همایش «۱۷۰ سال کتابخوانی با هزار و یک شب» مطرح شد
تعداد بازدید : 61
«هزار و یک شب» ایرانی است
همایش «۱۷۰ سال کتابخوانی با هزار و یک شب» صبح چهارشنبه ۱۲ اسفند با حضور جمعی از پژوهشگران حوزه ادبیات کلاسیک ایران و به همت موسسه خانه کتاب در سرای کتاب این موسسه در تهران برگزار شد. به گزارش مهر، محمد جعفری قنواتی پژوهشگر در حوزه فرهنگ مردم در ابتدای سخنانش با اشاره به پژوهشهای مختلفی که پیرامون هزار و یک شب تاکنون انجام شده است، گفت: درباره منشأ این اثر دیدگاههای متناقضی ارائه میشود ولی همین دیدگاهها بر بستر یک واقعیت شکل گرفتهاند؛ واقعیت هزار و یک شب، درواقع ساختار آن است.ما در ادبیات داستانی عرب و تا سده سوم، ساختار داستان در داستان و یا تو در تو را سراغ نداریم در حالی که در ادبیات ایرانی و هندی، این ساختار سابقه داشته است. درواقع تا قرون پنجم و ششم، شیوه داستانپردازی در ایران الگو گرفته از همین ساختار بوده است. حتی ایرانیها با اصطلاح علمی ساختار «داستان در داستان» آشنا بودهاند.
این پژوهشگر با ذکر نمونههایی در تایید مدعای خود گفت: یکی دیگر از مؤلفههایی که باعث مناقشه درباره منشأ هزار و یک شب شده است، اشارههای دقیق و خدشهناپذیری است که مسعودی نسبت به ابن ندیم درباره این اثر بیان کرده است. وجود انبوه داستانهای عربی در هزار و یک شب موجب شده که برخی این اثر را کاملاً عربی بدانند. ما با توجه به این داستانهای انبوه و نیز اینکه ساختار هزار و یک شب یک ساختار ادبی ایرانی است، نتیجه میگیریم که هزار و یک شب اثری ایرانی است. جعفری قنواتی همچنین گفت: یکی از مجموعه داستانهایی که به صورت یکجا از اثری دیگر وارد هزار و یک شب شده است، حکایتهای خانواده برمکی برگرفته از کتاب «اخبار برامکه» است که تألیف آن به قبل از سده پنجم برمیگردد. وی در توضیح علت تأخیر در انتشار متن فارسی هزار و یک شب، ضمن تایید وجود کتابهایی مشابه این اثر در آن دوره از تاریخ ایران همانند «جامعالحکایات» در عین حال گفت: مسئله دیگر و به نظر من اصلیترین دلیل در بیان علت تأخیر در انتشار متن فارسی هزار و یک شب، عربیدانی اهل کتاب در ایران بوده است؛ کما اینکه شما تا قبل از مشروطه هیچ کتابی را نمیتوانید پیدا کنید که از عربی به فارسی ترجمه شده باشد چرا که فرض اصلی اهل کتاب در ایران این بوده که مخاطبان آثارشان همگی زبان عربی را بلد هستند.
در ادامه این مراسم پروفسور اُلریش مارزُلف، پژوهشگر اتریشی در حوزه ادبیات کلاسیک و فرهنگ عامه ایرانی و عضو آکادمی علوم گوتینگن در سخنانی در این همایش با اشاره به دو مسئله ای که موجب شده محققان ایرانی کمتر به اثر معروف هزار و یک شب بپردازند، گفت: نکته اول، تاریخ است؛ ما در تاریخ چندین مستند در اختیار داریم که نشان میدهد ترجمه هزار و یک شب از پهلوی به عربی صورت گرفته است. ما در زبان فارسی کتابی داشته ایم با نام «هزار افسان» یا (هزار افسانه) که البته در اینجا مراد از کلمه «افسان»، «خرافه» بوده است.
وی افزود: ما از طریق مسعودی و ابن ندیم متوجه میشویم که ترجمه هزار و یک شب با عنوان «الف لیله» وجود داشته است. در اواسط قرن سوم هجری (نهم میلادی) کتابی از عبدا... ابن عبدالعزیز کاتب با نام «الکُتاب وصفه الدوات و القلم و تفسیرهما» داریم که موضوع آن مربوط به کارهای منشیها ست. در جایی از این کتاب هم گفته میشود که عبدا... ابن مقفع چند کتاب را ترجمه کرده که یکی از آنها هزار و یک شب است.
این پژوهشگر اتریشی حوزه ادبیات کلاسیک و فرهنگ عامه ایرانی همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا در ایران ترجمه هزار و یک شب با تاخیر بسیار زیاد نسبت به نسخه عربی آن انجام شده است، توضیح داد: ما میدانیم که نسخه عربی هزار و یک شب از قرون پنجم و ششم هجری موجود بوده است و حتی اولین ترجمه ای که به غیر از زبان عربی از این اثر صورت میگیرد، ترکی است، اما چرا در ایران، در قرن دهم هجری این اثر ترجمه میشود؟ علت این مسئله این است که شاید نیازی به این اثر احساس نمیشده و این نیاز به شکل واقعی وجود نداشته است. وی در عین حال گفت: البته ما بعد از انتشار ترجمه فارسی هزار و یک شب، تازه متوجه میشویم که این افسانهها چقدر جالب است! نکته دیگر اینکه کتابهای دیگری هم وجود داشتند که تقریبا همان نیازهایی را که هزار و یک شب پاسخ میدهد، برآورده میکنند. اثری مانند «جامع الحکایات»، یک نمونه است. قدیمی ترین نسخه آن در قرن ۱۶ میلادی منتشر شد، اما ترجمه این اثر به زبان عثمانی- ترکی در قرن ۱۴ میلادی منتشر شده است و این نشان میدهد که نسخه اصلی جامع الحکایات زودتر از نسخه ترکی آن منتشر شده است و در همین حال مضمون قصههای جامع الحکایات تا حدی مشابه قصههای هزار و یک شب است.