ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حکم عاملان«جنایت رگباری»صادر شد
تعداد بازدید : 302
3 بار اعدام برای قاتل فراری !
سید خلیل سجادپور- جوانی که با همدستی برادرش،سرنشینان یک دستگاه پژو پارس را در مشهد به گلوله بسته و 3 نفر را به قتل رسانده بود در حالی با رای قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به 3 بار قصاص نفس محکوم شد که در روند رسیدگی قضایی به پرونده جنایی به مکان نامعلومی گریخت و برادر او نیز به اتهام معاونت در جنایت مسلحانه ،حکم 25 سال زندان را دریافت کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، بیست و چهارم اردیبهشت سال1399 جوانی به نام «حسین-خ»با مرد میان سال به نام «محمد-ب»تماس گرفت که در منزل فردی به نام «علی-ت»مهمان بود اما این مشاجره تلفنی که به خاطر اختلافات قبلی آغاز شده بود آتش زیر خاکستر را شعله ور کرد که به درگیری هولناک مسلحانه در روستای خادم آباد انجامید اما با حضور نیروهای گشت انتظامی ،«حسین-خ»از محل گریخت و بلافاصله ماجرای قرار دعوا را برای برادرش بازگو کرد و همزمان «علی-ت»و پسر 22 ساله اش نیز به درون منزل رفتند اما طولی نکشید که عده کشی آغاز شد و 2 برادر (حسین و حسن-خ) سوار بر یک دستگاه پژو405 در حالی به سوی خیابان های شهرک رضویه حرکت کردند که ناگهان خواهرزاده های«علی-ت»را سوار بر یک دستگاه پژو پارس سفیدرنگ مشاهده کردند که رانندگی آن را «محمد-ب»(مرد50ساله)به عهده داشت.2 برادر بی درنگ به تعقیب پژو پارس پرداختند و زمانی کنار خودروی طرف های مقابل قرارگرفتند که سلاح کلاشینکف و کلت جنگی را بیرون آوردند و سرنشینان پژو پارس را به رگبار گلوله بستند به طوری که آثار حدود20 گلوله بر روی بدنه خودرو باقی ماند.
با وقوع این شلیک های وحشتناک راننده 50 ساله در دم جان سپرد و 2 خواهر زاده «علی-ت» که 34 و 24 ساله بودند به مرکز درمانی انتقال یافتند اما «محمدرضا و حسین-ض»هم بر اثر عوارض ناشی از اصابت گلوله در بیمارستان جان باختند.
درپی این «جنایت رگباری»قاضی علی اکبر احمدی نژاد(قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) تحقیقات گسترده ای را با ورود به دهلیزهای تاریک این ماجرای هولناک آغاز کرد. بررسی های مقدماتی نشان داد که 2 برادر «حسین و حسن-خ»به مکان نامعلومی گریخته اند و «علی-ت»و پسرش نیز به مقر انتظامی منتقل شده اند. با انجام یکسری تحقیقات میدانی زوایایی از ماجرای جنایت مسلحانه لو رفت و بدین ترتیب گروه ورزیده ای از کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی (افسر وقت پرونده)رصدهای اطلاعاتی را برای شناسایی مخفیگاه تبهکاران فراری ادامه دادند و تصاویر بدون پوشش متهمان فراری نیز در صفحه حوادث روزنامه خراسان منتشر شد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است در همین حال ردزنی های کارآگاهان بیانگر آن بود که ضاربان مسلح به سوی کاشمر گریخته اند ،بنابراین گروه عملیاتی کارآگاهان شبانه عازم کاشمر شدند و به سراغ فردی به نام «محمد-م» رفتند که از دوستان «حسن-خ»بود اما وقتی کارآگاهان به کاشمر رسیدند که ضاربان مسلح به همراه دوست کاشمری خود سوار بر یک دستگاه خودروی اجاره ای راهی شهریار شده بودند. در همین حال کارآگاهان با دستورات ویژه قاضی احمدی نژاد و با بهره گیری از فناوری های نوین پلیسی رصدهای اطلاعاتی را در حالی ادامه دادند که سرنخ هایی از اختفای متهمان در یک باغ به دست آمد اما صاحبخانه با مشاهده تصاویر عاملان جنایت در روزنامه خراسان،رفتار خود را تغییر داده وآن ها را مجبور کرده بود تا باغ تالار او را ترک کنند. بالاخره این تعقیب های نامحسوس به یک کلبه جنگلی در روستای توشان از توابع گرگان رسید و پس از مدتی تلاش های شبانه روزی ،عاملان «جنایت رگباری»درون کلبه جنگلی به محاصره کارآگاهان اعزامی از مشهد درآمدند و به طرز غافلگیرانه ای در یک عملیات هماهنگ دستگیر شدند.
بنا بر گزارش روزنامه خراسان،ضاربان مسلح هنگامی به مشهد منتقل شدند که فیلم صحنه وقوع جنایت رگباری در فضای مجازی دست به دست می شد و صحنه دلهره آوری در میان مردم رقم خورده بود. از سوی دیگر با کشف 2 سلاح کلاشینکف و کلت جنگی از متهمان،بازجویی های تخصصی از آنان آغاز شد و «حسین-خ»به قتل 3 سرنشین پژو پارس اعتراف کرد.
با اقاریر صریح متهمان که مدعی بودند جنایت مذکور به دلیل اختلافات قبلی رخ داده است ،صحنه جنایت در حضور قاضی علی اکبر احمدی نژاد (بازپرس پرونده)بازسازی شد وبدین ترتیب با تکمیل تحقیقات این پرونده جنایی با توجه به حساسیت آن ،در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مورد رسیدگی قرارگرفت.اما در اثنای رسیدگی قضایی و طبق قانون ،قرار بازداشت موقت «حسین-خ»(متهم ردیف اول)به وثیقه تبدیل شد و با وجود این هنوز جلسات محاکمه شروع نشده بود که ضارب مسلح به مکان نامعلومی گریخت و دیگر در جلسات محاکمه حضور نداشت. در عین حال رسیدگی دقیق به این پرونده جنایی توسط قاضی محمد شجاع پورفدکی (رئیس دادگاه) و مستشاری قاضی مهدی عرب میستانی(مستشار وقت شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی)برگزار شد و در نهایت قضات باتجربه دادگاه با استناد به اعترافات و اقاریر متهمان در مراحل دادرسی و همچنین گزارش های پزشکی قانونی و نیروهای انتظامی،رای خود را درباره متهمان 3 جنایت هولناک صادر کردند .بنا بر رای صادره از سوی قضات دادگاه،«حسین-خ»به اتهام قتل 3 مرد مسلمان به 3 بار قصاص نفس و برادرش«حسن-خ»به اتهام معاونت در 3 قتل عمدی به تحمل 25 سال زندان محکوم شده اند.همچنین 2برادر مذکور نه تنها باید دیه های سنگینی را نیز به اولیای دم بپردازند، بلکه به دلیل نگهداری سلاح غیرمجازو اخلال در نظم عمومی هم باید چند سال زندان و 74 ضربه شلاق را تحمل کنند.گزارش روزنامه خراسان حاکی است اگرچه 2 متهم دیگر در این پرونده به دلیل آن که از ماجرای قتل اطلاعی نداشته اند، تبرئه شده اند اما رای صادره از سوی شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است که با اعتراض متهمان و وکلای آنان زیر ذره بین قضاوت قرار می گیرد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در امتداد تاریکی
تعداد بازدید : 257
داماد سرکش یا ... !
جوان 38 ساله ای که 4 سال از برگزاری مراسم نامزدی اش می گذرد در حالی که از پدرزنش به اتهام دخالت در امور زندگی خود شکایت داشت،با بیان ماجراهایی از درگیری های خانوادگی ادعا کرد همسرم را دوست دارم ولی پدرزنم او را مجبور می کند تا از من طلاق بگیرد اما وقتی مرد 60 ساله وارد اتاق مددکاری اجتماعی شد، ورق برگشت و این ادعاها به گونه دیگری رقم خورد.
این مرد 60ساله با بیان این که 8 عروس و داماد دیگر هم دارد که زندگی شیرینی را سپری می کنند درباره این ماجرای تلخ به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت:کدام پدر را پیدا می کنید که حاضر شود زندگی دخترش را متلاشی کند اما نمی دانم چرا سرنوشت آخرین جگرگوشه ام این گونه رقم خورد. 4 سال قبل هنگامی که در یکی از روستاهای مشهد زندگی می کردیم «عبدا...»به خواستگاری دخترم آمد.آن ها در یکی از روستاهای اطراف محل سکونت ما زندگی می کردند ولی به خاطر این که شناختی از خانواده اش نداشتیم با ازدواج آن ها مخالفت کردم. در این شرایط اصرار و پافشاری های عبدا... و پدرش به حدی رسید که واسطه های زیادی را فرستادند و من بالاخره به ازدواج آن ها رضایت دادم. آن زمان دخترم خودش را برای آزمون سراسری آماده می کرد و عبدا... هم در زمینه ساخت وساز ساختمان فعالیت داشت . مدت کوتاهی از برگزاری مراسم عقدکنان نگذشته بود که دخترم در دانشگاه فرهنگیان پذیرفته شد و شغل معلمی را در پیش گرفت اما از همان زمان شوهرش اصرار می کرد که باید کارت حقوق دخترم در دست او باشد و بدین ترتیب اختلافات آن ها ریشه گرفت .این در حالی بود که عبدا... شغل ثابتی نداشت و مدام با نامزدش درگیر بود. او حتی نمی توانست مقدمات جشن عروسی را فراهم کند و همواره سعی می کرد با تهدید و زورگویی حرفش را به کرسی بنشاند. در این میان خانواده اش نیز به این ماجراها بی توجهی می کردند و تصمیم درستی برای این دو جوان نمی گرفتند . از سوی دیگر عبدا... هم به رفتارهای طلبکارانه اش ادامه می داد و خودش را بالاتر از دیگران می دانست تا حدی که بعد از گذشت 4سال از دوران نامزدی ،دخترم از این وضعیت خسته شد و تصمیم به طلاق گرفت. در یکی از همین روزها که در خانه نشسته بودیم ناگهان دامادم با قمه ای در دست با لگد به در منزلمان کوبید و فریاد زد می خواهم همسرم را ببرم! ولی دخترم اشک ریزان گفت:من چند روز است حتی با نامزدم تلفنی هم صحبت نکرده ام و نمی خواهم با او زندگی کنم!آن روز عبدا... با عصبانیت از منزل ما رفت ولی مزاحمت هایش همچنان ادامه داشت تا این که بالاخره دخترم تقاضای طلاق کرد ولی عبدا... در روز رسیدگی به پرونده قضایی،با وکیل او درگیر شد و ادعا کرد همسرش را دوست دارد و نمی خواهد او را طلاق بدهد!در همین حال او به دو پسر دیگرم نیز حمله ور شد و بار دیگر کار به توهین و فحاشی و درگیری کشید.پسر بزرگم می گفت:هر بار که چشمان خواهرم را گریان و چهره اش را کبود می بینم قلبم آتش می گیرد اما بازهم ماتابع تصمیم خواهرمان هستیم و نمی خواهیم زندگی اش را نابود کنیم ولی از او حمایت می کنیم. الان هم اگر دخترم قصد ادامه زندگی با عبدا... را داشته باشد من خودم دست او را در دست نامزدش می گذارم و با عشق او را به خانه بخت می فرستم ولی دیگر از رفتارها و توهین های دامادم به تنگ آمده ام چراکه او چند بار به مدرسه محل تدریس دخترم رفته وآبروریزی به راه انداخته است. اکنون نیز ادعا می کند من در زندگی او دخالت می کنم و می خواهم طلاق دخترم را بگیرم اما ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است در پی اظهارات این مرد میان سال ،کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی با بهره گیری از تجربیات ارزنده سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد) بررسی های روان شناختی و ارائه راهکارهای قانونی را برای پیشگیری از طلاق و حل مشکلات خانوادگی آنان آغاز کردند. ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.