یادداشت
تعداد بازدید : 135
شاخص سازی یا شاخص بازی برای اقتصاد مقاومتی!
نویسنده : محمد حقگو economic@khorasannews.com
از سال 92 که سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغ شد، به رغم سخنرانی ها، همایش ها، اظهار نظرات و ... تاکنون، هیچ مجموعه شاخص مدونی برای سنجش آن از سوی اتاق های فکر دولت و مجلس، مطرح نشده است یا این که طبق خبرها در تیرماه امسال، این شاخص ها در سازمان برنامه هنوز در حال تکمیل است...
با این حال، جای نگرانی دارد که اگر ادبیات اقتصاد مقاومتی، در میان مشکلات ریز و درشت کشور از زبان مسئولان اجرایی کشور رخت برنبندد، در بهترین حالت، شاهد همایش ها، سخنرانی ها و سمینارهایی برای توصیف بی دلیل اقتصاد مقاومتی باشیم. همایش هایی که گاهی به تریبون گزارش کار دولت درباره فعالیت ها و برنامه های جاری تبدیل می شود. یا این که نهادهای اتاق فکر دولت و مجلس کماکان تا سال های آینده، مشغول تهیه این شاخص ها برای ارزیابی وضعیت موجود باشند. آن هم با وجود ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی.
اصلاً مگر نه این است که هر برنامه ای نیاز به شاخص دارد. پس چرا برنامه های دولت، برنامه های پنج ساله، بودجه های سالانه و ... در حضور همین ستاد عالی به همین راحتی می آیند و می روند بدون این که نیازی به شاخص های اقتصاد مقاومتی پیدا کنند؟
مجموعه این شرایط نشان می دهد که اگر چه اقتصاد مقاومتی شفاهی در بیان خیلی از مسئولان دولت و مجلس به کار گرفته می شود، اما هیچ احساس و اضطراری راجع به آن احساس نمی شود. شاید هم این تفکر وجود دارد که همان شاخص های رشد و اشتغال و بیکاری و تراز تجاری و ثبات نرخ ارز که در همه اقتصادها برای توصیفی از وضع اقتصاد کلان به کار گرفته می شوند، کافی است. چرا که نمونه این ادبیات را در برخی مسئولان رده بالای دولتی می بینیم.
با این حال هنوز معلوم نیست وقتی این شاخص ها توسط سازمان های مربوط تدوین شوند، تا چه حد توسط دولت استفاده شوند. آیا دولت همان کارهای قبلی را در قالب این شاخص ها گزارش کند یا این که به طور کلی جهت گیری های خود را برای حل مسائل موجود، با توجه به این شاخص ها تغییر دهد.
همچنین معلوم نیست پس از تدوین، این شاخص ها تا چه میزان امکان مقایسه اقتصاد ما با کشورهای دیگر را فراهم خواهد کرد؟ چرا که شاخص هایی وجود دارند که حتی کشورهای پیشرو، در این شاخص ها نمره خوبی نمی گیرند بنابراین توجه نداشتن به این مهم، ممکن است پالس های اشتباهی به سیاست گذاران اقتصادی بدهد.
به عنوان یک پیشنهاد به مسئولان دولت، بهتر نیست به جای برخورد منفعل و بی روح با این مسئله، یک بار هم که شده، یک قالب ناقص از شاخص های ارزیابی اقتصاد مانند شاخص رقابت پذیری و 114 زیرشاخص آن را به عنوان نقطه شروع بپذیریم و هدف گذاری های برنامه ای خود را بر اساس این تعداد انبوه از شاخص ها صورت دهیم؟
به احتمال زیاد، با سیاست های جدید آمریکا، مانع تراشی های جدید بین المللی بر سر راه اقتصاد ایران در راه است و این در شرایطی است که ما هنوز نمی دانیم اقتصاد خود را متناسب با سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی چگونه بسنجیم. تاکی می خواهیم با این ضروریات برنامه ریزی اقتصادی، بازی گونه رفتار کنیم؟