در مصاحبه با حجت الاسلام مهدوی راد مطرح شد
تعداد بازدید : 43
«المعجم فی فقه لغة القرآن» اثری به گستردگی میراث تفسیری جهان اسلام
گروه اندیشه
info@khorasannews.com
«المعجم فی فقه لغة القرآن و سرّ بلاغته» کتابی درباره توضیح معنای لغات قرآن کریم و حاصل تلاش چند ساله مرحوم آیتا... واعظ زاده خراسانی و جمعی از همکاران ایشان است که به زبان عربی نوشته شده است. حضرت آیتا... خامنهای، در تجلیل از این کتاب فرمودهاند: «در مراجعاتی که داشتهام، آن را از همه آنچه در این موضوع دیدهام، بهتر یافتم.» پایگاه اطلاعرسانی «KHAMENEI.IR » برای آشنایی بیشتر آحاد جامعه با این کتاب، در گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدعلی مهدویراد، استاد و پژوهشگر علوم قرآن و حدیث، این کتاب را بررسی کرده است. آنچه در پی می آید، مشروح این گفتوگوست.
مقام معظم رهبری درباره کتاب «المعجم فی فقه لغة القرآن و سرّ بلاغته» فرمودهاند: «این فقط یک کتاب لغت نیست؛ یک موسوعه و دایرةالمعارف قرآنی است.» این کتاب چه ویژگیهایی دارد که آن را به کتابی فراتر از یک کتاب لغت ارتقا داده است؟
درست است که مرحوم آیتا... محمد واعظ زاده (رضوانا...علیه) هدفشان فراتر از تبیین لغت در حوزه استعمالی قرآن بوده است و توجه داشتند که ابعاد بلاغت را هم بیان کنند، ولی در عمل، «المعجم فی فقه لغة القرآن و سرّ بلاغته» همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، به یک تفسیر گسترده قرآنی تبدیل شده است. البته شاید برخی این وجه را از وجوه کاستی این کتاب بدانند و بگویند لغت یک چیز است و تفسیر چیزی دیگر، اماسبک و سیاق کتاب اینچنین است که بسیار روشمند و دقیق و در نتیجه کارآمد است.
ایشان در این کتاب، ابتدا واژه را در کلام میراثِ لغوی پیگیری کردهاند و نه میراث تفسیری قرآنی؛ حتی اگر از کتاب تفسیری و قرآنی بهره میگیرند، از کتابی استفاده شده است که زاویه نگاهش ریشهیابی لغات است، یا اینکه از بخشی از کتاب که فقط به لغت توجه دارد، استفاده میکنند. بعد از جمعبندی این مرحله که یک واژهشناسیِ دقیق است، کاربردهای این واژه در کتابهایی که به واژهشناسی میپردازند، مانند غریبالقرآنها، معجمها و مفردات بررسی شده است. ایشان، در این قسمت، فقط نصوص -یعنی عین متنها- را میآورند. در مرحله سوم، آن واژه را در هر آیهای که بهکار رفته است و آن آیه را در تفسیرهای گوناگون - از تفسیر «مقاتل بن سلیمان» تا تفاسیر امروزی- مرور کردهاند. وقتی کاربرد واژه در آیههای مختلف مشخص شد، آن مرحوم دو کار انجام داده که شاهکار ایشان در این دو مرحله است؛ یکی «الاصول اللّغویة» و دیگری «الاستعمال القرآنی». یعنی در این بخش، هم نشان میدادند ریشه اصلی و کاربرد اولیه عربی اصیل آن واژه چیست و هم اینکه، به چه دلیلی معانی دیگر در آن باب شده است.
نکته بعدی اینکه این واژه، با توجه به این کاربرد اصیل، در حوزه کاربردی و استعمالی قرآن، چه معنایی دارد و در فضای قرآنی چطور بهکار برده میشود. آنچه در بخش دوم و سوم آمده است، گستره معنایی تفسیری و اصطلاحی قرآن است. پژوهشگر قرآنی، در حین مطالعه این بخشها، به مواردی برمیخورد که به راحتی و سهولت، حتی با دستگاههای الکترونیکی هم به آن دست نمییابد. در نتیجه، این کتاب به یک کتاب تفسیری تبدیل شده است و فراتر از کتاب لغت است؛ اگرچه بخش لغوی در قسمت آخر، خودش را نشان می دهد. اگر این کتاب سامان مییافت و پایان میپذیرفت و از آن کتاب، واژههای دخیل یا معرّبات بهطور جداگانه استخراج و چاپ میشد، شاید دقیقترین و قویترین و محکمترین کتاب در حوزه معرّبات، همین کتاب بود. بنابراین، این کتاب به یک کتاب بزرگ تفسیری تبدیل شده و از صِرف واژهنمایی مفصل، خیلی فراتر رفته است.
رهبر انقلاب، در فراز دیگری از سخنانشان درباره این کتاب، گفتهاند:«حتی اهل سنت -مخصوصاً مصریها که کارهای زیادی در این زمینه دارند- مانند این را ندارند.» درباره جایگاه این کتاب در میان اهلسنت توضیح بفرمایید.
اهلسنت متأسفانه به منابع ما نگاه نمیکنند. تا قرن ۴ یا ۵ کم و بیش مراجعه میشد، البته آن هم به آثاری که مؤلفانش به شیعه بودن شهره نبودند؛ اما از قرنهای ۶ و ۷ به بعد، دیگر اهلسنت مراجعه نکردهاند و شاید یکی از بزرگترین کاستیهای تفاسیر برادران اهلسنت، همین باشد که در مواردی، در تفاسیر شیعه نکاتی وجود دارد که قطعاً در منابع تفسیری آن بزرگواران نیست. ولی علمای شیعه، همواره به منابع اهلسنت مراجعه و استفاده میکردند که گاهی، رد و نقد هم داشتند اما آزادانه نقد میکردند. به نظر من، اگر جهان اهلسنت و دانشگاههای اهلسنت، به این کتاب نگاه کنند و تاثیر بگیرند، بسیار قابل توجه است. اینکه ذیل هر واژه، در آیهای که بهکار رفته است، میراث تفسیری جهان اسلام با تسلسل تاریخی گزارش شده است که بدون هیچگونه تعصب و خوانش ایدئولوژیکی و طرفدارانه از مکتب و مذهب یا گرایش خاص است، کار را بسیار ارزنده و قابل استفاده می کند. البته نگاه این تفسیر، بررسی و فهم شیعی است و نمیتوان این را نادیده گرفت، ولی اصلاً حالت موضعگیری و داعیهداری ندارد. مطالبی که نقل شده، در نهایت دقت و تأمل، بدون بُرشها و گزینشها و همراه با تأمل و نقد و بررسی است. از این رو، گمان میکنم اگر متفکران، دانشمندان و محققان سنی به آن مراجعه کنند، هیچگاه آن ها را برنمیانگیزاند که چرا اینچنین گفته شده یا چرا آن چنان گفته شده است. مطمئن هستم اگر اهل سنت به این کتاب مراجعه کنند و از آن بهره بگیرند، قطعاً در بهره گرفتن هیچگونه رنجشی نخواهند داشت.
در مقدمه این کتاب، مباحث مفیدی درباره علوم قرآن، بهصورت اجمالی، آمده است؛ اما همانطور که اشاره کردید، گویا مرحوم آیت ا... واعظ زاده، نظرات مفصلی درباره علوم قرآن دارند.
آن چه من توضیح دادم، بیشتر مربوط به مقدماتی بود که ایشان در مجموعه بسیار گرانقدر و ارزشمند «نصوص فی علوم القرآن» که طراحی و هدایت کرده، آورده است؛ چون برای هر یک از آن بحثها، ایشان مقدمهای عالمانه و مبتکرانه نوشتهاند. متأسفانه آن مجموعه الان تا بخش قرائت چاپ شده است و نمیدانم ادامه پیدا میکند یا خیر؟ اما آنچنان که تقسیمبندی شده بود، در ادامه این مجموعه باید بحث اعجاز، ناسخ، منسوخ، محکم و متشابه میآمد و در هر کدام از اینها، مقدماتی که ایشان نوشتهاند، چاپ میشد. مثلاً در بحث جمع القرآن، مقدمه جمع القرآن را نوشتند؛ در موضوع مصاحف، مقدمه برای مصاحف نوشتند و در بحث قرائت، مقدمه درباره تواتر قرائت یا عدم تواتر قرائت نوشتند. در موضوعات دیگر هم، اگر پیش میآمد، مقدمه مینوشتند. درعینحال، بسیاری از دیدگاههای ایشان نوشته نشده است. مثلاً ایشان بنا بود بر «نصوص فی علوم القرآن» یک مدخل در حد کتاب بزرگ بنویسد و اذعان داشت که به اندازه جلدهای خود نصوص خواهد بود و بنا داشت در آن، سیر تاریخی علوم قرآن را بررسی کند و با همان تقسیم جدید و بکری که خود انجام داده است، یعنی علوم للقرآن، علوم فی القرآن و علوم حول القرآن، پیش برود و تاریخچه بنویسد و برای «معجم فی فقه لغة القرآن» هم، بنا بود مقدمهای در حد ۶۰۰ صفحه بنویسد و سیر تاریخی و نگاه اعجازگونه به ادبیات و بلاغت قرآن و سرّ بلاغت قرآن را تحلیل کند. متأسفانه، هیچ یک از این دو کار، ظاهراً شکل نهایی پیدا نکرده است و آنطور که از گفتهها برمیآید، نوشتهها و یادداشتهای ایشان زیاد است، اما بهصورت تألیفشده درنیامده است. علاوه بر تفسیر و علوم قرآن، ایشان در حدیث هم، بسیار نکته داشت؛ هم به لحاظ تاریخ حدیث و هم به لحاظ نوع مراجعه به حدیث و هم به لحاظ بهرهگیری حدیث.