- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم اهلبیت علیهمالسلام روز دوشنبه اول آذرماه سال جاری با حضرت آیتا... خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. در ادامه بخشی از گزارش منتشر شده از این دیدار به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ ونشر آثار آیت ا... خامنه ای را می خوانیم. دیداری سرشار از اشک ها و لبخندهای بستگان، فرزندان و همسران و مادران شهدای مدافع حرم.
رهبر معظم انقلاب در این دیدار گفتند: «خیلی خوش آمدید برادران و خواهران خانواده عزیز شهید حرم؛ کسانی که داوطلبانه به این میدان میروند، دو سه خصوصیّت در اینها هست که ممتاز است. یکی این است که اینها غیرت و تعصب دفاع از حریم اهلبیت (علیهمالسلام) را دارند» «دومین خصوصیت بصیرت است. کسانی که این بصیرت را ندارند با خودشان میگویند: اینجا کجا، سوریه و حلب کجا؟ این بر اثر بیبصیرتی است. [حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام] فرمود که فَوَاللَّهِ مَا غُزیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا.» نباید منتظر ماند که دشمن بیاید داخل خانه آدم، بعد آدم به فکر دفاع از او و خانه بیفتد. دشمن را باید در مرزهای خودش سرکوب کرد.
نکته سومی که در اینها وجود دارد، شوق شهادت است. بعد از پایان جنگ تحمیلی، مایی که در جریان کار بودیم، احساس می کردیم که یک جادّه دوبانده وسیعی جلوی رویمان بود که این بسته شد؛ جاده شهادت! مثل یک دری که ببندند. کسانی که آن موقع، جهاد و شهادت در راه خدا را دوست داشتند، دلشان را غم گرفت. این فرزندان شما غالباً کسانی هستند که آن دوره را درک نکردند؛ در اینها هم آن احساس شوق بود که بلند شدند و رفتند. الان هم [جوان ها] به من نامه می نویسند، البته من جواب نمی دهم به این نامهها. مرتب جوان ها از اطراف کشور نامه [می نویسند]، التماس [می کنند]، خیال می کنند که من باید اجازه بدهم یا من باید دخالت بکنم؛ که آقا اجازه بدهید ما برویم سوریه برای جهاد. این شوقِ شهادت است و خیلی مهم است.
شهدا، ستاره واقعی اند
اگر در یک ملّتی، در یک قوم و جمعیتی، قدرت و قوت چشمپوشی از زندگی باشد، این قوم شکستبخور نیست. ماها که گاهی اوقات در مقابل حوادث کم میآوریم، به خاطر این است که دودستی چسبیدهایم به زندگی و زیباییهای زندگی. زندگی یعنی چه؟ زندگی فقط نفس کشیدن خود ما نیست؛ زن و بچه و پدر و مادر ما هم زندگی است.
پول و عنوان و اعتبار ما هم؛ به این چیزها چسبیدهایم. وقتی به این چیزها چسبیدیم، در مقابل حوادثِ سخت، کم میآوریم؛ اما کسانی که این قوت و اراده در آنها هست که از زندگی چشم بپوشند، اینها بلند می شوند می روند به میدان شهادت. بچههایی که شماها دادید، چه همسران، چه فرزندان، چه پدران و مادرانشان، بدانند که واقعاً مایه افتخارند. این فقط شعار نیست؛ واقعیت قضیه این است. [اینها] در هر ملتی که باشند -حالا ممکن است شناخته شده نباشند برای فلان شهر، برای فلان روستا. [ممکن است کسی] مشغول یک شغل معمولی است؛ ستاره نیست، مثل بعضیها که در جوامع بهخاطر هیاهو به توهم ستاره شدن هی دارند کار می کنند؛ اما این ها- ستاره واقعیاند؛ ستاره در چشم ما نیستند؛ ما که چشممان نزدیکبین و کوتهبین است؛ در ملاء اعلی اینها ستارهاند. خداوند انشاءا... درجات آنهایی را که رفتهاند، عالی کند. به پدر و مادر و همسران و فرزندانشان صبر و سکینه بدهد و بنده همیشه دعایم این است که خداوند انشاءا... دلهای شما را مشمول لطف و فضل و نورانیت خودش کند و به دلهای شما آرامش بدهد.»
برای مظلومیت من غصه نخورید، زورشان به ما نمی رسد
در بخش دیگری از این حاشیه نگاری آمده است: نوبت میرسد به همسر شهید؛ آقا از روی برگه میخواند: «خانم منیره فخیمی، همسر گرامی شهید مجید مختاربند؛ حال شما خوبه؟» توفیقی بود حاج آقا که خدمتتون رسیدیم.«توفیق ما بود که خدمت شما رسیدیم.» شما بزرگوارید. ما به فکر مظلومیت شما هستیم. متأسفانه برخی خواص متوجه وظیفهشان نیستند و این شما را زجر میدهد. شما تحت فشار هستید. آقا با خنده جواب میدهد: «حالا خواص را خدا انشاءا... هدایت کند امّا برای مظلومیت من اصلاً غصّه نخورید؛ بنده اصلاً مظلوم نیستم. فشار [هم] که همیشه تحت فشاریم امّا الحمدلله زورشان به ما نمیرسد» جمع میخندند.
بچه دار بشوید و درستان را بخوانید!
در همین شلوغیها، عروس شهید مختاربند از جایش بلند میشود و از آقا میپرسد: من چه کار بکنم؟ وظیفه من چیست؟ دارم درس میخوانم و هنوز بچه ندارم. تا سؤال عروس شهید تمام شد، آقا با لحنی بسیار جدی و سریع جواب دادند:« اوّلاً بچهدار بشوید؛ این یک. اینهایی که اول زندگی هی عقب میاندازند و میگویند حالا زود است، این ناشکری است. این ناشکری باعث میشود که خداوند یک جواب سختی به آدم بدهد». عروس که هنوز ایستاده، میگوید: آخه من دارم درسم را پیش میبرم!«باشه، مشکلی نیست. من کسی را سراغ دارم که با چهار بچه درس می خواند و همه دورههای کارشناسی و ارشد و دکترا را گذرانده. ثانیاً درستان را بخوانید. ثالثاً زندگیتان را هرچقدر می توانید شیرین کنید. خدا انشاءا... شما را حفظتان کند. دیگر شما جوانها بهتر از دوره جوانی ما می فهمید. انقلاب خیلی به [امثال شماها] احتیاج دارد.»
اگر آدم درست وارد فضای مجازی بشود،خوب است
موقع تحویل قرآنها و یادگاریها به این خانواده شهید فرا میرسد. روحا... نزدیک آقا که میآید، انگشتر دست آقا را طلب میکند و محمدعلی نیز به آقا میگوید: ما در این مدت بیکاریمان به دستور شما در فضای مجازی کارهای فرهنگی انجام میدهیم؛ دعا کنید نتیجه خوبی داشته باشد. «خوب است؛ فضای مجازی! منتها در آنجا غرق نشوید. در فضای مجازی اگر آدم درست وارد بشود، خوب است؛ امّا اگر برود غرق بشود، نه؛ خوب نیست. جای خطرناکی است؛ خیلی باید آدم مراقب باشد.»
اگر سن شما بودم از امام می خواستم برام دعا کنه مثل ایشان حرکت کنم
پسر کوچکتر شهید اطهر هم جلو میآید؛ میگویند مداح است و کلاس ششمی؛ از آقا میپرسد: اگر امام خمینی(ره) بود، شما ازش چی میخواستین؟ آقا دست پسر را میگیرد و به دیوار روبهرویش نگاه میکند؛ همگی گوشهایشان را تیز میکنند که آقا چه جوابی میخواهد بدهد. آقا بعد از کمی تأمّل میگوید:« فرق می کنه؛ اگر در سنّ شما بودم یه چیز می خواستم؛ اگر حالا بودم یه چیز دیگه می خواستم». حالا فکر کنین تو سنّ من بودین! «بهترین چیز دعاست؛ ازش می خواستم که برام دعا کنه که بتونم مثل امام خمینی(ره) حرکت کنم. این بهترین چیزه.»
اشک ها و لبخندها
بخشی ازاین گزارش مشروح نیز به گفت و گوهای صمیمانه و متفاوت اعضای خانواده شهدا با رهبر انقلاب اختصاص دارد. در دقایقی که پسران به دیدهبوسی میآیند، سایر بستگان شهید هم هر کدام از یک گوشه مجلس، تقاضای انگشتر یا چفیهای دارند که آقا با تلطّف، به نوبت و به کمک یکی از مسئولان به ایشان تحویل میدهند... وقتی آقا به کودکان انگشتر میدهد، همیشه به مسئولان جلسه تأکید میکند که دقت کنند انگشتر، اندازه دست بچهها باشد؛ اینبار هم با همان دقت پیگیر بودند.
خانوادهی شهیدان مجید و محمود مختاربند، اولین خانوادهای هستند که به آقا معرفی میشوند. مجید در جنگ تحمیلی شهید شده و محمود در سوریه...مادر شروع به صحبت میکند؛ با لهجه شوشتری میگوید که یک شهید در جنگ داده و یک شهید در جنگ اخیر و یک اسیر که هشت سال در اسارت عراق بوده.آقا در حق مادر دعا میکند که:
- «خداوند متعال شما را از اعوان و انصار نزدیک امام زمان (عجّلا...تعالیفرجهالشّریف) قرار بدهد، به حقّ محمّد و آل محمّد».
مادر ادامه میدهد:
- دو تا فرزند دیگر هم دارم که به فدایت حاج آقا!
-«نه؛ آنها را انشاءا... خدا برایتان نگه دارد».
آقا دوباره خطاب به محافظین میگوید: «کار نداشته باش به بچه؛ بذار راحت باشه!» جملهای که هر چند دقیقه یکبار خطاب به محافظین و بستگان کودکان گفته میشود!
فضای جلسه صمیمیتر شده و خواهر شهیدان (مختاربند) نیز از جای خود بلند میشود و میگوید:
- من دو دختر دارم که دوقلو هستند و خیلی دوست داشتند که شما رو ببینند. امسال کنکور دارند و گفتند به آقا بگید برامون دعا کنن.
- «خدا انشاءا... به هر دویشان شوهر خوب برساند و انشاءا... با همدیگر عروس بشوند؛ این بهترین دعاست!»و جمع دوباره میخندند.
- در خلال صحبتهای آقا و خانواده شهید محرمعلی مرادخانی یکدفعه سه پسرِ سه - چهار ساله جلوی آقا میایستند و یکیشان با صدای بلند میگوید:
- اسم من علیـه!
همه صحبتهای رهبر و مادر قطع میشود و آقا با خنده علی را میبوسد. حالا دو کودک دیگر هم خود را معرفی میکنند. محافظی بلند میشود و بچهها را از زمین بلند میکند تا آقا آنها را ببوسد. دیگر بچههای حاضر در اتاق هم که این صحنه را میبینند، از گوشه گوشه مجلس جلو میآیند و آقا را همینجور نگاه میکنند تا نوبتشان شود! دیگر همه مجلس در اختیار این کودکان است که یا فرزند شهدا هستند و یا نوه شهدا و یا خواهرزاده و برادرزادهی شهدا.
حالا نوبت همسر شهید، خانم مریم امجدیان است که کنار مادر شوهرش نشسته است. میتوان بهراحتی آثار گریه و عزاداری را در همسر شهید مشاهده کرد؛ انگار که هنوز به از دست دادن عزیزش خو نگرفته باشد. خطاب به آقا میگوید:
- خیلی برایمان دعا کنید. برای بیقراریهایمان.
- «خدا انشاءا... بر دلهای شما صبر و سکینهی خودش رو نازل کند. بله، راست میگید. من دعایم همین است. همیشه برای آرامش دلهای خانوادهی شهیدان دعا می کنم«.
عموی شهید هم از گوشهی اتاق خود را معرفی میکند؛ مردی که روی صندلی نشسته و ۴۰ساله نشان میدهد؛ محکم سخن میگوید:
- من جانباز ۷۰درصد [جنگ تحمیلی] هستم. قسمت نشد که شهید بشم.
- «خب شما حالا هم که شهیدِ زندهاید؛ اشکال نداره.»
- با اینکه یک جانباز ۷۰درصد نباید کار کنه اما بهصورت افتخاری دارم تو بیمارستان خدمترسانی میکنم. اشکال نداره بیام جلو چفیه بگیرم و روبوسی کنم؟
» -بله، حتماً، بفرمایید«!
و عموی شهید با کمک یکی از محافظان از جا بلند میشود، از میان جمعیت بهسختی عبور میکند و نزدیک که میشود، آقا با خنده میگوید: «دستت هم که شبیه دست منه«!
همین جمله کافی است که عموی جانباز، روی دست آقا بیفتد و بهشدت گریه کند. حالا از گوشه و کنار اتاق، صدای گریهها آرامآرام بلند میشود؛ گویی که جمع فرصتی یافته تا با گریه، به همهی دلتنگیها، عشقها، جداییها و وصالها واکنش نشان دهد.
هر کدام از بستگان شهید امجدیان از آقا، دعایی، چفیهای، یادگاریای میخواهند. دو دختر خردسال چادری هم میآیند جلوی آقا:
- اسم من نیایشه! خواهرزادهی شهید امجدیان
-اسم من هم نرگسه!
- «چه اسمهای قشنگی! نرگس خانم، کلاس چندمی؟»
- سوم
رهبر، نیایش را که کوچکتر است میبوسد. مادر نرگس میگوید که دخترم امسال جشن تکلیف دارد. آقا هم به او یک انگشتر میدهد. آقا به دخترها میگوید:
- «ببینید انگشترها اگر اندازهی دستتان نیست، همین الان کوچکترش را بدهم.» اندازه بود. دخترها با شادمانی برمیگردند سمت مادرهایشان.
شهید اطهر در سن ۳۷سالگی به شهادت رسیده؛ مادر شهید عنوان میکند:
- حمیدرضا خیلی دوست داشت از نزدیک شما رو زیارت کنه ولی نتونست.
- «خدا انشاءا... نصیب ما کنه که از نزدیک شهید شما رو در قیامت زیارت کنیم«.
پس از احوالپرسی با همسر شهید اطهر، نوبت به اهدای قرآنها و یادگاریها میرسد؛ فاطمه، دختر نوجوان شهید جلو میآید و به آقا میگوید:
- میشه یه انگشتر از توی جیبتون بدین؟!
- «از کجا فهمیدین که توی جیبم انگشتر هست؟»
- دیدم از دور که داشتین میدادین به بقیه!
-«این انگشتر هم خدمت شما! دیگه هم تو جیبم انگشتر نیست، تموم شد«!آقا و دختر و جمعیت با هم میخندند.
آقا اسم فرزندان شهید را میآورند؛ پسر جوانی جلو میآید و میگوید حاج آقا ببخشید من تازه از کربلا آمدهام، سرما خوردم و برای همین با شما روبوسی نمیکنم. آقا میپرسد:
- «شما چهکار میکنید؟»
- والّا چندبار میخواستیم بریم اونور دیگه.
- «کجا میخواستی بری؟»
- بالاخره ما رو اصلاً درست کردن برای اینکه بریم این تکفیریها رو بزنیم؛ ولی حاج آقا ما رو برگردوندن.
- «کی شما رو برگردونده؟»
- ایشون ما رو برگردوندن.
» -ایشون از بستگان هستن؟»
- نه، ایشون مسئول اعزام هستن.
مسئول اعزام که در انتهای مجلس نشسته میگوید که ایشان فرزند شهید هستند و حاج قاسم سلیمانی دستور دادهاند که فرزندان شهدا اعزام نشوند.
آقا این را که میشنود، میگوید: «خیلی خب؛ نروید... نروید... شما اینجا باشید برای نظام کار کنین«.
خواهر شهید مهدی علیدوست آلانَقی ، طلبهی جامعةالزهرای قم بود؛ به آقا گفت:
- بستگان و خواهران مدافعین حرم پاکستانی از دوستان من هستند و گفتند که به شما سلام برسونم.
- «در قم هستند؟ سلام من را به ایشان برسانید. آنها هم خیلی خوب کار میکنند. زینبیّون خیلی خوب میجنگند؛ خیلی خوب مجاهدت میکنند. سلام من را به پدرها و مادرها و خانوادههایشان برسانید.«
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیروز خواندیم که رئیس اتحادیه مشاوران املاک گفته بود که نرم افزار دیوار را خراب می کنیم. نرم افزاری که به گفته عقبایی، بلای جان مشاوران املاک شده است. او گفته که با خراب کردن این نرم افزار به 12 هزار نفر هم صنفش در تهران کمک می کند. اما یک سوال. اگر یک نرم افزار می تواند کار 12 هزار نفر را انجام دهد، چه نیازی به مشاوران املاک است؟
برای پاسخ به این سوال لازم است به حافظه تاریخی مان مراجعه کنیم. پدربزرگ های ما زمانی را به خاطر دارند که برای معاملات مسکن نیازی به بنگاه ها نبود.
هرکس در محله خود خانه اجاره می کرد یا می خرید و بازار آنقدر کوچک بود که تصور حضور بنگاه ها خنده دار جلوه می کرد.
اما کم کم بازار مسکن بزرگ شد و شهرنشینی گسترش پیدا کرد.
صاحبخانه های زیادی بودند که به دنبال مستاجر
می گشتند و افراد بی خانه فراوانی در جست و جوی منزل بودند. در این شرایط، یک خدمت ارزشمند شکل گرفت که خریدار (مستاجر) و فروشنده (صاحب خانه) را به هم وصل می کرد. مردم هم حاضر بودند برای این خدمت پول بپردازند. این خدمت را در ادبیات علم اقتصاد با عنوان مدل های جست و جو و تطبیق (search and match) می شناسند.
اما با توسعه رسانه ها و استفاده از فضای مجازی، این خدمت بی ارزش شده است.
دیگر جست و جو کردن کار پر هزینه ای نیست و با نیازمندی های روزنامه یا با راه اندازی یک سایت یا نرم افزار این کار صورت می پذیرد. لذا اگر بنگاه املاک تنها وظیفه جست و جو داشته باشد، باید در دنیا نیز از بین برود. اما وظیفه دوم بنگاه هاست که آن ها را زنده نگه داشته که در ایران، کمتر مورد توجه قرار می گیرد. این وظیفه چانه زنی(bargaining) به نفع خریدار و فروشنده است.
در برخی از کشورهای پیشرفته، یک بنگاه نماینده خریدار (buying agent) و یک بنگاه نماینده فروشنده (listing agents) می شود و نتیجه چانه زنی آن ها به خریدار و فروشنده سود می رساند. علاوه براین، چون بنگاه نماینده از شرایط بازار آگاه است، فرد را به بهترین گزینه رهنمون می سازد.
پس اگر بنگاه های املاک قصد بقا در دوره جدید را دارند، باید به این فضا وارد شوند و به جای خراب کردن نرم افزارهای موبایل، ساختار خود را تعدیل کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فرض کنید همسرتان آنفلوآنزای شدیدی گرفته و مسائل مربوط به فرزندانتان بر دوش شما افتاده، از آماده کردن چاشت صبحگاهیشان و رساندنشان به مدرسه تا کمک به آن ها در انجام تکالیف مدرسه بر عهده شماست. در این وضعیت رئیستان می خواهد شما را به عنوان عضو ارشد سازمان، برای یک ماموریت 10 روزه، به بندر عباس بفرستد. نه می توانید ماموریت را لغو کنید نه می توانید در این اوضاع خانه و اعضای خانواده تان را رها کنید. در نهایت تصمیم می گیرید که با وجود هزینه بالا، پرستاری برای بچه ها استخدام کنید تا هم به حال همسر مریضتان رسیدگی کند و هم امور بچه ها را انجام دهد و به ماموریت بروید و هزینه های اضافی را با پول دریافتی بابت ماموریت پرداخت کنید. هنگامی که از ماموریت بر می گردید، رئیس به شما می گوید که به جای هزینه ماموریت، یک کت چرم اعلا برایتان تهیه کرده و آن را به شما هدیه می دهد. چه حالی به شما دست می دهد؟ احتمالا در هنگام برگشت از سر کار، تصمیم قطعی خود را برای اعلام استعفا می گیرید!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بر اساس ابلاغیه جدید یک مسئول ارشد اجرایی به تعدادی از اعضای کابینه و مدیران مناطق آزاد تجاری- صنعتی، اعلام شده است حسب تصمیمات جدید دولت بر اساس سند چشم انداز ایران 1404، مسئولان مربوطه موظفند ضمن طراحی، حمایت و گسترش الگوهای عقلانی و رفتارهای مطلوب در برگزاری مناسبت های ملی، انقلابی و مذهبی نظیر عاشورا، نسبت به بهره مندی بهینه از آنها در افق ملی، فراملی و برندسازی اقدام کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روز گذشته نخستوزیر ایتالیا پس از آن که طرح پیشنهادی او برای اصلاح ساختار قدرت در همهپرسی رأی نیاورد، از سمت خود کنارهگیری کرد. او با انتشار بیانیهای گفت که مسئولیت شکست در همهپرسی را می پذیرد و اکنون نوبت مخالفان است که با مشکلات دست و پنجه نرم کنند. ماتئو رنتسی، دومین نخستوزیری است که در سال جاری پس از شکست در یک همهپرسی ناگزیر به کناره گیری شده است. ابتدا نخست وزیر انگلیس، دیوید کامرون استعفا کرد و حال نوبت به نخست وزیر ایتالیا رسیده است. برخی تحلیل گران معتقدند همان اندازه که جاه طلبی های کامرون در شکل گیری برگزیت موثر بوده، رنتسی هم مسئول بحران امروز ایتالیا است. او از آن قماش بازیگران سیاسی است که از ریسک کردن ابایی ندارد. رنتسی پس از پیروزی قاطع خود در انتخابات سال ۲۰۱۴ از چنان اطمینان خاطری برخوردار بود که گمان کرد میتواند دست به کار بزرگی همچون اصلاحات دولتی بزند. چنان به خود و موقعیتش اطمینان داشت که همهپرسی اصلاح قانون اساسی را با رای اعتماد به خود و دولت همراه کرد. اما با دیدن نتایج نظرسنجیها که از پیروزی مخالفان حکایت داشتند، رنتسی متوجه خطای خود شد و سعی کرد عقب نشینی کرده و مدعی شود که موضوع اصلا بر سر او نبوده، بلکه بر سر ایتالیا است. اما مردم با رای خود این عقب نشینی را نپذیرفتند. رنتسی و کامرون هر دو در برابر پدیده ای شکست خوردند که می توان آن را ائتلاف شهروندان ناراضی دانست. البته اروپایی ها در مواجهه با این پدیده تنها نیستند. پیروزی دونالد ترامپ نامزد جنجالی حزب جمهوری خواه در آمریکا، نمونه دیگری از این موج فراگیر نارضایتی در غرب است. ائتلافی از نیروهای ضد ساختاری از چپ و راست گرفته تا پوپولیست های افراطی این روزها موجودیت نظام های سیاسی در غرب را با تهدید مواجه کرده اند. حال زنگ خطر در دیگر نقاط اروپا نیز به صدا درآمده است، چرا که این بار نیز ناراضیان موفق به یک پیروزی مهم دیگر شدند. ماری لوپن در فرانسه و ماتئو سالیونی از حزب لیگا نورد ایتالیا (اتحاد شمال) در جناح راست، از شادی در پوست خود نمیگنجند. در سمت چپ نیز بپه گریلو و اپوزیسیون بنیادگرایش ظفرمندانه پیش میآیند. «استیون هاوکینگ» فیزیکدان معروف در روزنامه گاردین در این رابطه می نویسد:"ما در جهانی زندگی میکنیم که شکافها در آن در حال گسترش است نه کم شدن. مردم میبینند که کیفیت زندگیشان و همین طور تواناییشان برای رسیدن به این کیفیت رو به افول است. بنابراین جای تعجب نیست که آنها در جستجوی «پدیده» تازهای هستند: چیزی که برگزیت یا ترامپ تلاش کردند به آنها عرضه کنند." او میگوید هر طور که به نتایج این دو رایگیری نگاه کنیم، شکی در این نیست که آنها «فریاد خشم» مردمی است که فکر میکنند رهبرانشان آنها را رها کردهاند.
اما چرا جنبش ناراضی ها در غرب روز به روز در حال تقویت شدن است. درباره چرایی این اتفاق دلایل زیر را میتوان بیان کرد:
بحران سرمایه داری
جنبشهای اعتراضی که این روزها در اروپا و آمریکا در حال شکل گیری اند، به شدت ضد سرمایه داری و مخالف جدی نهادها و نظام مالی و پولی اتحادیه اروپا هستند. پیامدهای ناشی از نئولیبرالیسم اقتصادی و جهانیسازی، برخلاف وعده های داده شده زندگی مردم به وِیژه طبقه متوسط در غرب را با بحران مواجه ساخته است. تحمیل هزینههای بالای سیاسی-امنیتی برای ایجاد و پیگیری جهانیسازی، نقل و انتقال صنایع و کارخانههای اروپایی و آمریکایی به کشورهایی با نیروی کار ارزان، ایجاد اتحادیههای اقتصادی و محدودسازی قدرت دولت های محلی از طریق قوانین و نهادهای فراملی نظیر قوانین تجارت آزاد و یا مداخلات اتحادیه اروپا، همه و همه باعث شده تا علاوه بر افزایش شکاف طبقاتی، زندگی مردم عادی با مشکل مواجه شود. بی جهت نیست که در انتخابات اخیر آمریکا، ایالت های موجود در کمربند زنگ زده( کمربند زنگ زده اصطلاحا به منطقه ای در ایالات متحده گفته می شود که از شمالی ترین منطقه شمال شرق این کشور آغاز شده و به مناطق مرکزی آن و نزدیک به غرب می رسد. در واقع این کمربند از نیویورک آغاز می شود و به سمت غرب تا پنسیلوانیا، ویرجینیای غربی، اوهایو، ایندیانا و میشیگان ادامه پیدا می کند و در جنوب ویسکا نسین به پایان می رسد.) که همیشه به دموکرات ها رای می دادند در چرخشی آشکار، نامزد ضد ساختار یعنی ترامپ را بر گزیدند.
اولین جرقههای جذابیت این جنبشها را میتوان در اعتراضهای خیابانی اروپا در سال 2011 مشاهده کرد که اندکی بعد از قیام تودههای مردم در خاورمیانه آغاز شد و تا خیابانهای آمریکا تحت لوای جنبش اشغال و نود و نه درصدی ها ادامه یافت. واقعیت این است بحران پولی و مالی اروپا که ناشی از سیاستهای اقتصاد سرمایه داری تروئیکا (کمیسیون اروپایی، بانک مرکزی اروپا و صندوق بین المللی پول) بود، نوعی دلزدگی از سرمایه داری را در اروپا به وجود آورد. علاوه بر این افزایش ریاضتهای اقتصادی و اتخاذ سیاستهای پولی نامناسب از جمله در کشورهای یونان و اسپانیا باعث شد مردم کشورهای جنوب اروپا در مورد توانایی اتحادیه اروپا برای مقابله با بحرانهای مختلف دچار تردید شوند.
بحران مشروعیت
دلیل دوم را میتوان در بحران مشروعیت در غرب جستجو کرد. دریک چشم انداز تاریخی، موضوع "بحران مشروعیت" و یا "کسری دموکراسی" نظام حکمرانی فراملی اروپایی یکی از عوامل اصلی دلزدگی مردم نسبت به ساختار حاکم نئولیبرال در اروپا بوده است. عدم برخورداری شهروندان اروپایی از پیوندهای هویتی تمام عیار با اتحادیه اروپا و نهادهای آن در ایجاد فاصله، شکاف و گسست میان شهروندان و نهادهای اروپایی موثر بوده است. برگزاری انتخابات مستقیم پارلمان اروپا از جمله تدابیری بود که اروپاییها برای غلبه بر سرشت نخبه گرا، فن سالار و دیوان سالار این فرایند اتخاذ نمودند. با این حال عدم استقبال و مشارکت مردم در فرایندها و تصمیم گیریهای اتحادیه باعث شده تا تصمیمات اتخاذ شده برای مردم عادی اروپا با نوعی عدم مشروعیت همراه باشد. همین اتفاق به شیوه دیگر در آمریکا نیز در حال رخ دادن است. وابستگی بیش از حد سیاست مداران به لابی های قدرت باعث شده تا مردم آن گونه که جیمی کارتر عنوان می کند از حکومت یک "الیگارشی محدود" بر ساختار سیاسی دلزده شوند.
بحران اخلاقی
مهمترین عامل در شکل گیری و تقویت جنبش ناراضی ها را میتوان شکست اخلاقی لیبرالیسم دانست. لیبرالیسم در حوزه فرهنگی و اخلاق همواره تلاش می کرد تا با ارزش زدایی از فرهنگ های سنتی نوعی اخلاق جدید را برای جهانیان معرفی کند. برای سال ها ستایش تنوع و کثرت گرایی ارزشی و فرهنگی سکه رایج همه محافل علمی و سیاست گذاری بوده است. اما ارزشهای اخلاقی که لیبرالیسم همیشه از آنها دفاع میکرد حالا با بحران مواجه شده است. به کارگیری استانداردهای دو گانه در مواجهه با تحولات بین المللی، فساد رو به گسترش سیاست و سیاست مداران غربی، نگاه مرکز پیرامون حتی در داخل تمدن غربی و فرسایش ارزش های اخلاقی مسیحی نوعی بیداری معنوی را در غرب رقم زده است. بیداری که این روزها به دلیل فقدان یک جایگزین مناسب در مسیرهایی چون، پوپولیسم، راست افراطی و ملی گرایی سوق داده می شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سعید حجاریان یکی از چهره های اصلی نظریه پرداز جریان اصلاحات با بیان این که «ما همین امروز هم به فکر این هستیم که در دوره بعد انتخابات شوراها و ریاست جمهوری را ببریم»گفت: «فتح سنگر به سنگر یعنی اینکه اصلاحطلبان از طرق قانونی و از راه صندوق رأی ابتدا به شوراها و بعد از آن به ریاست جمهوری برسند.» به گزارش آنا سعید حجاریان در ارزیابی عملکرد سه ساله دولت یازدهم اظهارداشت: دولت روحانی تلاش کرد شرایط را عادی کند؛ چراکه شرایط در دولت قبل خیلی غیرعادی بود بنابراین روحانی بهترین فرد برای ادامه راه است چرا که کسی جز او نمی تواند کار را در شرایط فعلی جمع کند. وی تصریح کرد: نه ما (اصلاح طلبان) و نه آن ها (اصولگرایان) کسی را برای ریاست جمهوری نداریم. این فعال اصلاح طلب همچنین با اشاره به اینکه درباره پروژه مطرح شده از سوی وی تحت عنوان "نوسازی سیاسی" برداشت اشتباهی از گفته وی صورت گرفته است گفت: جامعه مدنی سنگر مستحکمی است و ما به دنبال ایجاد سنگرهای مستحکم از طریق جامعه مدنی هستیم.
در همین حال علی صوفی وزیر دولت اصلاحات در گفتگو با خبرآنلاین تاکید کرد: نیازی به ائتلاف میانهروهای اصلاحطلب و اصولگرا نیست. وی افزود: اشتباهی که در گذشته صورت گرفت عدول از هویت اصلاح طلبی بود، به هر حال تأکید بر این است که این هویت دیگر مخدوش نشود و حفظ شود. صوفی تصریح کرد: ائتلاف سه ضلعی اصلاحات، اعتدال و اصولگرایان میانه رو در دهمین دوره انتخابات مجلس ، برای انتخابات شوراهای شهر و روستا محدود و محصور در جریان اصلاحات می شود و حزب اعتدال و توسعه نیز همچون سایر احزاب اصلاح طلب یک کرسی در شورای عالی سیاست گذاری خواهد داشت.
این فعال اصلاح طلب تأکید کرد: دیگر چنین برداشتی وجود ندارد که حزب اعتدال و توسعه در کنار شورای عالی سیاست گذاری قرار بگیرد و بخواهد وزنش مساوی با وزن شورای عالی سیاست گذاری باشد. وی افزود: بعید می دانم کمیته تعامل شورای عالی سیاست گذاری اصلاحات در ارتباط با انتخابات شوراها بخواهد با اصولگراها تماس داشته باشد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهوری افغانستان درجریان دیدار وزیر امور خارجه کشورمان با وی در حاشیه اجلاس قلب آسیا در امریتسار هند عنوان کرده است که خبرهای خوشحال کننده ای در مورد آب دریاچه هامون دارد. ایرنا درگزارش خود افزوده است: شنیده های ما حاکی است که در ملاقات محمد جواد ظریف با اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان در حاشیه اجلاس قلب آسیا، آقای اشرف غنی خبرهای خوشحال کننده ای در مورد آب دریاچه هامون داده و اظهار امیدواری کرده است که به زودی عملی شود.
رودخانه هیرمند از رودهای مشترک ایران وافغانستان است که آب دریاچه هامون را تامین می کند، اما درسال های اخیر به سبب احداث سدهایی ازجمله سد کجکی دراستان هلمند افغانستان روی این رودخانه و بی ثباتی در این کشور در داخل ایران خشک شده و دریاچه هامون نیز که با این آب سیراب می شد، اغلب ماه های سال خشک است. استان سیستان و بلوچستان نیز که از آب رودخانه هیرمند و دریاچه هامون سیراب می شد، از حدود 11 سال پیش تاکنون به دلیل قطع رودخانه هیرمند و خشک شدن بستر دریاچه هامون با بحران خشکسالی روبرو شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
معاون کل وزارت بهداشت با بیان اینکه به طور متوسط هر ۳۱ دقیقه یک ایرانی بر اثر حوادث ترافیکی از بین میرود و تلفات حوادث ترافیکی در دراز مدت حدود ۵ درصد از درآمد ناخالص ملی را از بین میبرد، گفت: هر یک کیلومتر کاهش سرعت برابر با ۵ درصد کاهش تصادفات است.ایرج حریرچی در تشریح وضعیت حوادث در ایران و جهان اظهار داشت: طبق آمار جهانی مرگ ناشی از حوادث بیش از دو برابر مرگ ناشی از سه بیماری عفونی ایدز، سل و مالاریا در جهان است.وی گفت: سوانح و حوادث نهمین علت فوت در سال 2012 در دنیاست و علیرغم این که کشورهای توسعه یافته در صدد کاهش مرگ و میر ناشی از حوادث هستند، پیش بینی میشود مرگ ناشی از حوادث همچنان افزایش یابد و به هفتمین عامل مرگ و میر در جهان تبدیل شود.بنابر خبر تسنیم، حریرچی گفت: برخلاف این که مرگ و میر ناشی از خودکشی در زنان بیشتر از مردان است در مورد حوادث برعکس است و مردان بیشتر از زنان به دلیل حوادث فوت میکنند.وی با بیان این که در ایران سالانه حدود 33 هزار و 500 نفر به دلیل حوادث مختلف جان خود را از دست میدهند، گفت: در حال حاضر از نظر مرگ به دلیل حوادث ترافیکی هشتمین رتبه جهان را به نسبت جمعیت دارا هستیم. حریرچی گفت: مرگ ناشی از حوادث ترافیکی در سال 94 نسبت به سال 93 از 16 هزار و 872 نفر به 16 هزار و 584 نفر کاهش یافته است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.