گفت وگو با دکتر کافی رئیس دانشگاه فردوسی درباره پدیده « پایان نامه فروشی»
تعداد بازدید : 140
علم در مسلخ یک مثلث برمودا
برخی دانشجویان اشتباهی آمده اند و گیر افتاده اند
حبیب نیکجو - یکی از دوستان تماس می گیرد و از تایپ و تکثیری می گوید که در یک سال 450 پایان نامه ارشد و دکترا را قبول کرده است. این موضوع آنقدر جالب است که نمی توانم بی تفاوت از آن عبور کنم. آدرس را می پرسم و در اولین فرصت به این واحد صنفی محترم می روم.مغازه آنقدر کوچک است که ورود هر مشتری جدید، تو را وادار می کند که جابه جا شوی. از فروشنده به آرامی می پرسم:«پایان نامه در زمینه اقتصاد داری؟» او با صدای بلند، جواب می دهد:«موضوعت مشخص شده؟» از سوال مرد میانسال و صدای بلندش، تعجب می کنم و می پرسم:«چقدر زمان می برد؟» با آرامش خاصی می گوید: اگر عجله نداری، دو ماه طول می کشد. برای اینکه مرا جذب کند، با افتخار خاصی می گوید:«پایان نامه های ما را دانشجویان دکترای دانشگاه .... می نویسند» وقتی که پای قیمت به میان می آید، از فهرستی سخن می گوید که 2 تا 4 میلیون تومان برای خریدار آب می خورد. خداحافظی می کنم و بیرون می آیم و به سوالات بی پایانی فکر می کنم که دست از سر من بر نمی دارد.چند سالی می شود که موضوع پایان نامه نویسی، مقاله نویسی و به صورت کلی خرید و فروش علم در کشور باب شده است. این مسئله به قدری حاد شده است که بازارهای کاملی برای آن شکل گرفته است و خریداران و فروشندگان به خوبی یکدیگر را پیدا می کنند.
انگار نه انگار که این کار نه اخلاقی است و نه قانونی. حتی کار به جایی رسیده است که بعضی اوقات در داخل دانشگاه ها نیز به تبلیغ پایان نامه نویسی می پردازند. حتی مواردی مشاهده شده است که در داخل کتابخانه دانشکده ها، تقاضای نوشتن پایان نامه یا مقاله مطرح گردیده است. این اتفاق از سه جهت قابل طرح است: اول دانشجویانی هستند که حاضرند پول بدهند و مقاله و پایان نامه شان را فرد دیگری انجام دهد . دوم دانشجویان دکترا و ارشدی هستند که برای امرار معاش کاری بهتر از پایان نامه نویسی نمی یابند و سوم اساتیدی هستند که با علم به این موضوعات، اجازه دفاع پایان نامه ها را صادر می کنند. این اتفاق سبب شده است که بدنه علمی کشور از داخل به شدت ضربه بخورد .
برای بررسی این موضوع و معضل نظام آموزشی با دکتر محمد کافی، رئیس دانشگاه فردوسی گفت وگویی داشتیم. اگرچه دراین گفت وگو به ریشه معضل پایان نامه فروشی پرداختیم اما صبر و صراحت دکتر کافی در پاسخ گویی به سوالات سبب شد تا وارد برخی از مسائل این دانشگاه شویم. مسائلی که در بسیاری از دانشگاه های کشور وجود دارد. دکتر کافی در این گفت وگو به کمیت زدگی ، دانشجوی اشتباهی و استاد وظیفه نشناس به عنوان عوامل اصلی بروز پدیده علم فروشی اشاره می کند که همچون یک مثلث برمودا کیفیت علمی کشور را به مسلخ برده است.
اجازه بدهید سوالات خودم را با یک تجربه شخصی شروع کنم. هنوز چند ماه از حضور من در دوره دکترا نگذشته بود که چند نفر با پیشنهاد نوشتن پایان نامه پیش من آمدند و با ارائه مبالغ وسوسه کننده ای از من خواستند که برای آن ها پایان نامه بنویسم. اگرچه پاسخ من منفی بود، اما ارقام آنقدر بزرگ بود که خیلی از افراد نتوانند «نه» بگویند. به نظر شما چرا این اتفاق رخ می دهد؟
اجازه بدهید به بحث به صورت ریشه ای بپردازیم. باید اینگونه شروع کنم که یک سیستم، زمانی بازدهی مناسب دارد که تمام اجزا در جایگاه خود قرار بگیرند و کارکرد مناسبی داشته باشند. حال این سیستم می تواند دانشگاه ، خودرو یا هر چیز دیگری باشد. سیستم علمی ما دچار یک کمیت زدگی شده است و این موضوع به علاقه تاریخی ملت ما به تحصیل علم بر می گردد. این زمینه در جامعه سبب شده است که خانواده ها از همه اولویت هایشان عبور کنند اما از اولویت تحصیل فرزندان نمی گذرند. نمونه عینی این موضوع را در دانشگاه داریم. نگهبانی که ماهانه 1میلیون تومان حقوق می گیرد ، برای خود تعهد بیش از 2.5 میلیون تومان در ترم برای تحصیل فرزندانش ایجاد کرده است. لذا چنین ظرفیتی در جامعه وجود داشته است.
از طرف دیگر، نگاه کردن به دانشگاه به عنوان یک مرکز درآمد و صنعت، سبب شده است ظرفیت های کمی فراوانی ایجاد شود. در این فضا، برخی از نمایندگان و مسئولان نیز از ایجاد دانشگاه در شهرهای کوچک به عنوان ابزار سیاسی بهره گرفتند و همه این موارد سبب شد تا یک کمیت گرایی افسارگریخته در جامعه شکل بگیرد. این اصلا با طبیعت علم و پژوهش سازگار نیست. آدم هایی آمدند که فقط دنبال مدرک هستند و راه را هم اشتباه آمدند و نباید به دانشگاه می آمدند. این ها اشتباهی آمدند و در حال حاضر گرفتار شده اند و مجبور هستند که این پیشنهاد را به شما بدهند.
به صورت تصادفی با یک تایپ و تکثیری آشنا شدیم که بیش از 450 پایان نامه در یک سال دریافت کرده است. البته بحث دانشگاه فردوسی نیست و به صورت کلی این مسئله وجود دارد.
من اصلا نمی توانم این موضوع را درک کنم. فقط تاسف می خورم به حال دانشجویان و اساتید و دانشگاه ها و تایپ و تکثیری ها. این مظهر آشکار تقلب است.
یک بازیگر مهم این سیستم دانشگاه ها هستند که می توانند این مسئله را حل کنند. سوال من این است که نهادی به عنوان دانشگاه چگونه می تواند، این مشکل را حل کند؟
استادان دانشگاه در این زمینه نقش دارند. اگر استادان وظیفه خود را به خوبی ایفا کنند، دانشجویان نمی توانند پایان نامه خود را به دیگران بدهند. اگر استاد مرتب از دانشجو گزارش بخواهد و مرتب کنترل کند،این اتفاق رخ نمی دهد اما استادان متاسفانه زمان کافی را برای پایان نامه های کارشناسی نمی گذارند. دلیلی هم که برای این موضوع مطرح می کنند، این است که می گویند آنقدر دانشجو روی سر ما ریخته اید که وقت کافی وجود ندارد. تمهیدی که دانشگاه فردوسی اندیشیده است، این است که تعداد دانشجویان را در دوره های تحصیلات تکمیلی کاهش دهد. ما در سال 90 یا 91، در واحد بین الملل دانشگاه بیش از 600نفر دانشجو جذب کرده ایم اما امسال فقط 50 نفر در دوره دکترا جذب شده اند. راه دوم نیز این است که مکانیزم های کشف تقلب را داشته باشیم. این کار نیز به صورت جدی در حال پیگیری است. از طرف دیگر اعضای هیات علمی را باید افزایش دهیم که ما معمولا سالی حدود 30 نفر را جذب می کنیم.
موضوع دیگر به بحث مقالات استخراج شده از پایان نامه باز می گردد. برای اینکه دانشجوی کارشناسی ارشد بتواند نمره کاملی را دریافت کند، باید مقاله چاپ کند. این دانشجو به سراغ چاپ مقاله می رود. چون در مدت کوتاه باقی مانده تا دفاع نمی تواند این کار را انجام دهد، مجبور می شود به سراغ تایپ و تکثیری ها برود و بازار مقاله فروشی را رونق ببخشد.
اگر بنا بر تقلب و سوء استفاده باشد، هر مکانیزمی بگذاریم بازهم اتفاق می افتد. ولی بنا بر این است فرد در این مقطع مجبور شود داده های خود را در معرض قضاوت قرار دهد و دیگران متوجه شوند که چقدر حرف تازه دارد. البته اگر فرد بخواهد نمره 20 بگیرد باید مقاله چاپ کند.
بله. شما خودتان می دانید که چاپ مقاله زمان بر است و فردی که قرار است در طول 4 ترم از پایان نامه کارشناسی ارشد خود دفاع کند، ناگزیر است که به سمت فروشگاه های چاپ مقاله برود.
شما اگر جای مدیران دانشگاهی بودید چه می کردید؟
البته من در جایگاه تصمیم گیری نیستم اما به نظرم بررسی دقیق خود پایان نامه خیلی ارزشمند تر است. چون جاهایی که این مقالات در مدت کوتاه چاپ می شوند، اصلا نمی توانند کیفیت مقالات را بسنجند.
اگر مقاله علمی و پژوهشی باشد، نمره می گیرد اما اگر مقاله همایشی باشد اصلا نمره ای نمی گیرد. علاوه بر این دانشجو از همان اول می داند که باید مقاله چاپ کند. آدم هایی که دنبال این قضیه هستند زودتر هم می توانند این کار را انجام دهند. این جامعه تقلب زده را شما نمی توانید به صورت دقیق کنترل کنید.
به نظر من این مکانیزم باعث می شود که فرد یک دروغ دیگر بگوید. اول یک دروغ می گوید که پایان نامه نوشتم و بعد دروغ می گوید که مقاله نوشتم و یک بازار دیگر شکل می گیرد.
این بحث های شما عمومیت ندارد. در دانشگاه فردوسی اصلا این گونه نیست. درصد بسیار اندکی است. بحث ها اینگونه نشود که فکر شود این موضوع به کل جامعه باز می گردد. این موضوع برای کمتر از 1 درصد دانشجویان دانشگاه فردوسی است.
بله قطعا .اما اجازه بدهید یک سوال هم در مورد دانشگاه فردوسی بپرسم. در سال های قبل، پذیرش دانشجوی دکترا به صورت پردیس بین الملل رواج فراوان داشت. اگرچه دانشجویان خوبی هم در این دوره ها وجود دارند، اما اکثر افراد مدیرانی هستند که از سطح علمی پایینی برخوردارند. این افراد حقوق بالایی دارند و خیلی راحت پایان نامه خود را می دهند دیگران بنویسند.
واقعیت این است که ما نمی توانیم تعهداتی که مدیران قبلی ایجاد کرده اند را نادیده بگیریم. لذا این دانشجو را مدیریت فعلی هرگز جذب نمی کرد. اما در دوره قبل؛ دوستانی که این تصمیم را گرفته اند به دنبال حل مشکلات مالی دانشگاه بودند. علاوه برآن، این چنین افرادی می خواستند بروند ارمنستان اما با تأسیس واحد بین الملل در ایران به تحصیل ادامه دادند. از طرفی این مدیری که لیسانس دارد، بهتر است که بیاید علمش را به روز کند. اما ناموس علمی دانشگاه برای ما تقدس دارد. از زمانی هم که ما آمده ایم تمام تلاش این بوده است که این چنین پذیرش هایی محدود شود. ما به گروه ها گفتیم که کاری به ورودی نداشته باشید و فقط به کیفیت خروجی فکر کنید. از جمع این دوستان هنوز تعداد زیادی امتحان جامع نداده اند. ممکن است افراد دیگری را به کار بگیرند اما من مطمئنم وارد بدنه علمی کشور نمی شوند.
در مورد دانشجویان صحبت کردیم اما تمامی این بحث ها در مورد اساتید نیز پابرجاست. اساتید برای ارتقا نیز مسیر مقاله نویسی مبتنی بر دانشجویان را پی می گیرند. حتی به سراغ نشریات انگلیسی می روند که هیچ ارزشی ندارند.
در سیستمی که الان وجود دارد، برای هر استاد یک شاخص تعیین می شود. ممکن است یک استاد هزارتا مقاله بدهد اما هیچ ارجاعی به آن داده نمی شود. لذا این مقالات هیچ ارزشی از طرف دانشگاه ندارد. هیات ممیزه دانشگاه که وظیفه ارتقا را به عهده دارد، اعلام کرده است مقالاتی که نمایه نشود و درجه علمی نداشته باشد، هیچ ارزشی ندارد. البته در این دانشگاه افرادی هستند که مقالات خود را در نشریات بسیار خوب چاپ می کنند.
من یک پیشنهاد دارم که برای نشریاتی که با درجه علمی بالا هستند، امتیاز ویژه ای قرار دهید. اگر یک نفر یک مقاله در این نشریه چاپ کند، برای کل زندگی علمی بس است!
این کار انجام شده است و ارتقا براساس کیفیت مجلات صورت می گیرد. اگر فرد در نشریات بزرگی مقاله چاپ کند، امتیاز ویژه ای می گیرد. اما از دوره ای که مدیریت جدید برسرکار آمده معیارهای کیفی وضع شده است.
مهم ترین نکات پرونده
کمیت زدگی ، دانشجوی اشتباهی و استاد وظیفه نشناس عوامل اصلی بروز پدیده علم فروشی و به طور مشخص پایان نامه فروشی است
نگاه کردن به دانشگاه به عنوان مرکز درآمد و صنعت، سبب شده است ظرفیت های کمی فراوانی ایجاد شود
برخی استادان متاسفانه زمان کافی را برای پایان نامه های کارشناسی نمی گذارند. دلیلی هم که برای این موضوع مطرح می کنند، این است که می گویند آنقدر دانشجو روی سر ما ریخته اید که وقت کافی وجود ندارد
برخی دانشجویان اشتباهی به دانشگاه آمده اند و اکنون گیر افتاده اند.