- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نویسنده: مریم ضیغمی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اعضای این گروه خطرناک، خودروهای رانندگان مسافرکش را با تعارف آب میوه های آلوده می ربودند و پیکر بیهوش آن ها را در کنار بزرگراه رها می کردند
سجادپور- کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی، اعضای یک باند خطرناک سرقت خودرو را به دام انداختند که به سرکردگی دختر 18 ساله فراری، رانندگان مسافرکش را با آب میوه های آلوده بیهوش می کردند. به گزارش اختصاصی خراسان، چهارم آبان گذشته، «مهسا» دختر 18 ساله ای که به خاطر اعتیادش مورد بی توجهی قرار گرفته بود، کوله پشتی مرموز خود را برداشت و از تربت جام به مشهد گریخت، او بی هدف در خیابان ها سرگردان بود تا این که وارد پارک ملت شد. چند روز را در مکانهای خلوت به سر برد اما دیگر نمی توانست این آوارگی و بی سرپناهی را تحمل کند. در این شرایط بود که چشم یکی از دزدان سابقه دار به او خیره شد. «مهدی- ص» که از موبایل قاپ های حرفه ای بود به «مهسا» نزدیک شد و زمانی که فهمید دختر 18 ساله جا و مکانی ندارد، او را به پاتوق خودش دعوت کرد که خانه ای مجردی در بولوار حر منطقه «قلعه خیابان» بود و توسط یکی از همدستانش به نام اکبر اداره می شد. «مهسا» چند روز را در کنار اعضای باند مخوف سارقانی به سر برد که یکی از آن ها در زندان «بندباز» تحمل کیفر می کرد. «سلیمان» سال 99 به جرم سرقت از منازل روانه زندان شده بود که اواخر تیر به «بندباز زندان» انتقال یافت و بدین ترتیب با سوء استفاده از این فرصت استثنایی، نزد دوستان خلافکارش می رفت آن ها دور هم بساط استعمال مواد مخدر را پهن می کردند و نقشه های سرقت می کشیدند، اما با حضور «مهسا» در جمع آنان، شیوه های تبهکاری دزدان سابقه دار نیز تغییر کرد و تصمیم گرفتند با عشوه های وسوسه انگیز مهسا و با تعارف آب میوه های آغشته به داروهای بیهوشی، خودروهای رانندگان مسافرکش را سرقت کنند تا پول بیشتری به دست آورند. به گزارش خراسان، این گونه بود که نقشه های وحشتناک سرقت پای بساط مواد مخدر طراحی شد و لوازم مورد نیاز در کوله پشتی «مهسا» قرار گرفت. آن ها بیست و نهم آبان برای شکار اولین طعمه خود عازم بزرگراه شهید کلانتری شدند و در اطراف میدان حافظ منتظر ایستادند. هوا تاریک شده بود که راننده میان سال پراید مقابلشان توقف کرد. «سلیمان» در صندلی جلو نشست و مهسا به همراه سه عضو دیگر باند در صندلی عقب جا گرفتند تا راننده فرد دیگری را سوار نکند. «سلیمان» که مقصد را میدان نمایشگاه در انتهای بزرگراه امام علی (ع) اعلام کرده بود به محض حرکت راننده مشغول گفت وگو با او شد و از هر دری سخن گفت. مهسا نیز با لفاظی های زنانه به این گفت وگوها صمیمیت خاصی می بخشید تا این که بعد از جلب اعتماد راننده پراید، او دو پاکت آب میوه را از کوله پشتی «مهسا» بیرون آورد و در حالی که یکی را سر می کشید دیگری را با اصرار به راننده تعارف کرد، مرد 54 ساله نیز به خاطر صمیمیتی که بین آن ها ایجاد شده بود پاکت آب میوه را گرفت و پشت فرمان نوشید اما دقایقی بعد احساس عجیبی به او دست داد و حالت ضعف و خواب آلودگی پیدا کرد. تبهکاران خطرناک که به هدف خود نزدیک شده بودند هرکدام سخنی گفتند و جویای حال او شدند. در این هنگام «سلیمان» از راننده مسافرکش خواست، پراید را در کنار بزرگراه متوقف کند. او بلافاصله پیکر راننده را روی صندلی شاگرد کشید و خودش پشت فرمان نشست و پدال گاز را فشرد. تبهکاران که به هدف خود رسیده بودند، پیکر بیهوش مرد 54 ساله را در اطراف میدان نمایشگاه و در تاریکی شب کنار بزرگراه انداختند و قهقهه زنان به طرف پاتوق خودشان در قلعه خیابان حرکت کردند. آن ها پراید را درون حیاط گذاشتند و دوباره همه دور هم مشغول استعمال مواد مخدر شدند. گزارش اختصاصی خراسان حاکی است: سه روز بعد از این ماجرا، آن ها باز هم برای شکار طعمه ای دیگر به میدان حافظ آمدند و با همان شگرد، راننده پراید دیگری را بیهوش کردند و خودروی او را نیز به پاتوق خودشان بردند. وقتی دومین سرقت آن ها با موفقیت انجام شد نقشه سرقت سومین خودرو را نیز پای بساط مواد مخدر کشیدند اما این بار شگرد آن ها تغییر کرد. حالا دیگر «مهسا» سرکرده این باند مخوف شده بود و آن ها را هدایت می کرد. سوم آذر، سرقت سومین خودرو در حالی کلید خورد که راننده خودروی مدل بالای ال 90 هدف چشم های خلافکاران قرار گرفت و باز هم مقصد میدان نمایشگاه بود اما بعد از طی مسافتی کوتاه، «سلیمان» درحالی راننده 42 ساله را به وسوسه ای هوس آلود انداخت که عشوه های زنانه «مهسا» بیشتر می شد. این گفت وگوهای شیطانی تا آن جا رسید که بالاخره راننده جوان پیشنهاد داد برای آشنایی بیشتر به خانه او در منطقه هاشمیه بروند چرا که مدعی بود همسر و فرزندانش در سفر شهرستان هستند. این گونه بود که باز هم در سیاهی شب؛ خودروی ال 90 در مسیر بولوار هاشمیه قرار گرفت آن ها دقایقی بعد در خانه مرد 42 ساله مشغول گفت وگو شدند در این هنگام «مهسا» برای تهیه چای به آشپزخانه رفت ولی به آرامی داروی بیهوشی را که از کوله پشتی خود بیرون آورده بود در استکان راننده ال 90 ریخت و لبخندزنان کنار هم نشستند تا چای تازه دم را صرف کنند. ولی هنوز بیش از 10 دقیقه از این ماجرا نگذشته بود که مرد جوان کف اتاق پذیرایی دراز کشید و بیهوش شد. «مهسا» به طرف کوله پشتی رفت و با طناب هایی که از قبل آماده کرده بود، دست و پاهای راننده را با کمک همدستانش محکم بست. آن ها بی درنگ وارد عمل شدند و لوازم برقی داخل آشپزخانه را به همراه لپ تاپ، تلویزیون، سشوار و ... درون صندوق عقب ال 90 ریختند و از آن خانه بیرون آمدند. خلافکاران به سمت بولوار طبرسی شمالی رفتند اما بدشانسی به سراغشان آمد و «سلیمان» که رانندگی خودرو را به عهده داشت با یک دستگاه پراید به شدت تصادف کرد. تبهکاران که می دانستند با حضور پلیس ماجرای سرقت لو می رود در یک لحظه هرکدام به سویی گریختند و با رهاکردن خودروی ال 90 خود را به پاتوق رساندند. بنابرگزارش خراسان، درحالی که راننده زیان دیده پراید، دریافت خسارت را پیگیری می کرد، از آن سو نیز راننده ال 90 وقتی چشمانش را گشود که صبح شده بود. او هنگامی که خود را با دست و پاهای بسته دید، تازه فهمید که چه بلایی به سرش آمده است. کشان کشان خود را به آشپزخانه رساند و موفق شد با چاقو ، طناب ها را پاره کند. بعد از آن به مرکز درمانی رفت و زمانی که حال خود را بازیافت، روانه مرکز انتظامی شد و ماجرای مسافران تبهکار را برای پلیس بازگو کرد. به گزارش خراسان، با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، این پرونده با صدور دستوری ویژه از سوی رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی به گروه ورزیدهای از کارآگاهان دایره مبارزه با جرایم خشن سپرده شد تا به طور تخصصی پیگیری شود چرا که ارتکاب چنین جرایمی در مشهد خط قرمز پلیس است و با تاکیدات سردار سرتیپ محمد کاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) به طور ویژه مورد رسیدگی قرار می گیرد و تا لحظه کشف جرم ادامه می یابد. رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی روز گذشته در تشریح این ماجرای هولناک به «خراسان» گفت: به محض ثبت پرونده، گروه زبده ای از کارآگاهان با نظارت و هدایت سرهنگ مرادیان (رئیس اداره مبارزه با سرقت آگاهی) اظهارات راننده 42 ساله ال 90 را مورد واکاوی قرار دادند و به شماره تلفنی دست یافتند که «مهسا» از گوشی خودش برای راننده جوان ارسال کرده بود با به دست آمدن این سرنخ مهم بی درنگ عملیات های اطلاعاتی به سرپرستی سرهنگ «جواد میش مست» (رئیس دایره مبارزه با جرایم خشن) وارد مرحله جدیدی شد آن ها با بررسی غیرمحسوس شماره تلفن مذکور به جوان 21 ساله ای به نام «مهدی» رسیدند که با «مهسا» در ارتباط بود و تماس های زیادی بین آن ها وجود داشت. سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده افزود: شبانه ردیابی متهمان آغاز شد و کارآگاهان با کسب مجوزهای قضایی به پاتوقی در بولوار هدایت رسیدند و سپیده دم روز بعد در یک عملیات ضربتی موفق شدند ، «مهسا» را به همراه «مهدی» در یک واحد آپارتمانی دستگیر کنند. این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: بلافاصله دو متهم به مقر انتظامی منتقل شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند. آن ها اعتراف کردند که پاتوقی در بولوار حر دارند و به همراه «سلیمان» که در بندباز زندان است جرایم هولناک را مرتکب شده اند. به گفته سرهنگ شفیع زاده، کارآگاهان با هماهنگی قضایی، سلیمان را دستگیر کردند و عازم بولوار حر شدند. آن جا لانه ای مجردی بود که توسط «اکبر» (عضو دیگر باند) اداره می شد. رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی ادامه داد: در این پاتوق جوان 23 ساله ترنس نیز به دام افتاد که یکی دیگر از اعضای باند بود. وی گفت: در بازرسی از پاتوق خلافکاران، دو خودروی پراید به همراه مقادیری لوازم و گوشیهای تلفن سرقتی کشف و مشخص شد که آن ها برخی از اموال مسروقه را به مالخری در تربت جام فروخته اند. به همین دلیل گروه عملیاتی کارآگاهان عازم تربت جام شدند و مالخر را نیز به همراه مقادیری لوازم سرقتی به مشهد انتقال دادند .
سرهنگ جواد شفیع زاده خاطرنشان کرد : با دستگیری هفت عضو این باند مخوف سرقت، آن ها به جرایم خود اعتراف کردند اما بررسی های پلیس همچنان برای کشف دیگر جرایم احتمالی آنان ادامه دارد. این مقام ارشد انتظامی در پایان این گفت وگوی اختصاصی به اجرای طرح ویژه مبارزه با گوشی قاپی در پلیس آگاهی اشاره کرد و افزود: در اجرای این طرح که با محوریت دایره مبارزه با جرایم خشن صورت گرفت 21 تن از سارقان حرفه ای دستگیر شدند که ماجرای 97 پرونده تشکیل شده در پلیس آگاهی کشف شد و 14 گوشی سرقتی نیز از سارقان به دست آمد. با این حال بررسی های تخصصی به سرپرستی سرهنگ «میش مست» در این باره وارد مرحله جدیدی شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وقتی درباره قربانیان «آزار جنسی» صحبت میکنیم، به طور پیش فرض منظورمان «زنانِ» آزاردیده است. تحقیقات و مطالعات، پیامدهای آزار جنسی در زنان را بررسی میکنند. کارشناسان در نشستهای علمی راجع به راههای پیشگیری از آزار در دختران حرف میزنند و راویان تجربه آزار در فضای مجازی غالبا مونث هستند. چرا این تلاشها که البته همچنان اندک هستند و تا جلب حمایتهای قانونی و ترویج آموزشهای فرهنگی راه درازی در پیش دارند، صرفا متوجه دختران است؟ آیا پسران مورد آزار جنسی قرار نمیگیرند؟ آزار جنسی، طبق تعریف «عملی است با ماهیت جنسی که در آن فرد یا افرادی با تعرض به شخصیت یک فرد، خواستار دریافت التفات جنسی یا تحقیر جنسیتی با توسل به آزار کلامی میشوند.(ایسنا)». از این تعریف متوجه میشویم که هر کسی، با هر سنوسال و جنسیتی ممکن است مورد آزار جنسی واقع شود. گر چه طبق شواهد و شنیدهها میدانیم که زنان بیشتر در معرض آزار قرار دارند اما چرا جز در معدود مواردی که خبر تجاوز به پسران از سوی رسانهها اعلام میشود، چیزی در این باره نمیخوانیم و نمیشنویم؟
عوامل زمینه ساز آزار در پسرها
پیش از پاسخ دادن به سوال بالا لازم است عوامل و موقعیت های زمینهساز در آزار جنسی پسران را بشناسیم. آزار جنسی در پسرها هم از سوی مردان و هم از جانب زنان (غریبه و آشنا) اتفاق میافتد. با این حال خانوادهها اغلب این واقعیت را فراموش میکنند و توجهشان صرفا معطوف به تنها نگذاشتن فرزند دخترشان با مردان است. از طرف دیگر در سیستم تربیتی غالب در جامعه ما، پسرها باید اجتماعی و مستقل بار بیایند؛ البته که ویژگیهای مثبتی هستند اما وقتی با این تصور همراه میشوند که پسرها نیازی به نظارت و کنترل ندارند، آنها را آسیب پذیر میکند. در این سیستم تربیتی، باور کلیشهای «پسرها قویاند» هم مزید بر علت میشود تا آنها را دربرابر تجربه آزار، بیش از آن چه در ذات خود این تجربه نهفته است، خلع سلاح کند. پسرها با این تصور و توقع بزرگ میشوند که موجوداتی قوی و قدرتمندند؛ باوری که گرچه ظاهرا امتیاز محسوب میشود ولی میتواند در تجربه آزار از دو نظر ، آسیبزا باشد. یک این که پسران خطر را از خودشان دور بدانند و از موقعیت های بالقوه تهدیدآمیز دوری نکنند. دوم آن که وقتی درمعرض آزار قرار میگیرند، هویت و خود پنداره شان را زیرسوال فرض کنند؛ «تو چطور پسری هستی که نتونستی جلوی این اتفاق رو بگیری؟». علاوه بر عوامل زمینهساز، لازم است موقعیتهای بالقوه تهدیدآمیز را هم بشناسیم. پسرها ممکن است در مدرسه (هم از سوی هممدرسهایها و هم از سوی کادر آموزشی) آزار ببینند. سایر مراکز آموزشی، مراکز ورزشی، پادگان ها ، خوابگاه ها و زندان ها هم موقعیت های دیگری هستند که گزارشهای رسمی و غیررسمی از آزار پسرها در آنها شنیده میشود.
واکنشها به تجربه آزار پسرها
حالا که میدانیم احتمال آزاردیدگی پسران صفر نیست، میتوانیم به سوال ابتدای متن برگردیم؛ چرا پسرها سکوت میکنند؟ صحبت کردن از تجربه آزار، صرف نظر از جنسیت، کار دشواری است. آزاردیدهها اغلب احساس گناه و ناپاکی میکنند و خودشان را در تجربه آزار، مقصر میدانند. از قضاوت و تنبیه شدن میترسند. نگران هستند که مجبور شوند درستی ادعایشان را ثابت کنند و از واکنش آزارگر هراس دارند. درباره پسرها دلایل دیگری را میتوانیم به این فهرست اضافه کنیم. معدود کسانی که درباره تجربه آزارشان حرف زدهاند، مسخره کردن و شوخی را رایجترین واکنش اطرافیان به این موضوع میدانند، به ویژه اگر آزارگر زن بوده باشد؛ بنا به این تصور اشتباه که مردان اساسا باید از هر نوع رابطهای با زنان استقبال کنند. پسرهای آزاردیده ممکن است مردانگیشان را زیر سوال بپندارند و درباره نوع گرایش جنسیشان دچار هراس و تردید شوند که اطرافیان ناآگاه هم معمولا به این تردیدها و هراسها دامن میزنند؛ «خب اون چرا اومد سراغ تو؟». نوع واکنش بدنی پسرها در تجربه آزار یکی دیگر از دلایلی است که آنها را تشویق به سکوت میکند. پسرها از واکنش طبیعی بدنشان به تحریک جنسی، گیج میشوند؛ چون طبق تصوراتشان باید آن را لذت بدانند در حالی که به صورت آزار تجربهاش کردهاند و میترسند هنگام صحبت کردن از آن، به درستی درک نشوند.
چه کار باید کرد؟
سکوت آزاردیدهها، ابزار قدرت آزارگران است اما در فرهنگ های مردسالار -که خواندیم چطور میتواند بر ضدپسران عمل کند- تشویق کردن آزاردیدهها به حرف زدن ممکن نیست مگر درصورتی که جامعه درک و پذیرش شنیدن را داشته باشد. پسرها باید متناسب با سنشان درباره رابطه جنسی، حریم شخصی و انواع آزار، اطلاعات درست و دور از کلیشه دریافت کنند. در این صورت است که از احتمال آزارگری و آزاردیدگی تا حد قابل قبولی پیشگیری خواهد شد اما کافی نیست. همه ما باید واکنش درست در برابر آزاردیدهها را یاد بگیریم.
اولین وظیفه ما در برابر فرد آزاردیده، گوش کردن حمایتگرانه است. یعنی حرف طرف مقابل را قطع نکنیم، راجع به جزئیات اتفاق نپرسیم و واکنشهای هیجانی فوقالعاده شدید نشان ندهیم. به جای مطرح کردن سوالاتی مثل «چرا زودتر نگفتی؟» و «چرا فرار نکردی؟»، احساسات فرد را تصدیق کنیم؛ «حتما خیلی بهت سخت گذشته»، «فشار زیادی تحمل کردی» و «میتونی روی کمک من حساب کنی». همان طور که خواندیم، شوخی کردن با تجربه آزار، مسخره و سرزنش کردن آزاردیده، به نفع آزارگر عمل میکند. پیشنهاد کمک گرفتن از یک درمانگر ماهر و همراهی کردن با آزاردیده در طول درمان، دومین و مهمترین کاری است که باید در برابر آزاردیدهها انجام بدهیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شهاب مرادی:خودم را مشهدی می دانم
حجت الاسلام شهاب مرادی در گفت وگو با خراسان از آن چه باعث رنجش برخی از مردم مشهد در پی صحبت های او در یک برنامه تلویزیونی شده بود مجدد عذرخواهی کرد و افزود: «مشهد قبله جان و خانه امید همه ماست. بسیاری از دوستان خوب و صمیمیام مشهدی و خراسانی هستند و می دانند چقدر مشهد را دوست دارم.»روز گذشته از صحبت های حجت الاسلام شهاب مرادی روی آنتن زنده در باره مشهدی ها و واکنش برخی از کاربران به آن نوشتیم که بازتاب زیادی پیدا کرد. او در بخشی از برنامه «سلام صبح بخیر» در مقام تمثیل و تقبیح کُری خوانی ها به شوخی به مجری برنامه گفته بود:« بین مرگ و همکاری با مشهدیها، مرگ خیلی شیرینتر است!» بعد از چاپ این مطلب در همین ستون حجت الاسلام شهاب مرادی در گفت و گویی با خراسان ضمن تاکید بر این که به مشهد و مشهدی ها ارادت دارد، گفت : «من هم خودم را مشهدی می دانم، مشهد خانه همه ماست و جایی جز مشهد نداریم.» او با تاکید بر این که آن چه در برنامه تلویزیونی گفتهشد ادامه مبحث دعوا و نزاع بین زن و شوهر یا دو همکار بود و کاملا جنبه تمثیل و شوخی داشت و تصریح کردم که مثال میزنم و درباره طباخی و حلیم و شله و … بود، افزود: «هرچند نیّت من به هیچ وجه، اهانت یا تمسخر نبوده و نیست اما برایم برداشت مخاطب مهم است و هنگامی که مخاطب تلقی توهین کرده حق را کاملا به مخاطبم می دهم و به صراحت درباره سوء تفاهم پیش آمده و شوخی که باعث رنجش مردم عزیز مشهد شده پوزش می خواهم و راضی به لحظهای دلخوری هیچ یک از هموطنان عزیزم و مشهدی های نازنین نیستم.» شهاب مرادی در ادامه صحبت هایش گفت: «روز شنبه بعد از برنامه وقتی از این سوء برداشت مطلع شدم بلافاصله در اینستاگرامم از مردم عزیز مشهد عذرخواهی کردم.» او در انتها هم با توجه به تیتر مطلب دیروز ما که نوشته بودیم «توهین روی آنتن، عذرخواهی در اینستاگرام» افزود: «ان شاءا... صبح شنبه حتما در همان برنامه سلام صبح بخیر از مردم خوب مشهد عذرخواهی خواهم کرد تا سوء تفاهمی باقی نماند.»
آنگلا مرکل بعد از بازنشستگی چه کار خواهد کرد؟
سرگرمی های صدراعظم سابق
«با همین دوچرخه، چند بار به زمین خوردم اما دوباره بلند شدم. این دوچرخه برای من نماد تلاش و پیشرفت است، اینکه همیشه یادم باشد از کجا به اینجا رسیدم.» «عزیزبکتاش بکتاشی» با این مقدمه میگوید که در روستای زادگاه خود یعنی «بکتاش» حدود 42 سال پیش با سرمایه 300 تا تک تومانی که مادرش به وی داده بود، کار خودش را با یک دوچرخه آغاز کرده است. سالها تلاش شبانهروزی و امید به آینده، حالا او را به جایی رسانده که یکی از کارآفرینهای موفق و صادرکنندگان برتر صنعت فرش در کشور محسوب میشود و با چندین کشور آسیایی و اروپایی، روابط تجاری دارد. با این همه پیشرفت اما عزیز بکتاش آن دوچرخه را در نمایشگاه فرش خود واقع در شهرک صنعتی میاندوآب به عنوان یادگاری از اولین وسیله تجاری خود نگه داشته است. در پرونده امروز زندگیسلام با او درباره مسیری که برای پیشرفت طی کرده و راز و رمز های موفقیت اش، گفتوگویی داشتیم که خواهید خواند.
کارم را با خرده فروشی خواربار شروع کردم
این کارآفرین موفق درباره روزهای اولی که شروع به کار کرده، میگوید: «من دیپلم دارم. کارم را با خردهفروشی و با کمک همین دوچرخه شروع کردم. 300 تا تکتومانی در سال 62 یا 63 از مادرم قرض گرفتم. ابتدا هم با خرید و فروش خواربار بود، سپس مواد غذایی، شکر و کلیفروشی برنج. من معتقدم بیشتر موفقیتهای بزرگ از صفر مطلق شروع شدند. شما قطعا با سرگذشت آدمهای موفق تاریخ آشنا هستید، هیچکدامشان از 100 شروع نکردند، پدر پولدار نداشتند، سرمایه آنچنانی نداشتند و ... . امکان ندارد یک نفر در یک روز، 100 روز، سه یا چهار سال، ناگهان پیشرفت آنچنانی داشته باشد. من هم کمکم با تلاش بیشتر، مغازهدار شدم، سپس تولیدی راه انداختم و الان هم در حال توسعه کارخانهام هستم.»
برای رسیدن به موفقیت باید رکاب زد
هر مشتری که وارد مغازه آقای بکتاشی میشود، قبل از هر چیز توجهش به یک دوچرخه قدیمی جلب میشود. او در این باره میگوید: «این دوچرخه را جلوی چشمهایم گذاشتم تا همیشه یادم باشد که انسان نباید گذشته خود را هرگز فراموش کند و اینکه اگر انسان بخواهد میتواند حتی با یک دوچرخه استارت کارهای بزرگی را بزند و به موفقیت های چشمگیر دست پیدا کند. در ضمن، این دوچرخه در مغازه من برای مشتریها هم حرفهای ناگفته زیادی دارد. انگار به آنها میگوید که عاقبت تلاش، موفقیت است. سختی هست، غصه هست، شکست هست اما سرانجام تلاش، رسیدن به خواستههاست. البته باید قدم به قدم پیش رفت، باید رکاب زد، اینطور نیست که یک بار رکاب بزنی و به مقصد برسی یا چند بار سریع و پشت سر هم رکاب بزنی و فکر کنی که کار تمام شده است، باید مستمر رکاب زد و مطمئن بود که هر رکاب، فاصله شما با مقصد یا همان هدفتان را کم میکند.»
روی دوچرخه، خواب این روزها را هم نمیدیدم!
از او میپرسم آن روزهایی که با دوچرخه در خیابانها مشغول کار بودید، فکر میکردید روزی به این جا برسید و یک کارآفرین موفق در شهرتان بشوید که میگوید: «به هیچ وجه. با شما که تعارف ندارم، در خواب شب هم نمیدیدم و اصلا به فکرم هم نمیآمد که به اینجا برسم. روی دوچرخه، فرصت فکر کردن به این چیزها را نداشتم. البته این را هم بگویم، وقتی با دوچرخه مشغول کار بودم، آرزوهایی برای خودم داشتم. مدام فکر میکردم که چطور یک وانت بخرم. بعد که وانتدار شدم، گفتم برای خرید یک مغازه و مغازهدار شدن باید چهقدر دیگر تلاش کنم؟ بعدها روزی که مغازه خریدم، به تجارت و تولید فکر میکردم. البته هرکدام از این مراحل، بالا رفتن از هر کدام از این پلهها، برای من بیش از 10 سال طول کشیده است ، اما الان در چند جمله، به شما گفتم.»
به 22 کشور از جمله آلمان، سوئدو ... صادرات داریم
او درباره شرایط فعلی کارخانه فرش خود هم می گوید: «بیش از 600 نفر در کارخانه ما مشغول به کار هستند و این کار را یک گروه انجام میدهد. کار را یک نفره نمیشود پیش برد. روز اول من با دوچرخه یک نفر بودم، بعد با وانت شدیم دو نفر، در مغازه سه نفر و حالا 600 نفر. اینکه فردی بخواهد کار بزرگ را به تنهایی انجام بدهد، شدنی نیست. موفقیت در گرو کار گروهی است. مستقل هم نمیشود پیش رفت. باید از گروه کمک گرفت. الان هم به 22 کشور صادرات فرش داریم؛ از عراق، آذربایجان، ازبکستان و ... بگیرید تا آلمان، سوئد، پاکستان، قطر و اردن.»
دنیای تجارت شبیه درخت سیب است
از او میپرسم چه عواملی باعث شده همه سختیها را برای رسیدن به این جایگاه تحمل کند که میگوید: «از نظر هر فردی، کار خودش سختترین کار در جهان است. البته خیلی بستگی دارد که چطور و با چه کیفیتی آن کار انجام شود. یک مشق نوشتن هم سخت است، هرچه قدر بخواهید بهتر آن کار را انجام بدهید، سختتر هم میشود اما موفقیت با چه کسی است؟ کسی که صبر بیشتری داشته باشد و پشتکار. دنیای تجارت خیلی شبیه درخت سیب است. کشاورزها و باغداران خیلی خوب متوجه این نکته میشوند. شما یک درخت سیب را ببینید، بعد از دو یا سه سال شروع میکند به سیب دادن و بعد از پنج سال، کیفیت بارش به حد قابل قبولی میرسد و تا 30 سال، محصولش سال به سال بهتر و با کیفیتتر میشود. همین درخت سیب، بهترین مثال برای پیدا کردن راه موفقیت است.»
رمز موفقیت فقط داشتن سرمایه نیست
او بیش از 25 سال است که به صورت تخصصی در حوزه فرش مشغول به کار شده است. بکتاشی در توصیههایش برای انتخاب شغل به نکات جالبی اشاره می کند: «روستای میاندوآب جمعیت زیادی ندارد و همه تقریبا یکدیگر را میشناسند. علاوه بر این ما در همین عالم تجارت، الان با مشتری قطری، ازبک، تاجیک و ... رفتوآمد داریم یعنی ضمن این که تجارت کردیم، دوست پیدا کردیم. یکی از رازهای موفقیت من همین است. همهاش پول و سرمایه نیست، اعتبار ما بین مردم، رمز موفقیتمان است. درباره انتخاب شغل هم من معتقدم که فرد اول باید با دل و قلبش مشورت کند، فقط به آینده آن شغل نگاه نکند. بعدش هم توکل کند بر خدا. بعد که راهش را انتخاب کرد باید تلاش کند تا بهترین باشد. مشورت هم لازم است. هر کاری میخواهید شروع کنید، مشورت را جدی بگیرید.»
کدام جوان امروزی حاضر است مثل من با دوچرخه شروع کند؟
«آدم باید چندین بار به زمین بخورد تا تجربه کسب کند اما الان توقع جوانهای امروزی برای موفق شدن و کسب ثروت، زیاد است.» این کارآفرین می گوید: «جوانان با خرده فروشی، دست فروشی و ... میتوانند تجارت خودشان را شروع کنند و سپس به آن رونق بدهند. اما الان کدام جوانی حاضر است از دستفروشی شروع کند؟ یا مثل من با دوچرخه شروع کند؟ البته باید با درایت و برنامهریزی به هدف رسید اما توقع کم در شروع کار، حلقه گم شده پیشرفت جوانان امروزی است. همه میخواهند در چند ماه، هم به درآمد خوب برسند هم به جایگاه اجتماعی که معمولا شدنی نیست. بعد که تجربه کسب کردیم، به تلاش، استعداد و ... برمیگردد که بتوانیم در حرفهمان، سرآمد شویم، نفر اول شویم و ... »
طراحی فرشهای مان برای هر کشور متفاوت است
هماکنون ۶۰۰ نفر به طور مستقیم و هزار نفر به طور غیرمستقیم در شرکتهای تحت نظارت این کارآفرین شاغل هستند. او درباره ارزآوری این حوزه میگوید: «شرکت من به واسطه صادرات، سالانه بیش از ۶ میلیون دلار ارزآوری دارد. البته توجه داشته باشید طراحی، اندازه و رنگ فرشهای تولیدی منوط به خواست مشتری و فرهنگ هر منطقه است، به طوری که ذائقه هر شهرستان، استان و حتی کشورها در تولیدات این شرکت متفاوت است. به طور مثال برای کشور پاکستان طرح رول، برای اروپا قالیچه در اندازههای کوچک، برای تبریز طرح ریزماهی یا هریس و برای تهران و مراکز استانها قطعه ۶ متری با رنگهای فانتزی شامل فیروزهای، کرمی، پستهای و شکلاتی تولید و عرضه میشود.»
تحریم و کرونا، سرعتگیر پیشرفتمان شده است
شایان ذکر است که «علیرضا رزمحسینی» وزیر سابق صنعت، معدنوتجارت در سفری که اوایل خرداد امسال به آذربایجانغربی داشت، از واحد تولیدی فرش این کارآفرین میاندوآبی بازدید کرد. بکتاشی البته از سرعت پیشرفت شرکت خود راضی نیست و میگوید: «از چهار سال پیش فاز توسعه این شرکت آغاز شده اما علت طولانی شدن روند راهاندازی خطهای جدید تولید، تحریمهای ظالمانه، شیوع کرونا و وجود مشکل در حملونقل دریایی و ریلی و تعهدات ارزی بود به طوری که کشتی حامل تجهیزات خط پنج تولید این شرکت به دلیل تحریمها نمیتوانست پهلو بگیرد تا اینکه با پیگیریهای مکرر دستگاههای مرتبط، بالاخره ماشینآلات به کارخانه انتقال یافت.»
چیزی نمیخواهم به جز دعای خیر کارگرانم
وی که اکنون مدیرعامل و رئیس هیئتمدیره دو شرکت تولید فرش ماشینی در میاندوآب است، سال ۱۳۷۸ شرکت خود را تاسیس کرده و آن را به مرور ارتقا داده است. از او درباره آرزوهایش میپرسم که میگوید: «سوال سختی پرسیدید. اکنون هدف من گرداندن زیر مجموعهام به بهترین شکل ممکن است. آرزو دارم 300 کارگرم بشوند هزار کارگر، نه اینکه تعدیل نیرو کنیم. هزار خانواده از این کارخانه، نان ببرند سر سفره زن و بچهشان. هدف من با همه بچههای مجموعهام مشترک است، اینکه چراغ اینجا همیشه روشن بماند. اگر دعای خیر این افراد پشت سر من باشد، برای دنیا و آخرتم کافی است و چیز دیگری نمیخواهم.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.