- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«من حاضرم درد بر مغز استخوانم بنشیند اما نروم در شهر تهران زیر کولر روی تشک لم بدهم، فقط در فکر استراحت و سلامت خودم باشم. من باید خیلی بیغیرت باشم که اینطور رفتار کنم»؛ این جملات جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان بعد از درخواست پزشکان از او برای بازگشت به تهران است چون به شدت مجروح شده بود اما پاسخ فرمانده دلاور تیپ ۲۷ محمد رسولا...(ص)، هنوز هم آدم را میخکوب عظمت و ظرفیت خودش میکند. اوایل امسال بود که سخنگوی سپاه خبر «شهادت قطعی» احمد متوسلیان را تکذیب کرد و گفت: «در وضعیت ایشان و همراهان تغییری صورت نپذیرفته و پرونده سرنوشت آنان همچنان مفتوح و توسط مراجع سیاسی و حقوقی کشور در حال پیگیری است... از سرنوشت قطعی آنها (شهادت یا زندهبودن) اطلاعات موثقی در دست نیست».(منبع خبر: سپاهنیوز) حاج احمد متوسلیان و همراهان او یعنی کاظم اخوان، تقی رستگارمقدم و سیدمحسن موسوی در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ در منطقه «باره» لبنان ربوده شدند. یک عکس معروف از حاج احمد متوسلیان و چند نفر از رزمندگان پس از آزادسازی خرمشهر وجود دارد که فقط دو نفر از آنها شهید نشدند. بعد از پیگیریهای فراوان موفق شدیم که آقای «اسدا... توفیقی» راوی تیپ۲۷ را که در این عکس کنار حاج احمد است، پیدا و راضی کنیم تا برای دقایقی درباره خاطراتش از این فرمانده بزرگ و شجاع برای ما بگوید. در پرونده امروز زندگیسلام از جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان میگوییم و چشم انتظار روزی هستیم که به استقبال او برویم و به کشورمان برگردد.
فیلم «ایستاده در غبار»، قطرهای از معرفی دریای حاج احمد بود
فیلم «ایستاده در غبار» درباره زندگی احمد متوسلیان است و سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۴ را از آن خود کرد. آقای توفیقی درباره اینکه «مهدویان» کارگردان این فیلم چقدر در نمایش چهره واقعی حاجاحمد موفق بوده، میگوید: «درباره این که فیلم «ایستاده در غبار» تا چه اندازه توانسته است زندگی واقعی حاجاحمد را از نظر من که سالها در کنارش بودم، ترسیم کند، شاید بتوان با این سوال پاسخ داد که فیلم حضرت یوسف پیامبر(سلاما...علیه) تا چه اندازه در ترسیم زندگی واقعی آن حضرت موفق بوده است؟ بالاخره فیلم است دیگر و مگر میشود همه آن چه را بوده، بازسازی کرد و فیلم گرفت؟ اما چاره چیست؟ به هرحال قطرهای از بینهایت حقیقت را تصویر کردن بهتر از هیچ است و این فیلم در برابر شخصیت حاج احمد، قطرهای در برابر دریا بود».
یک داستان مفصل پشت این عکس است
رزمنده و راوی تیپ 27 در ابتدای صحبتهایش درباره آن عکس معروف میگوید که در کنار حاج احمد متوسلیان ایستاده است. «توفیقی» درباره ماجراهای پشتپرده آن عکس میگوید: «این عکس جلوی مسجد جامع خرمشهر گرفته شده و مربوط به روزهای بعد از عملیات بیتالمقدس است که داستان مفصلی پشت آن است. پس از نهاییشدن عملیات و آزادی خرمشهر و تثبیت خط مقدم، عملا عملیات خاتمه یافت و خطوط مقدم تحویل گردانهای تازه نفس و گردانهای بازسازیشده شد. سپس ستاد و قرارگاه تاکتیکی لشکر تعطیل شد و همه بهتدریج به مقر اصلی لشکر در دارخوین خوزستان برگشتند. آن روز در حال برگشت به دارخوین از جاده حسینه که منشعب از جاده اهواز و خرمشهر و به سمت خط مقدم (مرز بینالمللی ایران و عراق) است، بههمراه حاج احمد و آقای رزاقزاده و راننده حاجی و چند نفر دیگر بودیم. وقتی به محل تقاطع جاده حسینه به جاده اهواز و خرمشهر رسیدیم، راننده از حاج احمد پرسید از مسیر پل شناور دارخوین به مقر لشکر برویم یا اگر اجازه میدهید از سمت شهر خرمشهر که بهتازگی آزاد شده به مقر لشکر و ستاد اصلی برگردیم؟ همین جا باید این را بگویم که مسیر خرمشهر برای تردد به دارخوین طولانی بود و لاجرم بعد از خرمشهر باید به آبادان و از جاده آبادان و اهواز به دارخوین میرفتیم. به هرحال راننده از حاج احمد خواست و خواهش کرد چون پس از آزادی خرمشهر فرصت نشده که برویم و آنجا را ببینیم، اگر موافقت کند از این طرف برویم. تعامل با حاج احمد توسط نیروها مقداری سخت بود چون حاج احمد فوقالعاده روحیه جدی در کار داشت و عمدتا تمام وقت درگیر موضوعات اصلی جنگ، موضوعات لشکر و... بود و هر تصمیمی را با همین معیارها میسنجید تا عملی کند یا جواب منفی بدهد. بیتالمال هم که اهمیت بسیار زیادی برایش داشت. این که راننده از حاج احمد بخواهد از سمت خرمشهر برگردیم به معنی طولانی شدن مسیر و افزایش زمان برگشت بود. برای راننده و ما واضح بود که با چنین شرایطی، حاج احمد موافق نیست. یادم هست که راننده به هرحال از حاج احمد خواهش کرد و یک مقداری زبان ریخت و دل حاجی را نرم کرد و حاج احمد لبخندی از سر رضایت زد و موافقت کرد تا به خاطر ما، سمت چپ یعنی به سمت خرمشهر حرکت کنیم. وقتی وارد شهر خرمشهر شدیم، تقریبا یک هفتهای از آزادی شهر گذشته و نسبت به روز آزاد شدن مقداری آرامتر و خلوتتر شده بود. از خیابانهای شهر جنگزده خرمشهر که دشمن از همه قابلیتهای موجود در شهر برای آرایش دفاعی استفاده کرده بود، عبور میکردیم و حاجی درباره اقدامات مختلف عراق برای مقاومت در پس دادن شهر روی مواضع ایجاد شده، با دقت و دلسوزانه توضیح میداد تا ما هم از تلاشهای رزمندگان آگاه شویم. قابل ذکر است که چسبیده به شهر محوطه وسیعی را عراق برای ممانعت از هلیبرن نیروهای ایرانی برای آزادسازی شهر با استفاده از اجسام مختلف آرایش داده بود؛ از کاشتن عمودی تیرآهن تا خودروهای مستعمل و اقلام و تجهیزات مختلف استفاده کرده بود که دیده میشد و حاج احمد هم توضیحات لازم را ارائه میکرد. به هرحال وقتی نزدیک مسجد جامع رسیدیم، راننده خودرو را متوقف کرد تا مسجد و محوطه اطراف آن را ببینیم. نظامیان و بسیجیان مختلفی در محوطه آن جا بودند. یکی از بسیجیها، حاج احمد را داخل تویوتا استیشن دید، شناخت و جلو آمد. از حاج احمد خواست که پیاده شود تا یک عکس یادگاری از او بگیرد. حاج احمد هم این جور مواقع، نه نمیآورد و این عکس معروفی که بارها در شبکههای اجتماعی پربازدید شده، همان عکسی است که آن بسیجی گرفت و رفت و بعدها منتشر کرد».
از سال 58 با حاج احمد آشنا شدم
از «توفیقی» درباره نحوه آشناییاش با حاج احمد میپرسم که از چه زمانی بوده است؟ او میگوید: «آشنایی من با حاج احمد از نزدیک، در همین عملیات بیتالمقدس شروع شد که سال 61 بود، اما قبل از آن هم از طریق مصاحبههایی که مجلات پیام انقلاب و امید انقلاب با فرماندهان شهرهای مختلف کردستان در سالهای ۵۸ و ۵۹ انجام داده و منتشر کرده بودند، با روحیات و دیدگاههای فرماندهان مختلف به خصوص حاج احمد آشنا شده بودم و از قبل دلاوریهای او را در گزارشهای جنگهای کردستان خوانده بودم. گفتوگوهای آن زمان حاج احمد و حاج همت درباره موضوعات کردستان و نقش دشمنان انقلاب اسلامی در ایجاد بلوا، هنوز هم خواندنی است و رویکرد و تفکر استراتژیک آنان در این کارزارها و نحوه بیان و عمق شناخت آنان از توطئههای دشمن به ویژه آمریکا و اسرائیل و نقش آنان در کردستان از زبان این شهیدان هنوز هم تاملبرانگیز و قابل استفاده است».
جوانان را از کار بیهوده برحذر میداشت
یکی از ویژگیهای حاج احمد متوسلیان، اعتمادش به جوانان بود. او فرماندهای بود که از میدان دادن به جوانان، واهمه نداشت. راوی تیپ 27 با تایید این ماجرا میگوید: «همه آنانی که با حاج احمد از کردستان آمدند یا در جنوب کشور، بعدها به او ملحق شدند، جوان بودند. البته او در اعتماد به جوانان، بیگدار به آب نمیزد. جوانان در یک سیستم نظامی دقیق، تحت تاثیر شور و شوق حاج احمد قرار گرفتند و در این همراهی آبدیده شدند. قصهها و داستانهای مختلف حاج احمد با نیروهای تحت امرش، زیاد و خواندنی و شنیدنی است اما یکی از توصیههای همیشگی او به جوانان این بود که کار عبث و بیهوده نکنند. همیشه از رزمندهها میخواست که حتما برای دقیقه به دقیقه زندگیشان برنامه داشته باشند و خودش هم همینطور بود. این که زمانش با کارهای الکی هدر برود، ابدا این طور نبود».
نظم و مهربانی
2 ویژگی بارزتر حاج احمد بود
راوی تیپ 27، روزهای زیادی از عمرش را در کنار حاج احمد بوده و خاطرات زیادی از او دارد. از توفیقی میپرسم که از بین بارزترین ویژگیهای شخصیتی و رفتاری حاج احمد، کدام یک شما را بیشتر تحت تاثیر قرار داد که میگوید: «رفتار حاج احمد با دیگران و اطرافیانش که هریک وظایف تعریف شدهای داشتند، به تنهایی دریایی عمیق و وسیع است. نوع رفتار حاج احمد با نیروهای مافوق سازمان رزم یا پایین سازمان رزم در منظومه اخلاق و سلوک یک رزمنده عاشق دین و امام(ره) قابل تجزیه و تحلیل و رصد بود. او روحیه فوقالعاده جدی داشت و در عین حال عطوفت و مهربانی توامان از وجه ممیزهای خاص اخلاق حاج احمد با دور و بریهایش بود، اما اگر بخواهم دو ویژگی بارزتر حاج احمد را از نظر خودم بگویم باید به نظم و مهربانی او اشاره کنم. نظم برایش اولویت زیادی داشت و در همه جنبههای زندگیاش منظم بود. به هرحال درک چنین ویژگی برای اطرافیانش وقتی اهداف بلند مدت و روحیه مسئولیتپذیریاش را دیده بودند، اتفاق عجیبی نبود».
خوشتیپی و آراستگی
برایش مهم بود
حاج احمد متوسلیان معروف است به اینکه برای پوشش هم دقت زیادی داشته و به قول امروزیها، خوشتیپ بوده است. توفیقی در این باره میگوید: «درباره خوشتیپی، آراستگی و خوشپوشی، من مطلب اضافهای بر آن چیزی که شما در عکسهای او میبینید، ندارم اما باز هم باید به همان موضوع نظم و انضباط که در اینجا به نوعی دیگر جلوه میکند، اشاره کنم. در تمام جنبههای زندگی حاج احمد، نظم نمود داشت و خودش را نشان میداد. همین نظم شاید برای بعضی از اطرافیانش، سخت بود اما برعکس، برای بیشتر افراد شیرین بود.»
بوکسور بود و خستگیناپذیر
یک فرمانده دلاور باید از لحاظ بدنی هم توانمند و قوی باشد. میگویند حاج احمد بوکسور بوده و حتما آن خاطره معروف از او را شنیدهاید که در پاسخ به درخواست پزشکان برای بیهوش کردن او و درآوردن یک ترکش گفت: «چون من اطلاعات و اسرار پراهمیتی را از عملیاتهای آینده بهویژه سلسله نبردهای کربلای یک تا ۱۲ در سینه دارم، ممکن است در حالتی که به هوش نیستم و قاعدتاً در حال بیهوشی به سر میبرم که عنان اختیار عقل و زبانم در دستم نیست، اطلاعات ذیقیمتی را سهوی لو دهم، بنابراین من را بیحس کنید و ترکش را درآورید» و پای حرفش هم ماند و این عمل سخت را بدون بیهوشی انجام داد. همرزم حاج احمد در این باره میگوید: «قبل از اینکه حاج احمد را از نزدیک ببینم، درباره ورزشکار بودن و بوکسور بودنش من هم شنیده بودم و اولین بار که او را دیدم، متوجه آمادگی جسمانی بالای او شدم. حاج احمد از منظر قوای جسمانی و بنیه، فوقالعاده بود. یک ویژگی دیگر او هم که مربوط به قدرت بدنیاش میشد و گاهی همه را متعجب میکرد، خستگیناپذیریاش بود. درباره آن خاطرهای هم که از بیهوش نشدنش گفتید، من خودم شاهد تعویض سرپایی پانسمان پای حاجی بودم که در همان عملیات ترکش خورده بود. بچههای بهداری یک روز صبح حوالی ساعت ۹ تا ۱۱ به مقر تاکتیکی عملیات بیتالمقدس آمدند و حاجی با جیپ فرماندهی از خط برگشت و در همان محیط آزاد و کنار خودرو پانسمان قبلی را باز و تعویض کردند. ترکش به کشاله ران حاجی اصابت کرده بود اما گفت وقت نداریم و بدون هیچگونه مقدمات و موخراتی، همانجا ایستاده پانسمان پای ایشان را تعویض کردند و رفتند».
متعهد بودنش در آخرین دیدارمان
از یادم نمیرود
از «توفیقی» درباره آخرین دیدارش با حاج احمد میپرسم و این که آیا توصیه یا حرفی از او که هر وقت یاد حاج احمد میافتد، در ذهنش باقی مانده است؟ او میگوید: «آخرین دیدار ما با حاج احمد قبل از عزیمت ایشان به اتفاق نیروهای کادر لشکر از دارخوین به مشهد با هواپیما در داخل کانکس فرماندهی در ستاد دارخوین و مصاحبه ایشان با جناب رزاقزاده، پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس بود. آن روز، حاج احمد در اوج ترافیک کاری و هماهنگی با نیروهای مختلف، به همه سوالات پاسخ داد و تا مصاحبه را تمام نکرد، نرفت. همین متعهد بودن در همه کارهایش بهخصوص در آخرین دیدارمان، هیچ گاه از ذهنم نمیرود.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دوشنبه فوتبال ایران روز پرهیجانی را سپری کرد؛ اول خبر فسخ بیرانوند با پرسپولیس منتشر شد؛ بعد هم خبر مذاکره او با استقلال برای رقمی حدود 120 میلیارد تومان. در ادامه عکس و خبرهایی از تجمع هواداران مقابل باشگاه و اوضاع نامناسب جسمی و روحی بسیاری از آنها منتشر شد. انتهای شب هم که وکیل بیرانوند روی خط برنامه «فوتبال برتر» آمد و درآمد 18 میلیاردی برای یک سال را تلویحاً برای گذران زندگی و آتیه یک ورزشکار، کم توصیف کرد و بهنوعی مدعی شد مفاهیمی مثل عشق و وفاداری کاربردی در فوتبال امروز ندارند و کهنه شدند... شاید این اخبار در ظاهر چیز مهمی نباشد؛ اما ممکن است در ذهن کودک و نوجوانی که تلاش میکند دنیا و مفاهیم زندگی را از دریچه فوتبال ببیند و بشناسد تناقضاتی ایجاد شود و افکارش را آزار دهد. به راستی چرا مهم است در این بین حواسمان به فرهنگ هواداری بین کودکان و نوجوانان باشد؟
هوادارانی بُهت زده
لابهلای این اتفاقات هواداران بُهت زدهای هستند که چند وقت قبل، زمانیکه روی سکوهای رقیب علیه بیرانوند شعار داده میشد گفتند «ما همه بیرانوندیم» و از طرفی هوادارانی هم بودند که از بیرانوند بهدلیل کریهایش ناراحت بودند و یک شبه طرفدارش شدند. شاید بخشی از جذابیت فوتبال هم به همین مسائل باشد؛ البته اگر فوتبال را سرگرمی بدانیم که قرار است گاهی با برد، باخت، حاشیهها و حتی نقل و انتقالاتش ما را غافلگیر کند تا هیجان داشته باشیم و از مسیر روزمره و یکنواخت زندگی دور شویم اما در این بین یک خطر بزرگ متوجه فرهنگ هواداری در بین کودکان و نوجوانان است. اینکه کودک و نوجوان بخواهد تعریف و درک برخی مفاهیم با ارزش مثل دوستی و رفاقت، عهد و پیمان، وفاداری و عشق را فقط و فقط از فوتبال بگیرد. آنوقت ممکن است که این مفاهیم در نظرش بسیار نازل میشوند، طوریکه میشود فراتر از فوتبال و در مسیر زندگی هم هرکدام از این مفاهیم را بهراحتی بهخاطر چیزهای دیگر، اعم از پول، لجبازی و ناراحتی و... نادیده گرفت و فراموش کرد. اینجاست که باید مراقب بچهها باشیم، اما چطور؟
مختصات دنیای فوتبال را برایشان تعریف کنید
کودک باید بداند برای چه هوادار یک تیم شده، هوادار شده تا با آدمهای دیگر از طبقات و نسلهای متفاوت، در یک موضوع جذاب اشتراکاتی داشته باشد، درک بهتری از هم پیدا کنند، زمینه برای صحبت بیشتر و حتی گاهی کُری خواندن داشته باشد و از همه مهمتر بتواند بهلطف تلاش 11 نفری که در زمین هستند و نماینده و نماد تیم هستند موفقیتهایی را تجربه کند و لذت ببرد. برای همین او عضوی از یک تیم است که قرارداد سفید امضا کرده، با باختش ناراحت میشود و با بردش خوشحال، اما آدمها برایش موضوعیت ندارند، بلکه آن تیم مهم است و شوری که به آن تیم دارد تا حس بهتری داشته باشد. اگر قرار باشد آدمها یا حتی خود تیم و حواشیاش مقابل این هدف اصلی قرار بگیرند فلسفه هواداری کمرنگ و بیمعنا میشود. هوادار تیم را دوست دارد و بازیکنرا هم چون در خدمت تیم و هدف مشترک است دوست دارد، اما باید بداند گاهی این هدف دیگر مشترک نیست چون بازیکن میتواند به دلایل زیادی اهداف تازهای مثل رشد در فوتبال و بازی در تیمهای اروپایی یا پول بیشتر را انتخاب کند.
بازیکن فقط یک فوتبالیست است و بس
شاید بازیکنان دم از این بزنند که جانشان را برای هوادار و تیم میدهند، اما هوادار باید بداند بیشتر بازیکنان صرفاً چیزی شبیه یک کارمند هستند و اگر گول ژستهایشان را نخوریم در بزنگاههایی مثل اتفاقات اخیر نه از رفتن کسی ناراحت میشویم نه از آمدنش هیجانزده. چون بازیکنی که رفته ممکن است روزی برگردد و کسی که آمده ممکن است روزی برود. فوتبال به همین سادگی است. فوتبال مثل زندگی فراز و نشیب دارد، اما قرار نیست الگوهایش را در زندگی پیاده کنیم. برخی مفاهیم در زندگی همیشه با ارزش هستند و کهنه نمیشوند؛ حتی اگر آدمهایی که دوستشان داشتیم آن مفاهیم را نادیده بگیرند. عشق و علاقه، وفاداری و تعهد و خیلی چیزهای دیگر زیباست و ما از انجام آنها لذت میبریم چون کار خوب شایسته ماست. بازیکن هم حق دارد برای خودش تصمیم بگیرد؛ اما نه با یک رفتار حائز عمل به آن مفاهیم است نه با نادیده گرفتن آنها فاقد آن فضیلتها. مهم این است خود ما فارغ از این اتفاقات چهنگاهی به زندگی داریم. اگر کودک و نوجوان بداند که ورزشکار، هنرمند و در کل چهرهها فقط توانایی و استعدادی در یک زمینه خاص دارند و قرار نیست تمام رفتارشان الگو باشد از بروز این اتفاقات سرخورده نمیشود، خشم نخواهد داشت و در نهایت دچار تناقض هم نمیشود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدخلیل سجادپور – مردی که مدعی است برای ترساندن همسرش، او را ناخواسته به آتش کشید، بعد از گذشت حدود 9 ماه در حالی از مرگ هولناک همسرش در میان شعله های آتش پرده برداشت که تاکنون بر خودسوزی وی اصرار داشت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، نیمه شب نوزدهم مهر سال 1401، مردی هراسان با اورژانس تماس گرفت و از خودسوزی همسرش خبر داد. چند دقیقه بعد امدادگران اورژانس وارد خیابان توس 41 شدند و پیکر نیمه جان زن جوانی را به بیمارستان امام رضا(ع) انتقال دادند که دچار سوختگی وحشتناکی شده بود و پزشکان امیدی به زنده ماندن وی نداشتند. در همین حال پدر «مائده» که ماجرای آتش سوزی را شنیده بود، خود را به منزل دخترش رساند اما تنها با دو فرزند خردسال وی رو به رو شد که در خانه اشک می ریختند. او بلافاصله به طرف بیمارستان امام رضا(ع) حرکت کرد و دامادش را دید که روی تخت اورژانس نشسته بود. مرد میان سال که به دنبال دخترش می گشت زمانی او را روی یکی از تخت های بیمارستانی شناخت که «مائده» با صدایی ضعیف گفت: «سلام بابا! خوشگل شدم!»
به گزارش روزنامه خراسان، این جمله اگر چه قلب پدر را آتش زد اما او بغضش را فرو خورد و در حالی به جست و جوی علت وقوع این حادثه پرداخت که دامادش ادعا کرد «مائده» خودش را با مواد قابل اشتعال سوزانده و تلاش های من برای خاموش کردن شعله های آتش بی فایده بود! و نتوانستم همسرم را نجات بدهم!
در همین حال پدر «مائده» وقتی آثار سوختگی را روی دستان دامادش را دید، حرف هایش را باور کرد چرا که او برادرزاده اش بود و از چند سال قبل با دخترعمویش زیر یک سقف زندگی می کرد اما طولی نکشید که «مائده» بر اثر شدت عوارض ناشی از سوختگی به کما رفت و دو روز بعد (بیست و یکم مهر 1401) در حالی جان داد که هنوز دو کودک خردسالش منتظر بازگشت مادرشان بودند.
بنا بر گزارش روزنامه خراسان، با مرگ این زن جوان، پرونده جنایی تشکیل شد و توسط قاضی محمود عارفی راد (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) مورد رسیدگی قضایی قرار گرفت. این در حالی بود که «علی-ع» در بازجویی ها مدعی شد: همسرم به خاطر مشاجره ای که با هم داشتیم ظرف حاوی مواد قابل اشتعال را روی خودش ریخت و اقدام به خودسوزی کرد. من هم با دست خالی تلاش کردم تا او را نجات بدهم اما زمانی موفق شدم شعله های آتش را خاموش کنم که بخش زیادی از پیکر همسرم سوخته بود. سپس با اورژانس تماس گرفتم و او را به مرکز درمانی رساندم.
اظهارات این مرد 32 ساله در حالی ظن مقام قضایی را برانگیخت که خانواده «مائده» مدعی بودند او فرزندان و همسرش را بسیار دوست داشت و به همین دلیل هم هیچ گاه نمی توانست دست به چنین عمل وحشتناکی بزند!... با وجود این، قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، دستور آزادی وی با قرار قانونی را صادر کرد اما از کارآگاهان اداره جنایی خواست تحقیقات نامحسوس و ریزبینانه ای را برای ریشه یابی این ماجرای تلخ آغاز کنند چرا که ادعاهای مرد جوان برای وی باورپذیر نبود و احتمال وقوع جنایت هم وجود داشت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این گونه بود که پرونده مذکور با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) در دایره «فوت های مشکوک» زیر ذرهبین تحقیقات قرار گرفت و گروهی از کارآگاهان ماموریت یافتند با راهنمایی های قضایی به رمزگشایی از این مرگ مشکوک بپردازند.
دامنه بررسی های پلیس در حالی دوباره به بیمارستان امام رضا(ع) کشید که یکی از مشاوران مرکز درمانی ادعای شگفت انگیزی را مطرح کرد. او درباره مرگ «مائده» به کارآگاهان گفت: آن روز وقتی درباره علت خودسوزی از مائده پرسیدم او مرا به عنوان «رازداری امین» خطاب کرد و گفت: موضوعی را می خواهم برایتان بازگو کنم اما دوست ندارم کسی آن را بشنود! و سپس ادامه داد: شب حادثه وقتی شوهرم به خانه آمد مانند همیشه و به خاطر اختلافات خاص خانوادگی درگیری لفظی بین ما شروع شد چرا که همسرم ادعاهای نادرستی را مطرح می کرد و همین مسائل موجب ایجاد اختلاف شدید بین ما شده بود. هنگامی که من تاکید کردم که درباره من اشتباه می کنی! با عصبانیت به من گفت: اگر می خواهی حرفت را باور کنم، خودت را آتش بزن! من هم بی درنگ و برای اثبات حقیقت ماجرا، ظرف حاوی یک مایع را برداشتم و روی خودم ریختم اما ناگهان همسرم با فندک مرا آتش زد و بعد هم خیلی سعی کرد تا شعله ها را خاموش کند و مرا نجات دهد!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است، با به دست آمدن این اطلاعات محرمانه، بلافاصله کارآگاهان با دستور قاضی عارفی راد، از «علی-ع» (همسر مائده) خواستند تا برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی مراجعه کند ولی او که احتمال می داد ماجرای دروغین خودسوزی همسرش لو برود، دیگر به پلیس آگاهی نرفت و در شهرستان نیشابور ساکن شد. بدین ترتیب کارآگاهان پس از مدتی ردزنی های اطلاعاتی، بالاخره به مخفیگاه وی دست یافتند و با ارسال دستور نیابت قضایی که از سوی قاضی ویژه قتل عمد مشهد صادر شده بود، از کارآگاهان آگاهی نیشابور خواستند برای دستگیری متهم به قتل فراری اقدام کنند. طولی نکشید که افسران آگاهی نیشابور حلقه های قانون را بر دستان متهم گره زدند و او را به مشهد انتقال دادند.
این متهم 32 ساله که به اتاق بازجویی هدایت شده بود، وقتی در برابر اسناد و دلایل محکمه پسند قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و راز این پرونده مشکوک را برملا کرد. متهم این پرونده جنایی روز گذشته با دستور مقام قضایی به محل وقوع جرم در خیابان توس 41 منتقل شد و مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد. در بازسازی صحنه این پرونده جنایی که سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی خراسان رضوی) نیز حضور داشت، ابتدا قاضی «محمود عارفی راد» با تفهیم مواد قانونی از متهم خواست حقیقت ماجرا را بازگو کند. بر اساس گزارش روزنامه خراسان، «علی – ع» نیز با بیان این که مائده (مقتول) دختر عموی خودش بود، در تشریح این حادثه هولناک گفت: از مدتی قبل با همسرم به خاطر برخی مسائل خاص دچار اختلاف شده بودیم که طبق معمول با هم مشاجره کردیم و من از او خواستم برای اثبات حرف هایش خود را آتش بزند. او وقتی ظرف مایع (تینر) را روی خودش ریخت، من هم برای ترساندن او فندک را برداشتم و روشن کردم اما ناگهان شعله فندک گر گرفت و همسرم در میان آتش گرفتار شد. من هم که قصد آتش زدن او را نداشتم، بسیار مضطرب و نگران تلاش کردم تا شعله ها را با دستم خاموش کنم که دستانم سوخت ولی در نهایت آتش را در حالی خاموش کردم که دیگر کار از کار گذشته بود!
در پی اعترافات متهم مذکور، وی صحنه جنایت را در حضور قاضی ویژه قتل عمد و به طور عملی بازسازی کرد و در پایان نیز با دستور مقام قضایی روانه زندان شد تا این پرونده جنایی دیگر مراحل دادرسی را طی کند!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با وجود هشدارهای مستمر گروههای مقاومت فلسطین به رژیم صهیونیستی درباره کشیده شدن نبرد جنین به دیگر میدان ها، اعتصاب عمومی در نوار غزه و اعلام همبستگی با ساکنان اردوگاه جنین و درگیری فلسطینیها با اشغالگران صهیونیست در سایر مناطق کرانه باختری از جمله راما... و بیتلحم، رژیم صهیونیستی بر ادامه تجاوز همهجانبه به جنین اصرار دارد. در حالی که عملیات نظامی علیه جنین وارد دومین روز خود شده است ، ارتش اشغالگر خودروهای زرهی و تانک های خود را به نزدیکی شهر جنین اعزام کرد. وزیر جنگ رژیم نیز در پاسگاه نظامی سالم در نزدیکی جنین با بررسی ارزیابی وضعیت امنیتی ،فرماندهان ارتش را مستقیما در این نبرد همراهی می کند.حمله هوایی و زمینی گسترده رژیم صهیونیستی علیه جنین برای دومین روز متوالی ادامه دارد و این رژیم بیتوجه به محکومیتها و هشدارهای شدید بینالمللی و منطقهای و حتی داخلی، همچنان در حال کشتار در جنین است.شدت هجوم اشغالگران به اردوگاه نیز به حدی است که برخی خیابانها عملا شخم زده شده است. همزمان تصاویر بسیاری از صحنه های کم سابقه مقاومت مسلحانه در مقابل متجاوزان به ثبت رسیده است.شبکه المنار گزارش داد، نیروهای دشمن اسرائیلی با مقاومت شدیدی روبه رو هستند و پس از گذشت دو روز از عملیات، تهاجم به اردوگاه جنین به کندی پیش میرود.رزمندگان مقاومت در جنین برای جلوگیری از کنترل و عملیات آزادانه دشمن و متفرق کردن نیروهای صهیونیستی از آتش متناوب استفاده می کنند.در این بین، دیروز ویدئو و تصاویری از عملیات مقاومت در مرکز رژیم موقت صهیونیستی یعنی تلآویو منتشر شد که فلسطینی شهادتطلب ابتدا با خودرو، صهیونیست ها را زیر میگیرد و سپس بهسمت آن ها تیراندازی میکند، تاکنون دستکم 10 صهیونیست زخمی شدهاند که حال سه نفر از آن ها وخیم اعلام شده است.عامل عملیات نیز در پی تیراندازی یک صهیونیست غیرنظامی که در آن مکان حضور داشت، به شهادت رسیده است. این عملیات موجی از وحشت را در تل آویو به همراه داشت و رئیس پلیس این شهر به تمامی نیروها دستور آمادهباش داد.در پی این عملیات، «حازم قاسم» سخنگوی جنبش مقاومت اسلامی حماس در صفحه توئیتر خود نوشت: «این اولین پاسخ به جنایات رژیم اشغالگر علیه مردم جنین بود».روزنامه صهیونیستی هاآرتص، در مقالهای در این خصوص نوشت:«عملیات کنونی در جنین و تصاویر منتشر شده از وضعیت آن نشان میدهد که نسل فلسطینی جدیدی پرورش خواهد یافت که افقی جز مقاومت برای خود متصور نخواهد بود».
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رقابت بازیگران خوب برای انتخاب بد!
مهدی سلطانی، حسن معجونی، حامد بهداد و محمدرضا فروتن با سریال جدید خود حضور موفقی در نمایش خانگی ندارند
مائده کاشیان
پول به سرخ ها رسید، بیرو می ماند؟
بیرانوند در 48 ساعت گذشته تحت فشار روحی روانی زیادی از سوی خانواده، دوستان، هواداران و مسئولان دو باشگاه بوده و حتی در یک اقدام عجیب چند نفر از پرسپولیسیها از جمله سرپرست تیم را آنفالو کرد. با این که به گفته مدیر برنامه هایش او از دو تیم داخلی دیگر و چند تیم خارجی هم پیشنهاد دارد، ابتدا باید تکلیف فسخ قراردادش با پرسپولیس را مشخص کند تا بداند اصلا می تواند با تیم دیگری قرارداد ببندد یا در نهایت باید به پرسپولیس برگردد که آن هم نیازمند عقد قراردادی جدید است. درباره فسخ قرارداد بیرانوند هم دیدگاههای مختلف و متضادی مطرح میشود. برخی با استناد به این که قانون ممنوعیت فسخ قرارداد بازیکن و مربی ایرانی، برای لیگ بیست و سوم است و شامل لیگ فصل گذشته نمی شود آن را غفلت بزرگ پرسپولیسی ها از بیرانوند و اقدامش می دانند و برخی از کارشناسان حقوقی فسخ بیرانوند را به خاطر آن که طلبش فقط شامل آپشن قرارداد است و نه اصل قرارداد موجه نمیدانند. گویا استقلالی ها هم پرس و جو کرده و به این نتیجه رسیده اند که فسخ بیرانوند موجه نیست و تبعات بدی برای باشگاه و بازیکن دارد اما شنیده می شود جواد نکونام اصرار به جذب بیرو دارد چرا که تصورش این است که بازیکن ملی پوش محروم نمیشود. البته که محرومیت بابت فسخ غیرموجه شامل بازی های ملی نمی شود اما بازیکنی که چند ماه بازی نکند احتمالا تیم ملی را هم از دست می دهد و از این رو ریسک این کار برای باشگاه و بازیکن بسیار زیاد است. حتی اگر فسخ او موجه و قانونی باشد، انتقالش به استقلال کار آسانی نیست و به خاطر قانون سقف بودجه، پرداخت 90 میلیارد یا 120 میلیاردی که مطرح شده، منع قانونی دارد چرا که دو باشگاه پرسپولیس و استقلال دولتی هستند و علاوه بر آن سازمان خصوصی سازی هم به تازگی روی اقدامات آنها نظارت دارد و حساس است. اصلا دلیل اختلاف بیرانوند با رضا درویش مدیرعامل باشگاه پرسپولیس بر سر همین دستمزد فصل آینده بود که گویا درویش تاکید کرده که بیش از 15 میلیارد نمی تواند به بازیکنان درجه یک و ستارههای ملی پوش پرداخت کند چون قانون سقف بودجه دست او را بسته و بیرو با اعتراض به این مبلغ و پرداخت نشدن طلب 8 میلیاردی فصل گذشته اش، در نهایت تصمیم به فسخ قرارداد گرفته است. البته درویش در برنامه دوشنبه شب فوتبال برتر فاش کرد که به بیرانوند گفته است تا پنجشنبه صبر کند تا پول برسد و این یعنی دادن فرصت به ستاره سرخها برای چانهزنی و بالا بردن قیمت که با توجه به اتفاقات دو روز اخیر و فشار زیاد هواداران به پرسپولیس به نظر می رسد نقشه بیرانوند و وکیلش گرفته است. به خصوص این که دیروز هم فرهیختگان اعلام کرد صندوق حمایت از پیش کسوتان و قهرمانانِ وزارت ورزش ۱۵۰ میلیارد برای باشگاه پرسپولیس پول واریز کرده و اگر این خبر صحت داشته باشد به معنای هموار شدن راه بازگشت بیرو به اردوگاه سرخ است!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کلاف وضعیت ادامه فعالیت رئیس اتاق بازرگانی ایران روز به روز در حال پیچیده تر شدن است. روز گذشته خبرگزاری ایسنا تصویرنامه ای را با دستخط حسین سلاح ورزی منتشر کرد که در آن استعفای وی بیان شده بود. متن این نامه به این شرح است: «اعضای محترم و معزز هیئت نمایندگان؛ با سلام و احترام؛ به منظور فراهم کردن شرایط بهتر جهت فعالیت ها و ماموریت های اتاق بازرگانی، به عنوان خانه بخش خصوصی ایران، ترجیح اینجانب به این است که کناره گیری کنم. لذا بدین وسیله مراتب استعفای خود را از ریاست اتاق بازرگانی ایران به محضر شما بزرگواران اعلام و تقدیم می دارم. با تجدید احترام؛ حسین سلاح ورزی» با این حال ساعتی بعد سلاح ورزی در توئیتی بدون تکذیب کردن این نامه، آن را فاقد اعتبار دانست و نوشت: «اینجانب حسین سلاحورزی از ریاست اتاق بازرگانی ایران کنارهگیری نکرده و در مسئولیت محول شده از سوی هیئت نمایندگان مشغول به خدمت هستم. برگ منتشر شده را فاقد اعتبار و آثار حقوقی می دانم و به فضل خداوند متعال روز یک شنبه حقایق پیرامون موضوع را خواهم گفت.» در همین حال سخنگوی اقتصادی دولت نیز در موضعی ضمنی، مخالفت خود را با تداوم فعالیت سلاح ورزی در سمت اتاق بازرگانی ایران اعلام کرد. سید احسان خاندوزی در نشست خبری خود با خبرنگاران درباره موضع دولت در زمینه انتخابات اخیر اتاق بازرگانی، گفت: تقویت رابطه دولت و اتاقهای سهگانه از جمله اتاق بازرگانی جزو راهبردهای دولت است که همواره پیگیری شده و تا پایان دولت هم پیگیری میشود. اما مشخصاً درباره انتخابات اخیر هم نظر دولت همان نظر دستگاههای نظارتی است. در همین حال سایت خبری نود اقتصادی در خبری مدعی شد: با توجه به روال غیرقانونی انتخاب وی، دولت قصد ندارد در هیچ یک از جلسات شوراهای عالی اقتصادی کشور، از سلاحورزی دعوت کند. به این ترتیب همچنان وضعیت فعالیت حسین سلاح ورزی در سمت ریاست اتاق بازرگانی ایران با ابهام رو به روست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.