- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدخلیل سجادپور – عامل جنایت خیابان «مهر مادر» مشهد که تاکنون مدعی بود هنگام درگیری مرگبار، هیچ گونه مشروبات الکلی یا مواد مخدری مصرف نکرده است در آخرین جلسه بازپرسی گفت: در حالی که تحت تاثیر مشروبات الکلی و قرص های کلونازپام بودم، با چاقو از خودم دفاع کردم!
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، نهم فروردین گذشته بود که چشم جوان موتورسوار در خیابان مهر مادر مشهد به فردی افتاد که مقابل میوه فروشی ایستاده بود. او که از قبل به دلیل غرور جوانی و کل کل های خیابانی اختلافاتی با آن جوان داشت، دقایقی بعد به همراه یکی از دوستاش دوباره به میوه فروشی بازگشت و درگیری خونینی به راه انداخت. در این میان ناگهان جوان 30 ساله که سر وی هدف ضربه خنجر قرار گرفته بود، افتان و خیزان خود را به در حیاط منزل مسکونی رساند و تلاش کرد خود را سر پا نگه دارد اما فقط دستان خون آلودش، آثاری از خون را روی در حیاط به جا گذاشت. دقایقی بعد با کمک اهالی و رهگذران جوان مجروح به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد انتقال یافت و تلاش پزشکان برای درمان جراحت شدید سر وی آغاز شد اما این جوان که «محمد تاجیک» نام داشت به کما رفت و مشخص شد که او دچار مرگ مغزی شده است و دیگر بازگشت او به دنیا امکان پذیر نیست! طولی نکشید که خانواده این جوان در اقدامی خداپسندانه، اعضای بدن وی را به بیماران نیازمند اهدا کردند. این گونه بود که تحقیقات قضایی از دوازدهم فروردین وارد مرحله جدیدی شد و با حضور قاضی ویژه قتل عمد در محل وقوع جنایت، بررسی های تخصصی ادامه یافت. اظهارات شهود و بازبینی دوربین های مدار بسته حاکی از آن بود که جوان 20 ساله موتورسواری به نام «مهدی-غ» عامل این نزاع مرگبار است بنابراین تلاش کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با صدور دستورات محرمانه قاضی دکتر صادق صفری برای ردیابی متهم فراری آغاز و او مدتی بعد بازداشت شد. این متهم در همان مراحل اولیه تحقیقات به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفت و انگیزه خود را نیز کل کل جوانی و اختلاف غرورآمیز بیان کرد. او به سرهنگ نوریان (افسر پرونده) گفت: همه چیز از یک مکالمه تلفنی و شاخ و شانه کشی شروع شد. البته قبلا نیز اختلافاتی با هم داشتیم و آن ها (مقتول و دوستانش) قصد داشتند مرا کتک بزنند!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است، در پی اعترافات صریح متهم، وی در جلسات بازپرسی نیز ادعاهای خود را تکرار کرد و گفت: در روز حادثه هیچ گونه مواد مخدر یا مشروبات الکلی مصرف نکرده بودم!...
به دنبال اقاریر متهم، مقدمات بازسازی صحنه جنایت نیز فراهم شد و عامل قتل خیابانی در حضور مقام قضایی و کارآگاهان اداره جنایی آگاهی در حالی به تشریح صحنه جنایت پرداخت که هنوز آثار خون روی در حیاط و روی میله تابلوی خیابان مهر مادر 20 وجود داشت.بنابر گزارش روزنامه خراسان، با تکمیل تحقیقات و جمع آوری اسناد و مدارک محکمه پسند درباره این نزاع مرگبار خیابانی، بیست و نهم مرداد، آخرین جلسه بازپرسی در شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد توسط قاضی دکتر صفری و با حضور وکیل مدافع متهم برگزار شد و ماجرای این جنایت هولناک زیر ذره بین آخرین پرسش و پاسخ های قاضی قرار گرفت.
«علی-غ» (متهم 20 ساله) اما این بار تلاش کرد تا اعترافات قبلی خود را تغییر دهد. او در آخرین دفاعیات خود به قاضی ویژه قتل عمد مشهد گفت: من از خیابان مهر مادر عبور می کردم که مرحوم (محمد تاجیک) را دیدم. او به همراه چند تن از دوستانش به من ناسزا گفت، من هم رفتم بعد از 10 دقیقه دوستم ابوالفضل را دیدم و بعد از خرید سیگار و نان به طرف خیابان مهر مادر رفتیم. مرحوم و دوستانش داخل میوه فروشی بودند که به من فحش دادند. من هم از موتور سیکلت پیاده شدم و آن ها به طرف من حمله کردند. من هم که حالت طبیعی نداشتم و تحت تاثیر مشروبات الکلی و قرص های کلونازپام بودم چاقو را کشیدم و از خودم دفاع کردم. به خاطر «مستی» هیچ چیز دست خودم نبود، فقط با چاقو از خودم دفاع کردم بعد هم مرحوم خیلی سرحال با دوستانش رفتند و من هم که سرم ضربه خورده بود و خون می آمد بعد از چند دقیقه از آن جا رفتم!
ادامه گزارش خراسان حاکی است، در حالی که متهم به قتل سعی داشت وقوع جنایت را به دفاع در عالم مستی ارتباط دهد، با سوالات تخصصی قاضی دکتر صفری به چالش کشیده شد و در نهایت به خنجر نوک کجی اشاره کرد که با آن ضربات را به مقتول وارد آورده بود و مدعی شد با همین چاقو او را زدم اما برای حفظ جان خودم دفاع کردم. پس از پایان آخرین جلسه بازپرسی، متهم با صدور قرار بازداشت موقت راهی زندان شد اما دوست وی که در صحنه قتل حضور داشت و در همین رابطه دستگیر شده بود پس از پایان تحقیقات در حالی آزاد شد که بررسی ها نشان داد او نقشی در ماجرای قتل نداشته است و باید به اتهامات دیگر محاکمه شود. به گزارش روزنامه خراسان، کیفرخواست این پرونده جنایی نیز از سوی دادسرای عمومی و انقلاب مشهد صادر شده است و متهم به قتل به زودی در دادگاه کیفری یک خراسان رضوی محاکمه می شود. شایان ذکر است گفت وگو با مهدی غ (متهم به قتل) ۱۸ خرداد گذشته در صفحه حوادث روزنامه خراسان درج شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یک پیرمرد روستایی که جلوی دکهای فلزی ایستاده و خیلی شیرین و مسلط انگلیسی صحبت میکند؛ تسلط خوب و بیان روان او و کوهنوردانی که با چشمهای گرد دورش حلقه زده اند محتوای کلیپ پربازدید یکی دو روز اخیر در فضای مجازی را تشکیل میدهد. گشتیم و گشتیم تا آقای «مسعود بایه» را پیدا کردیم و او با مهربانی پذیرفت گپی با ما بزند و بگوید چطور این قدر خوب زبان انگلیسی را یادگرفته که با گردشگرها انگلیسی صحبت میکند. در کنار این گپ خودمانی و خواندنی، مسیرها و تجهیزات لازم برای رفتن به دماوند را برای زمانهای مختلف بررسی کردیم. یادی هم کردهایم از عکاسی که با هنرش، شکوه دماوند را ثبت کرده است. در این پرونده خواندنی با ما باشید.
مسیرهایی برای یک فتح جذاب
تا به حال کوهنوردان زیادی به شوق فتح دماوند، این قله را پیموده و به مقصد رسیدهاند. توصیف هرکدام از صعودکنندهها مانند مسیر رسیدن به فتح قله متفاوت است. درباره مسیرهای 4 گانه اصلی دماوند در این مطلب بیشتر خواهید خواند.
جبهه شمالی سختترین مسیر
مسیر شمالی از سختترین و پرشیبترین مسیرهای چهارگانه اصلی است. صعود از این مسیر توسط گروهها به طور معمول در قالب یک برنامه دو یا دوونیمروزه صورت میگیرد. کوهنوردها بعد از رسیدن به سنگ استراحت در ارتفاع 2900متری، کولهها را به قاطرچیها میسپارند و خود را به جانپناه اول میرسانند.
جبهه جنوبی فتح بیدردسر
کوهنوردان معتقدند جبهه جنوبی که از قدیمیترین مسیرهای فتح دماوند است جزو آسانترین راههای رسیدن به این قله به شمار میآید. برای دسترسی به این مسیر باید به پلور و رینه بروید. در اواسط راه یک مسیر را می بینید که خاکی و ناهموار به سمت شمال است و تا پایه صعود حدود 5/6کیلومتر فاصله دارد.
جبهه غربی کوتاه ولی سخت
جاده هراز، پلور و جاده سدلار؛ این نقشه راه جبهه غربی است. شیب رسیدن به قله از جبهه غربی بسیار زیاد است اما همین قضیه شاید باعث کوتاهتر شدن مسیر شود. شما برای رسیدن به قله نیاز دارید از این شیب تند که سنگلاخ هم هست به سمت قله حرکت کنید.
جبهه شمالشرقی دوگانه طولانی
جبهه شمالشرقی از دیگر مسیرها طولانیتر و بلندتر است. برای این صعود، دو مسیر متفاوت وجود دارد؛ روستای گزنه یا گزانه و روستای ناندل. البته این دو مسیر جایی به هم می رسند که به پناهگاه تخت فریدون معروف است و پس از آن صعود از جبهه شمال شرقی یک مسیر مشخص و یکسان دارد.
شکوه دماوند به روایت عکسها
مروری بر تصاویر ثبتشده توسط یک عکاس که در 10 سال اخیر 100 سفر به دماوند برای ثبت نماهایی از آن در شرایط جوی گوناگون داشته است
«مجید بهزاد» را خیلیها با پروژه دماوندش میشناسند و حتما بسیاری از شما عکسهای او از دماوند را در فضایمجازی دیدهاید. او درباره این پروژه در گفتوگویی که چندی قبل با زندگیسلام داشت، گفته بود: «اولین چیزی که من را به سمت دماوند کشاند، عشق و علاقه به این پدیده زیبای کشور بود. خیلی از ما ایرانیها دماوند را به عنوان سمبل صلابت و استواری میشناسیم... ایستادن مقابل آن عظمت و شکوه بیشک باید حس ویژهای به آدم بدهد. واقعیت مشخص این است که بعضی حسها را به هیچ شکل نمیتوان به گفتار درآورد. میتوانم بگویم لحظاتی چنان تحت تاثیر این عظمت بودهام که دیگر عکاسی مسئلهام نبود، بعضی تصاویر هیچوقت و به هیچ نحو از ذهنم پاک نمیشود. لحظاتی که اشک بر چشمانم جاری شده و فقط ایستادهام و آن شکوه منحصر به فرد را تماشا کردهام. من خوشحال هستم اگر فقط قسمتی از این احساس را توانسته باشم با ثبت عکس به مخاطبانی که دسترسی به دماوند ندارند منتقل و در این شور و شکوه سهیمشان کرده باشم.» او که در سالهای اخیر بیش از 100 سفر به دماوند داشته، درباره حسوحالش از دیدن چندین باره دماوند میگوید: «قطعا علاقه من به این قله تمام نخواهد شد. من کلا آدم شهرنشینی نیستم و هر موقع دلم میگیرد سمت دامنههای البرز و دماوند میروم تا حالوهوایم عوض شود». در ادامه، چند عکس بینظیر را که از دماوند گرفته، خواهیم دید.
ملزومات صعود به دماوند
بهترین فصل صعود به دماوند، ماههای تیر و مرداد است اما میتوان در فصول دیگر هم به این قله صعود کرد. وسایل ضروری برای صعود به این منطقه با توجه به تعداد روزها و آب و هوا متفاوت است.
سفر یک روزه در فصل گرم| اگر قصد دارید در فصلهای نیمه اول سال و به ویژه تابستان، سفری یک روزه به دماوند داشتهباشید، به شما همراه داشتن این وسایل را توصیه میکنیم: پیراهن یا لباس آستین بلند، کاپشن بادگیر، کلاه، کفش مناسب کوهنوردی، عصای کوهنوردی، هدلامپ یا چراغسر، کرم ضدآفتاب، عینکآفتابی، وسایل کمکهای اولیه، آب به مقدار کافی و مواد غذایی سبک و مناسب.
سفر یک روزه در فصل سرد| سفر در فصول سرد به دلیل طغیان رودخانهها و توفان در این مناطق نیازمند توجه بیشتری به وسایل است و این موارد عبارت اند از: کاپشن تک پوش نیمه سنگین، کاپشن و شلوار بادگیر، لایه گرمایی مناسب برای دمای منفی 20 درجه سانتیگراد، عینک و کلاه مناسب برای کولاک، دستکش پشمی یا پلار، روکش ضد باد و ضد آب، فلاسک آب و چای، مواد غذایی به مقدار کافی و مغذی.
سفرهای چند روزه| اگر قصد دارید بیشتر از یک روز برای صعود به قله دماوند بروید، بهتر است پیش از رفتن از شرایط آب و هوایی منطقه مطلع و حتما با گروههای کوهنوردی همراه شوید. اما وسایل مهم و ضروری عبارت اند از: کفش مناسب کوهنوردی، کاپشن و شلوار بادگیر، لایه عایق گرمایی ذخیره مناسب با فصل، عینک آفتابی، کیف کمری، کلاه مناسب با فصل، روکش ضد آب و ضد باد، وسایل کمکهای اولیه، هدلامپ به همراه باتری اضافه، کیسه خواب صفر درجه، زیر انداز ضدآب، فلاسک و لوازم مناسب برای شبماندن در کوه نظیر اجاق گاز مناسب کوهنوردی و ظروف برای غذا.
زبانانگلیسی را در صحبت
با گردشگرها یاد گرفتم
گفتوگو با «مسعود بایه» که در مسیر قله دماوند قاطر اجاره میدهد و ویدئوی انگلیسی صحبتکردنش در شبکههایاجتماعی پربازدید شد
مجید حسینزاده | روزنامهنگار
یکی از پربازدیدترین ویدئوهای چند روز اخیر مربوط به انگلیسی صحبتکردن مردی است که گفتهشده در مسیر قله دماوند، قاطر اجاره میدهد. او در بخشهایی از این ویدئو به مشتریاش که آن طرف خط تلفن است، میگوید: «its not good for me»، «Faster, quick»، «i wating for you,by by». کاربران زیادی هم درباره این ویدئو، کامنتهای شوخی و جدی گذاشتند. مثلا کاربری نوشت: «جالبیاش این جاست که فن مذاکره هم بلده. گفت چون دیر کردی سری دوم میبرمت، پول بیشتری هم باید بدی یعنی منت هم سرش گذاشت!» در مینی پرونده امروز زندگیسلام با «مسعود بایه» درباره این ویدئو، شغلش و این که چطور زبانانگلیسی را یاد گرفته، صحبت خواهیم کرد.
59 سالهام و بومی شهر «رینه»
هرسال گردشگران داخلیوخارجی زیادی برای صعود به دماوند زیبا و باشکوه، مسیر جاده هراز، روستای پلور، رینه و گوسفندسرا را انتخاب میکنند. دکه «مسعود بایه» در گوسفندسراست. او راهنمای مشهور کوهستان در مسیر جنوبی دماوند است که مجوز حملونقل بار با قاطر به بارگاه سوم دماوند یا همان پناهگاه فدراسیون در ارتفاع 4200 متر را دارد. این مرد خوشبرخورد به محض این که تماس ما را پاسخ میدهد، با یک صدای پرانرژی میگوید: «سلام، جان دلم، درخدمتم.» او درباره خودش میگوید: «59 ساله هستم و بومی شهر رینه. از سالها پیش در این جا دکه دارم و مشغول به کار هستم. برادرم هم با من کار میکند.»
تلفنی با گردشگر صربستانی حرف میزدم
از او میپرسم ویدئویی که در شبکههای اجتماعی پربازدید شده را دیده یا نه که میگوید: «یس، یس! البته من کاری نکردم. سالهاست همینطوری صحبت میکنم. نمیدانم چه کسی از من فیلم گرفته و در شبکههای اجتماعی منتشر کرده است. آن موقع داشتم با یک گردشگر صربستانی صحبت میکردم. آنها در راه بودند، قرار بود ساعت 8 صبح بیایند تا بارشان را برایشان ببرم بالا. ساعت 8 نیامدند، 9 نیامدند و 10 هم نیامدند. بیش از هزار کوهنورد در آن جا بودند و من قاطرهایم را چون به آن گردشگر قول داده بودم، بسته بودم و منتظرشان بودم تا بیایند و کار آنها را راه بیندازم. گفتم حالا که آنها به من ایمیل زدند و من هم قول دادم، باید سر حرفم بمانم. میدانستم که آنها 15 نفر هستند. اما خیلی دیر کردند و آن ویدئویی که در شبکههایاجتماعی منتشر شده، مربوط به زمانی است که به آنها میگفتم خیلی منتظرتان ماندم، تا چه زمانی میرسید؟ و ... . بالاخره ساعت یک ظهر آمدند، بارشان را روی قاطرها گذاشتم و برایشان بردم بالا.»
زبانانگلیسی را بدون کلاس یاد گرفتم
او درباره این که چطور اینقدر سلیس زبانانگلیسی را یاد گرفته و آیا کلاس رفته یا نه، میگوید: «انگلیسی را در همین ایستگاه و زمانی که کار میکنم، به مرور یاد گرفتم. چون مشتری خارجی زیاد دارم، کلمات مهمی را که باید برای ارتباط با آنها بلد باشم،بهصورت تجربی یاد گرفتم و میگویند لهجهام هم شبیه آنها شده است. برای یادگیری زبان، کلاس نرفتم. سال 60، زمانی که کلاس نهم بودم، ترک تحصیل کردم و دیگر بعد از آن سر هیچ کلاسی نرفتم و این ها را فقط از حرفزدن با گردشگران خارجی یاد گرفتم.»
35 سال است که مشغول باربری هستم
از او میپرسم شغلش دقیقا چیست که میگوید: «من 35 سال است که در دماوند کار میکنم. مشغول باربری با قاطر در دماوند و راهنمای کوهستان هستم و در خدمت مردم. پنج قاطر هم دارم. این را هم بگویم هر زمان که با گردشگرهای خارجی، انگلیسی صحبت میکنم، مشتریهایم تعجب میکنند که این قدر مسلط هستم.»
از صداوسیما و محیطزیست به من زنگ زدند
از او درباره شرایطش بعد از انتشار این ویدئوی پربازدید میپرسم که میگوید: «بعد از انتشار آن ویدئو، فقط امروز نزدیک 100 نفر آمدند و میگویند که ما میخواهیم با تو عکس یادگاری بگیریم! سرم خیلی شلوغ شده. از صداوسیما و محیطزیست و کوهنوردی و ... در چند ساعت گذشته به من زنگ زدند و قرار است فردا بیایند این جا. راستش را بخواهید به آنها گفتم که من فردا نیستم و در این موقع از سال، معمولا سرم خیلی شلوغ است. الان هوا برای کوهنوردی خیلی عالی است و بالای هزار یا 1500 نفر فقط امروز برای صعود به دماوند به اینجا آمدند.»
با قاطرهایم بعد از سقوط هواپیما به کمک مردم رفتم
بسیاری از کاربران شبکههایاجتماعی که او را میشناسند، کامنتهای جالبی درباره رفتارهای تحسینبرانگیزش نوشتند. مثلا کاربری نوشته: «به یاد دارم که در بمباران شهر کرمانشاه در زمان جنگتحمیلی با عراق، تلگرافی از طرف این خانواده محترم «بایه» برای من آمد که در صورت تخلیه شهر، این جا برای شما و خانواده و آشنایان، محلی را در نظر گرفتهایم و آماده پذیرش شما هستیم که همین صفت جوانمردی ما را دلگرم و امیدوار کرد و دانستیم که همچنان هستند کسانی که به یاد موقعیت وخیم و خطرناک دیگران هستند، گرچه خودشان در امان بودند.» از او درباره این ماجرا میپرسم که میگوید: «بله، یادم هست. من در خدمت مردم هستم. اگر یادتان باشد یک هواپیما هم دو یا سه سال پیش در بیابانهای اطراف همین منطقه سقوط کرد، من کارم را تعطیل کردم و با قاطرهایم برای کمک به آنجا رفتم. آن قدری هم که از دستم برمیآمد، کمک کردم.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.