بررسی 6 فیلمی که برای معرفی به عنوان نماینده ایران در اسکار، از بیشترین بخت برخوردارند
تعداد بازدید : 157
امسال تفریحی به اسکار می رویم!
احسان رحیم زاده - انتخاب فیلم ایرانی برای مراسم اسکار، تبدیل به یک بازی مهیج شده و همه خودشان را محق می دانند که در فرایند انتخاب این فیلم خوش شانس مشارکت کنند. فهرست فیلم های سال گذشته نشان می دهد که ما سیاست واحدی درباره معرفی فیلم های ایرانی نداشته ایم. در این فهرست همه جور فیلم در سبک ها و ژانر های مختلف دیده می شود؛ گاه فیلم های هنری را تقدیم اسکار کرده ایم و گاه گوشه چشمی به سینمای بدنه داشته ایم! برای پاسخ به این سوال که آیا برای کسب اسکار فیلم غیرانگلیسی زبان در دوره هشتاد و نهم، شانسی داریم، باید به معیار های انتخاب فیلم برای حضور در این رقابت، نگاهی انداخت؛ معادله ای که به وضوح پیچیده تر از سال های قبل است. در سینما های ایران در یک سال گذشته فیلم هایی اکران شده اند که نمی توان شانس زیادی را برای اسکار بردنشان متصور شد. انگار قرار است امسال بعد از دو بار موفقیت اصغر فرهادی استراحتی کوتاه داشته باشیم! امروز فیلم هایی را بررسی می کنیم که برای انتخاب به عنوان نماینده ایران در اسکار هشتاد و نهم، بیشتر از بقیه شانس دارند، با ما همراه باشید:
ماجـرای نیمروز
احتمال معرفی
«ماجرای نیمروز» شانس بالایی برای انتخاب دارد؛ هم جوایز بخش دولتی (جشنواره فیلم فجر) را درو کرده و هم برنده جوایز جشن های خصوصی (حافظ و جشن منتقدان) شده است. بنابراین همزمان مدیران دولتی و سینمایی نویس ها نظر مثبتی نسبت به فیلم دارند. یک قاعده نانوشته می گوید که هر سال باید موفق ترین فیلم داخل کشور را به اسکار معرفی کنیم و موفق ترین فیلم اثری است که صاحب سیمرغ های بیشتری شده باشد. ماجرای نیمروز با کسب 4سیمرغ از جمله سیمرغ بلورین بهترین فیلم، نسبت به دیگر فیلم ها برتری دارد. فیلم به لحاظ فنی و ساختاری نمره قابل قبولی می گیرد، فیلم نامه اش کشش و تعلیق خوبی دارد و بازی بازیگران یکدست و باورپذیر است. ضرباهنگ عالی از آب درآمده و فیلم یک لحظه هم از نفس نمی افتد. تنها عاملی که هیئت انتخاب را دچار تردید می کند، محتوای فیلم است. محتوایی که مطابق با سیاست های نظام و باور های عامه مردم است؛ اما معلوم نیست با ذائقه اعضای آکادمی اسکار همخوانی داشته باشد یا خیر.
احتمال نامزدی
همیشه زمان انتخاب فیلم برای اسکار، هیئت انتخاب بر سر یک دوراهی قرار می گیرد. هدف ما از شرکت در این مراسم چیست؟ آیا به دنبال کسب جایزه هستیم یا می خواهیم حرف خودمان را به گوش جهانیان برسانیم؟ در مقاطع مختلف هر بار یکی از این دو رویکرد غالب شده. تجربه نشان داده که جشنواره های خارجی به فیلم هایی که گفتمان انقلاب اسلامی یا دفاع مقدس را مطرح می کنند، بی توجه هستند. به عنوان مثال به فیلم های «ابراهیم حاتمی کیا» توجه کنید که در جشنواره های آن طرف آب تقریباً هیچ موفقیت چشمگیری نداشته اند. «ماجرای نیمروز» در صورت معرفی شدن به اسکار، احتمالاً خیلی زود از گردونه رقابت حذف خواهد شد. در عوض ممکن است نام فیلم در مجامع جهانی بر سر زبان ها بیفتد و بیش از قبل دیده شود. اگر سیاست مسئولان فرهنگی «برجسته سازی» یک محصول فرهنگی باشد، انتخاب فیلم «ماجرای نیمروز» تصمیم نادرستی نیست.
رگ خواب
احتمال معرفی
عاشقانه حمید نعمت ا... احتمالاً اصلی ترین رقیب «ماجرای نیمروز» در مسیر معرفی به اسکار است و از همین الان می توان پیش بینی کرد که دوقطبی امسال حول محور این دو فیلم شکل خواهد گرفت. فیلم مضمون جدیدی ندارد ولی حدیث بارهاگفته شده عشق و دلدادگی را با روایتی امروزی بیان می کند. حس وحال عشق شرقی و ایرانی در تاروپود اثر تنیده شده است. تمایل عاشقانه «مینا» (با بازی لیلا حاتمی) در این فیلم آمیخته با احساسی پاک و صادقانه است. او به عنوان دختری خجالتی و سربه زیر وارد میدانی خطرناک می شود و تا مرز نابودی پیش می رود. مسیر عاشقانه قهرمان داستان یعنی «مینا» متفاوت از آن چیزی است که در فیلم های هالیوودی دیده ایم. این بار زن موقعیتی منفعل ندارد و خودش دست به انتخاب می زند. لیلا حاتمی در این فیلم یکی از بهترین بازی هایش را ارائه می دهد. همه این عوامل هیئت انتخاب را تشویق می کند که گزینه «رگ خواب» را جدی بگیرند.
احتمال نامزدی
نقطه قوت فیلم، حضور لیلا حاتمی به عنوان بازیگری جهانی است. او جوایز جهانی زیادی در کارنامه دارد و در جشنواره های مختلفی به عنوان داور حاضر شده است. از همه مهم تر این که یک بار با فیلم «جدایی نادر از سیمین» طعم موفقیت در اسکار را چشیده است اما این نکته برای برنده شدن کافی نیست. با نگاهی واقع بینانه درمی یابیم که این فیلم شانس زیادی برای گرفتن جایزه اسکار ندارد. رگه هایی از تفکرات روشنفکرانه در فیلم نامه وجود دارد که برای داوران اسکار جذاب نیست. برای آن ها تعداد مخاطبان یک فیلم، بیشتر از جنبه هنری آن اهمیت دارد. این فیلم دو بازیگر اصلی دارد که یکی از آن ها (کوروش تهامی) در تعدادی از سکانس ها غایب است.
وارونـگی
احتمال معرفی
«وارونگی» در جشنواره فجر دو سال پیش حضور داشته، اما با توجه به زمان اکرانش می تواند نماینده ایران در اسکار باشد. نسبت به گزینه های دیگر امسال، «وارونگی» حضور جهانی پررنگ تری داشته. این فیلم در انگلستان، سوئد، آمریکا، استرالیا، سوئیس و چند کشور دیگر به اکران عمومی درآمده است. جشنواره های «مِد» ایتالیا و «جیپور» هند هم از جمله محافلی بودند که به «وارونگی» توجه ویژه ای کردند. داشتن پخش کننده بین المللی از جمله امتیازات فیلم است که آن را از دیگر آثار امسال متمایز می کند. علاوه بر آن بهنام بهزادی کارگردان خوش سابقه ای است و دو فیلم قبلی اش یعنی «قاعده تصادف» و «تنها دو بار زندگی می کنیم» نظر مثبت منتقدان را جلب کرده است. در برابر این مزیت های نسبی، نقطه ضعف «وارونگی» این است که در داخل کشور مخاطبان زیادی نداشت و به اندازه کافی دیده نشد.
احتمال نامزدی
مضمون اصلی فیلم نامه، روشن شدن دوباره شعله عشقی است که در سال های دور خاموش شده است. بهزادی در این فیلم تسلیم سلیقه مخاطب عام نشده و در عوض اعتقادات شخصی خودش را بازگو کرده است. او بیش از آن که مخاطب را با روایت عشقی پرسوزوگداز هیجان زده کند، او را به تفکر فرا می خواند. روایت کارگردان بیشتر با ذائقه جشنواره های اروپایی و آسیایی همخوان است تا اعضای آکادمی اسکار. بنابراین شانس نامزدی آن، خیلی زیاد نیست.
نفـس
احتمال معرفی
«نفس» به چند دلیل ممکن است نماینده ایران در اسکار شود. اول آن که فیلم تصویری امیدوارانه از ایران و مردمش ارائه می دهد و اهل برخی سیاه نمایی های رایج نیست. کارگردانی فیلم را نرگس آبیار به عهده دارد و معرفی یک فیلم ساز زن به اسکار می تواند حاوی پیام باشد؛ موضوعی که درباره منیر قیدی هم گفته شد. نگاه ملی «نفس» و توجهش به تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، عامل دیگری است که شانس آن را برای انتخاب شدن بالا می برد. «نفس» در چند جشنواره گمنام مثل «زنان ونکوور»، «شب های سیاه تالین» و «منار صوفیه بلغارستان» حضور داشته است و از این جهت مزیتی نسبی در برابر گزینه هایی مثل «ماجرای نیمروز» و «بدون تاریخ، بدون امضا» دارد.
احتمال نامزدی
«نفس» برای مخاطبی جذاب است که فضای داخل ایران و آداب و رسوم اش را بشناسد. مخاطبان داخلی هنگام تماشای فیلم خاطرات دوران کودکی شان را مرور می کنند و زیر لب «یادش به خیر» می گویند اما برای مخاطب خارجی که اطلاعی از جزئیات ماجرا ندارد، دیدن این فیلم نمی تواند جذابیت داشته باشد. «نفس» هم ضرباهنگ کندی دارد و هم در قصه گویی دچار لکنت می شود. ما با دختربچه پرحرفی مواجه هستیم که راجع به همه چیز و همه کس حرف می زند. فیلم بیشتر به دیالوگ و کلام متکی است تا تصویر. با وجود همه این ضعف ها انتظار دارید درباره شانس نامزدی اش دست به پیش بینی هم بزنیم؟
ویلا یـی ها
احتمال معرفی
از 40 سال پیش که برای اولین بار در اسکار شرکت کردیم و «دایره مینا» اثر داریوش مهرجویی را فرستادیم، تا امسال سابقه نداشته که فیلم یک کارگردان زن را به این مراسم بفرستیم اما منیر قیدی کارگردان «ویلایی ها» امسال می تواند این طلسم را بشکند. او جنگ و دفاع مقدس را از زاویه دید زنان روایت کرده است. فیلم کیفیت قابل قبولی دارد و در حوزه های کارگردانی، طراحی صحنه، بازیگری و... دارای نقاط قوت زیادی است. فرستادن فیلم یک کارگردان زن به اسکار می تواند حاوی یک پیام ارزشمند هم باشد؛ این که زنان ایرانی حضور فعالی در صحنه های اجتماعی دارند.
احتمال نامزدی
همه آن چه را که درباره فیلم «ماجرای نیمروز» گفتیم، می توان دوباره اینجا تکرار کرد. اعضای آکادمی اسکار که برای انتخاب نامزد ها رأی می دهند، در کنار توجه به مسائل فنی و تکنیکی به درون مایه فیلم هم اهمیت زیادی می دهند. برای آن ها سمت وسوی پیام فیلم و ایدئولوژی آن هم مهم است. چند سال پیش فیلم دفاع مقدسی «میم مثل مادر» را به مراسم اسکار فرستادیم و دیدیم که مورد توجه قرار نگرفت. علاوه بر رأی دهنده ها، پخش کننده هم مهم است؛ مؤسسه ای که فیلم را در سالن های سینمای آمریکا و برای اعضای آکادمی نمایش می دهد. با توجه به موضوع «ویلایی ها» (و همچنین «ماجرای نیمروز») پیدا کردن پخش کننده ای هالیوودی که با صرف هزینه، بتواند برای فیلم تبلیغات کند و آن را به خوبی در سینما ها نمایش دهد، برای فیلم های این چنینی سخت است.
بدون تاریـخ، بدون امـضا
احتمال معرفی
معمولاً هیئت انتخاب به سابقه کارگردان ها نگاه می کند و فیلم سازان مجرب را در اولویت قرار می دهد. در چند سال اخیر آثار فیلم سازانی چون اصغر فرهادی، مجید مجیدی، رضا میرکریمی، رسول ملاقلی پور و کامبوزیا پرتوی راهی اسکار شده اند. کارگردان هایی که همگی کارنامه ای عریض و طویل دارند. فیلم «بدرود بغداد» (اولین ساخته مهدی نادری) را در میان فیلم های چند سال اخیر می توان یک استثنا دانست. «بدون تاریخ، بدون امضا» دومین فیلم سینمایی وحید جلیلوند به عنوان کارگردان است و همین نکته شانس انتخاب شدنش را کم می کند. نکته دیگر این است که فیلم هنوز اکران نشده و اگر بخواهد به اسکار برود خیلی زود باید رنگ پرده را ببیند.
احتمال نامزدی
«بدون تاریخ، بدون امضا» همچون فیلم های اصغر فرهادی، شخصیت ها را بر سر دوراهی های اخلاقی قرار می دهد. شخصیت پزشک داستان مدام با خودش کلنجار می رود و به این نکته فکر می کند که تصمیم درست و خداپسندانه کدام است. اغراق بیش از حد جلیلوند در شخصیت پردازی باعث شده که آدم های آثارش چندان باورپذیر نباشند. پزشکی که او در فیلم اش آفریده بیش از حد مهربان و فداکار است و فیلم دقیقا از همین ناحیه ضربه می خورد. نوید محمدزاده در نمایش ویژگی های قشر فرودست جامعه سنگ تمام گذاشته و به حق سیمرغ بلورین بهترین بازیگر را از آن خود کرده. نقد اجتماعی فیلم و پرداختن به مسائلی چون فقر، بی عدالتی، توزیع گوشت های آلوده و... ممکن است برای داوران اسکار جذابیت داشته باشد؛ ولی نه در آن حد که چشمان شان را بر ضعف های اثر ببندند.