![](/Resource/images/titrbullet.png)
ایرانگردی
تعداد بازدید : 148
بیستون؛ گنجینه ای از 4 هزار سال تاریخ ایران
نویسنده : جواد نوائیان رودسری info@khorasannews.com
«بیستون»، کوهی بلند و از جنس سنگ آهک است که در 32 کیلومتری شرق کرمانشاه قرار دارد. نام قدیمی این کوه «بَغستان» یا «بَگستان» بوده است. دلیل شهرت این کوه، مجموعهای از آثار تاریخی است که از حدود 4 هزار سال پیش تا چند سده گذشته، در آن ایجاد شدهاست. «بیستون» را میتوان گنجینهای از آثار ارزشمند تاریخ سرزمین ایران نامید. «حسن پیرنیا» درباره این کوه و آثار تاریخی آن مینویسد:«بیستون، محلی است تقریباً در شش فرسنگی کرمانشاه، در سر راهی که به همدان میرود ... کوهی است که بلندی آن به 4 هزار پا میرسد و در پای آن، چشمههایی از کوه بیرون میآید. بنابراین، از دیرزمانی که نمیدانیم کی بوده [است]، کاروانها در اینجا توقف میکردند.»(تاریخ ایران باستان؛ ص685) «ابنحوقل»، جغرافیدان نامی مسلمان در قرن چهارم هجریقمری، نیز درباره «بیستون» مینویسد:«و کوه بهستون[بیستون] کوهی بلند است که به قلهاش نمیتوان راه یافت و راه حاجیان از نیشابور به حلوان[شهری باستانی در نزدیکی سرپلذهاب] از زیر آن میگذرد.»(صورةالارض؛ ص371) اطلاق نام «بهستون» به «بیستون» در آثار جغرافیدانان مسلمان دورههای بعد نیز، به چشم میخورد. «یاقوت حموی»، جغرافیدان قرن هفتم هجریقمری، «بیستون» را «بهستون» نامیده و یکی از معدود جغرافیدانان مسلمان است که در کتاب خود به آثار باستانی این کوه تاریخی اشاره میکند. او مینویسد:«بهستون دیهی[دهی] در میان همدان و حلوان، به نام ساسانیان است. از همدان چهار مرحله و از کرمانشاه، هشت فرسنگ به دور است. کوه بهستون بلند است و به قله آن نتوان رفت. راه حاجیان درست از زیر آن میگذرد و دیواره آن، از بالا تا پایین، صاف است، گویی تراشیده باشند. برخی پندارند که یکی از خسروان ساسانی میخواست در پای این کوه بازاری بسازد که نشانی از نیرومندی او باشد. در بالای این کوه، نزدیک راه، غار مانندی است که چشمه آب از آن روان است و در آنجا تندیس اسبی زیبا دیده میشود که گویند اسب خسرو است که شبدیز نام داشت.» با وجود آنکه شهرت «بیستون» بیشتر به دلیل حجاری کتیبه «داریوش بزرگ»، بر فراز آن است، اما جالب است بدانید که در این محوطه 15 کیلومتر مربعی، تا کنون 28 اثر تاریخی، ثبت ملی و حتی جهانی شدهاست. این آثار تاریخی عبارتند از: «غار شکارچیان»؛ «غار مرخرل»؛ «غار مر تاریک»؛ «غار مَر آفتاب»؛ «غار مَر دودر»؛ «تپه نادری»؛ «سراب بیستون»؛ «جاده تاریخی حاشیه سراب»؛ «بقایای گورستان قدیمی»؛ «دژ تاریخی مدفون»؛ «نیایشگاه مادی»؛ «نقش برجسته و کتیبه داریوش بزرگ»؛ «مجسمه هرکول»؛ «نقش برجسته مهرداد دوم»؛ «نقش برجسته گودرز»؛ «سنگ بلاش»؛ «پرستشگاه پارتی»؛ «بقایای شهر پارتی»؛ «بقایای بنای ساسانی»؛ «فرهاد تراش»؛ «بقایای پل ساسانی»؛ «بقایای سد ساسانی»؛ «سنگ های تراشخورده ساسانی»؛ «کاروانسرای ایلخانی»؛ «بقایای بنای ایلخانی»؛ «کاروانسرای صفوی»؛ «وقفنامه شیخ علی خان زنگنه» و «پل بیستون». بنابراین، در صورتی که برای دیدار کوه تاریخی «بیستون» به استان کرمانشاه سفر کنید، با یک تیر چند نشان خواهید زد و افزون بر بهره بردن از مناظر طبیعی زیبا، میتوانید از 28 اثر تاریخی، تنها در یک محوطه باستانی دیدن کنید و لذت ببرید. در ادامه، به معرفی برخی از آثار تاریخی کوه «بیستون» میپردازیم.
نقش برجسته داریوش بزرگ
نقش برجسته «داریوش بزرگ» در «بیستون»، مهم ترین اثر تاریخی این محوطه باستانی است. بر اساس پژوهشهای تاریخی، پس از آنکه داریوش موفق شد 19 شورش را در کشور سرکوب کند، دستور داد چگونگی این رخداد را در نقش برجستهای ماندگار کنند. از آنجا که کوه «بیستون» هم برای حجاری مناسب بود و هم بر سر راه مهم بازرگانی قرار داشت، نقش برجسته مورد نظر «داریوش» را در این کوه حجاری کردند. محل انتخاب شده برای حجاری، حدود 40 متر از زمین ارتفاع دارد و به نظر میرسد برای رسیدن بازدیدکنندگان به آن، پلکانی باریک ایجاد شده بود که به مرور زمان از بین رفته است. «حسن پیرنیا» درباره محتوای این سنگبرجسته ارزشمند مینویسد:«این حجاریها راجع به واقعه بردیای دروغی و 9 نفری است که در بدو سلطنت داریوش یاغی شده، هر یک خود را پادشاه مملکتی خواندند. حجاریهای مذکور چنین است: داریوش ایستاده و به تقدیس اهورا مزدا دست راست خود را بلند کرده[است] و پای چپ را بر سینه گئومات مغ[بردیای دروغی] که بر پشت خوابیده و اسلحه به دست دارد، گذارده است. پشت سر داریوش، دو نفر که باید از رجال درجه اول دربار بوده باشند، ایستادهاند. در مقابل داریوش اشکال 9 نفر که باعث شورشهای ایالات بودهاند، حجاری شدهاست. اینها همه دست بستهاند.»(تاریخ ایران باستان؛ ص 687) کتیبه که به خط میخی و به سه زبان «پارسی باستان»، «بابلی» و «ایلامی» نوشته شدهاست، 7 متر و 80 سانتیمتر عرض و 22 متر طول دارد. به نظر میرسد قامت «داریوش» در اندازه واقعی آن، 1 متر و 72 سانتیمتر، حجاری شده باشد. داریوش در کتیبه بیستون، به تفصیل از وقایعی که در نخستین سالهای حکومتش روی داده است، سخن میگوید. ظاهراً برای او رساندن خبر این وقایع، به دیگران و به ویژه نسلهای آینده، اهمیت فراوانی داشتهاست، چرا که در کشفیات سده اخیر در «الفانتین» مصر، نسخه بابلی کتیبه داریوش نیز یافت شد. این نشان میدهد که او، نسخههایی از کتیبه بیستون را برای آگاهی ملل تابعه ایران که در سرزمینی وسیع، از شرق افغانستان تا غرب مصر زندگی میکردند، تهیه و ارسال کردهاست. شاید او این تلاش ها را در راستای کسب مشروعیت برای حکومت خود انجام داده باشد. نخستین تلاشها برای ترجمه کتیبه بیستون، توسط «هنری راولینسون» در میانه قرن 19 میلادی انجام شد. پس از او، «ویلیام جکسن»، استاد دانشگاه «کلمبیا» نیز تلاش کرد کتیبه را ترجمه کند، اما ترجمه کامل آن توسط دو انگلیسی به نامهای «ال.دبلیو.کینگ» و «آر.سی.تامپسون» که در خدمت موزه ملی بریتانیا بودند، به سرانجام رسید.
تندیس هرکول
تندیس «هرکول»، از قهرمانان اساطیری یونان باستان، بر جای مانده از دوره استیلای اسکندرمقدونی بر بخشهایی از خاک ایران است. قدمت این تندیس به دوره سلوکی باز میگردد و مطالعات انجام شده، نشان میدهد که در اواخر دوره سلوکی و زمانی ساخته شدهاست که اشکانیان، به فرماندهی «مهرداد بزرگ»، بیگانگانِ مقدونی را از سرزمین ماد رانده و آماده حمله به مناطق غربی تحت اشغال شده بودند. تندیس «هرکول» تا سال 1337 (هـ.ش)، زیر خاک مدفون بود، اما در این سال، در پی توسعه جاده پایین کوه و تراش بخشهایی از آن، کشف شد. این تندیس بر سکویی به طول 2 متر و 20 سانتیمتر، در حالی که «هرکول» به پهلوی چپ و به طور نیمخیز به آرنج تکیه کرده، حجاری شدهاست. تندیس، یک متر و 47 سانتیمتر طول دارد و از پشت به کوه متصل است. پشت سر و بالای تندیس، کتیبهای به خط یونانی قدیمی وجود دارد که در کنار آن، نقش معبدی یونانی، شاخه زیتون و نیز، کمانی به همراه تیردان حجاری شدهاست.
فرهاد تراش
«فرهاد تراش»، «فراتاش» یا «تخت فرهاد» حجاری بزرگ و نیمهکارهای است که در غرب کتیبه داریوش بزرگ، بر دیوارهای به طول 200 و ارتفاع 36 متر، انجام شده است. کشف تعداد زیادی پایه و ساقه ستون نیمه کاره در نزدیکی آن، نشان میدهد که «فرهادتراش»، احتمالاً محل کارگاه عظیم حجاری و مجسمهسازی بوده است. در مقابل این اثر، دیواری به طول 15 متر و ارتفاع بیش از 4 متر، از سنگهای کوه و ملاط گچ ساخته شده است. با این حال، «آبراهام جکسون» نظر دیگری درباره اثر «فرهادتراش» دارد. او که در 23 فروردینماه سال 1282، از «فرهادتراش» بازدید کردهاست، مینویسد:«وقتی که انسان در برابر صخره عظیم بهستان[بیستون]، میایستد، منظره جالبی که چشم را میگیرد، فضای وسیع تراشیده شدهای است، نزدیک به میان پایه کوه که به کلی از کتیبه و حجاری خالی است. حتی کرپورتر، چنانکه باید، به این صفحه صافِ نانوشته شگرف- که به علت خالی بودنش از هر نوع نوشته و نقشی و نیز منظره دیوار مانندش، چشمگیرتر است- توجه نکرده است. من، بعد از آنکه قسمتی از یک بعدازظهر را صرف معاینه و بررسی آن کردم، برایم یقین حاصل شد که آن را با طرح خاصی، برای ثبت رویدادی تاریخی آماده کرده بودهاند. بله! فضایی به طول قریب صد متر- که خود آن را به گام پیمودم- و بیش از سی متر ارتفاع را، از جبهه کوه کنده بودند تا صفحهای از سنگ برای حفظ سندی تاریخی و مهم فراهم کنند. همینکه آدمی ظاهر این قسمت را میبیند و طرح نمایان آن را مشاهده می کند، بلافاصله اندیشه اینکه این سطح صیقلی و هموار ناشی از استخراج سنگ از آن محل بوده باشد، از ذهنش زایل میشود.»(سفرنامه جکسن؛ ص260)
منابع:
صورةالارض؛ محمد بن حوقل؛ دارصادر؛ بیروت؛ 1938؛ جلد 2
معجمالبلدان؛ یاقوت بن عبدا...(یاقوت حموی)؛ مترجم:علینقی منزوی؛ سازمان میراث فرهنگی؛ تهران؛ 1380؛ جلد یک
تاریخ ایران باستان؛ حسن پیرنیا؛ آدینه سبز؛ تهران؛ 1392؛ جلد دوم
سفرنامه جکسن: ایران در گذشته و حال؛ مترجم: منوچهر امیری و فریدون بدرهای؛ مرکز انتشارات علمی و فرهنگی؛ 1387