گفت و گو با محمد حسین جعفریان شاعر، به مناسبت سالروز درگذشت نیما یوشیج
تعداد بازدید : 62
در صدای باد، بانگ او رساتر
علیرضا بسکابادی- علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج، شاعر معاصر ایرانی و ملقب به پدر شعر نوی فارسی است. نیما یوشیج، در زبان قالبهای شعری تاثیر فراوانی داشت. او در قالب غزل بهعنوان یکی از قالبهای سنتی نیز تاثیر گذار بود به طوری که عدهای معتقدند غزل بعد از نیما شکل دیگری گرفت. شعر نو، عنوانی است در برابر شعر کهن فارسی که در وزن عروضی و قالب، از شعر سنتی پیروی نمیکند. به مناسبت سالروز درگذشت نیما، با محمدحسین جعفریان شاعر، مستندساز و روزنامهنگار مشهدی که آثاری با عناوین «در حاشیه شط»، «پنجرههای رو به دریا»، «فریادی پشت پنجره جهان»، «در پایتخت فراموشی» و... دارد، گفت وگو کردیم که پاسخ های او را در ادامه خواهید خواند.
هنوز نیما را نشناخته ایم
در این که نیما در حوزه شعر نو فارسی اولین بوده شکی نیست و این باعث شده است که نسلی از شاعران فارسی تقویت بشوند که نگاه جدیدی به شعر داشته باشند و این ابتدا در فرم شعر اتفاق افتاد و بعدا به محتوا سرایت کرد. از نظر من نیما را می توان در شمار شعرای بزرگ و تاثیر گذاری همچون حافظ، سعدی ، بیدل و ... در دوره خودش قلمداد کرد؛ به همین دلیل است که هنوز منتقدان و مخاطبان شعر، ارزش شعر نیما را درک نمی کنند و بعد از این مدت که ازمرگ او گذشته است متاسفانه هنوز نیما نا شناخته مانده است. البته به نظر می رسد به تازگی، شاعران ما توانسته اند کمی از عظمت شعر و کاری را که نیما کرده است بفهمند و درک کنند و هنوز در حوزه آکادمیک ما یعنی کرسی های تدریس ادبیات فارسی در دانشگاه ها ارزش کار بزرگ نیما مغفول مانده است.
انقلاب نیمایی
نیما جسارت بزرگی کرد؛ یعنی انقلابی بزرگ در ادبیات. هرچند ناگفته نماند قبل از او دیگرانی سعی کردند این کار را انجام دهند اما هیچ کدام آن چنان که نیما توفیق یافت، موفق نشدند و در نهایت این حرکت بزرگ به نام نیما یوشیج در دیباچۀ ادبیات فارسی ثبت شد. نیما با ایجاد چارچوبی جدید در شعر، بسیاری از فرضیه ها را باطل کرد و از بین برد؛ فرضیه هایی که قالب شعر فارسی را محدود و منحصر کرده بودند.
مهم ترین مشخصه شعر نیما
یکی از پر رنگ ترین شاخصه های شعر نیمایی، نگه داشتن وزن آن بود به عبارت دیگر شعر نیمایی از ابتدا تا به امروز توانسته است با قوّت، از وزن خود در ادبیات کلاسیک صیانت کند. ما در حوزه شعر سپید، نتوانستیم چندان مخاطب چشمگیری جذب کنیم؛ شعر سپید تا حد بسیار زیادی در برابر شعر نیمایی کم مخاطب تر است زیرا با ظهور شعر سپید، همان حداقل ارتباطی که نیما و ادبیات جدیدش با ادبیات گذشته ایجاد کرده بود از میان رفت. نیما آن قدر هوشمند بود که این کار را انجام ندهد و حداقل این ارتباط را با شعر کلاسیک حفظ کند. بنابراین مهم ترین مشخصه شعر نیمایی، حفظ وزن است؛ اما در محتوا و نوع نگاه، تغییرات بسیاری حتی در این چندسال اخیر اتفاق افتاده است؛ به این معنی که شاعران کلاسیک نوظهور هر کدام نکتۀ جدیدی افزوده اند که در واقع کار نیما را تکمیل کرده است.
افراط در شعر نیمایی
هیچ شاعری نیست که به اشعارش نقدی وارد نباشد. حتی خودم به عنوان یک شاعر گاهی به برخی اشعار بزرگان همچون حافظ یا بیدل نقد دارم و معتقدم بعضی از اشعارشان واقعا پیچیده و سخت فهم است. طبیعتا نیما هم ممکن است ایراداتی داشته باشد اما در این که او آدم بزرگی است، شکی نیست و این از ارزش های نیما چیزی کم نمی کند.
اما به نظر من نقد به شعر نیمایی بسیار وارد است و البته بعد از نیما بسیاری در نوگرایی افراط کردند آن قدر که به گمان من، در بخش هایی شعر نیمایی را به فساد کشاندند و آن را به سمتی بردند که ارتباط اصلی شعر با مخاطب را قطع کردند و از این نظر چنان آسیبی به شعر فارسی زدند که هیچ گاه به گمان من ادبیات فارسی این ها را نمی بخشد.
من معتقدم درآینده نه چندان دور، شعر نیمایی خیلی بیشتر از امروز خواهد درخشید و راهش را پیدا
خواهد کرد.
خواندنی ترین شعر نیما
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید ...
آی آدم ها ..
...
و صدای باد هر دم دلگزاتر
در صدای باد بانگ او رساتر
از میان آب های دور ی و نزدیک
باز در گوش این نداها
...
آی آدم ها
...