بالا بردن مهارت در فرد شود از جمله کسب استقلال فردی، یادگیری مدیریتمالی، تقویت تعاملات اجتماعی، شناخت از خود و سازگاری با محیط و ... . اما پاندمی کرونا، برای جوانانی که منتظر چسبیدن لقب دانشجو به اسمشان بودند، این دوران را دستخوش تغییر کرد. پای درد دل چند دانشجو نشستیم تا از تاثیر این تغییرات بر سبکزندگی دانشجویان در عصر کرونا بگوییم.
به جز کم شدن هزینهها، همهاش ضرر بود
ایران، 24 ساله، دانشجویارشد دانشگاه تربیت مدرس تهران با این مقدمه که هرچند مجازی شدن کلاسها، متاسفانه تقلب پشت صفحات تلفنهمراه را میسر کرد اما چرخ تجربه را از کار انداخت، میگوید: «اگر از هزینههای زندگی در شهر پرخرجی مثل تهران فاکتور بگیریم، بقیه همه ضرر بود. استادان هم گاهی موقعیت را درک نمیکنند و از دانشجو نتیجه ایدهآل میخواهند در حالی که شرایطی که درآن هستیم، بیشترین فاصله را با شرایط ایدهآل برای یادگیری یک سری مباحث توسط دانشجو دارد». او ادامه میدهد: «آنقدر فضا ناآشنا و غریبانه بود که وقتی بعد از یک سال از قبولیام به دانشگاه رفتم، ماسکها اجازه نمیداد حتی هم کلاسیهایم را از روی عکس پروفایلشان بشناسم و بعد از چند دقیقه احوالپرسی تازه متوجه میشدم همکلاسی هستیم یا نه!».
حس نمیکنم دانشجو هستم!
راحیل خطیب، دانشجوی ارشد رشته علومجانوری دانشگاه فردوسی مشهد، میگوید که در یک سال اخیر ،تمام کلاسهایش آنلاین برگزار شده است. او حضور در دانشگاه را بخش مهمی برای تجربه حس و حال دانشجویی میداند که تا امروز فقط چندبار برایش محقق شده است. این دانشجوی دورمانده از محیط دانشگاه ،ادامه میدهد: «از زمان ورودم به این جا حتی یک بار هم برای شرکت در سمینار، کلاس یا برنامه علمی از کارت دانشجوییام استفاده نکردم». او با یادآوری خاطرات دوران کارشناسیاش توضیح میدهد: «آن زمان حضور در کلاسها همراه با شور و شوق بود. صبح که از خواب بیدار میشدم، مطالب و اطلاعات پیش زمینهای مربوط به مباحث را مرور میکردم. بعدش مرتب بودن لباسهایم را بررسی میکردم، با وسواس صبحانهای کامل میخوردم حتی اگر کلاس در دو ساعت ابتدایی صبح بود. لذت تعامل بعد از کلاس با همکلاسیها مرا ترغیب میکرد حتما در دانشگاه حضور داشته باشم. چه زمستانهای سردی که با شوق به دانشگاه میآمدیم، خوردنیهای کمخرج و دانشجویی میخوردیم و تمام شدن هر کلاس را به شروع یک بحث جدید وصل میکردیم. همه چیز آن زمان ارزشش را داشت! امتحانات حضوری هم که خودش جلسه شناخت و مراوده بود، هم با زوایای تاریک شخصیت بقیه شرکتکنندگان آشنا میشدی و اگر اطمینان از پاسشدن داشتی خوش میگذراندی! کرونا و شیوع آن، سینما رفتن و تحلیل فیلم و تئاترهایی را که در دانشگاه روی پرده میرفت، شرکت در شب شعر و همایش و سمینار و اردو و سفرهای دانشجویی و همه مجراهای نو و تازهای را که یک جوان نیاز دارد از طریق آن با دیگران ارتباط برقرار کند، از او گرفت».
انگیزهای برای شرکت در کلاس آنلاین نداریم
او ترم اول معدل الف شده و درباره شرکت در کلاسهای مجازیاش میگوید: «انگیزهای ندارم! فقط آنلاین میشوم، گاهی چند کلمه تایپ میکنم و بعد در عالم افکار خودم غرق میشوم! نه من، نه هیچکدام از همکلاسیهایم حضور ذهن نداریم. در این دوران هیچ دانشجویی را ندیدم که برای افزایش دانش خود تلاش کرده باشد. همه ،مباحث را از گردنشان رد میکنند، بهنظرم یک سال پاندمی کرونا دوره آموزش تخصصی ماستمالیکردن پروژه و امتحان بود!» او ادامه میدهد: «در محیطهای آموزشی اطراف من از دانشگاه گرفته تا کلاس زبان همه اهل تقلباند و دیگر خبری از آن انتخاب شایسته سالارانه دانشجوی برتر نیست. مگر میشود روی تختتان دراز کشیده باشید، در کمال آرامش، سوالی را بر کاغذ امتحانی ببینید و دستی سمت جزوه کنارتان نبرید؟» او آموزش مجازی را نقض غرض میداند و میگوید: «یا همین وب کم که نصف لپتاپها ندارند یا اگر دارند درست تنظیم نمیشود و ضدنور است یا مثلا شارژ گوشی درست یک ربع مانده به انتهای امتحان تمام میشود و مدل گوشی آن قدر پایین است که کیفیت تصویر تار و مبهم مینمایاند». او در پایان با گلایهمندی می افزاید: «میخواهید آن چه را این پاندمی از من و همکلاسیهایم گرفت، برایتان بشمارم؟ دوستی با افراد جدید، لینک شدن با استادان مختلف ، فرصت های شغلی و کمک به ایجاد استقلال و آن چه در این یک سال به من اضافه شده تنها حسرت و حسرت و حسرت بوده!»
ارتباط چهرهبهچهره با استاد را از دست دادیم
مریم، ورودی سال 97 رشته ادبیات است. یک سال و نیم تجربه حضور در دانشکده ادبیات شیراز را داشته و کرونا را عامل کم شدن شور و حال کلاسهای درس میداند. او میگوید: «کیفیت کلاسها در این دوران به لطف برخی از استادان جوان با برقراری ارتباط تصویری، به اشترک گذاشتن صفحه لپتاپ و ارتباط مستقیم بالا بود که البته درباره استادان مسن به خاطر آشنانبودن با تکنولوژی افت پیدا میکرد. در طول کل ترم، ارتباط چهره به چهره با استاد را از دست میدادیم». او ادامه میدهد: « طی این روند ،شکل گیری حافظه تصویری به طور کلی فلج شد و شناخت استادان از ما صرفا اسممان بود. همین عامل باعث کم شدن همکاری و سپردن پروژه و فعالیت جانبی استاد به دانشجو میشد». او در ادامه میگوید: «البته ما در جلسات حضوری امکان استفاده از موبایل را نداشتیم و در کلاسهای مجازی همه ما به اینترنت وصلیم و امکان جست وجوی مباحث برای درک بهتر موضوع را داریم.» او درباره امتحانات توضیح میدهد: «استادان همه از بالا بودن امکان تقلب آگاه اند، به همین علت بعضی از امتحانات با دسترسی به جزوه انجام میشد. گاهی هم به صورت شفاهی از طریق تماستصویری بود که امکان خطا بسیار بالا بود!» او در پایان میگوید: «بخش زیادی از تمایل افراد بستگی به برونگرا یا درون گرا بودن شان دارد. من از جمع انرژی میگیرم و ترجیح میدهم در دانشگاه حضور داشته باشم. برای بعضی از همکلاسیهایم این وضعیت مطلوب است چراکه شاغل یا دارای فرزند هستند و اینطوری به همه کارهایشان میرسند.»
فعالیتهای عملی مهم در فضایمجازی
امکانپذیر نیست
زهرا رعیتنواز، 19 ساله و دانشجوی پزشکی دانشگاه آزاد مشهد است. او با هدف برداشتن قدمی در مسیر بهبود سلامت جامعه وارد این حوزه شده و میگوید: «رقابت زیادی بین داوطلبان برای قبولی در رشته پزشکی وجود دارد و من هم زمان به ثمر نشستن تلاشهایم حس شیرین و غیرقابل توصیفی داشتم.» او با این مقدمه که: «ورود به یک محیط جدید با سطح بالاتری از آموزش ،هیجان زیادی دارد و آن طور که پیداست همه دلشان میخواهد زودتر وارد محیط شوند»، می افزاید: «راستش زمانیکه تصمیم بر غیرحضوری شدن کلاسهای دانشگاه شد ناراحت شدم اما متوجه شدم علاوه بر جنبههای منفی ،مزیت هایی هم دارد مثلا صرفهجویی در هزینه و زمان رفتوآمد یا امکان ضبط کردن کلاس و شرکت در زمان مناسب اما در کل ضعفهای این وضعیت به مزایایش میچربد و فعلا هم چارهای جز کنار آمدن با شرایط نداریم». او درباره غیرحضوری بودن کلاسها اضافه میکند: «قطعا آموزش به صورت حضوری کاملتر است و همانطور که میدانیم برخی فعالیتهای عملی مهم در فضایمجازی امکانپذیر نیست. نقصهای سیستم آموزش مجازی مثل کندی سرعت اینترنت یا احتمال رفتن برق وسط امتحان و خستگی چشم بعد از چندین ساعت کلاس با استرس مضاعف همراه است. طبیعتا ارتباط بدون واسطه بین دانشجو و استاد باعث افزایش یادگیری میشود و حس بهتری را به همراه دارد».
تمام عکس های این پرونده تزیینی است
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خادم- احتمالا شما هم داستان معروف هزینه چند میلیون دلاری آمریکایی ها برای درست کردن وسیله نوشتاری در فضا را شنیده اید در حالی که روس ها برای حل این مشکل از مداد استفاده کردند. به هر حال امکانات نخستین سفر فضایی که یوری گاگارین روس در آوریل سال ۱۹۶۱ با فضاپیمای وستوک-یک انجام داد، با امکاناتی که اکنون فضانوردان از آن بهره می برند قابل مقایسه نیست. این رفع خطاها یا توسعه تکنولوژیک ابزارها در پی بررسی های پس از پایان هر ماموریت فضایی، حاصل شده است. ماموریت هایی که لزوما همه آن ها موفقیت آمیز نبوده است. با این حال مسافران فضا که به لطف بلندپروازی های ایلان ماسک، مالک شرکت اسپیس ایکس و تسلا، تعدادشان رو به افزایش است، همچنان با چالش های حل نشده یا جدید مواجه هستند. در ادامه تعدادی از این چالش ها و راهکارهای ارائه شده برای رفع آن را می خوانید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس قوه قضاییه پس از بازدیدی ۳ ساعته از انبار مرکزی جمع آوری و فروش اموال تملیکی در تهران مهلتی دو هفته ای برای تعیین تکلیف کالاهای دپو شده در انبارهای سازمان اموال تملیکی مشخص کرد.به گزارش ایسنا، به نقل از مرکز رسانه قوه قضاییه، حجت الاسلام محسنی اژهای در بازدیدی ۳ ساعته از انبار مرکزی جمع آوری و فروش اموال تملیکی در تهران در جریان عملکرد و مسائل و مشکلات این مجموعه قرار گرفت و از مسئولان سازمان اموال تملیکی خواست ظرف دو هفته در جهت صیانت از حقوق عامه، به وضعیت انبارهای اموال تملیکی سامان دهند.هفته گذشته دادستان کل کشور و رئیس سازمان بازرسی در جریان سفر محسنی اژهای به خوزستان ضمن بازدید از انبارهای گمرک و سازمان اموال تملیکی استان گزارشی از دپوی نامناسب کالاها در این انبارها ارائه کردند.آسیب دیدن و فساد کالاهای اساسی و اقلام غذایی به دلیل رعایت نکردن قواعد انبارداری و دپوی نامناسب این کالاها و هزینههایی که باید برای امحای کالاهای تاریخ مصرف گذشته و فاسد شده پرداخت شود، از مهمترین مسائلی بود که در این گزارشها به آن اشاره شد.رئیس دستگاه قضا در این بازدید که 3 ساعت زمان برد، از چندین انبار سرپوشیده، انبارهای کانتینر فضای باز و انبار نگهداری خودروهای لوکس توقیفی که زیر باران قرار گرفته بود بازدید کرد.وی اظهار کرد: وضعیت انبارهای اموال تملیکی برای مردم غیرقابل تحمل است و باید فوری به این وضعیت سر و سامان داده شود و قوه قضاییه هم برای کمک به حل این مشکل آمادگی دارد.محسنی اژهای با اشاره به اظهارات مسئولان سازمان اموال تملیکی برای بلاتکلیفی دو هزار پرونده در سازمان تعزیرات حکومتی و لزوم صدور احکام قضایی برای تعیین تکلیف برخی کالاها، به مسئولان تعزیرات و حوزه ریاست قوه قضاییه دستور داد این موضوع را با فوریت پیگیری کنند. هفته گذشته معاون گمرک از فاسد شدن 120 هزار تن کالا در گمرک خبر داده بود. بخشی از این کالاها به دلیل اختلاف دستگاه ها در اختصاص ارز برای واردات آن ها دپو و به تدریج فاسد شده است. همچنین وزیر اقتصاد نیز از فاسد بودن 140 هزار تن ذرت در انبارهای گمرک خبر داد و اعلام کرد که این کالاها از ابتدای ورود فاسد بودند.در این دیدار یکی از مسئولان سازمان اموال تملیکی با ارائه گزارشی از روند فعالیت های این مجموعه و پرونده های آن اظهار کرد: از مجموع پرونده های فاقد حکم 571 فقره مربوط به دادسرا و دادگستری و دو هزار و 101 پرونده نیز مربوط به تعزیرات و هزار و 169 پرونده هم مشمول ماده 21 قانون مبارزه با قاچاق میشود که تصریح دارد کالاهای دارای ارزش مالی زیر یک میلیون تومان که شعبه رسیدگی کننده ندارند و صاحب کالا نیز در مدت مشخصی پیگیری نمی کند، بر اساس نظر وزارت بهداشت فروخته یا امحا می شود که 90 درصد این کالاها امحا می شود.این در حالی است که تاخیر در رسیدگی قضایی به برخی پرونده ها نیز در معطل ماندن کالاها در انبارهای سازمان اموال تملیکی موثر است. میرمعینی معاون سازمان اموال تملیکی اوایل امسال در گفتوگو با خبرگزاری فارس، با اشاره به موانع و مشکلات سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی برای تعیین تکلیف اموال منقول، اظهار کرد: یکی از این موانع افزایش چشمگیر هزینه نگهداری کالاها در انبارها به دلیل طولانی شدن دریافت احکام و آرای قطعی موضوع ماده (53) قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز است که در همین خصوص اواخر سال 99 رئیس قوه قضاییه و وزیر دادگستری به مراجع رسیدگی کننده دستورات لازم جهت تسریع در صدور حکم قطعی یا دستور فروش کالاها را صادر کردند. وی افزود: 60 پرونده بلاتکلیف در استان تهران بیش از 50 درصد ظرفیت انبارهای استان را اشغال کرده است که باید 102 کانتینر حاوی کالا، دو انبار مملو از کالاهای تاریخ گذشته و فاسد و مواد غذایی با شرایط نگهداری نامناسب را که همگی نیازمند صدور حکم از سوی مراجع رسیدگی کننده است به آن افزود. ماجرای تعیین تکلیف کالاهای موجود در انبارهای سازمان اموال تملیکی در دوره قبل ریاست دستگاه قضا نیز مطرح بود و آیت ا... رئیسی نیز بازدیدی از این انبارها داشت . در عین حال آتش سوزی گسترده 15 تیر امسال در یکی از انبارهای این سازمان در تهران که با حضور 120 آتش نشان اطفا شد و خسارت های زیادی به بار آورد و همچنین بازدید مقام های قضایی از این انبارها طی روزهای گذشته دوباره بحث تعیین تکلیف این انبارها را داغ کرده است .حال باید دید در پایان مهلت دو هفته ای برای سامان دهی این انبارها تا چه حد این مشکل قدیمی حل خواهد شد .
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تلاش جدید رامبد پس از تجربههای ناموفق
رامبد جوان با «چپ راست» و «خندوانه» همزمان به سینما و تلویزیون میآید
مائده کاشیان
پرسپولیس در هفته سوم لیگبرتر به مصاف آلومینیوم در اراک رفت، جایی که آخرین باخت این تیم رقم خورده بود. دقیقه 65، تیم اراکی موفق شد دروازه حامد لک را باز کند تا پرسپولیس در آستانه شکست دوباره در برابر آلومینیوم قرار بگیرد. «سیدمجید احسانیراد»، هوادار پرسپولیس که در احمدآباد مستوفی ساکن بود، بعد از گلخوردن تیم اش در هفته سوم لیگبرتر از ناحیه قفسه سینه دچار مشکل شد و سرانجام به دلیل ایست قلبی جان باخت. سپس بنا به خواسته خود او اعضای بدنش را اهدا کردند. در ادامه با «سیدرضا احسانیراد»، پدری که پسرش کمتر از یک هفته پیش بهخاطر شکست پرسپولیس فوت کرد درباره این حادثه و البته کار ارزشمند بعد از درگذشت پسرش صحبت کردیم.
پسرم 30 ساله بود و فروشنده مبل
سیدمجید بعد از عصبی شدن بابت گل خوردن تیم اش، حالش بد میشود و خانواده به او آب قند و قرص دادهاند اما حال او تغییر نمیکند. بعد از تماس با اورژانس، مرحوم راد خودش سوار آمبولانس شده اما متاسفانه چند دقیقه بعد، دچار ایست قلبی میشود. پدرش در این باره میگوید: «پسرم 30 ساله بود. در یک شرکت مبل به عنوان فروشنده مشغول به کار بود.او عشقم و شیرینی خانهام بود. به جز من، هنوز اهالی محل هم باورشان نمیشود که پسرم را که تنها 30 سال داشت، از دست دادم.»
من استقلالی هستم و پسرم پرسپولیسی دوآتیشه بود
او درباره اینکه خودش هم اهل تماشای فوتبال هست یا نه، توضیح می دهد: «من خودم استقلالی هستم و پسرم پرسپولیسی دوآتیشه بود. سیدمجید به داییهایش رفته بود، آنها پرسپولیسی بودند و او هم پرسپولیسی شد. اهل کلکل فوتبالی هم بود ولی چون خیلی روی پرسپولیس تعصب داشت و من دوست نداشتم که پسرم اذیت بشود، با او کلکل نمیکردم. حتی سالهاست که من بازی پرسپولیس را در کنار او نمیدیدم و میرفتم بیرون از خانه تا او راحت بازی را بببیند و تنها باشد. حتی دربیها را تا می شد، با هم نگاه نمیکردیم».
موقع بازی خیلی حرصوجوش میخورد
او درباره هیجان این هوادار پرسپولیسی در زمان تماشای بازیهای تیماش میگوید: «تک تک بازیها برایش مهم بود. هیجانش هم در زمان تماشای بازی خیلی بالا بود و زیاد حرصوجوش میخورد. بیشتر اوقات تنها بازی را نگاه میکرد و میگفت وقتی به صورت گروهی فوتبال میبینم، حواسم کمتر جمع بازی میشود. خیلی هیجانی بود و به پرسپولیس عشق داشت. علاقه او به حدی بود که حتی دوست نداشت زمان بازی کسی با او حرف بزند که مبادا حواسش پرت شود. همچنین موقع تماشای بازی، خیلی هم تخمه میخورد».
پسرم خیلی سرحال و سرزنده بود
«سیدرضا احسانیراد» درباره ویژگیهای شخصیتی پسرش هم توضیح می دهد: «او آخرین فرزندم بود. من 3 فرزند دارم. سیدمجید خیلی سر حال و سرزنده بود. تا قبل از این اتفاق، اصلا مشکل قلبی نداشت. به خاطر فشار روحی بالا بود که این اتفاق برایش افتاد چراکه از گل خوردن تیم خیلی ناراحت شد. دقیقا لحظهای که پرسپولیس گل خورد، در قفسه سینهاش احساس درد کرد و متاسفانه، همان درد به فوتش ختم شد.»
سیدجلال و امیری را خیلی دوست داشت
از علاقه پسرش به بازیکنان تیم محبوبش میپرسم که میگوید: «بین بازیکنها، سید جلال را بیشتر از همه دوست داشت، وحید امیری را هم خیلی دوست داشت اما سیدجلال را به خاطر تعصب اش، جور دیگری دوست داشت. قبل از کرونا، مرتب ورزشگاه میرفت تا تیم را از نزدیک تشویق کند. همیشه بعد از برد پرسپولیس و باخت استقلال خیلی خوشحال بود.»
خیلی دوست داشت بازیکن بزرگی شود
آیا این هوادار پرسپولیس، خودش هم اهل ورزش و فوتبال بازیکردن بوده؟ پدرش پاسخ میدهد: «از بچگی عاشق فوتبال بود و همیشه در محلهمان بازی میکرد. کل زندگیاش فوتبال بود. بازیکن حرفهای شدن را هم دوست داشت اما کمی دیر تصمیم گرفت تا استعدادش را پیگیری کند و این آرزو را بر دل من و خودش گذاشت که بازیکن حرفهای شود.»
خودش گفته بود که بدنش اهدا شود
به عنوان آخرین سوال درباره اقدام ارزشمند اهدای اعضای این هوادار پرسپولیسی از پدرش میپرسم که میگوید: «در بیمارستان برای اهدای عضو به ما پیشنهاد دادند، گفتند اعضایش قابل اهداست، شما راضی هستید؟ آن موقع فقط من در بیمارستان بودم. بعدش با خانمم تماس گرفتم. مادرش به یادم آورد که او خودش گفته و خواسته بود که بدنش اهدا شود. قرنیه چشم، دریچه قلب و بعضی دیگر از اعضای بدنش را به کسانی که نیازمند بودند، اهدا کردیم. درست است که این روزها جای خالی پسرم را احساس میکنم اما او حتی با رفتن اش هم به زندگی چند نفر کمک کرد. در پایان میخواستم از آقا یحیی که لطف کردند و با این همه مشغله، سرمزار پسرم تشریف آوردند، تشکر کنم».
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
توکلی – اگر چه آمریکایی ها از موضع گیری درباره ماجرای رویارویی نیروی دریای سپاه پاسداران انقلاب و آمریکاییها در دریای عمان طفره می روند اما این ماجرا بازتاب گستردهای در رسانه های جهان پیدا کرده و همه از ناکامی یانکیها سخن می گویند. چهارشنبه هفته گذشته بود که رسانه های داخلی خبر از رویارویی نیروی دریایی سپاه با نیروهای ارتش تروریستی آمریکا در دریای عمان دادند و اعلام کردند که آمریکایی ها از مصادره یک فروند نفتکش ایرانی ناکام ماندند. خبری که در ابتدا ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا درباره آن سکوت کرد اما پس از بازتاب گسترده این خبر در رسانه های بین المللی، سکوت خود را شکست و جان کربی، سخنگوی پنتاگون خبر «مصادره و دزدی نفتکش ایرانی توسط نیروهای آمریکایی» را تکذیب کرد و گفت:«ادعای ایران مربوط به حادثهای در روز ۲۴ اکتبر است که در آن یگانهای نیروی دریایی آمریکا نظارهگر سوار شدن غیرقانونی نیروهای ایران بر یک کشتی تجاری در آب های بینالمللی دریای عمان و توقیف آن توسط این نیروها بودند.» کربی همچنین درخصوص این که چرا این همه مدت و حتی پس از رسانه ای شدن آن توسط ایران، واشنگتن در برابر این موضوع سکوت کرده؛ این موضوع را کم اهمیت توصیف کرد !سخنگوی پنتاگون اما در حالی این موضوع را یک موضوع کم اهمیت می داند که نشریه لوفیگارو تیتر « ایران از توقیف نفتکش خود توسط ناوهای آمریکایی جلوگیری کرده است» را برگزید. شبکه خبری فرانس ۲۴ نیز در بخشهای مختلف ضمن پخش تصاویری از نفوذ نیروهای سپاه پاسداران به داخل نفتکش متخلف و ناوهای آمریکایی اعلام کرد، کشتیهای گشتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک مانور بسیار خطرناک مقابل ناوهای آمریکایی، نفتکش این کشور را نجات داده اند. همچنین از بازتاب گسترده این ماجرا در رسانه های مختلف عربی که بگذریم، جدال دریایی در خلیج فارس و دریای عمان در رسانه های صهیونیستی هم بازتاب داشت، به طوری که شبکه «آی ۲۴» رژیم صهیونیستی نیز در گزارشی نتوانست ضرب شست ایرانی ها به نیروی دریایی آمریکا را نادیده بگیرد و خنثی کردن اقدام آمریکا برای سرقت یک نفتکش را منعکس کرد. پای این ماجرا حتی به ده ها رسانه آمریکایی از جمله « ان بی سی نیوز»، « مترو» ،«نیوزویک» ، « سی بی اس نیوز »، «نیویورک تایمز» و «رویترز» نیز کشیده شد. اما فارغ از بازتاب گسترده این اتفاق در رسانه های داخلی و خارجی، ویتنامی ها نیز که نفتکش متخلف متعلق به آن هاست اعلام کردند که با مقامهای ایران درباره نفتکش توقیف شده این کشور وارد مذاکره شده و تمامی خدمه نفتکش این کشور که از سوی ایران توقیف شده کاملاً سالم هستند و ناخدای این نفتکش از خوش برخوردی مسئولان ایرانی رضایت داشته است.در همین راستا، فرمانده کل سپاه پاسداران در بخشی از سخنان اخیر خود در مراسم 13 آبان به ماجرای مواجهه نیروی دریایی سپاه با سرقت نفتی آمریکاییها در دریای عمان، اشاره کرد و گفت :«آمریکاییها عادت کردهاند مدام از ملت ایران شکست بخورند، این البته برای آن ها هنوز درس عبرتی نشده است. نقطه زوال آمریکا شروع شد و برعکس نشاط سیاسی و شوق انقلابی و رسیدن به درجه بالای قدرت برای نظام ما روز به روز ارتقا و افزایش یافت. سردار سلامی افزود : امروز دیگر آمریکا را در متن سیاستهای منطقه نمیبینیم، اعتماد وابستگان آمریکا در منطقه به سیاست هایش از بین رفته است؛ آمریکاییها دیگر نمی توانند از رژیم صهیونیستی حمایت کنند. بین دو شر گرفتارهستند، بمانند، نمیتوانند، آسیب میبینند، اگر هم بروند شکست میخورند. قرار دادن یک کشور در بن بست، محصول تدبیر رهبران آمریکاست.فرمانده سپاه تاکید کرد:آمریکاییها در صحنههایی از تروریستها حمایت میکنند و در صحنههایی از سارقان بینالمللی نفت. آن ها آمده بودند نفت ما را به سرقت ببرند و ما بر اساس سناریویی دقیق تشخیص دادیم که اگر این کشتی را تصرف کنیم، آمریکاییها مداخله خواهند کرد، این پیش بینی شده بود. بچههای ما همه احتمالات را سنجیده بودند، شما گامهای محکم فرزندانتان را وقتی سوار بالگرد می شدند، دیدید. این ها تکثیر شده های روح بلند حاج قاسم هستند. حاج قاسم تکثیر شد و همه این ها قاسم بودند. با همان عشق و شوق و شور برای دفاع از منافع ملت به میدان رفتند. به هر شکل آمریکایی ها در حمایت از غاصبان نفت به صحنه آمدند ولی شما آرامش، وقار و صلابت را دقیقا از صفحات تلویزیون در قامت و شاکله فرزندانتان دیدید، خداوند چه سکینه ای بر قلوب این مجاهدان فی سبیل ا... نازل کرده بود که این چنین در میدان مواجهه و برخورد، در اوج آرامش در قلب حادثه بودند.قلمروهای دوردست دریا تحت اشراف، کنترل و مدیریت نیروهای مسلح ماست».
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سجادپور- رای قاطع قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی درحالی کلاف پیچیده یک دسیسه شوم در پرونده قتل را گشود که ورود به دهلیزهای تاریک این ماجرا، مشخص کرد جنایت وحشتناک با چاشنی خیانت از یک سایت غیرمجاز همسریابی آغاز شده است.
به گزارش اختصاصی خراسان، اوایل سال 97 بود که زن 40 ساله وارد سایت های همسریابی در فضای تلگرام شد و به کنکاش های «سیاه» پرداخت. «ز» که خود زنی متاهل بود، آن قدر در این مرداب آلوده جست وجو کرد تا این که با مردی در شهر نقده آشنا و با این ادعا که زنی مجرد است وارد ارتباطی کثیف شد.
«ع-ر» که کارگری ساده بود خیلی زود به «ز» دل باخت و این گونه روابط تلفنی و پیامکی آن ها دور از چشمان «ر» (همسر زن جوان) ادامه یافت تا این که روزی زن جوان تصمیم عجیبی گرفت. او که در سبزوار سکونت داشت، همسر و زندگی اش را رها کرد و با آدرسی که از «ع» گرفته بود سوار بر اتوبوس به شهرستان نقده رفت.
«ع» که از دیدن زن 40 ساله خوشحال شده و مدعی بود همسرش نمی تواند باردار شود، او را پنهانی به خانه خواهرش برد و مدتی را با یکدیگر ملاقات کردند اما در این میان برخی از بستگان «ع» از ماجرای حضور مخفیانه یک زن جوان، مطلع شدند و بدین ترتیب، مرد 42 ساله برای جلوگیری از آبروریزی گفت که «ز» را به خانه اش فرستاده است و دیگر با او ارتباطی ندارد ولی او دروغ می گفت. آن ها شب قبل از آن نقشه دیگری برای ادامه این ارتباط کثیف کشیده بودند. زن جوان دوباره سوار اتوبوس شد اما به محل قرارشان در تهران رفت.
«ع» نیز ساعاتی بعد عازم تهران شد و آن ها یکدیگر را دوباره ملاقات کردند و تصمیم گرفتند دور از چشم اطرافیان به شهرهای شمالی کشور بروند. آن ها خیلی زود به شمال رسیدند و حدود 25 روز را مخفیانه زندگی کردند. بعد از این ماجرا بود که آن ها نقشه وحشتناکی را با دسیسه شوم «ز» طراحی کردند تا به راحتی بتوانند با یکدیگر ازدواج کنند به گونه ای که زن جوان از حقوق بیمه ای شوهرش نیز برخوردار شود.
گزارش اختصاصی خراسان حاکی است: بعد از طراحی این نقشه هولناک ، «ز» به سبزوار بازگشت و با ترفندی خاص با همسرش آشتی کرد و به خانه رفت. از سوی دیگر «ع» که حالا افکار قتل شوهر «ز» را در سر می پروراند، دوباره عازم تهران شد و خودروی پرایدی را خرید و سوار بر آن به طرف سبزوار حرکت کرد. او مدام به طور تلفنی با «ز» در تماس بود تا این که در یکی از پارک های نزدیک محل سکونت «ز» چادر زد و به بهانه این که مسافر است به بررسی اوضاع و احوال محیط زندگی «ر» (شوهر زن جوان) پرداخت تا هنگام اجرای نقشه قتل هیچ گونه ردی از خود به جا نگذارد. او حتی دوربین های مدار بسته اطراف را نیز از نظر گذراند و در اطراف سبزوار محل رها کردن جسد را هم بازدید کرد.
«ع» در مدت یک هفته که در پارک به سر می برد چند بار به خانه «ز» رفت اما موفق به اجرای نقشه نشد تا این که یک روز و در حالی که آخرین روزهای تیر 97 در تقویم رقم می خورد ، «ع» وارد خانه «ر» شد و از «ز» خواست با شوهرش تماس بگیرد تا او زودتر به خانه بیاید. او در اتاق منزل پنهان شده بود و منتظر حضور شوهر زن جوان بود. طولی نکشید که «ر» با تماس همسرش خود را به خانه رساند و وارد اتاق شد اما در یک لحظه «ع» ماهی تابه چدنی را بالا برد و به طور غافلگیرانه ضرباتی را به سر او وارد کرد. «ر» که از شدت درد به خود می پیچید روی زمین افتاد و در همین حال با «ع» درگیر شد. او در همان وضعیت انگشت شست «ع» را به گونه ای فشار داد که درد عجیبی وجودش را فرا گرفت اما «ع» او را رها نکرد و از «ز» خواست تا شالی را برای خفه کردن «ر» به دستش بدهد. «ز» نیز که در آشپزخانه خود را مشغول تهیه چای کرده بود، بلافاصله شالی را به دست «ع» داد. او در حالی که تسلط کاملی بر پیکر «ر» داشت بخشی از شال را دور گردن او پیچاند و یک سر آن را به دست «ز» داد تا آن را نگه دارد چرا که به خاطر درد انگشتش نمی توانست دو سر پارچه را همزمان بکشد. وقتی «ز» سر شال را نگه داشت، او سر دیگر آن را زیر پایش قرار داد و سپس آن سر شال را با دست آن قدر کشید تا «ر» جان سپرد. در این هنگام «ز» به پیشنهاد «ع» گوشش را روی قلب همسرش گذاشت و گفت: تمام کرده است. بعد از این ماجرا بود که آن ها قسمت دوم نقشه شوم خود را اجرا کردند. «ع» جسد «ر» را درون ملحفه و پتو گذاشت و سپس آن را در صندلی عقب خودروی«ر» (مقتول) قرار دادند و به اطراف شهر سبزوار بردند، جایی که از قبل آن مکان را برای اجرای نقشه انتخاب کرده بودند.
زن جوان پشت فرمان خودروی پراید «ع» نشست و پشت سر او حرکت کرد. زمانی که به ارتفاعات منطقه رسیدند، «ع» جسد را پشت فرمان خودرو گذاشت و با دنده خلاص خودرو را درون دره رها کرد. براساس گزارش اختصاصی خراسان، آن ها وقتی از واژگونی خودرو مطمئن شدند هر دو نفر با پراید به سبزوار بازگشتند و «ع» ساعتی بعد عازم شمال کشور شد. «ز» نیز خون های ریخته شده روی فرش را تمیز کرد و همه آثار جرم را از بین برد. صبح روز بعد ماموران کلانتری تماس گرفتند و از زن جوان خواستند به کلانتری برود.
ماموران که متوجه ارتکاب قتل با قصه ساختگی سانحه رانندگی شده بودند، از زن جوان خواستند درباره این حادثه توضیح بدهد. زن جوان طبق نقشه قبلی گفت: شب بود که همسرم برای اقامه نماز به مسجد رفت و دیگر نیامد! تا این که صبح ماموران با من تماس گرفتند. در همین هنگام ماموران با دستورات قضایی ، عازم منزل «ز» شدند و با دقت زیاد به بررسی اوضاع پرداختند که وجود قطرات خون روی پله ها و شست وشوی ملحفه و بخشی از فرش، ظن جنایت را تقویت کرد و بدین ترتیب زن جوان مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفت.
او ساعتی بعد به قتل همسرش اعتراف کرد و مدعی شد که فریب «ع» را خورده است! در پی اعترافات زن جوان بی درنگ ماموران به تعقیب «ع» پرداختند و او را در شمال کشور دستگیر کردند.
گزارش خراسان حاکی است: پس از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست در دادسرای عمومی و انقلاب سبزوار، این پرونده با توجه به اهمیت و حساسیت آن به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی ارسال شد و توسط قاضی «هادی دنیادیده» مورد بررسی های ویژه قرار گرفت. پس از بررسی همه جوانب و ابعاد این پرونده، مشخص شد که دسیسه ای هولناک با چاشنی خیانت موجب وقوع این جنایت وحشتناک شده است بنابراین دو متهم اصلی این ماجرا در تنگنای سوالات تخصصی قرار گرفتند و راز تصادف ساختگی را فاش کردند.
گزارش خراسان حاکی است: پس از برگزاری چندین جلسه محاکمه، نورافکنی های قضایی به دهلیزهای تاریک این پرونده جنایی، آغاز شد و در نهایت ریشه آن به آشنایی کثیف در سایت همسریابی گره خورد. این گونه بود که قضات دادگاه با توجه به محتویات پرونده، گزارش های پلیس و اقاریر صریح متهمان، رای خود را در این باره صادر کردند.
براساس این رای، «ع-ر» به جرم ارتکاب قتل به قصاص نفس، ایراد صدمات غیرمسری به پرداخت دیه و ارتباط نامشروع به تحمل 99 ضربه شلاق محکوم شد.
همچنین دادگاه، «ز» (همسر مقتول) را نیز به خاطر معاونت در قتل به تحمل 25 سال زندان و به جرم ارتباط نامشروع به 99 ضربه شلاق محکوم کرد.
شایان ذکر است: رای صادره از سوی قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.