


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

بین اخبار تلخی که محاصرهمان کرده و ناملایمتهای تازهای که بهمان تحمیل شده، هرازگاهی یک شعاع نور راهش را به زندگیمان باز میکند. گاهی این نور را خوش انصافی یک فروشنده بهمان هدیه میکند؛ بعضیوقتها یک صاحبخانه بامعرفت که با مستأجرش راه آمده است؛ و روزهایی، روزهای خیلی زیادی هم عملکرد پزشکها و پرستارها و معلمها که این روزها بیشتر متوجه تلاش شان هستیم، مایه دلگرمی میشود. خودشان میگویند «وظیفه»! من هم فکر میکنم این کلمه آنقدر گویاست که برای توصیفِآورندگانِروشنی، نیازی به واژههایی مثل «قهرمان» و «فرشته» نداشته باشیم. وظیفهشناسی، خصلتی انسانی است؛ ماورایی نیست. کسی که متصف به چنین صفتی است، مطابق خوی انسانی رفتار میکند که ابرقهرمانها و فرشتهها به گرد پایش هم نمیرسند. در پرونده امروز زندگیسلام با یکی از این وظیفه شناسها آشنا میشویم؛ معلمی اهل شوشتر که مدتی است یک عکس از کلاس درس منحصربهفردش دستبهدست میشود. او در این عکس کنار دانشآموز نابینایش نشسته و در توضیح آن نوشته شده: «فرزانه زحمتی، معلم مدرسه «شهید امیدیِ» شوشتر، ۱۵کیلومتر را با وسیله شخصیاش طی میکند تا به خانه صادق در روستای حاج منعم برسد و با خط بریل به او تعلیم دهد».
چارهای جز تدریس حضوری نداشتم
«فرزانه زحمتی» متولد 64 است. کاردانی را در دانشگاه تربیت معلم شهید رجایی تهران و کارشناسی را در اهواز خوانده و از سال 85 که جذب آموزش و پرورش استثنایی خوزستان شده است، تا حالا با دانشآموزهای نابینا کار میکند. فرزانه ماجرای عکسی را که از او منتشر شد، توضیح میدهد: «این عکس متعلق به 10 ماه پیش است. میدانید که وقتی کرونا آمد، برای مدتی آموزش متوقف شد. یک ماه گذشت تا این که اعلام شد آموزش باید به صورت مجازی ادامه یابد. من هم مثل معلمهای دیگر شروع کردم به تدریس مجازی ولی با این نگرانی که آیا این روش برای بچههای من جواب میدهد یا نه. تدریس به بچههای نابینا با حس لامسه انجام میشود؛ یعنی معلم هر صفحه کتاب را که تصویر و متنِ برجسته دارد، پیش روی دانشآموز میگذارد و او با لمس کردن مباحث را یاد میگیرد. من پارسال چهار دانشآموز نابینا داشتم؛ کلاسهای سوم، دوم و اول. آموزش به سه دانشآموز پایه بالاترم، به دلیلی که گفتم سخت بود ولی تا حدودی پیش میرفت اما برای بچه کلاس اولی آموزش از راه دور اصلا جواب نمیداد. کلاس اول، شروع آموزش خط بریل است. در مدرسه معمولا مادر یا هر فرد دیگری که مسئول رسیدگی به تکالیف دانشآموز است، در روزهای اول همراه او سر کلاس مینشیند تا با هم خط بریل را یاد بگیرند. خب طبیعتا خانواده دانشآموز کلاس اولی من خط بریل بلد نبودند. پس با همسرم مشورت کردم و تصمیم گرفتم دو، سه روز در هفته بروم خانهشان که حضوری تدریس کنم. چند هفته همسرم همراهی ام کرد که راه را یادبگیرم. بعد از آن تا وقتی بچه پایه کار را یاد گرفت، به روستایشان میرفتم که 15کیلومتری شوشتر است. البته با رعایت پروتکلها؛ توی حیاط مینشستیم و ماسک و الکل داشتم. خانوادهاش هم کنار ما بریل را یادگرفتند و حالا که راه افتاده است، مجازی تدریس میکنم و خیلی خوب یاد میگیرد».
آن عکس را خودم منتشر نکردم
عکسی که از فرزانه پخش شد و بعدتر گزارش و مصاحبههایی که به دنبالش آمد، با همان تیترهای رایجی که میشناسیم، مثل «فرشتهای به نام معلم» همراه شد. فکر کردم بعید است کسی که براساس احساس تکلیف، زحمت مضاعفی را به خودش هموار میکند، موافق چنین خطابی باشد. فرزانه توضیح میدهد غیر از این، حتی درجریان منتشرشدن عکسش هم نبوده است: «آموزش مجازی که شروع شد، مدیر مدرسه مقرر کرد که همه همکاران روزانه گزارش کارشان را به صورت عکس، فیلم و صوت در گروه معلمها بفرستند. من هم مثل بقیه هر روز این کار را میکردم. وقتی هم که پیش دانشآموزم در روستا بودم، از کارم عکس میگرفتم و در گروه میفرستادم. روال آموزش برای خودمان خیلی جالب بود. مثلا برای درس ریاضی با وسیلههای دم دستی مثل چوب جارو بستههای ده تایی درست میکردم. دانشآموزم وقتی مفاهیم تازه را با وسایل آشنا یاد میگرفت، کیف میکرد و به من هم طبعا خوش میگذشت. مدیر یا معاون مدرسه یکی از این عکسها را گذاشتند در گروه مدیران استان و توضیح مختصری هم دربارهاش نوشتند. ناگهان تبدیل شد به خبر و همهجا پخش شد. اصلا انتظارش را نداشتم. من فقط کارم را انجام دادم. شاید بعضیها فکر کنند دارم شعار میدهم ولی به نظر خودم وظیفهام است؛ وظیفهای که بابتش حقوق میگیرم. این روزها به همه دانشآموزها و به طور ویژه به بچههای من خیلی سخت میگذرد. بچههای نابینا مظلوم واقع شده اند و از یک سری امکانات که حقشان است، محروماند. در چنین شرایطی دست کم معلم باید کارش را درست انجام بدهد».
آموزش مجازی داریم؛ بدون گوشی و اینترنت!
آموزش مجازی، همه معلمها و دانشآموزها را با چالشهای جدی مواجه کرده است. میخواهم بدانم غیر از آنچه پیشتر مختصر به آن اشاره شد، این روزها دانشآموزان با نیازهای ویژه چه چالشهایی دارند: «بچههای من تاحدودی با این شیوه تازه کنار
آمده اند ولی حدود 40 درصد مطالب را نمیشود به خوبی تدریس کرد. من مقدار کمی از این مباحث را جدا میکنم که سال بعد انشاءا... حضوری آموزش بدهم چون سال بعد، در واقع تا پایان دوره ابتدایی اول، خودم معلمشان هستم. مشکل آموزش فقط محدود به دانشآموزان نابینا نیست و دیگر دانشآموزان با نیازهای ویژه هم روزهای دشواری پشت سر میگذارند. نکته مهم دیگر، فقر فرهنگی است که در بسیاری از موارد به رغم طبیعی بودن هوش این بچهها، آنها را با برچسب استثنایی از دیگران جدا و امر آموزش را سخت میکند. به همه اینها معضل اقتصادی را اضافه کنید. خیلی از بچهها به تلفنهمراه و اینترنت دسترسی ندارند یا چندتا خواهروبرادر محصلاند با یک گوشی. آموزشو پرورش هرازگاهی آمار میگیرد و شنیدهام که به بچههای
بی بضاعت تبلت میدهند اما نمیدانم تا حالا به کسی تعلق گرفته است یا نه. درباره مدرسه خودمان میدانم که معلمها هفتهای دو، سه روز در مدرسه هستند تا به دانشآموزان بی بضاعت حضوری آموزش دهند. بعضی از خانوادهها این ریسک را میپذیرند و بعضیهای دیگر هم ترک تحصیل میکنند». گرفتاری اقتصادی، معلمها را هم مثل غالب جامعه بی نصیب نگذاشته است. معلمها با هزینههای گزاف اینترنت چه میکنند؟ فرزانه جواب میدهد: «از پارسال تا الان دوبار نتِ مخصوص معلمها دریافت کردیم؛ 20گیگ اینترنتِ سه ماهه! راستش ما بیشتر نگران خانوادهها هستیم. همیشه مراقبم فیلمی که میفرستم حجم بالایی نداشته باشد تا بچهها بتوانند دانلود کنند. البته اینترنت شاد رایگان است ولی خب آن هم مشکلات خودش را دارد. بی نهایت کند است؛ یک فیلم را امروز میفرستی، روز بعد ارسال میشود برای همین معمولا مجبور میشویم از نرم افزارهای دیگر استفاده کنیم. کار کردن با آنها هم چندان راحت نیست و مشکل محدودیت حجم داریم. با نرم افزار دیگری، حجم فیلمها را کم میکنیم که به همان نسبت کیفیت پایین میآید».
مدارس استثنایی شهرستانها اختصاصی نیستند
از فرزانه میپرسم چه امکانات و تجهیزاتی مورد نیاز است و چرا دردسترس نیست، میگوید: «در مراکز استان، مدارس استثنایی تخصصی هستند یعنی مثلا یک مدرسه فقط مخصوص دانشآموزهای نابیناست. خب قاعدتا ساختمان مدرسه مناسب نیازهای این دانشآموزان است. نکات ایمنی در اتاق بازی و حیاط، رعایت میشود و وسایل ورزشی ویژه دراختیار
بچه هاست. در شهرستانها اما چون تعداد دانشآموزان استثنایی کم است، مدارس مختلط هستند؛ یعنی ما هم دانشآموز کم توان ذهنی داریم، هم اوتیسم، هم ناشنوا و نابینا. بنابراین به دلیل هزینههای بالا برای سه دانشآموز نابینای من در مدرسه، نسبت به مراکز استانها امکانات جانبی کمتری فراهم میشود. البته درحد توانمان تلاش میکنیم این کمبودها را جبران کنیم. مثلا یکی از نیازهای ورزشی بچههای من، توپِ
زنگ دار است که دراختیار مدرسه ما قرار میگیرد ولی بهتعداد کم که بعد از مدتی هم خراب میشود. من به روش قدیمی که توپهای پلاستیکی را جلد میکردیم، چند تا توپ را پاره میکنم و چیزی داخلش میگذارم که صدا بدهد و بچهها از ورزش نمانَند». فرزانه توضیح میدهد که درباره امکانات آموزشیِ مبنایی اما تفاوتی بین شهرهای بزرگ و کوچک وجود ندارد: «بچههای نابینا به جای مداد و دفتر از لوح و قلم استفاده میکنند. لوح وسیلهای است که خانههای شش تایی در آن تعبیه شده است. کل حروف بریل از شش نقطه تشکیل میشود و همه چیز، از حروف الفبا تا نشانههای ریاضی و نتهای موسیقی با این شش نقطه نوشته میشود. وقتی بچههای من به کلاس سوم و چهارم میرسند، همان طور که بقیه دانشآموزها خودکار را جایگزین مداد میکنند، به وسیله تازهای برای نوشتن نیاز دارند. از آن جایی که نوشتن با لوح و قلم سخت است، بعد از یادگرفتن حروف بریل، دستگاه «پرکینز» که شبیه ماشین تایپ عریضه نویسهاست، جایگزین میشود. این دستگاه مثل قلم مخصوص روی کاغذ نقطههای برجسته ایجاد میکند و سرعت عمل بچهها با آن بیشتر میشود. ابزار دیگری هم داریم به اسم «لوح حساب» یا
«حساب افزار» که چرک نویس درس ریاضی است. بچهها برای عملیاتی که نمیتوانند به صورت ذهنی انجام بدهند، از این وسیله استفاده میکنند. خدا را شکر از لحاظ این ابزارها کمبودی نداریم».
معلمها سخت مشغول کارند
با این اوصاف به نظر میرسد دید عموم نسبت به سختی کار معلمها در حال تغییر است. حالا که خانوادهها از فاصله کمتری، با چالشهای این حرفه مواجه میشوند، میتوان امیدوار بود که افسانه «شغل آسانِ معلمی» کمکم تصحیح شود اما فرزانه میگوید خیلی هم امیدوار نیست: «اتفاقا الان خیلی از خانوادهها فکر میکنند ما بیکار در خانه نشستهایم و کل زحمت آموزش به گردن آنها افتاده است. من انکار نمیکنم که زحمت خانوادهها بیشتر شده ولی به همان اندازه کار معلمها هم بیشتر شده است. ظاهرِ قضیه این است که ما تمام مدت در خانه هستیم اما معنیاش این نیست که وقتمان آزاد است و به کارهای شخصیمان میرسیم. من برای هر درس، اول یک فیلم آموزشی برای خانواده میفرستم. بعد برای هر پاراگراف، چندین فایل صوتی برای دانشآموزم ارسال میکنم به علاوه تعدادی عکس از مرحله به مرحله آموزش. چالش تازه استفاده از وسایل کمک آموزشی است. قبلا از وسایل استاندارد موجود در مدرسه استفاده میکردم، الان باید ابزارهایی را به کار ببرم که دراختیار خانوادهها باشد و هزینه اضافهای به آنها تحمیل نکند. بنابراین برای هر درس و هر پایه، برنامه ریزی لازم است که از چه وسایلی استفاده کنم تا هم مفهوم مدنظر به خوبی منتقل شود، هم به خانوادهها فشار نیاید. معمولا آن چه از کار ما دیده میشود، همان چند دقیقه تدریس است درحالی که قبل و بعد از آن و دقیق تر، تمامِ روز درگیر هستیم؛ قبلش درحال برنامه ریزی و آماده کردن درس، بعدش مشغول جواب دادن به پیامهای خانوادهها که ممکن است هر ساعتی از شبانه روز باشد. خیلی از بچهها با خواهر و برادرهایشان از یک گوشی مشترک استفاده میکنند و نمیتوانند در زمانی که ما معین میکنیم، سر کلاس باشند؛ یکی، صبح گوشی دارد و دیگری، بعدازظهر. برای همین من صبحها مباحث درسی را میفرستم و صبر میکنم که مثلا کلاس خواهر دانشآموزم تمام شود تا بتوانم تکالیفش را چک کنم و باهم تعامل داشته باشیم».
کاش جامعه این بچهها را مثل دیگران بپذیرد
این روزها هرکسی راهی برای دوام آوردن پیداکرده، از فرزانه میپرسم او را چه چیزی سرپا نگه داشته است: «این امیدواری که اوضاع قرار نیست تا ابد همین طوری باشد و بالاخره این روزها میگذرد. همهمان به نوعی درمعرض امتحان قرارگرفته ایم و باید از خودمان بپرسیم دارم درحد توانم تلاش میکنم یا تسلیم وضع موجود شدهام؟ اما فقط این نیست؛ من از کارم لذت میبرم. بعد از منتشر شدن عکس کلاسم، بارها خبرنگارها از من پرسیدند خسته نمیشوی این همه راه را میروی و برمیگردی. چرا خسته بشوم وقتی کیف میکنم از پیشرفت دانشآموزانم؟ وقتی مردم روستا با دیدن ماشینم برایم دست بلند می کنند و دعای خیرشان پشت سرم است؟». گذشته از امید به برگشتن زندگی عادی، یک تصویر و تصور درخشان در ذهن همهمان هست که با خیره شدن به آن، حال و روزمان خوب یا دست کم قابل تحمل میشود. تصویر درخشان فرزانه، این است: «تصور روزی که دانشآموزانم در جامعه پذیرفته شوند. من با بچه هایم خیلی صمیمی هستم و وقتی درد دلهایشان را میشنوم، افسوس میخورم. دانشآموز خیلی خوبی داشتم که بعد از تمام کردن ابتدایی اول، به مدرسه عادی رفت. تنها دانشآموز نابینای کلاسش بود و هربار نمره بالایی میگرفت، همکلاسیهایش میگفتند معلم دلش برای او سوخته و بهش نمره داده است. یکی دیگر از بچههایم همیشه گله میکرد که توی خانه حوصلهاش سر میرود. وقتی بهش گفتم با دوستهایت و بچههای همسایه وقت بگذران، جواب داد که بچهها به من میگویند پیش ما نیا، تو کوری! بزرگترها هم گاهی با نگاه و حرفهایشان، این بچهها را آزار میدهند. من با شعار «معلولیت، محدودیت نیست» مخالفم؛ چرا، معلولیت در زندگی افراد محدودیت ایجاد میکند اما ما باید مواجهه با این محدودیت را یاد بگیریم. نگاه خیره، طردکردن و کمک کردن به این افراد بدون اینکه درخواست کمک داشته باشند و خیلی رفتارهای به ظاهر بیاهمیت دیگر، زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. خانوادهها باید از سن کم به فرزندانشان یاد بدهند چطور با کسانی که با آنها تفاوت دارند، رفتار کنند».

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

قانون ممنوعیت تردد شبانه در شهرها از ساعت 21 تا 4 صبح و ضرورت بیرون نرفتن از خانه مگر برای کارهای ضرروی باعث شده است زن و شوهرهای امروزی، اوقات زیادی را در یک مکان مشترک با هم سپری کنند. این شرایط باعث شده است تا زندگی در کنار یکدیگر برای بعضی زوج ها، چالشبرانگیزتر از گذشته شود. ساعاتی که با داشتن حداقل میزان تفریح یا فعالیت خارج از خانه تمامنشدنی به نظر میرسد، به خصوص آنکه فشار قرنطینه همگی ما را به لحاظ روحی آسیبپذیرتر کرده است. این مطلب به بیان برخی نشانههایی میپردازد که به شما هشدار میدهد بهعنوان همسر در زندگی با فرد یا اعضای دیگر خانواده، موجب رنجش آنها و سختتر گذشتن این روزها برای خودتان و اطرافیانتان میشوید.
درباره نارضایتیهایتان صحبت نمیکنید
افراد توان وفق دادن خود با شرایط جدید را دارند؛ با این حال ممکن است نیازهایی داشته باشند که نتوانند برای مدت طولانی صرفاً برای سازگاری با محیط از آنها چشمپوشی کنند. مثلاً ممکن است شما زمانهایی نیاز به تنهایی و خلوت با خود را احساس کنید؛ اما چنین امکانی ندارید. ممکن است به نظم و پاکیزگی اهمیت زیادی دهید، در حالیکه همسرتان چنین نیست. مسلماً از شرایط راضی نیستید؛ اما برای آنکه بنا به تصور خود در صلح باقی بمانید، این نارضایتی را به همسرتان انتقال نمیدهید. زمانی که درباره نیازها و تقاضاهای خود روشن و صریح صحبت نمیکنید، روزی آنها را به شکل خشمی بسیار شدید حتی به بهانه اتفاقی جزئی در تعامل با طرف مقابل خود بروز خواهید داد. شما با سکوت کردن هیچ لطفی به طرف مقابلتان نمیکنید بلکه با این سکوت تنها این پیشزمینه را در افراد ایجاد میکنید که راضی هستید و مشکلی ندارید؛ در حالیکه همین سکوت در نهایت به خشم و پرخاشگری منجر میشود. از زندگی در سکوت و «تحمل کردن» دست بکشید و درباره آن چه شما را آزار میدهد در فضایی آرام و پرمحبت، صحبت کنید. ضمن این که شاید همسرتان هم نارضایتیهایی داشته باشد که لازم باشد درباره آنها متقابلاً با شما صحبت کند. سکوت کردن برای حفظ فاصله و شاید در نظر شما احترام در ارتباط با طرف مقابل، معمولاً به احساس نادیده گرفته شدن منجر میشود.
حواستان به زبان بدنتان نیست
مراقب حرکت چرخشی چشمانتان و نگاههای سنگین و آزاردهنده خود بهعنوان رفتارهای پرخاشگرانه منفعل باشید! زبان بدن نامناسب شما میتواند در محیط خانه تنشزا باشد. طبیعی است تشویش و اضطراب منطق افراد را کاهش دهد؛ اما حتی در این شرایط نیز باید به زبان بدنمان توجه کنیم. شما با حرکات خود؛ نه لزوماً با کلمات هم میتوانید فرد مقابلتان را نادیده بگیرید و از این طریق به رابطه خود آسیب برسانید.
در کارهای خانه مشارکت نمیکنید
اکنون که زمان زیادی را در خانه سپری میکنید، رعایت نظم و پاکیزگی اهمیت بیشتری دارد. رعایت نکردن این موارد به همسرتان حس مورد بیاحترامی قرار گرفتن و حمایت نشدن میدهد. گفتوگوهای روشن و واضح درباره تکتک وظایف خانه و تقسیم هفتگی کارها میتواند روشی مناسب برای پیشگیری از این مشکل باشد.
زود خشمگین میشوید
با توجه به این که زمان زیادی را با همسرتان در این شب و روزها میگذرانید، ممکن است آستانه تحمل شما کاهش قابل توجهی یافته باشد؛ چرا که در شرایط قرنطینه از تفریحها و فعالیتهای خوشایندی که به تمدد اعصاب شما کمک میکند، محروم شدهاید. مشکلاتی را که منجر به خشم شما میشود در قالب گفتوگوهایی که بر محور ضمیر «ما» شکل میگیرد به بحث بگذارید و این بحثها را بهصورت دورهای برگزار کنید؛ چرا که شرایط و انتظارات افراد در طول زمان تغییر میکند؛ مثل شرایط خاصی که قرنطینه بر افراد تحمیل کرده است. در این گفتوگوها درباره همه چیزهای جزئی هم صحبت کنید: اتاق نشیمن در چه زمانی در اختیار چه کسی باشد؟ آیا ممکن است بتوانیم برخی فعالیتها را بهطور ایمن به خارج از خانه منتقل کنیم تا ساعاتی در روز به دیگری فضای مستقل بیشتری داده شود؟ اگر چنین گفتوگوهایی نداشتهاید، گفت وگو را آغاز کنید؛ هرچه زودتر!
برای همسرتان وقت نمیگذارید
اگر در خانه کار کردن برایتان چالشبرانگیز شده و حفظ تعادل میان زندگیکاری و شخصی بهخصوص در صورتی که خانه محل کار شما هم هست، سخت شده است باید به فکر حل این مشکل باشید. در این حال بهعنوان همسر یا عضوی از خانواده از شما انتظار میرود زمانهایی را به دیگر افراد خانه هم اختصاص دهید. کار کردن در خانه ممکن است باعث از دست رفتن زمانهای مشترک از جمله زمان صرف وعدههای غذایی در کنار یکدیگر شود. شرایط ایدهآل آن است که پس از ساعات کار و بازگشت به منزل، شما برای وقت گذراندن با همسر یا خانواده خود به اندازه کافی فراغ بال دارید؛ اما در صورت کار در منزل و اختلاط زمانهای کار و امور شخصی، چنین فراغتی برای شما وجود ندارد که باید آن را مدیریت کنید.
در خانه منزوی شدهاید
در ابتدای قرنطینه افراد آن را بهعنوان فرصتی برای بهبود روابطشان با اعضای خانواده و شکلدهی به یک زندگی خانوادهمحور در نظر گرفتند اما وقتی مدت زمان قرنطینه برای ماههای متوالی ادامه یافت، شرایط تغییر کرد. اکنون افراد دنبال شرایطی هستند که در آن فضاهای شخصیتر داشته باشند که اغلب آن را بهصورت آنلاین و در فضایمجازی جستوجو میکنند. قرنطینه زمان سپریشده در شبکههای اجتماعی را بهشکل خطرناکی افزایش داده است. با این که داشتن زمانهای شخصی مستقل از خانواده نهتنها ضرری ندارد بلکه ضروری است اما نباید بهکل خانواده و ارتباط با اعضای آن را نادیده گرفت. اهمیت مضاعف این موضوع در دوران قرنطینه به این دلیل است که بروز مشکلاتی چون بی ثباتی، شرایط دشوار اقتصادی، مرگومیر و دیگر مشکلات ناشی از شیوع کرونا، نیاز افراد را به کانونی که در آن از حمایت و امنیت برخوردار شوند، افزایش داده است. خانواده چنین محلی است. از خانواده و نقش آن به خصوص در این دوره غافل نشوید و بر خواسته خود مبنی بر منزوی شدن و پناه بردن به شبکههای اجتماعی غلبه کنید. خانواده و دوستان مجازی شما مهم هستند؛ اما نه به اندازه خانواده حقیقیتان.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

یک مسئول: تا سال ۱۴۱۳ عوارض آزادراه همچنان در اختیار سرمایه گذار این پروژه قرار دارد


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


محمد حقگو - بودجه 1400 به یکی از گردنه های اصلی خود یعنی حذف ارز 4200 رسیده است. ارزی که شاید آن را بتوان میراث چند دهه سیاست سرکوب نرخ ارز در اقتصاد ایران دانست. همان سیاستی که با جلوگیری از افزایش تدریجی نرخ ارز در اقتصاد ایران، بارها موجب جهش و شوک ارزی به اقتصاد ایران شده و این مجال را برای برخی سیاستمداران فراهم کرده تا با ایست موقت به ضربان بازار ارز، ناکارآمدی خود را در بخش های پولی و مالی پنهان کنند . در این باره چندین گزارش در همین صفحه در خصوص تاثیر مخرب ارز 4200 در گرانی و از بین بردن سازو کارتولید دارو ، لاستیک، کره، روغن و ... نوشته ایم . با این حال، برخی محافل انتقاد خود را متوجه این تصمیم کرده اند. رئیس جمهور نیز در اظهاراتی قابل تامل، از تصمیم یک شبه ارز 4200 دفاع کرده و گفته است: «... بله عدهای بودند که ارز 4200 تومان را گرفتند و جنس نیاوردند این ها را ببرید محاکمه کنید، هر کاری میخواهید بکنید، هر چه قانون میگوید. هر که تخلف کرده با او برخورد کنید. وی با اشاره به این که در سال گذشته تعدادی از کالاها از جمله چای، برنج، شکر و لاستیک را از فهرست ارز 4200 تومانی خارج کردیم، گفت: طوری با آرامش این کار را کردیم که بعضیها خبر ندارند و اصلاً نفهمیدند.» روحانی در شرایطی این اظهارات را بیان کرده که در بودجه سال آینده، حداقل به طور شفاف، اثری از ارز 4200 نیست و معلوم نیست چه توجیهی برای این تناقض رفتار و گفتار دولت وجود دارد؟ به عبارتی دولت در قبال ارز 4200 در سال آینده، موضعی همراه با تردید داشته و در لایحه بودجه نیز امکان حذف ارز 4200 را پیش بینی کرده است. اگرچه کمیسیون تلفیق سعی کرده است، حذف ارز 4200 را قطعی کند و کار را به اما و اگر دولت نسپارد. در هر حال، فارغ از بازی های سیاسی، به نظر می رسد کنارگذاشتن این سیاست به یک اقدام ضروری برای اقتصاد ایران تبدیل شده است. چرایی این ادعا را در ادامه بررسی می کنیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گفتوگوی خراسان با حسام محمودی، بازیگر اصلی سریال کمدی «باخانمان»
«مارمولک» تلویزیونی نمیخواهیم؛ بگذارید بیشتر شوخی کنیم
نویسنده: مائده کاشیان




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.





ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.