به مناسبت سالروز ولادت «سیدالکریم»
تعداد بازدید : 45
عبدالعظیم حسنی(ع)؛ راوی امین
نویسنده : جواد نوائیان رودسری info@khorasannews.com
عبدالعظیم بن عبدا... بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب(ع)، محدث و عالم ارجمند شیعه، در شهر مدینه متولد شد. نویسنده رساله «عراضةالاخوان»، سیدموسی موسوی برزنجی در کتاب «نزهة الابرار فی نسب اولاد الأئمّة الاطهار(ع)» و احمد بن محمد حلی در کتاب «مناقب العتره» ، تاریخ ولادت حضرت عبدالعظیم(ع) را روز چهارم ربیع الثانی سال 173 هـ.ق می دانند. در این منابع تاریخی، روز رحلت این محدث بزرگ، 15 شوال سال 252 هـ.ق ذکر شده است.
دشواری های دوران کودکی
دوران کودکی حضرت عبدالعظیم(ع)، دورانی سخت و پرمحنت بود. علویان و منتسبان به خاندان رسالت(ع)، از سوی عباسیان تحت شدیدترین محدودیت ها قرار داشتند و به بهانههای واهی، زندانی میشدند یا به شهادت میرسیدند؛ چنانکه جد حضرت عبدالعظیم(ع)، علی بن حسن، در زندان خلفای عباسی، به شهادت رسید. ظاهراً پدر حضرت عبدالعظیم(ع) نیز، پیش از ولادت یا در زمان نوزادی وی، به شهادت رسید و حضرت عبدالعظیم(ع)، از کودکی، طعم تلخ یتیمی را چشید. با این حال، کسب فیض او از محضر امامان معصوم(ع)، در تربیت و شکلگیری شخصیتش تأثیر بسزایی داشت.
در محضر امامان معصوم(ع)
با توجه به تاریخ ولادت و رحلت حضرت عبدالعظیم(ع)، دوران حیات او با عصر امامت چهار امام شیعه(ع)، از امام موسی کاظم(ع) تا امام هادی(ع)، همزمان بوده است. البته این به آن معنا نیست که حضرت عبدالعظیم(ع)، از محضر تمامی آن بزرگواران کسب فیض و نقل حدیث کرده باشد. با این که ظاهراً، این محدث بزرگ از امام رضا(ع) نیز روایت نقل کرده است، اما آنچه به لحاظ تاریخی، مسلم و قطعی به نظر میرسد، کسب فیض او از محضر امام جواد(ع) و امام هادی(ع) است.حضرت عبدالعظیم(ع)، افزون بر کسب معارف الهی از اهل بیت(ع) و انتقال آن به دوستداران و پیروان آن بزرگواران، صاحب سّر و محرم اسرار امامان معصوم(ع) بود. در حدیث مشهور «عرض دین» که در آن حضرت عبدالعظیم(ع) اعتقادات خود را به امام زمانش، حضرت امام علی النقی(ع)، عرضه و از ایشان تأیید یا اصلاح آن را درخواست می کند، امام هادی(ع)، عبدالعظیم حسنی را با جمله «مرحباً بک یا أباالقاسم، أنت ولیُّنا حقًّ؛ مرحبا بر تو ای اباالقاسم، به راستی که تو از دوستان ما هستی» خطاب می کنند و به پرسش های او پاسخ می دهند. در روایتی از «ابوحمّاد رازی» نقل شده است که وقتی وی برای پرسیدن مسائل شرعی خود نزد امام هادی(ع) شرفیاب شد، ایشان پس از پاسخ دادن به پرسش های «ابوحمّاد» و هنگام خداحافظی، به وی فرمودند:«یا أباحماد، إذا أشکَلَ عَلَیک شَی ءٌ مِن أمرِ دینِک بناحیَتِک، فَاسئَله عَن عَبدالعَظیمِ بن عبدا... الحسنی و اقرئه منّی السلام؛ ای اباحمّاد، هر وقت برایت، در منطقه خودت، پرسشی درباره مسائل دینی پیش آمد، از عبدالعظیم بن عبدا... حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.»(مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۶۱۴) این حدیث نشان می دهد که حضرت عبدالعظیم(ع) در زمان خود مجتهدی توانا و محدثی مورد وثوق امامان(ع) و مورد مراجعه مؤمنان بوده است. درباره جایگاه و شخصیت حضرت عبدالعظیم(ع) روایات متعددی وجود دارد که از آن جمله می توان به روایت معروف «محمد بن یحیی عطار» از امام هادی(ع) که مرحوم شیخ صدوق آن را در کتاب «ثواب الاعمال» خود آورده است، اشاره کرد.
نقل حدیث
نجاشی در کتاب «رجال» خود (صفحه 248)، کتابی به نام «خطب امیرالمؤمنین(ع)» را از آثار حضرت عبدالعظیم(ع) می داند. موضوع تدوین و تألیف کتاب توسط او، در «الفهرست» شیخ توسی نیز مورد تأکید قرار گرفته است و نشان می دهد که حضرت عبدالعظیم(ع)، افزون بر نقل حدیث برای طالبان علم، به تدوین، نگارش و تألیف آثار روایی و دینی نیز اهتمام داشته است. صاحب بن عبّاد در کتاب خود که رساله ای در شرح احوال و مقامات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) است، او را «کثیرالحدیث و الروایه» می نامد. «مسند حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)»، که در مجموعه آثار «کنگره حضرت عبدالعظیم(ع)» به چاپ رسیده است، یکصد و بیست روایت نقل شده از این محدث بزرگ و ارجمند را در بر میگیرد. با این حال، به نظر می رسد که این تعداد حدیث، همه روایات نقل شده توسط حضرت عبدالعظیم(ع) نیست و باید تعداد روایاتی را که توسط ایشان نقل شده است، بسیار بیشتر از این تعداد دانست.حضرت عبدالعظیم(ع)، بیشتر عمر نسبتاً طولانی(نزدیک به هشتاد سال) خود را صرف انتشار و گسترش معارف اهل بیت(ع) کرد.
هجرت به ری
ظاهراً حضرت عبدالعظیم(ع) در سال های پایانی عمر به ری هجرت کرده است. نجاشی در کتاب «رجال» خود(صفحه 248) به نقل از «احمد بن محمد برقی» آورده است:«کانَ عَبدالعَظیم وَرَد الرّی هارباً مِن السلطان؛ عبدالعظیم در حال فرار از دست سلطان[خلیفه عباسی] وارد ری شد.» سختگیری نسبت به دوستداران اهل بیت(ع)، به خصوص در دوره متوکل عباسی، به اوج خود رسید. حضرت عبدالعظیم(ع) و جمعی دیگر از وابستگان امامان(ع)، در پی اتخاذ چنین رویکردی از سوی خلیفه عباسی، ناچار از عراق و حجاز به سمت ایران و سایر نواحی دوردست، هجرت کردند. نجاشی در ادامه نوشتههای خود درباره حضرت عبدالعظیم(ع)، به نقل از «احمد بن محمد برقی»، می نویسد:« و سکن سربا فی دار رجل من الشیعه فی سکه الموالی، و کان (فکان) یعبد ا... فی ذلک السرب، و یصوم نهاره، و یقوم لیله، و کان (فکان) یخرج مستترا فیزور القبر المقابل قبره، و بینهما الطریق، و یقول: هو قبر رجل من ولد موسی بن جعفر(ع). فلم یزل یأوی إلی ذلک السرب، و یقع خبره إلی الواحد بعد الواحد من شیعه آل محمد(ص) حتی عرفه أکثرهم؛ حضرت عبدالعظیم(ع) ناچار شد مخفیانه وارد ری شود و در سرداب منزل یکی از شیعیان، در محله «سکة الموالی» شهر ری، اقامت کند. او طی این اقامت، روزها را روزه می گرفت و شب ها را به عبادت و تهجد می گذراند. تنها گاهی اوقات، به صورت مخفیانه به زیارت مزاری می رفت که می گفت مدفن یکی از فرزندان امام موسی کاظم(ع) است. خبر ورود حضرت عبدالعظیم(ع) به ری، به تدریج در میان شیعیان منتشر شد و دیری نپایید که بیشتر مردم ری با وی و جایگاه و منزلت دینی و علمیاش آشنا شدند.» روایت «احمد بن محمد برقی» از چگونگی ورود حضرت عبدالعظیم(ع) به ری، نشان می دهد که او حتی در این شهر نیز، از امنیت لازم برخوردار نبوده است و ظاهراً، مأموران خلیفه عباسی، همه جا در پی او بوده اند.با این حال، حضرت عبدالعظیم(ع) در این مدت نیز، پاسخگوی پرسش های علمی و دینی مردم بود. روایت «ابوحمّاد»، که پیش تر به آن اشاره کردیم، شاهدی بر این امر است. مدت اقامت حضرت عبدالعظیم(ع) در ری دقیقاً مشخص نیست. با توجه به محدودیت هایی که برای او وجود داشت و نیز، مدت زمان کافی برای معرفی شخصیت حضرت عبدالعظیم(ع) به شیعیان و مراجعه مردم به وی برای حل مسائل شرعی، می توان نتیجه گرفت که این محدث و عالم ارجمند، چند سالی در ری سکونت داشته است.
چگونگی وفات و تدفین
حضرت عبدالعظیم(ع) در سال پایانی عمر پربرکتش، به بیماری مبتلا شد و ظاهراً در 15 شوال سال 252 هـ.ق، درگذشت. نجاشی در کتاب «رجال» خود(ص 248)، مرحوم مامقانی در «تنقیح المقال فی علم الرجال»(جلد 2، ص 157) و تعدادی دیگر از علمای علم رجال، روایتی جالب و خواندنی از چرایی تدفین حضرت عبدالعظیم(ع) در مکانی که امروز حرم مطهر وی، در آن قرار دارد، نقل کرده اند. در این روایت آمده است : «فَرَأیَ رَجُل مِن الشیعه فِی المَنامِ رَسولُ ا... صلی ا...علیه و آله، قالَ لَه: إنّ رَجُلاً مِن وُلدی یَحمِلُ مِن سکه الموالی، و یَدفَن عِند شَجَره التُّفّاح، فی باغِ عبدالجبار بن عبدالوهاب و أشار إلی المَکان الَّذی دَفَن فیه؛ یکی از شیعیان در خواب، رسول خدا(ص) را دید که به او فرمودند: مردی از فرزندان من از محله «سکة الموالی» تشییع و زیر درخت سیبی در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب دفن می شود؛ سپس آن حضرت به مکانی که آن فرد در آن جا دفن می شود، اشاره کردند.» نجاشی در ادامه می افزاید: «فَذَهَبَ الرَّجُل لِیَشتَری الشَّجَره و مَکانِها مِن صاحِبها فَقالَ لَه: لِأیّ شیءٍ تَطلُبُ الشَّجَره و مَکانِها. فَأخبر بالرُّؤیا، فَذَکر صاحب الشَّجرهِ أنَّه کانَ رأیَ مِثلُ هذهِ الرُّؤیا، و أنَّه قَد جَعَل مَوضِعِ الشَّجرهِ مَعَ جَمیعِ الباغ وَقفا علی الشَریف و الشیع یَدفنون فیه.» مردی که خواب دیده بود، سراغ صاحب باغ رفت و از وی خواست درخت سیب و زمین اطراف آن را به او بفروشد، اما با پرسش های صاحب باغ درباره علت تمایل وی به خرید درخت و زمین اطرافش، روبه رو و ناچار شد ماجرای خواب خود را برای صاحب باغ تعریف کند. صاحب باغ پس از شنیدن دلیل تمایل آن مرد به خرید درخت و زمین اطراف آن، به وی گفت که او نیز چنین خوابی دیده است. به همین دلیل ،صاحب باغ، درخت و زمین اطراف آن را برای دفن شیعیان و سادات وقف کرد. اندک زمانی پس از این وقف بود که حضرت عبدالعظیم(ع) دار فانی را وداع گفت و در محل یاد شده به خاک سپرده شد. به همین دلیل، در برخی منابع، از محل دفن وی با عنوان «مسجد شجره» یاد شده است. با وجود این روایت و نقل های مشابهی که از فوت حضرت عبدالعظیم(ع) حکایت دارند، ظاهراً منابع معدودی بر شهادت وی گواهی داده اند که از جمله آن ها، می توان به کتاب «الشجرةالمبارکه»، منسوب به فخر رازی اشاره کرد.