در گفت وگو با مجید تفرشی، سند پژوه، بررسی شد
تعداد بازدید : 89
انگلیس؛ سارق مکالمات تلگرافی دولت ایران!
گروه اندیشه
info@khorasannews.com
یکی از مهمترین منابع پژوهشهای تاریخی، اسناد است. مجید تفرشی، سند پژوه، در طول سالهای اقامتش در انگلیس، کوشیده است تا پلی میان اسناد خارج از کشور و پژوهشگران تاریخی داخل باشد. آن چه در پی می آید، گفتوگوی خبرگزاری ایبنا با او، درباره اسناد موجود در مراکز آرشیوی انگلیس و وضعیت مراکز اسنادی در داخل کشور است. وی در این گفتوگو، به نکات ناگفتهای از چگونگی انتقال برخی اسناد محرمانه دولت ایران به انگلیس در دوران قاجار و پهلوی اشاره کرده است.
شما در انگلیس، در حوزه اسناد تاریخی کار میکنید. کمی در این زمینه توضیح دهید.
حدود 25 سال است که مقیم بریتانیا هستم. یعنی محل اصلی اقامتم آنجاست و کار اصلی من، سندپژوهی و تاریخنگاری است. ارتباط من با مؤسسات آرشیو اسناد آنجا کاملا مستمر است و خودم هم، برای ارائه فعالیتهایم یا توانمند کردن یا منظم کردن کارهای پژوهشی، مؤسسه پژوهشی کوچکی دارم.
در انگلیس با چه آرشیوهایی کار میکنید؟
با آرشیو کتابخانه ملی بریتانیا یا آرشیوی که اسناد نفت ایران در آنجا هست و آرشیو دانشگاه کمبریج، آکسفورد، آرشیو بانک شاهی، باقی آرشیوهای دانشگاهی و مؤسسات پژوهشی آنجا کار میکنم. در 25 سال اخیر، ارتباط منظم و پیوستهای با این آرشیوها داشتهام و از این آرشیوها، برای پژوهشهای خودم و مراکز علمی و پژوهشی ایران استفاده کردهام. البته، انتقال اسناد دیجیتالی به ایران هم، در این مدت، کار اصلی و دغدغه من بوده است. سعی کردم پلی باشم برای استفاده پژوهشگران و محققانی که به این اسناد دسترسی ندارند.
در مراکز اسنادی و آرشیوهای دانشگاهی انگلیس، چه میزان اسناد متعلق به ایران وجود دارد؟ منظور اسنادی است که متعلق به ماست، ولی اکنون در خارج از کشور نگهداری میشود.
سوال شما دو بخش دارد؛ یکی اسناد یا اشیایی که منشأ ایرانی دارند، مثل اشیای موزهای که به خارج از کشور برده شدهاند. اما در حوزه اسناد، بیشتر اهدایی هستند. یعنی اسنادی که به مجموعههای بینالمللی مثل دانشگاه آکسفورد اهدا شدهاند. یا اسنادی که مأموران یا مستشرقان یا پژوهشگران غربی خریداری کردهاند و از ایران خارج کردهاند. تعداد این اسناد زیاد نیست، ولی قابل توجه است. اما بخش دیگر، شامل اسنادی میشود که در داخل ایران تولید شدهاست. مکاتبات مقامات رسمی خارجی؛ آلمانی، ایتالیایی، بریتانیایی و آمریکایی که در ایران انجام یا گزارشهای مخفی که به وسیله مأموران محلی آنها تهیه شده است. لزوماً هم تمام این گزارشها به زبان انگلیسی نیست. بسیاری از این اسناد، به زبان فارسی است. این اسناد در واقع برای کشور ما تولید نشده، اما در ایران تهیه شده و بعد هم، توسط آن ها خارج شده است. مورد سومی هم وجود دارد که کمتر کسی به آن توجه کرده است و من در مطالعاتم، خیلی به آن نگاه میکنم؛ به دلیل این که راههای مراسلاتی و اموری مثل تلگراف در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در ایران، در اختیار و تملک بریتانیا بوده، در بسیاری از موارد، مکالمات دولت ایران با کشورهایی غیر از بریتانیا، با افراد و دولتهای دیگر، سرقت میشد. در واقع از تمام این مکالمات، در نیمه راه، یک کپی تهیه میشد و به سمع و نظر آن ها میرسید. به این ترتیب، آن ها از ساز و کار و تصمیمات دولت ایران برای منافع و مصالح خودشان مطلع بودند.
اسناد این تلگراف های سرقت شده اکنون موجود است؟
بسیاری از آن ها موجود است. نمیتوانم بگویم که همهاش هست. اما آن ها که من دیدم، بسیار زیاد بود. مثلا وزیر ایران یا صدراعظم، مکاتبهای دارد با سفیر روسیه؛ یک نسخه از این مکاتبه در آرشیو انگلستان وجود دارد و نشان میدهد که در نیمه راه، این تلگراف دزدیده شده است. چون مدیریت تلگرافی ایران در آن زمان، به عهده انگلیسیها بوده است و اسناد زیادی از این بابت در آرشیو اسناد انگلیس وجود دارد.
آیا سرقت اسناد رسمی هم صورت گرفته است؟
به طور دقیق درباره سرقت اسناد نمیتوان صحبت کرد. درباره اسناد، در دورههایی مثل دوران ملی شدن صنعت نفت یا انقلاب، مجموعههایی که غارت شده یا در تملک خانوادهها بوده و به خارج از ایران برده شده است، وجود دارد. حالا یا کسانی آمدهاند و این اسناد را برای خارجیها خریداری کردهاند، یا خود اینها آمدهاند و این اسناد را به خارج برده و فروختهاند. در میان این اسناد، اسناد دولتی هم هست. اما این اتفاق به معنای این نیست که اسناد از مراکز دولتی دزدیده شده است. به دلیل این که ساز و کار آرشیوی ما جدید است و پیش از این، سابقه آرشیو نداشتهایم، بسیاری از رجال و صاحب منصبان و اشخاص ذینفوذ، اسناد را نزد خودشان نگه میداشتند. بعدها، هنگام ملی شدن صنعت نفت یا سالهای انقلاب و حول و حوش جنگ، اینها توسط خود این افراد یا دلالهایی که این اسناد را از آن ها خریدهاند به خارج از کشور برده شده است که در میان آن ها، اسناد دولتی هم دیده میشود؛ اما از مراکز دولتی خریداری نشده است. بنابراین باید گفت به نوعی سرقت صورت گرفته است اما نه به شیوه سیستماتیک و برنامهریزی شده و این اتفاق هم در خارج از مراکز دولتی افتاده است.
مراکز اسنادی ایران را چطور میبینید؟
من نزدیک سی و پنج سال است که در حوزه اسناد کار میکنم. از هفده، هجده سالگی افتخار این را داشتم که دستیار مرحوم ایرج افشار و مرحوم عبدالحسین حائری باشم. اکنون در ایران چند آرشیو بسیار مهم داریم که کار سندی میکنند. مهمترینش، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران است که با بخش آرشیوی این مجموعه، سالهاست که همکاری داشتهام یا پروژههای مشترکی با هم داشتهایم. البته آرشیو ملی ایران در آنجاست و باید شامل همه اسناد شود، اما متاسفانه این اتفاق نیفتاده است. دولت ها به آرشیو ملی ایران، نگاه شاملی ندارند؛ یعنی آن قدر که قانون موظفشان کرده، همه اسناد به آن جا منتقل نشده است. با همه اینها، مرکز اسناد کتابخانه ملی، در این زمینه پویاترین است. البته در جایی که باید باشد، قرار ندارد و خیلی پایینتر از سطح واقعیاش است، ولی همچنان بهترین است. ولی مؤسسات دیگری هم هستند؛ مثل «موسسه مطالعات تاریخ معاصر» که کار اصلی آن ها نگهداری و ضبط و ثبت اسناد مصادرهای است از خانوادههایی که بعد از انقلاب اموالشان مصادره شده است. البته بخشی از این اسناد هم، بعد از مصادره، به صورت طبیعی به این مرکز منتقل شده است. همین طور، مرکز اسناد انقلاب اسلامی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی که از نظر سندی مهم و غیر قابل چشمپوشی هستند.
به لحاظ شیوههای نگهداری از اسناد، در حد استانداردهای بینالمللی هستیم؟
از نظر تکنیکی، امکانات خیلی خوب است؛ با دنیا فاصله داریم، اما فاصلهمان در این زمینه کمتر از باقی امور است. مهمترین مسئلهای که الان وجود دارد، اطلاعرسانی و اجازه استفاده عموم از اسناد است. باید این فرهنگ جا بیفتد و هنوز جا نیفتاده است که استفاده از اسناد، یک حق عمومی است و نه یک امتیاز ویژه. این اعطای حق به عموم مردم و محققان، بدون هیچ اما و اگری در دنیا وجود دارد؛ اما در ایران، هم به دلایل سیاسی و هم قانونی، گاهی رعایت نمیشود. باید یاد بگیریم که اسناد، ملک شخصی ما نیست. حق عمومی مردم است. به قول مرحوم باستانیپاریزی، «ما آرشیو داریم. مارشیو نباید داشته باشم.» اسناد باید بدون هیچ اما و اگری، در اختیار همه قرار بگیرد.