گفتگو با فرانسیس فوكویاما
تعداد بازدید : 0
اقتصاد و فرهنگ جهانی
نویسنده : مترجم: عبدالرضا شاه محمدی
اشاره: فوكویاما، از جمله اندیشمندانی است كه با نظریه »پایان تاریخ« خود شهرت جهانی پیدا كرد. وی برخلاف هانتینگتون كه به »برخورد تمدنها« معتقد بوده لیبرال دموكراسی را پایان تاریخ دانست و سرنوشت محتوم ملتها برشمرد. درگفتگویی كه می خوانید فوكویاما در مورد روند جهانی شدن معتقد است بیشتر جنبه های جهانی شدن به صورت ظاهری می باشد و بیشتر مناطق و نهادها به صورت محلی باقی مانده اند.
به نظر شما جهانی شدن تا چه اندازه ای محقق شده است؟
به نظر من در بیشتر جنبه ها جهانی شدن هنوز به صورت ظاهری می باشد. اگرچه اخیرا بحث های زیادی در این خصوص انجام شده است. ولی حقیقت مستتر در این امر این است كه اقتصاد جهانی هنوز محدود است و به نظرم لایه واقعی جهانی شدن، محدود به بازارهای سرمایه می باشد. البته باید متذكر شد كه حتی بیشتر مناطق و نهادها به صورت محلی باقی مانده اند. برای مثال تجارت هنوز بصورت منطقه ای انجام می گیرد، فقط حجم كمی از این تجارت فراتر از مناطق محلی درجریان می باشد. حجم تجارت آسیایی ها بیشتر با كشورهای آسیایی و تجارت كشورهای آمریكای لاتین بیشتر با كشورهای این قاره می باشد. حتی در بیشتر مناطق توسعه یافته نیز این روند وجود دارد. در این خصوص می توان گفت كه تجارت درون قاره ای در اروپا حدود 60 درصد از تجارت این قاره را شامل می شود. این محدودیت های منطقه ای در جاهای دیگر نیز وجود دارد. بیشتر شركتها، ملی می باشند و بنابراین بدیهی است كه بیشتر حكومتها نیز ملی باقی می مانند. بازارهای مصرف نه تنها ملی هستند، بلكه در حال قطعه قطعه شدن در داخل مناطق می باشند. بصورتی كه آموزش شیوه مصرف تغییر یافته و
مصرف كنندگان به دنبال محصولاتی هستند كه دقیقا منطبق با نیازهای آنان باشد.
آیا جنبه هایی در جهانی شدن وجود دارد كه منجر به تجانس و همگونی بیشتر شود؟
- فكر می كنیم كه تجانس و همگونی و تایید تفاوت هویتهای فرهنگی به صورت همزمان روی خواهد داد. از نگاه نهادهای بزرگ اقتصادی و سیاسی، تمایل فرهنگها، بیشتر به تجانس و هماهنگی می باشد. در این خصوص رژیم ها و جایگزین های زیادی وجود ندارد. امكان ندارد كه نوعی ناسیونالیسم اقتصادی و یا نوع خاصی از سوسیالیزم وجود داشته باشد.
یك كشور برای پیشرفت و توسعه، باید دارای دموكراسی باشد و این كشور باید به بازار جهانی مرتبط باشد. بنابراین در این خصوص تجانس و همگونی میان نهادها و ایدئولوژی ها بیشتر به وجود خواهد آمد. در سطح فرهنگی، مشخص نیست كه تجانس و هماهنگی به سرعت در حال رشد باشد. به عبارت دیگر، در برابر یكسان سازی فرهنگی مخالفت ومقاومتهای واقعی در این خصوص وجود دارد.
به نظر شما آیایكپارچگی و هماهنگی در سطح عمیقتری رخ خواهد داد؟
- در نهایت احتمالا فرهنگ نیز مانند سایر نهادها همگون
می شود. اما به نظرم چنین فرآیندی به آرامی در حال انجام می باشد اگرچه به نظر اكثریت افراد، ما صاحب تكنولوژی ارتباطی پیشرفته ای هستیم و قادریم فرهنگ خود را از طریق تلویزیون بین المللی به سراسر جهان صادر كنیم و در سطحی عمیق تر به یكسان سازی فرهنگی اقدام كنیم. اما به نظر من حداقل از یك جهت این كاملا برعكس روی داده است.
برای مثال درمقایسه با چهل سال پیش، شاهد تغییرات زیادی در سطح روابط آمریكایی و آسیایی در حال حاضر می باشیم. بی اعتمادی در میان آنها (آسیایی ها و آمریكاییها) افزایش یافته و تاكید بر تفاوتهای فرهنگها بیشتر شده است.
در دهه 1950 و 1960 آسیایی ها ایالات متحده را به عنوان الگوی تجدد و نوگرایی می نگریستند. اما امروزه، فساد، انحطاط شهرها و فروپاشی خانواده در این كشور باعث شده است كه آمریكا یك مدل خیلی جذاب برای آنها مطرح نباشد. پیشرفت های تكنولوژی ارتباطات باعث شده است كه مردم آمریكا و آسیا یكدیگر را شفافتر ببینند و این امر حاكی از آن است كه آنها دارای نظام های ارزشی بسیار متفاوت می باشند.
آیا شركتها و موسسات جهانی می توانند اثر همگون سازی بر فرهنگ داشته باشند؟
- به نظر من یك فرهنگ مصرفی جهانی متداول توسط شركتهایی همچون مك دونالد و كوكاكولا نشر و گسترش یافته است. با این وجود اگر نگاهی به سطوح زیرین بیندازیم و از مردم كشورهای مختلف بپرسیم كه به كجا و چه چیزی وفادارند، نگاهشان به خانواده چگونه است، نگاهشان به اقتدار چگونه است، به طور یقین تفاوت های بسیاری را شاهد خواهید بود. وقتی افراد به مطالعه و بررسی فرهنگ می پردازند به ابعادی مانند كالاهای مصرفی كه مردم می خرند بیش از حد توجه نشان می دهند كه این سطحی ترین جنبه فرهنگ می باشد. یك فرهنگ دارای نرم ها و هنجارهای اخلاقی عمیقی است كه بر نحوه ارتباط افراد با یكدیگر تاثیر می گذارد. یكی از مباحث اصلی كتاب دوم من تحت عنوان »اعتماد: ارزشهای اجتماعی و ایجاد رفاه« بر این موضوع تكیه دارد كه اینگونه كیفیات عمیق و به اصطلاح هنجارهای اخلاقی، فعالیتهای اقتصادی را تعریف می كنند. فی المثل فرهنگ چین، یك فرهنگ خانواده گراست ومعاملات تجاری را به خانواده گسترده محدود می كند. این حقیقت تبعات زیادی را به همراه دارد. براین اساس تجار چینی علاقه ای ندارند كه در سطح گسترده فعالیت كنند. شاید به این علت باشد كه آنها علاقه ای ندارند كه مدیران خود را از بیرون از خانواده انتخاب كنند. بنابراین به علت عدم استفاده از سازمانهای بزرگ تجاری، تولید ماركهای تجاری بسیار سخت است. این امر همچنین كار احداث نهادهای دایمی كه بیش از دو و یا سه نسل دوام داشته باشند را بسیار سخت و دشوار كرده است. در این مثال، این فرهنگ است كه اقتصاد را جهت و سمت و سو می دهد.
به نظر شما، عناصر تشكیل دهنده این هویت های عمیق فرهنگی كدامند؟
- به طور بدیهی زبان، مذهب ونژاد مهمترین سازنده هویت های محلی می باشند. با این وجود علاقه ویژه من آن چیزی است كه من آن را شبكه های اعتماد نامیده ام. این شبكه در قسمت های مختلف دنیا متفاوت است. به نظر من برای درك این امر كه در هر كجای جهان چگونه باید عمل كنیم، نیاز به شناخت كامل شبكه های اعتماد در مناطق مختلف داریم. در زمانی كه رابطه اعتماد به وجود آمد، تجارت نیز به دنبال آن ایجاد خواهد شد. فی المثل در كشورهای آمریكای لاتین بیشتر شركتهای بزرگ همیشه توسط گروهی از خانواده های بانفوذ كنترل می شود. این امر در كشورهای دیگر همانند تركیه و چین نیز صادق است.و به طور مشخص كسب فرصتهای تجاری در چنین كشورهایی بستگی زیادی به فهم شیوه های این شبكه اجتماعی دارد، تنها افرادی موفق به كار با آنها می شوند كه شبكه های آنها را پیدا كنند. به این علت است كه تجارت در كشورهایی كه از درجه بالایی از شفافیت برخوردار نیستند وتوانایی روابط تجاری بدون پیش شرط روابط انجام پذیر نیست، كار بسیار سخت و دشواری است.
آیا جهانی شدن به اشاعه مولفه های دیگر فرهنگی وجهانشمول منجر خواهد شد؟
- به نظرمن مجموعه ای از مولفه ها و ویژگی های فرهنگی وجود دارد كه باید همراه نوسازی اقتصادی باشد. این موارد شامل افزایش بیشتر فردگرایی و درك این موضوع كه ارزیابی افراد باید براساس عملكرد آنان و نه براساس شرایطی كه آنان به ارث برده اند، باشد. نكته ای كه درمباحث اخیر درباره جهانی شدن باعث آزردگی من شده، این است كه مردم تصور می كنند كه جهانی شدن خیلی زودتر و سریعتر از آنچه كه واقعا وجود دارد باعث همگونی در فرهنگها می شود. در حقیقت، من فكر می كنم كه این امر تاثیر معكوس دارد. به عبارت دیگر، نظام بازار آزاد فعلی و وابستگی های اقتصادی متقابل عملا این شرایط را نسبت به گذشته به وجود آورده است كه افراد بر تفاوتهای فرهنگی خود تاكید كنند.
آیا فرهنگها می توانند با تعامل با یكدیگر تقویت شوند؟ برای مثال آمریكا جنبه های خاصی از فرهنگهای دیگر را كه به نفع خود بوده مورد پذیرش قرارداده است؟
- فرهنگ آمریكا نسبت به سایر نقاط جهان، بر اثر پذیرش و انطباق با سایر فرهنگها باعث تقویت خود شده است. در این خصوص باید گفت كه تصورات آمریكاییها دچار تحریف شده است. آمریكاییها چنان به
این گونه تصورات خود می نگرند كه با فرهنگهای دیگر آمیخته شده است و فكر می كنند كه چنین فرآیندی در سایر نقاط جهان به راحتی روی خواهد داد.
حتی در فرانسه كه كشوری مشابه آمریكاست، این نوع ادغام فرهنگی به راحتی روی نخواهد داد. من فرانسه را به خوبی می شناسم. من مدت زیادی در آنجا بودم و با سیاستهای این كشور آشنا می باشم. نكته بسیار مهم كه باعث تعجب می شود این است كه بعد از دو قرن تعامل میان فرانسه و آمریكا، این دو كشور بسیار متفاوت می باشند. بسیاری از اروپاییان قادر به درك آرمانهای آزادی خواهی آمریكاییها نیستند. فرانسه كشوری بوروكراتیك است. دراواخر دهه هشتاد میلادی، فرانسه چند سال خصوصی سازی را دنبال كرد كه این امر با برخورد شدید كارگران فرانسوی روبرو شد. به دنبال این واكنش، دولت فرانسه سیاستهای خود را دراین خصوص تغییر داد. این در حالی است كه بسیاری از آمریكاییان معتقدند كه خصوصی سازی موج آینده سیاستهای عمومی می باشد.
چه نقشی تكنولوژی اطلاعات در جهانی شدن بازی می كند؟
- من نسبت به این امر كه تكنولوژی اطلاعات به تنهایی باعث جهانی شدن می شود، خوشبین نیستم. مشكلی كه در این خصوص وجود دارد، اعتماد است. به نظر من اعتماد در روابط تجاری اساسی می باشد و براین اساس اعتماد از جمله پدیده های اساسی اجتماعی محسوب می شود. مردم براساس روابط تجاری و اصول متقابل به اعتمادسازی می پردازند. از این طریق آنان به هویت، رفتار، اعتبار، صداقت و توانایی انجام امور یكدیگر آشنا می شوند.
انجام این كار از طریق شبكه دیجیتالی بسیار سخت و دشوار است.
آیا جهانی شدن، تغییرات سیاسی زیادی را به همراه خواهد داشت؟
یك نوع همبستگی میان سطح توسعه اقتصادی و تحقق موفق دموكراسی در هر كشور وجود دارد. به صورت خودكار جهانی شدن و توسعه سرمایه باعث ایجاد دموكراسی نمی شوند. بهرحال سطح توسعه اقتصادی ناشی از جهانی شدن باعث شكل گیری جوامع مدنی پیچیده و پیدایش طبقه متوسط قوی می شود. این طبقه و ساختار اجتماعی است كه باعث تسهیل استقرار و بسط دموكراسی می شود.
من در این خصوص با نظر ساموئل هانتینگتون مخالفم. او معتقد است كه كشور چین نیز با توسعه بنیانی در دو دهه آینده با ایالات متحده همطراز خواهد بود. بدون آنكه نهادهای سیاسی خویش را با این كشور همطراز سازد. هانتینگتون معتقد نیست كه رشد و توسعه باعث افزایش تقاضای مردم نسبت به مشاركت سیاسی، آزادیهای مطبوعاتی و یا دیگر آزادیهای مدنی خواهد شد. من این حرفها را قبول ندارم. به طور كلی من فكر می كنم زمانی تغییرات سیاسی ایجاد می شود كه توسعه اقتصادی شكل بگیرد.
به نظر شما جهانی شدن باعث تغییر روابط میان دولت وشهروندان می شود؟
- به نظر من نگرشی كه مردم نسبت به دولت دارند یكی از تفاوتهای عمده فرهنگی درمیان ملل صنعتی می باشد. سیمور مارتین لیمسیت، یكی از همكارانم در موسسه جورج میسون، تمام عمر خودرا صرف تحریر استثناگرایی آمریكاییها كرده است. او معتقد است كه تفاوتهای فرهنگی شدیدی درمیان مردم آمریكا نسبت به كشوری مشابه یعنی انگلستان در مورد نگاه مردم به اقتدار حكومت وكارایی موسسات ونهادهای دولتی وجود دارد.
بنابراین، احتمالا جایی كه تكنولوژی اطلاعات می تواند تاثیر گسترده ای داشته باشد در ارتباط میان شهروندان و دولت است. برای مثال بازیگران غیردولتی زیادی همانند گروه های محیط زیست وجود دارند كه در گذشته وجود نداشته اند.
به عنوان آخرین سئوال آیا آمریكایی شدن می تواند حسن تعبیری برای جهانی شدن باشد؟
- به نظر همینطور است و بدین علت بسیاری آن را دوست ندارند. به نظر من در بعضی از جنبه ها، بدین گونه است چراكه آمریكا پیشرفته ترین جامعه سرمایه داری در جهان امروز می باشد. بنابراین نهادهای این كشور بیانگر پیشرفت منطقی نیروهای بازار می باشد. بر این اساس، نیروهای بازارجهانی شدن را هدایت می كنند. بنابراین آمریكایی شدن جزو لاینفك جهانی شدن است.
به هر حال به نظر من الگوی آمریكا كه مردم دیگر فرهنگها خود را به آن هماهنگ می كنند مربوط به دو یا سه نسل پیش است. زمانی كه سخنی از جهانی شدن و نوگرایی به میان می آید، آمریكای دهه 50 و 60 را تداعی می كنند. آنها انسان را به كره ماه بردند. فرهنگی كه ما در دهه های 50 و 60 میلادی صادر كردیم ایده آل بود. این در حالی است كه فرهنگی كه در حال حاضر از ما ارائه می شود بدبینانه است و فرهنگهای دیگر كمتر جذب چنین فرهنگی خواهند شد.
منبع:
www.ml.com/wom1/forum/global.htm
حقوق مالكیت معنوی، از قرارداد پاریس تا عهدنامه Wipo
حمایت بی چون و چرا از مالكیت های معنوی مضاری دارد كه یكی از آنها حق انحصار است. محمد ادیب حقوقدان و وكیل دادگستری در مورد حقوق مولفان و مصنفان و جایگاه قانونی آنان در گفتگو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران اظهار داشت: لازم است از نظر تاریخی به كنوانسیونی اشاره شود كه پایه و اساس حقوق اشخاص فوق را دربر می گیرد، این قرارداد به نام قرارداد پاریس برای حمایت مالكیت صنعتی است كه بدوا در سال 1873 میلادی به وسیله 11 كشور امضا شد و در كنفرانس های بعدی یعنی لاهه، لندن، لیسبون و استكهلم تعداد كشورهای عضو این قرارداد تا 80 كشور افزایش یافت كه تعداد كشورهای عضو این قرارداد در حال حاضر رو به افزایش است. وی ادامه داد: در سال 1337 قانونی به تصویب مجلس رسید كه به دولت اجازه داد كه به اتحادیه بین المللی قرارداد پاریس، با شرط اصلاحاتی در آن، ملحق شود، مقررات قرارداد پاریس از زمانی كه دولت ایران به آن ملحق شده است، همانند سایر كنوانسیون های بین المللی متعهد به اجرا بوده و همانند یك قانون داخلی باید اجرا شود.
ادیب در مورد اینكه شاید این سئوال پیش آید كه این قرارداد به طور دائم با اصلاحیه هایی در حال تغییر است، آیا دولت ایران نیز موظف به رعایت اصلاحیه است یا خیر؟ بیان داشت: می توان به طور مستند و قانونی جواب سئوال را در ماده 18 قرارداد پارس پیدا كرد، زیرا با مطالعه این ماده معلوم می شود كه الحاق یك اصلاحیه، اصلاحیه های قبلی را هم شامل می شود ولی اصلاحیه های جدید شامل اشخاصی كه سابقاً به الحاقیه قرارداد پاریس پیوسته اند نمی شود و به عبارت دیگر، اصلاحیه های جدید كه ایران در آن مداخله نداشته تعهد اجرایی برای ما ایجاد نمی كند. ادیب در خصوص حقوق خارجیان در قلمرو كشورهای دیگر اضافه كرد: این حقوق، همان حقوقی است كه اتباع داخلی دارند و نمی توان این حقوق را موكول به شرط معامله متقابل با دولت متبوع اشخاص حقوقی خارجی نمود. ادیب خاطرنشان كرد: قانون حمایت از مولفان، مصنفان و هنرمندان در سال 1348 در ایران به تصویب رسید و عضویت ایران از تاریخ 24/9/1338 برابر با 16 دسامبر 1959 قطعی شده است و تكالیفی كه ایران در قلمرو قرارداد پاریس به عهده گرفته است عبارتند از: علامت تجاری، طرح و مدل های صنعتی، اسم تجاری و اختراع، ولی فعلا در قوانین داخلی كشور ما اختراع علائم تجاری و اسم تجاری به اجرا درآمده است.
وی در مورد اینكه مواردی از قرارداد پاریس در قوانین داخلی ما نیامده است، گفت: چون دولت ایران، عضویت بین المللی قرارداد پاریس را پذیرفته است و این قرارداد به تصویب قوه مقننه نیز رسیده است باید قبول كرد كه دارای قدرت قانونی باشد، گرچه عده ای از حقوقدانان نیز با این عقیده موافق نیستند. فلسفه انتقاد به قرارداد پاریس حفظ حقوق مالكیت های صنعتی است كه در تمام جهات باید مورد حمایت قرار گیرد. در حقوق فرانسه، حقوق مالكیت صنعتی را مالكیت معنوی یا غیرمادی نامیده اند و عقیده دارند به اینكه این گونه حقوق جنبه مالی داشته و قابل نقل و انتقال است. این وكیل ادامه داد: حمایت از حقوق مربوط به مالكیت معنوی اشخاص به علت آنكه حمایت ازمالكیت است امری پسندیده است و از نظر كلی مورد قبول تمام كشورهای متمدن جهان است، اما حمایت بی چون و چرا از مالكیت های معنوی نیز دارای مضاری است كه آن حق انحصار است. بدین معنی كه پدیده یك مدل صنعتی فقط در انحصار صاحب آن است و خود او می تواند از این امتیاز بهره مند شود و با نیروی قانون دیگران از استفاده از آن محروم می شوند و این حمایت با اصل آزادی تجارت و صنعت در تضاد است. وی گفت: علی رغم این انحصار ناشی از حمایت، اكثر حقوقدانان بر این عقیده هستند كه باید ازحقوق مولفان، مصنفان، مخترعان و مكتشفان حمایت شود تا نتیجه زحمات اشخاص فوق مورد سوءاستفاده سودجویان قرار نگیرد. برای اینكه از یك طرف تعدیلی در خصوص حمایت از مالكیت معنوی اشخاص صورت گیرد و از طرف دیگر انحصارطلبی مانعی در راه پیشرفت آزادی صنعت و تجارت نباشد، عهدنامه Wipo محدودیت زمانی حمایت از مالكیت های یاد شده را برای صاحبانشان قائل شده است. ادیب درخصوص كپی رایت ابرازداشت: خالقان اصلی آثاری كه تحت حمایت كپی رایت قرار دارند ونیز وارث و قائم مقام قانونی آنها، حق اختصاصی استفاده ازحقوق كپی رایت را دارند و طبق قرارداد می توانند به دیگران منتقل و یا اجازه بهره برداری آن را بدهند، علاوه بر آن صاحبان حقوق كپی رایت می توانند از تكثیر اثر بصورتهای مختلف از جمله چاپ یا ضبط به وسیله دیگران جلوگیری نمایند یا از نمایش محصولی اثر به صورت فیلم یا موسیقی، ضبط اثر به صورت دیسك فشرده، نوار كاست، نوار ویدئو یا از پخش اثر در رادیو و تلویزیون یا ترجمه اثر به زبان های دیگر بدون مجوز ممانعت به عمل آورند. وی در خاتمه اظهار داشت: لزوم حمایت از صاحبان اثر، انگیزه هایی را در آنان به وجود می آورد كه در پی به وجود آوردن وخلق كردن اثرات نو باشند و اطمینان داشته باشند كه زحمات آنان مورد هجوم متجاوزین قرار نمی گیرد، گرچه پیشرفت تكنولوژی در قرن اخیر تاثیر زیادی در كپی رایت داشته است و پخش آثار ازطریق اینترنت نیز سئوالات بسیاری را به وجود آورده است و از جمله آنكه بسیاری از صاحبان آثار و بالاخص هم اكنون كه حق استفاده از آثار ادبی، موسیقی و نمایش روز به روز گسترش یابد دسترسی كامل به پیگیری متجاوزین به صاحبان حق مشكل است و نمی توانند این حقوق را كاملا اعمال نمایند و متخلفین را مورد پیگرد قانون قرار دهند.
دوست نماها
تفسیر سوره منافقین
آیت ا... جعفر سبحانی
سوره منافقین از سوره هایی است كه با روانشناسی دقیق پرده از منویات منافقان برداشته و آثار شوم آنان را بیان می كند و قاعده ای روان شناختی برای شناخت دوست نمایان به دست
می دهد ،این كتاب در 79 صفحه و به قیمت 420 تومان از سوی بوستان كتاب قم منتشر شده است. میراث حدیث شیعه ( دفتر هشتم)
به كوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی
میراث حدیث شیعه عنوان سلسله دفترهایی است كه به عرضه آثار و نوآوری های علمای شیعه در حوزه حدیث و علوم حدیث نظر دارد. در این مجموعه رساله های كوتاهی كه در حجم یك كتاب نیستند و تاكنون منتشر نشده یا به شكل مطلوبی در اختیار محققان قرار نگرفته اند تصحیح و احیا می شوند. در دفتر هشتم، رساله الاربعون حدیثا تالیف ابراهیم بن سلیمان قطیفی ( 984 ق) ،المكنون فی حقایق الكلم النبویه ابومحمد روزبهان بقلی شیرازی ( 606 ق) ،گنج گهر ندیمی ،الحاشیه علی اصول الكافی مولی محمد امین استرآبادی
( 1036) ،شرح دعای »یا من تحمل« از مولفی ناشناخته ،اجازه ملا احمد نراقی به ملاعلی آرانی، شرح الاحوال من البراته الی المال ملاعلی آرانی ،ایجاز المقال فی علم الرجال فرج ا... بن محمد الحویزی، تصحیح و تحقیق شده است .این دفتر در 516 صفحه و به قیمت 2800 تومان از سوی مركز تحقیقات دارالحدیث منتشر شده است.