غلامرضا طریقی-به تماشا رسیدن و یک چمدان بهار، نام دو مجموعه شعری است که شهرستان ادب در سال 1395 منتشر کرد. وجه مشترک این دو کتاب این است که هر دو دربرگیرنده شعرهای شاعران نوجوان و جوان کشورند. شاعرانی که در دوره های آفتابگردان های این موسسه شرکت کرده اند.
با نگاهی به مشخصات درج شده در پیشانی شعرها، می توان فهمید که به استثنای چند شاعر تمامی شاعرانی که آثارشان در این کتاب ها منتشر شده، متولد دهه هفتاد هستند.
شاعرانی که همگی سال های پایانی نوجوانی را پشت سر می گذارند یا در ابتدای مسیر جوانی اند. توجه به نسل جوان تر و شعر آنان در دوره آفتابگردان ها بدون تردید مهم ترین و تاثیر گذارترین کاری است که شهرستان ادب در طول سال های فعالیتش انجام داده است.
رصد کردن فعالیت های شاعران جوان و فراهم کردن شرایط فعالیت برای آنان، کار مهم و ارزشمندی است که می تواند مقدمه ای برای بالیدن نسلی تاثیر گذار باشد. چنانکه رونق مسابقات شعر دانش آموزی در دهه هفتاد باعث رشد نسلی از جوانان آن دوران شد که بعدها هر کدام نقشی تعیین کننده در شعر دهه های هشتاد و نود داشتند.
با این آرزو که شهرستان ادب با هدف گذاری و مسیریابی درست، قدمی مثبت در این راه بردارد نگاهی می کنیم به دو مجموعه شعری که حاصل قریحه شاعران نوجوان سراسر کشور است.
آنچه در نگاه نخست در این دو کتاب جلوه گری می کند تنوع نام هاست. تنوع نام های شاعران که وقتی در کنار نام های شهرشان می نشیند این گستردگی و تنوع را بیشتر به رخ می کشد. حتی اگر قبول کنیم که نام آشنا نبودن شاعران در این سن و سال، طبیعی است نمی توانیم از کنار این حقیقت بگذریم که نام شهرهای شاعران این دو کتاب نیز در برخی موارد با چشم و گوش اغلب ما غریبه است.
اغلب شاعرانی که شعرهایشان در این دو کتاب آمده، ساکن شهرستان ها و احیانا روستاهای دور از مرکز در اقصی نقاط کشورندو این برای مخاطبانی که راهی برای دسترسی به همه فعالان عرصه شعر ندارند فرصتی ارزشمند ایجاد کرده است.
متاسفانه تمرکز گرایی امکانات و توجه رسانه های جمعی به مرکز کشور، باعث شده است که ما در همه زمینه ها از شناخت مختصر فعالان دور از مرکز نیز عاجز باشیم.
با مطالعه این دو کتاب، می توانیم سفری کنیم به نقاط مختلف کشور و با بخشی از آنچه در این مناطق می گذرد، آشنا شویم.
بدون هیچ تردیدی اغلب شعرهایی که در این دو کتاب آمده، قابل اعتنا و گاهی تحسین است. آن هم در شرایطی که در پایتخت وضعیت جاری شعر چندان امیدوار کننده نیست. البته قصد من، نفی تلاش هاو ارزش های شاعران خوب تهرانی و تهران نشین نیست، اما نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که شاعران پایتخت اغلب آنچنان که شایسته اند و گاهی بیش از شایستگی دیده و شنیده شده اند اما این امکان در اختیار شاعران شهرستانی نبوده است.
مرور این دو مجموعه حتی با توجه به این نکته که قطعا انتخاب ها می توانست گسترده تر از این که هست باشد، شوقی در دل مخاطب حرفه ای شعر ایجاد می کند که گاهی همراه با شگفتی و البته گاهی همسفر با حسرت است.
تعداد بیت هایی چون:
بر درختان باد هم دیگر نخواهد داشت میلی
بوی دستانت اگر در زلف من پیچیده باشد
گرچه از بی مهری ات با من سخن گفتی ولی من
آرزو کردم صدایت را دلم نشنیده باشد
سیده فرحناز موسوی از تکاب
*
تو ترش رویی، تند خویی، تلخ گفتاری
ای کاش لبقندت به این صبحانه بر می گشت
آرزو سبزواردقهفرخی ازشهرکرد
در این دو کتاب کم نیست.
آنچه ستایش مخاطب شعر را در این دو مجموعه بر می انگیزد گاهی نوآوری در نگاه و زبان است و گاهی بهره گیری بجا از فرم و سلامت زبان. از این جمله است شعری که در صفحه 34 کتاب به تماشا رسیدن آمده است:
انگار شکل دیگر تنهایی منند
این کوه ها نماد شکیبایی منند
سردند و پر غرور ولی سخت مهربان
معشوق پر ابهت رویایی منند
میراث صبر میهن سختی کشیده ام
این رشته کوه ها همه دارایی منند...
مرجان بیگی فر، بروجن
توجه به ظرفیت های قافیه و ردیف و بهره گرفتن از آن نیز، یکی دیگر از ویژگی های شاعران جوانی است که شعرهایشان در این مجموعه منتشر شده است.
از جمله این گونه شعرها می توان به غزل رضا خسروی اشاره کرد که در صفحه هفتاد و دوم کتاب به تماشا رسیدن آمده است.
چنان بریده ام از زندگی که تو از من
گرفته روح مرا رفتنت گرو از من
زمینی ام که به روی من آب را بستی
نمی شود پس از این حاصلی درو از من
شروع حادثه از اولین عبور تو بود
که ساخت رد شدنت یک پیاده رو از من
و....
عاشقانگی آرام و صبور را نیز می توان در شعرهای مختلف این مجموعه ها دید چنان که در اغلب موارد می توانیم به سن و سال شاعر و شادابی او، از نگاه شادابی که در شعر داشته پی ببریم.
گرچه صدبار به شوق تو دلم خون شده است
این ترنجی ست که خو کرده به چاقوهایت
دستت آن خط نفیسی ست که خطاط ازل
خود رسانده ست به تذهیب النگوهایت
ایمان عمادی از خلیل آباد
البته ناگفته پیداست که در کنار همه این محاسن، عیب هایی نیز در شعرهای این دو کتاب به چشم می خورد. عیب هایی که البته بیشتر از انتخاب ها، به خامی و تجربه محوری شاعران جوان بر می گردد.
بدون تردید همه این شاعران در ابتدای مسیری طولانی قرار دارند، مسیری که اگر با همت خود آنان طی شود نوید ظهور شاعرانی را می دهد که می توانند در دهه های آتی برگ های ارزشمندی به برگ های شعر معاصر بیفزایند.
امیدواریم که شهرستان ادب در ادامه این فعالیت ها، دامنه گسترده تری از شاعران جوان را مورد توجه قرار دهد و در این مسیر ارزشمند اما سخت موفق باشد.