![](http://neo.khorasannews.com/content/upload/2bf166d0-52fb-4bc0-84b3-b7d3b9847649.jpg)
مهدی محمدی
فقط کافی است نگاه کنیم صحنه چقدر پیچیده است؛ آن وقت دیگر بر سر راه حل ها یا تحلیل های ساده نزاع نخواهیم کرد. هر کسی یک تکه از داستان را می گوید غافل از این که فقط نسخه کامل داستان به درد تصمیم گیری می خورد. اسرائیل شکست بزرگی خورده اما این بدان معنا نیست که از درگیری بیشتر ناتوان است. هر ضربه ای که می زند پاسخش را پیشاپیش در نبرد طوفان الاقصی دریافت کرده اما اگر پاسخ معادل، پس از ضربه، دریافت نکند، طبیعی است که به سراغ ضربه های بزرگ تر برای ترمیم زخمی که خورده، خواهد رفت. اسرائیل می خواهد آمریکا را به جنگ با ایران بکشاند اما نه آمریکا و نه اسرائیل هیچ یک خود داوطلب جنگ با ایران نیستند و بیش از هر چیز از چنین رویارویی می ترسند. اگر آمریکا می خواست با ایران بجنگد، هیچ وقت بهانه ای بهتر از طوفان الاقصی پیدا نمی کرد. ضربات کنونی چند جبهه ای به آمریکا و اسرائیل بسیار ارزشمند است اما زیر آستانه ای قرار دارد که آن ها را به تغییر محاسبه درباره تداوم پویش ترور وادار کند. ضربات قوی تر لازم است و همزمان باید این پیش فرض را داشت که آمریکا و اسرائیل آستانه خود برای ورود به درگیری بزرگ را هم بسیار بالا برده اند و بنابراین تهدید به جنگ بزرگ فعلا فاقد ارزش راهبردی است و نباید آن را از هیچ طرفی جدی گرفت. ضربه درون سرزمین های اشغالی از هر ضربه ای به اسرائیل کارآمدتر است اما اگر موازنه ضربات درون و بیرون سرزمین های اشغالی به هم بخورد، ضربات درونی به اسرائیل هم رو به افول خواهد رفت. قصد تطویل ندارم. خواستم بگویم مفاهیم حمله، دفاع، عملیات اطلاعاتی، عملیات نظامی، بازدارندگی و موازنه چنان تغییر ماهیت داده اند که به آسانی می توان با متغیرهای درست معادلات غلط ساخت. هوشیار باشیم.