آموزه هایی از نهج البلاغه
تعداد بازدید : 43
اصول رفتار سیاسی در کلام امیرمؤمنان(ع)(بخش شانزدهم)
پیشبینی منطقی، تکلیف است
اشاره: نوشتاری که در پی می آید، متن گفتاری از سلسله گفتارهای حجت الاسلام محمدجواد نظافت، از استادان حوزه علمیه مشهد است که در آن ، به تبیین آموزه هایی از نهج البلاغه و معارف علوی پرداخته است. خوانندگان محترم میتوانند این مباحث را هر هفته، در این ستون پیگیری و مطالعه کنند.
در قسمتهای پیشین، مطالبی را درباره نحوه برخورد امیرالمؤمنین(ع) با دشمنانشان، ارائه کردیم. امام(ع) در خطبه سوم نهجالبلاغه که به خطبه «شقشقیه» مشهور است، دشمنانشان را معرفی میکنند: قاسطین، ناکثین و مارقین. مبنای فعالیت این سه گروه، دشمنی با امامعلی(ع) و حکومت ایشان است؛ با این حال، امیرالمؤمنین(ع)، در برخورد با هر کدام از این دشمنان، شیوهای متفاوت در پیش میگیرند. دلیل اتخاذ شیوههای متفاوت را، افزون بر شرایط مختلف، باید در جمعبندیهای متفاوت آن حضرت درباره هر کدام از این گروهها جستوجو کرد.
انسان مکلف است تمام تلاش خود را برای بهترین حدس ممکن در راستای حصول نتیجه یک عمل، به کار ببندد؛ وقتی به چنین حدسی رسید، نسبت به آن مسئولیت دارد و مکلف میشود مسیری را که برگزیدهاست، طی کند. بنابراین، شما وظیفه دارید، اولاً، نتیجه را تا حد ممکن درست حدس بزنید و ثانیاً، مکلفید پس از رسیدن به این حدس، به آن جامه عمل بپوشانید و تمام تلاشتان را برای اجرای دقیق آن به کار ببندید.
اصولاً، تأکید بر مشورت در آموزههای اسلامی برای همین است. قرآن میفرماید:«وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلین؛ و در کار[ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی، بر خدا توکل کن؛ زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست میدارد.»(آلعمران-159) مشورت برای چیست؟ برای این است که دیگران با ما همفکری کنند و بگویند فرجام کار چه میشود. قرآن میگوید وقتی مشورت کردی و به بهترین پیشبینی ممکن رسیدی، آن وقت به خدا توکل کن و کار را انجام بده.
در این صورت، هر حالتی که به وجود بیاید، خواه شکست یا پیروزی، تو مأجور هستی.
ممکن است در میانه راه، معادلات تغییر کند و چیزی که پیش بینی میکردید، محقق نشود؛ اما در این حالت، شما مسئولیت خود را به خوبی و درستی انجام دادهاید. امیرالمؤمنین(ع) بهترین روش ممکن برای برخورد با دشمنان را برگزیدند. شیوه اتخاذ تصمیم آن حضرت، کاملاً مبتنی بر عقلانیت، مشورت و بررسی شرایط موجود بود، اما در ادامه، اوضاع به شکلی رقم خورد که آرمانهای مد نظر امام(ع) محقق نشد.
وقتی نهجالبلاغه را بررسی میکنیم، به صفحاتی برمیخوریم که دل را میسوزاند و اشک را جاری میکند. رنجنامههای امامعلی(ع)، افزون بر غربت و تنهایی آن حضرت، بیانگر تغییر شرایطی است که اجرای برنامه اولیه را با اشکال عمده روبهرو کردهاست. در خطبه 34 میخوانیم:«أُفٍّ لَکُمْ لَقَدْ سَئِمْتُ عِتَابَکُمْ أَ رَضِیتُمْ بالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ عِوَضاً وَ بالذُّلِّ مِنَ الْعِزِّ خَلَفاً إِذَا دَعَوْتُکُمْ إِلَی جِهَاد عَدُوِّکُمْ دَارَتْ أَعْیُنُکُمْ کَأَنَّکُمْ مِنَ الْمَوْتِ فِی غَمْرَةٍ وَ مِنَ الذُّهُولِ فِی سَکْرَةٍ یُرْتَجُ عَلَیْکُمْ حَوَارِی فَتَعْمَهُونَ وَ کَأَنَّ قُلُوبَکُمْ مَأْلُوسَةٌ فَأَنْتُمْ لَا تَعْقِلُونَ مَا أَنْتُمْ لِی بثِقَةٍ سَجِیسَ اللَّیَالِی وَ مَا أَنْتُمْ برُکْنٍ یُمَالُ بکُمْ؛ نفرین بر شما! که از سرزنش کردنتان به ستوه آمدم.
آیا به زندگانی این جهان، به جای زندگانی جاودان خرسندید و خواری را بهتر از سالاری میپسندید؟ هرگاه شما را به جهاد با دشمنان فرا میخوانم، چشمانتان در کاسه میگردد، گویی به گرداب مرگ فرو افتادهاید یا در فراموشی و مستی به سر میبرید.
در پاسخ سخنانم در میمانید، حیران و سرگردانید؛ گویی دیو در دلتان جای گرفته است و دیوانهاید؛ نمیدانید و از خرد بیگانهاید. من دیگر هیچ اطمینانی به شما ندارم و شما را پشتوانه خود نمیانگارم و در شمار یار و مددکار نمیپندارم.» امام علی(ع) واقعیت تلخ تغییر شرایط را به خوبی میبینند و به همین دلیل، دیگر به کوفیان اطمینانی ندارند.