پدران خاطرهانگیز سینما
نویسنده : احمد صبریان sabrian@khorasannews.com
در فرهنگ ایرانی- اسلامی «پدر» مقام والایی دارد که با مهر و عطوفت بی پایان در حفظ خانواده و شکوفایی فرزندان می کوشد در سینمای ایران نیز«پدر» جایگاهی ارزشمند داردوبازیگران بسیاری در فیلم های مختلف صحنه های تاثیرگذار، ماندگار و ناب از پدر خلق کرده وکوشیده اند تصویری حقیقی از این تأثیرگذارترین عنصر انسانی که در زندگی اکثر افراد جامعه نقشی بی همتا دارد به تماشا بگذارند.
در آستانه ولادت حضرت علی (ع) و روز «پدر» نگاهی به برخی نقش آفرینی های به یاد ماندنی وخاطره انگیز از «پدران» در سینما که در اذهان و خاطراتمان ماندگار شده اند، داشتیم البته این فهرست نافی حضور درخشان و زحمات سایر بازیگرانی نیست که طی سال ها سعی در رشد و اعتلای مقام پدر داشته اند. اگرچه بازیگرانی نیز در قاب شیشه ای تلویزیون این نقش را جاودانه کرده اند. همچون محمد علی کشاورز در سریال «پدرسالار» که بی شک یکی از ماندگارترین پدران تاریخ هنر ایران است و به دلیل احساس نوستالژیکی که برای مخاطب از یک پدر واقعی به همراه دارد در خاطر همگان حک شده است یا پرویزپرستویی (زیرتیغ و آشپزباشی)، علی نصیریان (میوه ممنوعه) خسرو شکیبایی (خانه سبز)، داریوش ارجمند (ستایش)، حسن پورشیرازی (نرگس) و... البته در این میان نمی توان برخی بازیگران سینما که در فیلم های متعدد نقش پدران را ایفا کرده اند از یاد برد. بازیگرانی مانند پیمان معادی (جدایی نادر از سیمین)، فرهاد اصلانی (من مادر هستم)، زنده یادمهدی فتحی (در آرزوی ازدواج) و...
گریه پنهانی در بستر
رضا ناجی با فیلم «آواز گنجشک ها» اثر مجید مجیدی نقش پدر را ماندگار بازی کرده است. وی در این فیلم مردی تهیدست و از طبقه فرودست جامعه است که گرچه با مشکلات مالی و معیشتی عدیده ای روبه روست اما از جان و دل برای فرزندان خود کار می کند تا آن ها سربلند شوند. پدری عزتمند و ساده دل که با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارد. پدر فیلم «آواز گنجشک ها» پدری دغدغه مند و زحمتکش است که می کوشد نان آور و سنگ صبور خانواده باشد. گریه پنهانی او در بستر بیماری وقتی متوجه می شود پسر نوجوانش برای بهبود وضع مالی شان کار می کند و دور از چشم پدر، دستمزدش را به مادر می دهد، به زیبایی رنج پدرانه را به تصویر می کشد یاسکانسی که خرت و پرت های جمع شده در گوشه حیاط به روی او آوار می شود از ماندگار ترین بازی های وی است. در«بچه های آسمان» مجید مجیدی، الگوی اصلی طراحی پدر در آن همان کلیشه آشنا و همیشگی گرداننده چرخ اقتصاد خانواده با همه وجوه مثبت چون عزت نفس، ساده دلی و.. . است. پدری که به واسطه همین تعاریف رنگ و بویی طنازانه و دوست داشتنی پیدا کرده پدری که به نظر می آید در حفظ نگاه متعادل نسبت به نیاز های خود و فرزندش دچار مشکل شده است.
در هم شکستن پدری غیرتمند
بی گمان بازی درخشان مهدی هاشمی در فیلم «آقا یوسف» علی رفیعی بی نظیر است و تصویری متفاوت از یک پدر دغدغه مند ایرانی را خلق می کند.پدری میانسال که با دخترش(هانیه توسلی) به تنهایی زندگی می کند و تمامی هستی و خوشی های زندگی اش را در وجود فرزندش می بیند .آقا یوسف پدری بازنشسته است که پنهان از چشم دختر درخانه مردم کار می کند و روزگار می گذراند. وی به طور اتفاقی شاهد رابطه دختر با یکی از مشتریانش می شودو ناگهان درخود می شکند و مجنون و دیوانه وار سر به کوی و خیابان می گذارد. «غیرت» به عنوان مهم ترین مولفه پدران ایرانی در نقش یوسف فیلم پدیدار و به یکی از به یادماندنی ترین پدران تاریخ سینمای ایران بدل می شود.
دلخستگی و شکایت از خدا
بازی بی نظیر در فیلم های «به نام پدر» ابراهیم حاتمی کیا و «مهمان داریم» محمدمهدی عسگر پور جزو به یادماندنی ترین نقش های پرویز پرستویی است . در«به نام پدر» پدر بسیجی است که مین های باقیمانده از دوران جنگ باعث مجروح شدن دختر جوانش شده است. در این فیلم ناصر (پرستویی) با وجود آن که تحت تعقیب است، در جریان اتفاقی قرار می گیرد که برای دخترش رخ داده و برای نجات جان او تلاش می کند. سکانس شکواییه او از خدا بر سر تپه ای که خود زمان جنگ مین کاشته است. پای خود را در گودالی می گذارد که دخترش در آنجا مجروح شده و از خدا می خواهد پای او را به جای پای دخترش بگیرد و پرسش بی جواب دخترش را این بار از جانب خود به خدا می گوید یکی از سکانس های بی نظیر تاریخ سینمای ایران است که مفهوم پدر را به خوبی به تصویر می کشد و تصویر این قهرمان در میان پدران سینمای ایران با دغدغه های خاص، برجسته می شود.
پدری منتظر و عاشق پیشه
بازی درخشان علی نصیریان در فیلم «بوی پیراهن یوسف» حاتمی کیا جزو به یادماندنی ترین نقش آفرینی هایش است.
وی دراین فیلم جولان یک پدر عاشق پیشه (دایی غفور) را در نبود پسر مفقودالاثرش به نمایش می گذارد. پدری عاشق پیشه که همچون مجنون سر در پی لیلایش دارد و می خواهد همه شهر را برای ورود «یوسف» اش چراغان کند با این که همه بر این باورند که پسرش دیگر باز نمی گردد اما وی همچنان عاشقانه منتظر بازگشت اوست. آن جا که وجدانش از حقیقت ماجرا مطلع می شود که دیگر امیدی به بازگشت وی نیست در سکانسی درخشان و تاثیر گذار، سپیده دم بر سر مزار«یوسف» اش به گلایه و شکوه با او می پردازد.
حسرت دیدار و حدیث گذشت
بی گمان بازی در 4 فیلم «خواهران غریب» کیومرث پوراحمد، «کیمیا» احمدرضا درویش، «دست های خالی» ابوالقاسم طالبی و «دلشکسته» علی رویین تن جزو به یادماندنی ترین آثار زنده یاد خسرو شکیبایی در نقش پدر است.
در«خواهران غریب»پدری است که مسئولیت سرپرستی یکی از دختران دوقلویش را پس از جدایی از همسرش بر عهده دارد و نسبت به وی احساس مسئولیت زیادی می کند. در«کیمیا»پدری است که به خاطر ندیدن دخترش در روز های جنگ در خرمشهر حسرت بسیاری در دل دارد.
در«کیمیا»به زیبایی حسرت درونی اش را به خاطرندیدن دخترش که سال ها از او دور بوده به تصویرمی کشد و پس از دیدن دخترش«کیمیا»از وی می گذرد و او را به شکوه (بیتا فرهی) می سپارد. گرچه این اندوه هرگز وی را ر ها نمی کند و فریادگر تنهایی های پدر است. در«دست های خالی» نیز با رنج این که خود را سربار خانواده می داند، درصدد یافتن راهی برای نجات جان دخترش از اعدام است.
شکیبایی در این فیلم با راه رفتن عاجزانه در نقش پدری که همه چیزش را از دست داده، مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد.
تنهایی دوران پیری
در «روسری آبی» رخشان بنی اعتماد عزت ا... انتظامی (رسول رحمانی) پدری است که همه فرزندان خود را به خانه بخت فرستاده و در تنهایی دوران پیری گرفتارعشق دختری روستایی (نوبر کردانی با بازی فاطمه معتمد آریا) می شود. البته موقعیت اقتصادی این دختر و تنهایی و بی پشتوانگی اش کمک می کند در این رابطه عاشقانه بیش از هر چیز وجه پدرانه و تکیه گاه بودن داشته باشد و بیش از عاشق بودن برای معشوقه اش پدر و تکیه گاه محسوب می شود. در این فیلم انتظامی تصویری دلنشین از یک پدر را ارائه وبازی زیبایی از خود به نمایش می گذارد و تصویرگر تنهایی های درونی و بیرونی پدری می شود که با وجود تمکن مالی، به سبب همین تنهایی و درک نشدن از سوی فرزندان رضایتی از زندگی اش نداشته باشد.
نگاهی نو و رابطه ای گرم
شهاب حسینی در «حوض نقاشی» در قامت پدری ظاهر می شود که اختلال مغزی دارد و می خواهد هم از پس مشکلاتی چون بیکاری، فقر و تورم برآید و هم خود را به اندازه آرزو های پسرش بالا بکشد و تربیتش کند.
با وجود این که دچار اختلال است اما رابطه ای گرم، صمیمی و درخور توجه با پسرش دارد و حرف هایی که با سهیل می زند در مواردی عمیق تر از حرف هایی است که یک پدر سالم با فرزند خود می زند. حسینی در این فیلم، دریچه ای جدید از شمایل یک پدر را در سینمای ایران به تصویر می کشد.
شمایلی از یک پدر بزرگوار
«حسین محجوب» در فیلم «رنگ خدا» نقشی جاودانه در هیبت یک پدر فداکار را ایفا کرده است.
موقعیت هایی که از یک سو به خاطر داشتن پسری نابینا با آن دست به گریبان است و از دیگر سو داشتن مادر پیری که مشکلات خاص خود را دارد.
در نهایت مجبور می شود به خاطر پسرش از خود و نیاز هایش چشم پوشد و برای حفظ منافع پسرش همسر جدیدی اختیارنمی کند، مردی تمام عیار و پدری بزرگوار که بر هوا و هوس خود غلبه کرده و از آوردن همسری جدید به این بهانه که ممکن است مشکلاتی برای پسر نابینایش به وجود بیاید، ابا می کند و بدین ترتیب وجهه ای دیگر از مولفه های پدر با بیانی تکنیکی و احساسی متاثر کننده به نمایش میگذارد.