گزینههای عجیب روی نیمکت قرمزها
اوسمار ویرا سرمربی پرسپولیس شد؛ پیش از این هم مربیانی بودند که سوابقشان چندان با این جایگاه تناسبی نداشته است
صابری- تیم پرسپولیس در آخرین روزهایی که یحیی گلمحمدی روی نیمکت بود، نه خوب بازی میکرد نه خوب نتیجه میگرفت و برای همین بسیاری از هواداران معتقد بودند دوران یحیی با نیمکت سرخ بهسر آمده است و باشگاه باید سراغ گزینههای تازه برود. در این بین اصرار یحیی به استفاده از بازیکنانی که اشتباهات بزرگ داشتند هم مزید برعلت بود تا رابطه هواداران و سرمربی خوب نباشد. اما خیلی از هواداران معتقد بودند باید یحیی حفظ شود؛ چون باشگاه بهدنبال گزینه خوب خارجی نمیرود و بین مربیان داخلی هم کسی در اندازههای او نیست. یحیی که استعفا کرد، نامهای زیادی مطرح شد از جمله برانکو که به شدت محبوب سکوها بود. اما بالاخره روز گذشته اوسمار ویرا بهعنوان سر مربی انتخاب شد. کسیکه بیشتر در جایگاه دستیار بوده و در مواردی هم که سرمربی بوده، نتایج خوبی نگرفته است. اینجا بود که بسیاری از هواداران آرزو کردند کاش خود یحیی مانده بود؛ چون به احتمال زیاد کاری که از عهده خودش برنیامد، از عهده دستیارش قطعاً برنمیآید. هرچند نگرانیها درباره ویرا زیاد است اما نمیتوان قطعی درباره او نظر داد، چون تا بهحال در لیگی با مختصات ایران نفر اول نیمکت نبوده است. اما نمیتوان منکر شد که او گزینه عجیبی برای نیمکت سرخهاست. به این بهانه سراغ مربیانی رفتیم که طی 3 دهه اخیر سرمربی پرسپولیس شدهاند اما پیش از این عنوان چندان که باید تجربه و جایگاهی نداشتند. ذکر این نکته ضروری است که اسامی بسیاری از مربیانی مثل حسین عبدی، افشین پیروانی، محسن عاشوری و... را که بهشکل موقت و برای چند بازی این مسئولیت را قبول کردند، در این فهرست نیاوردیم.
محمد پنجعلی سال 1372
برای اینکه مطلب طولانی نشود، فقط 30 سال عقب میرویم و از سال 72 شروع میکنیم. یعنی وقتی که کاپیتان محبوب سرخها در مقطعی که علی پروین بعد از ماجراهای جام ملتها از تیم ملی و پرسپولیس همزمان کنار کشید، سرمربی شد. چند ماهی این مسئولیت را بهعهده داشت که نتیجهاش 13 بازی، 5برد،6 مساوی و 2 باخت بود. پنجعلی بعدها بیشتر روی کار آکادمی متمرکز بود و سراغ سرمربیگری نرفت. مدافع محبوبی که تیم ملی با کاپیتانی او سال 1990 قهرمان آسیا شد بهخاطر انتخابهای نسبتاً درستی که از مقطعی به بعد داشت، بین هواداران محبوب ماند.
ولادیسلاو بگوویچ سال 1373
این مربی را با بگوویچ معروف که مدتها در فولاد، پگاه و پرسپولیس بود، اشتباه نگیرید. سال 73 این مربی توسط عابدینی به پرسپولیس آمد. مربی که بعدها هم در فوتبال دنیا به تیم معروف یا حتی معمولی نرفت و پیدا کردن رد و نشانی از او دشوار است. اما عابدینی بههر ترتیب به مربیان خارجی علاقه زیادی داشت. بگوویچ که خیلی زود بهخاطر اختلاف با بازیکنان از تیم جدا شد 5 بازی روی نیمکت نشست که 3 برد، یک مساوی و یک باخت نتیجهاش بود.
حمید درخشان 1373
درخشان در سه مقطع یعنی سالهای 73، 76 و 93 سرمربی قرمزها شد. اما اولین حضورش جالب بود. او در 36 سالگی بدون اینکه کار مربیگری را از تیمی معمولیتر شروع کند، سرمربی شد و از قضا نتایج خوبی گرفت. مدل عجیب لیگ در آن زمان که ناگهان حذفی میشد؛ باعث شد تیم رویایی او که خط حملهاش شامل پیوس و علی دایی میشد، بهخاطر حوادث بازی معروف با استقلال قهرمان نشود. درخشان بعدها به پرسپولیس آمد اما نتایج خوبی نگرفت. او در مجموع 62 بازی سرمربی بود که نتیجهاش 25 برد، 17 مساوی و 20 باخت بود. پرسپولیس در دوران او 90 گل خورد؛ یعنی بهطور میانگین در هر بازی یک و نیم گل. آخرین مقطع حضور درخشان در پرسپولیس با یک خاطره جالب در ذهن هواداران باقی مانده؛ یعنی مصاحبه معروف درخشان که گفت: «اگر من بروم همهچیز درست میشود؟» و اتفاقاً با آمدن برانکو دوران باشکوه قرمزها شروع شد.
یورگن گده 1374
شاهکار دیگری از امیر عابدینی؛ گده در 37 سالگی با تجربه بسیار پایینی در مربیگری سرمربی شد. نتایج پرسپولیس در زمان او عجیب بود. 22 بازی، 6 برد، 10 مساوی و 6 باخت، یعنی از 66 امتیاز ممکن فقط و فقط 28 امتیاز. شاید مرور چنین عجایبی باعث میشود هواداران قدر امثال یحیی را بیشتر بدانند. گده اخراج شد تا دوران خوب استانکو شروع شود. گده بعدها به عناوین مختلفی به فوتبال ما بازگشت، از کمک مربی تیم ملی تا مربی استقلال و حتی سرمربی برخی تیمهای دیگر.
ایوان متکوویچ 1377
خاطرات خوش قرمزها از استانکو باعث شد بعد از او سراغ یک مربی کروات دیگر بروند. برای محکمکاری فرشاد پیوس هم کمک مربی مت کوویچ شد. اما او روزهای خوبی را سپری نکرد. اول اینکه لیگ بهخاطر بازیهای تیم ملی در راه جام جهانی 98 فرانسه مدام تعطیل میشد. دوم اینکه پرسپولیس بازیکنان زیادی در تیم ملی داشت و همین باعث تعویق بازیهای این تیم و در نهایت کنارهگیری عجیب تیم از لیگ شد. در نهایت سال بعد هم که او خواست بالای سر تیم باشد پروین که به اردوی سرخها بازگشته بود، او را با مشورت یا رایگیری از بازیکنان برکنار کرد. متکوویچ غیر از پرسپولیس در جای دیگری هم چندان موفق نبود تا حضور او هم یک معما باشد. او در مجموع 13 بازی سرمربی بود که 7 برد، 2 مساوی و 4 باخت نتیجه کارش بود.
راینر زوبل 1383
بعد از آنکه علی پروین و ناصر ابراهیمی چندسالی هدایت قرمزها را به عهده داشتند، نوبت به روزهایی رسید که با حضور مدیرعاملی که مخالف پروین بود سرمربیگری به زوبل آلمانی سپرده شد و پروین شد مدیرفنی. هرچند خودش معتقد بود این جایگاه یعنی کشک. روزهای عجیبی برای سرخها سپری میشد. استیلی که کمک مربی بود میانه خوبی با سرمربی نداشت. مترجم زوبل که داماد پروین بود، همزمان بهنوعی کمک مربی هم بود حتی زوبل در برنامه 90 گفت اطلاعات فوتبالی مترجمش از استیلی هم بهتر است. بازیکنان طرف پروین بودند و درنهایت زوبل با 31 بازی، 16 برد، 7 مساوی و 8 باخت رفتنی شد. ماجرای معروف ترجمه غلط حرفهای سرمربی در همین مقطع اتفاق افتاد.
حمید استیلی 1390
حمید استیلی با گلی که به آمریکا زد و البته بازیهای خوبی که در پرسپولیس کرد، محبوب شده بود؛ حضورش در کنار افشین قطبی در کادر تیمی که قهرمانی دراماتیک مقابل سپاهان را تجربه کرد هم مزید برعلت شد که محبوب بماند؛ اما سودای سرمربی شدن داشت و این آغاز روزهای بد او بود. او از معدود سرمربیهای داخلی سرخها بود که جایگاه خوبی روی سکوها نداشت و از اولین بازی که تیمش انجام داد هواداران به او اعتراض کردند. 18 بازی که او سرمربی تیم بود حاصلش 7 برد، 5 مساوی و 6 باخت بود. اما بخش عجیب ماجرا 23 گل زده و 23 گل خورده بود. کمترین دورانی را میتوان پیدا کرد که تفاضل گل سرخها صفر باشد. او در دیگر تجربههای مربیگریاش هم نتایج خوبی نگرفت تا از این حرفه دور شود.
مانوئل ژوزه 1391
مورد خاص این مطلب اوست، چراکه مربی بزرگی بود که تجربههای زیادی داشت. مثل او نامهایی چون آریهان، دنیزلی، وینگادا و... هم با پرسپولیس نتایج خوبی نگرفتند، دنیزلی تیمش خوب بازی میکرد اما نتیجه نمیگرفت، آریهان و وینگادا هم بهاندازه نام و اعتبارشان نتوانستند ماندگار شوند. در این بین مانوئل ژوزه که تجربه حضور در تیمهای بزرگی مثل بنفیکا را داشت، در سالهای پایانی مربیگریاش مدام از تیمها جدا میشد و در اصل تجربه داشت اما اعتبار قبل را نداشت و در آن شرایط سپردن تیم کهکشانی که رویانیان ساخته بود به او اصلاً اتفاق خوبی نبود. او در 17 بازی، 5 برد، 6 مساوی و 6 باخت تجربه کرد تا باختهایش بیشتر از بردهایش باشد. یحیی گلمحمدی که سرمربی صباباتری قم بود، اواخر حضور ژوزه دستیارش شد و بعد هم سرمربی تیم شد تا اولین حضورش روی نیمکت سرخها را تجربه کند. اما نتایج خوب یحیی هم نتوانست کاری را که ژوزه با تیم کرده بود، درست کند.