شیطان شیشه ای پایتخت دستگیر شد
مرد هوسرانی که با آزادی از زندان به آدمربایی و آزار و اذیت زنان و دختران جوان در پوشش مسافربری اقدام میکرد با شلیک گلوله پلیس دستگیر شد.
به گزارش رکنا، این متهم که جرایم هولناک خود را از دی ماه سال گذشته آغاز کرده و زنان و دختران جوان را مورد آزار قرار داده بود صبح سه شنبه برای تحقیق به دادسرای امور جنایی منتقل شد. وی در بازجوییها به جرمهای خود اعتراف کرد. قاضی رضوانی پس از تحقیقات دستور انتشار عکس متهم را صادر و درخواست کرد چنان چه فرد یا افرادی از سوی مرد هوسران مورد آدمربایی و آزار و اذیت قرار گرفتهاند برای طرح شکایت به اداره 16 پلیس آگاهی پایتخت مراجعه کنند. متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتوگو با متهم
خودت را معرفی کن؟
امید 30 ساله هستم.
چند دختر یا زن را ربودی؟
درست یادم نیست اما فکر کنم هفت نفر.
در پرونده ات نوشته بیش از 20 شاکی داری؟
(سکوت میکند).
چه شد که تصمیم به آدمربایی و آزار و اذیت گرفتی؟
عقده داشتم از زنان.
چرا؟
من بچه بالای شهرم و وضع مالی پدرم خوب است. چند سال قبل در مهمانی یکی از دوستانم شرکت کردم و با دختر جوانی به نام الهه آشنا شدم. من عاشق او شدم و تصمیم داشتم با او ازدواج کنم. او هم مدعی بود عاشق من است، اما مرا معتاد به شیشه کرد. مدتی بعد به خاطر اعتیاد به شیشه سرقت کردم و به زندان افتادم. وقتی از زندان آزاد شدم، فهمیدم او به من خیانت کرده و با فرد دیگری دوست شدهاست. از همان روز به بعد از زنان عقده گرفتم.
درسوابق ات آمده اتهام قبلی تو هم تعرض به زنان است.
(سکوت متهم)
شما وضع مالی خوبی داشتید چرا دست به سرقت زدی؟
پدرم وقتی فهمید شیشهای شدهام به من پول نمیداد. من عاشق خودرو بودم او هم گفت هر وقت اعتیادت را ترک کردی برایت ماشین میخرم.
بیشتر توضیح بده؟
هر وقت شیشه مصرف میکردم روحی به من دستور میداد که زنان و دختران جوان را بربایم و مورد آزار و اذیت قرار دهم. به همین دلیل ابتدا خودرو سرقت میکردم و با خودروی سرقتی زنان جوان و دختران را سوار میکردم.
با چه تهدید میکردی؟
با چاقو یا پیچ گوشتی.
تجاوز هم میکردی؟
نه فقط آزار و اذیت میکردم.
ساعت خاصی آدمربایی میکردی؟
نه، هر وقت شیشه مصرف میکردم و حالم خوب بود تصمیم میگرفتم و با خودروی سرقتی زنان و دختران را به عنوان مسافر سوار میکردم و بعد هم... .
در این مدت چند تا خودرو سرقت کردی؟
فکر کنم سه خودرو.
زنان و دختران ربوده شده وقتی التماس یا گریه میکردند چه حسی داشتی؟
حسی نداشتم. گاهی هم آن ها را رها میکردم.
فکر میکردی گرفتار شوی؟
نه.
آخرین حرف؟
من قید زندگیام را زدهام و میدانم که اعدام میشوم.