مشاهیر علوم انسانی
تعداد بازدید : 112
دکتر زریاب خویی؛ پژوهشگر «خوش قلم»
نویسنده : جواد نوائیان رودسری info@khorasannews.com
زندهیاد دکتر «عباس زریاب خویی»، یکی از برجستهترین پژوهشگران ایرانی در عرصه علوم انسانی، طی یک قرن گذشته است. آثار پرشمار او، گنجینهای از اطلاعات ناب است که در هر زمانی، میتواند پاسخگوی بخشی از نیازهای دانشپژوهان و محققان باشد. بیتردید، اگر بنا باشد درباره مشاهیر علوم انسانی در دوران معاصر سخن بگوییم، نمیتوانیم از کنار نام استاد دکتر «زریاب خویی» به سادگی بگذریم.
کودک ناآرام
شهر خوش آب و هوای خوی در استان آذربایجان غربی، زادگاه استاد «زریاب خویی» است. او در بیستم مردادماه سال 1298 در این شهر به دنیا آمد. خانوادهای نسبتاً متمکّن داشت، اما شرایط بحرانی آن روزهای آذربایجان و حضور قوای نظامی بیگانه در آن، شرایط زندگی را برای همه و از جمله خانواده آن مرحوم، سخت کردهبود. زندهیاد دکتر «زریاب خویی»، تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش فرا گرفت؛ اما این کار چندان سهل و ساده نبود. وی برای فراگیری قرآن کریم، ابتدا به مکتب رفت و زنی به نام «ملا کبری»، طی دوسال، قرآن را به او آموزش داد؛ سپس، پدرش او را به مدرسهای فرستاد تا بر اساس شیوه نوین آموزشی، تحصیل کند. مرحوم استاد «زریاب خویی» از تحصیل در آن مدرسه نوین، خاطرات خوبی نداشت. او در اینباره نوشتهاست:«بیآنکه بخواهم قدرناشناسی کنم، [باید بگویم] به هیچ وجه از آموزگاران خود دل خوشی نداشتم و با اکراه و بیمیلی و گاهی با گریه و زاری به مدرسه میرفتم و روزهای تعطیل و جمعه، برای من عید بسیار بزرگی بود.» او تا پایان دوره اول دبیرستان در خوی تحصیل کرد؛ اما به دلیل نبودن دبیرستان دوره سه ساله دوم در زادگاهش، موقتاً تحصیل را کنار گذاشت؛ در همین زمان بود که تصمیم گرفت به مطالعه علوم دینی بپردازد و به این ترتیب، مقدمات علوم دینی را نزد تعدادی از روحانیان برجسته و دانشمند خوی، فراگرفت.
عشق بی پایان به کتاب و کتابخوانی
استاد «زریاب خویی» از دوران نوجوانی به مطالعه کتاب علاقهمند بود. او در اینباره نوشتهاست:«من به کتابها دلبستگی سختی پیدا کردم و دید و نظر من با دید همکلاسانم به کلی فرق میکرد و من خود را نه تنها در میان خانواده و مدرسه، بلکه در میان مردم شهر نیز غریب حس میکردم.» آن مرحوم تا سال 1316 هـ.ش در خوی ماند و در این سال، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل علوم دینی، به قم برود. این برهه، با اوجگیری اقدامات ضددینی رضاخان مصادف و اختناق شدیدی بر کشور حاکم بود. زندهیاد «زریاب خویی»، با مشقت بسیار، در اواخر شهریورماه 1316، به قم رسید و با مساعدت حاج شیخ صادق فراحی که از همشهریانش بود، در مدرسه «ناصریه» به تحصیل مشغول شد. مدتی بعد، توانست به مدرسه «فیضیه» برود و در همین مدرسه بود که برای نخستین بار، با امام خمینی(ره) دیدار کرد.
آن سید خوشسیما
زندهیاد استاد«زریاب خویی» درباره نخستین دیدارش با امام خمینی(ره)، نوشتهاست:«روزی نزدیک غروب، در مدرسه فیضیه بودم و طلاب مشغول وضو گرفتن از حوض مدرسه بودند. زیلوهای مدرسه را پهن کرده و مؤمنان و نمازگزاران در انتظار آمدن مرحوم آقای سیدمحمدتقی خوانساری بودند. ناگهان دیدم سید بلند قد و خوشسیمایی، با وقار تمام، مشغول وضو گرفتن است و طلاب به چشم احترام و تعظیم به او مینگرند. لباسی مرتب، محاسنی کوتاه و چشمانی نافذ داشت. چون وضو تمام شد، حاج شیخ صادق نزدیک شد و سلام کرد و با هم روبوسی و کمی صحبت کردند. پس از آنکه از هم جدا شدند، من از حاج شیخ صادق، نام آن سید روحانی را پرسیدم و او گفت: او حاجآقا روحا... خمینی، معلم و استاد فلسفه من است و من روزها، پس از درس فقه آقای سیدمحمد حجتکوهکمرهای، در درس اسفار او که در مدرسه دارالشفا منعقد است، حاضر میشوم. این اولین بار بود که من آقای خمینی را میدیدم. او در آن وقت، یعنی سال 1316 شمسی، از مدرسین فاضل و بنام حوزه قم بود و با آنکه جوان بود و در حدود سی و شش سال داشت، مورد تعظیم و احترام همگان بود.» آشنایی استاد «زریاب خویی» با امامخمینی(ره)، پس از نخستین دیدار، بیشتر و مؤثرتر شد. آن مرحوم در جلسات درس حضرت امام(ره) شرکت میکرد و از دریای علم و معرفت ایشان بهره میبرد. او در توصیف جایگاه علمی و معنوی استاد خود نوشته است:«استادان او [امام خمینی(ره)] در فلسفه و عرفان، آقایان سیدابوالحسن رفیعی قزوینی و میرزامحمدعلی شاهآبادی بودند، اما از لحاظ ترکیب و تعالی آن در این حوزهها، از همه برتر بود و هیچکدام با او از این جهت قابل مقایسه نبودند.» زندهیاد دکتر «زریاب خویی» به شدت تحت تأثیر تدریس امام خمینی(ره) قرار گرفت. او در اینباره نوشته است:«روش تدریس او برخلاف استادان دیگر بود، یعنی هرگز مطالب را با جملات کتاب تطبیق نمیکرد، بلکه پس از اینکه یکی دو جمله از کتاب را میخواند، شروع میکرد به تقریر درس خارج، با بیانی که پر از شور و هیجان بود. این هیجان گاهی چنان قوت میگرفت که صدایش را بلند میکرد و جلسه درس به جلسه خطابه و تذکیر بدل میشد. او میخواست ضمن تشریح مطالب فلسفی به مسائل اخلاقی و اجتماعی – دینی بپردازد و این دو مقصود را چنان استادانه با هم میآمیخت که انسان نمیتوانست موضوع درس را از بحث دینی – اجتماعی او جدا بداند و این امر تأثیر شدیدی در مغز و روح متعلّمان به جا میگذاشت و شخص هنگام خروج از جلسه درس، حالتی روحانی و عرفانی و سرشار از اندیشه عمیق دینی در خود احساس میکرد. او خود سرشار از این کیفیت عرفانی، دینی و فلسفی بود.» مرحوم «زریاب خویی» بخشهایی از شرح منظومه «حاج ملاهادی سبزواری» و نیز، مبحث «نفس» و «امور عامه» اسفار اربعه صدرالمتألهین را، نزد امام(ره) آموخت.
سفر به اروپا و اخذ درجه دکترا
روزگار پرثمر استاد «زریاب خویی» در حوزه علمیه قم، با بیماری و درگذشت پدرش در سال 1322 هـ.ش به پایان رسید. او به ناچار به خوی بازگشت و تکفل مادر و خواهرانش را برعهده گرفت، اما خیلی زود و در پی قدرت گرفتن حزب دموکرات به رهبری سیدجعفر پیشهوری، ناچار شد از خوی به تهران کوچ کند و مدتی به تدریس بپردازد. زندهیاد «زریاب خویی» پس از سه سال تدریس در تهران، با حمایت «آقامحمد سنگلجی» و «دکتر تقی تفضلی»، وارد کتابخانه مجلس شد و در آنجا به کار پرداخت. دسترسی به کتابخانه ارزشمند و غنی مجلس شورای ملی، او را بیش از گذشته به مطالعه ترغیب کرد. برخی از دوستان فاضل دکتر «زریاب خویی» که به استعداد و علاقه او پیبرده بودند، ترتیبی دادند تا بتواند با استفاده از بورس بنیاد «هومبولدت» آلمان، به این کشور سفر کند و در آنجا به تحصیل بپردازد. آن مرحوم با استفاده از این بورس، مدت 5 سال در دانشگاههای «ماینز»، «فرانکفورت» و «مونیخ» به تحصیل پرداخت و سرانجام موفق به اخذ درجه دکترا در رشته تاریخ شد. او پس از آن به ایران بازگشت و به تحقیق و پژوهش در کتابخانه مجلس و تدریس در دانشگاه تهران پرداخت. توانایی مرحوم دکتر «زریاب خویی» در ارائه بحثهای مختلف تاریخی، فرهنگی و اجتماعی، با توجه به تسلط وی بر علوم دینی، به سرعت نام او را بر سر زبانها انداخت و جلسات سخنرانی و مقالاتش، با اقبال فراوان اندیشمندان و دانشجویان روبهرو شد.
آثار ماندگار یک پژوهشگر
دکتر «زریاب خویی» طی دوران پربار فعالیت علمی خود، دهها مقاله و کتاب به رشته تحریر درآورد. او آثار بسیاری را هم به زبان فارسی ترجمه کرد که از میان آنها، کتاب «لذات فلسفه» نوشته «ویل دورانت»، از شهرت بسیاری برخوردار است. مقام معظم رهبری طی سخنانی در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی (به تاریخ 23/11/1393) به این ترجمه ارزشمند اشاره کردند و گفتند:«لذات فلسفه یک کتابی است که با ادبیات خیلی شیوا و شیرینی نوشته شده و مرحوم دکتر عباس زریاب هم ترجمه خیلی خوبی کرده؛ انصافاً خیلی خوشقلم ترجمه کرده[است]. این کتاب، مباحثه و مناظره بین فلاسفه قدیم و جدید غرب است در یک مسئله خاصی؛ مثل اینکه اینها یک جلسهای تشکیل دادهاند و دارند با هم بحث میکنند؛ هگل یک چیزی میگوید، بعد کانت جواب او را میدهد، بعد دکارت حرف خودش را میزند؛ همین طور، دانهدانه، اینها شروع میکنند با همدیگر بحث کردن.» از دیگر آثار زنده یاد دکتر «زریاب خویی» میتوان به «اطلس تاریخی ایران»، «تاریخ ساسانیان»، «بزمآورد؛ شصت مقاله درباره تاریخ، فرهنگ و فلسفه»، «آیینه جام؛ شرح مشکلات دیوان حافظ»، «سیره رسولا...(ص)؛ بخش اول: از آغاز تا هجرت»، «شط شیرین پر شوکت»، ترجمه «تاریخ فلسفه» (اثر ویل دورانت)، ترجمه «تاریخ ایرانیان و اعراب در زمان ساسانیان»(اثر نولدکه) و تصحیح و حاشیه بر کتاب «الصیدنه فی الطب» نوشته ابوریحان بیرونی اشاره کرد.این پژوهشگر توانا و پرتلاش، سرانجام در 14 بهمنماه سال 1373، در 75 سالگی، دار فانی را وداع گفت و پیکرش در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.
منبع نقل قول ها:مجله تحقیقات اسلامی،سال دهم،بهار و تابستان 1374،شماره 1و2