حجت الاسلام محمدالهی خراسانی،مدرس حوزه و دانشگاه،در گفت و گو با خراسان مطرح کرد
تعداد بازدید : 73
راهبردهای مدیریتی امام رضا(ع)؛الگویی برای مقابله با تهدیدهای امروز
نویسنده : جواد نوائیان رودسری
دوران امامت امام رضا(ع)، دورانی بسیار حساس بود. پس از مرگ هارون، خلیفه عباسی، جدال میان دو فرزندش، امین و مأمون، فرصت جدیدی را برای فعالیت بیشتر گروههایی مانند شیعیان پدید آورد که تا پیش از آن، به شدت محدود شده بودند. با این حال، گمان می رفت با پیروزی مأمون، آغاز خلافت او و در پی آن، اجبار امامرضا(ع) به پذیرش ولایتعهدی و آوردن اجباری آن حضرت به مرو، شرایط دوستداران اهلبیت(ع) دوباره تغییر خواهد کرد و چه بسا، این اقدام، به زعم دستگاه خلافت عباسی، مقدمهای برای محدود کردن امامان شیعه(ع) و خارج کردن آن بزرگواران از دسترس عموم مسلمانان بود؛ اتفاقی که اگر روی میداد، بزرگ ترین مانع و خطر ممکن در برابر نشر آموزههای ناب و معارف اصیل اسلامی بود. با این حال، امامرضا(ع) با اتخاذ راهبردهایی هوشمندانه، تهدیدهای پیش رو را به فرصت تبدیل کردند. زمانی که رویدادها و شرایط دوران امامت امامرضا(ع) را با رویدادها و شرایط دوران حاضر میسنجیم، برخی شباهتها را مشاهده میکنیم؛ شباهتهایی که باعث میشود، بیش از هر زمان دیگر، به بازخوانی و بازشناسی الگوی مدیریت راهبردی امامرضا(ع) در مواجهه با موانع و مشکلات، توجه کنیم. آنچه در پی میآید، گفتوگوی خراسان با حجتالاسلام محمد الهی خراسانی، مدرس حوزه و دانشگاه و مدیر مدرسه علمیه حضرت مهدی(عج) (واحد دانشگاهیان)، درباره برخی شباهتهای دوران ما با عصر امامت امامرضا(ع) است. به دلیل پیوستگی مباحث حجتالاسلام الهی خراسانی، ترجیح دادیم پرسشهایمان را از مطلب حذف و آن را در قالب یک نوشتار پیوسته به شما خوانندگان عزیز و ارجمند، تقدیم کنیم.
نخستین ویژگی مشترک؛ تعدد مکاتب فکری
دوران امامت امام رضا(ع)، دوران پرفراز و نشیب و پر واقعهای است که به نظر می رسد شباهتهایی با دوران ما و وقایع پیچیدهای که این روزها شاهد آن هستیم، داشته باشد. بنابراین، راهبرد امام رضا(ع) در دوران امامتشان، می تواند الگویی مناسب برای افرادی باشد که در دوران پرغوغای ما، میخواهند راه آن حضرت را دنبال کنند. یکی از مهم ترین ویژگیهای دوران امامت ثامنالحجج(ع)، تعدد مکاتب و جریانات فکری در جامعه بود. اگر نگاهی به تاریخ اسلام بیندازیم، در مییابیم که هرچه از عصر رسولخدا(ص) فاصله میگیریم، همزمان با افزایش اختلافات فکری و اعتقادی، نحلههای مختلف فکری، کلامی و فقهی، یکی بعد از دیگری شکل میگیرند. در دوران امامت امام رضا(ع) شاهد گرم شدن بازار اهل نص و اهل رأی هستیم. اهل نص به سنت نبوی و اسناد و نصوص دینی تکیه میکردند و اهل رأی، اجتهاد را در مقابل نص قرار میدادند. جریان خوارج نیز در این دوره فعال بود و در مقابلش، جریان مرجئه قرار داشت. در مقابل جریان اهل حدیث هم، جریان معتزله به ارائه تفکراتش میپرداخت. حتی فراتر از این دوگانههای کلامی، انشعاباتی در میان شیعیان نیز به وجود آمده بود و جریاناتی مانند زیدیه و فطحیه در جامعه فعالیت داشتند. جریان بسیار خطرناک و مرموز غُلات نیز، در دوران امامت امام رضا(ع) فعال بود و جامعه را نسبت به تفکرات شیعی بدبین میکرد. از سوی دیگر، افکار الحادی هم، از آن سوی مرزهای سرزمینهای اسلامی، در جامعه رواج پیدا کردهبود. حال تصور کنید در چنین شرایطی، فردی به عنوان خلیفه بر جامعه تسلط دارد که افزون بر فریبکاری، شخصی علاقهمند به مباحث فکری با گرایش معتزلی است. مأمون، فردی است که دارالحکمه را تأسیس کرد و نهضت ترجمه متون علمی یونانی به زبان عربی را به راه انداخت. او جلسات مختلف مناظره و مباحثه برگزار میکرد و خود نیز در آنها حاضر میشد و به اظهار نظر میپرداخت. طبعاً چنین رویکردی، فضای حاکم بر جامعه را غبارآلودهتر و زمینه را برای گسترش تفکرات انحرافی، بیشتر مهیا می کرد. شرایط امروز ما، به لحاظ تعدد تفکرات و نحلههای فکری و اعتقادی، شبیه دوران امامت امامرضا(ع) است. از هر سو آوازی بلند است که ادعا میکند نسخه اصلی خوشبختی نوع بشر در اختیار اوست. در جهان امروز، از عرفانهای شرقی و هندی تا عرفانهای غربی و سرخپوستی، همه مدعی نجات انسانها هستند. در امت اسلامی هم گرایشها و دیدگاههای متفاوت و گاه، متناقضی وجود دارد. در این شرایط، پیروی از سیره و روش امام رضا(ع)، به دلیل برخی شباهت های عصر آن حضرت با دوران ما، میتواند رویکردی مناسب باشد. ما باید با تأسی از سیره امامرضا(ع)، به بازخوانی مبانی معرفتی اسلام، بر اساس منابع اصیل اسلامی بپردازیم و این مفاهیم را، به بهترین شیوه ممکن، تبیین و تبلیغ کنیم.
راهبرد تبدیل تهدید به فرصت
نکتهای که باید درباره رویکرد امامرضا(ع) در مقابل نیرنگ و فریبکاری مأمون مورد توجه قرار دهیم، تبدیل تهدید به فرصت از سوی آن حضرت است. مأمون با تحمیل ولایتعهدی به امامرضا(ع)، چند هدف مشخص را پیگیری میکرد. او در پی کسب مشروعیت برای خلافتش بود و میخواست چهره مقدس امام(ع) را مخدوش کند. او میخواست با این خدعه، هم قیام های شیعیان را در سراسر قلمرو اسلامی متوقف و هم امام(ع) را از دسترس دوستدارانشان خارج کند. امام(ع) با چنین فرد زیرک و دورویی روبهرو بودند. مأمون سعی میکرد با اظهار محبت ظاهری به امام(ع)، نقشههای پیچیده و چند بُعدی خود را اجرا کند. این وضعیت در دوران ما هم وجود دارد. امروز دشمنان ما کسانی هستند که عمدتاً، نقاب برچهره دارند. دیگر چهره آنها، چهرهای مطلقاً سیاه نیست و کاملاً رو بازی نمیکنند؛ با شعارهای انساندوستانه به میدان میآیند؛ اظهار دوستی و صمیمیت میکنند؛ با ادبیاتی توام با احترام و کاملاً دیپلماتیک با ما روبهرو میشوند؛ اما در عین حال، درصددند با چنین رویکردی، نقشههای پیچیده خود را اجرا کنند و به ما ضربه بزنند. اینجا هم به نظر میرسد سیره امام هشتم(ع) الگویی مناسب برای ما باشد. آن حضرت با دشمن خاکستری پیشِ رویشان، بسیار حساب شده برخورد کردند. ابتدا سعی کردند دشمن و نقشههای او را به خوبی بشناسند و نسبت به آن شناخت پیدا کنند و سپس، بر اساس همین شناخت، تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند. این است که میبینیم، مأمون با وجود طراحی دقیق نقشه ولایتعهدی امامرضا(ع)، از این تزویر طرفی برنبست و نتوانست نیت خود را عملی کند. امامرضا(ع) ولایتعهدی را پذیرفتند، بدون آنکه مشروعیتی به خلافت مأمون ببخشند و بدون اینکه شخصیت و جایگاه آن حضرت در میان پیروانشان متزلزل شود. مأمون در صدد محدود کردن امام(ع) و ممانعت از دسترسی شیعیان به ایشان بود، اما از روش خود نتیجه عکس گرفت. سفر طولانی امام رضا(ع)، از مدینه تا مرو، بهترین فرصت را برای گسترش ارتباطات اجتماعی آن حضرت با مردم، به وجود آورد و در واقع، فرصتی کمنظیر برای گسترش و توسعه اسلام ناب و آموزههای آن بود. مدیریت راهبردی امامرضا(ع) در مواجهه با سیاست فریبکارانه مأمون، تمام تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد. این مدیریت راهبردی باید امروز هم مورد توجه و استفاده ما قرار بگیرد. نباید از تهدیدات پیش رو بهراسیم، بلکه باید با اتخاذ راهبردی مناسب و متناسب با زمان، تهدید را به فرصت تبدیل کنیم.
استفاده از قدرت نرم و دیپلماسی عمومی
یکی دیگر از نقاط مشترک دوران امامت امامرضا(ع) با دوران ما، جایگاه قدرت نرم و دیپلماسی عمومی است. با وجود موانعی که مأمون بر سر ارتباط امام(ع) با مردم به وجود آورد، این موانع نتوانست بر ارتباطات گسترده آن حضرت با مردم، تأثیری بگذارد. افزون بر این، امامرضا(ع) تعاملات فرامنطقهای و بینالمللی خود را با استفاده از جلسات بحث و مناظرهای که مأمون، به زعم خود برای ضربه زدن به شخصیت علمی آن حضرت برپا کردهبود، افزایش دادند. به نظر میرسد، رویکرد امامرضا(ع) در بهرهبردن از موقعیتهایی که در سفر به مرو به دست آوردند و نیز، ارتباط و گفتوگو با پیروان سایر ادیان، در واقع استفاده از یک نوع قدرت نرم برای پیشبرد اهداف مقدسشان بود. نفوذ قابل توجهی که آن حضرت در میان مردم پیدا کردند، همان قدرت نرمی است که امروزه در دنیا حرف اول را می زند و نقش مهمی در تعاملات منطقهای دارد. امامرضا(ع) با استفاده از این قدرت نرم، به تبیین و تبلیغ آموزههای ناب اسلامی پرداختند. امروز نیز، ارتباط با افکار عمومی و استفاده از قدرت نرم آن، به ما این امکان را میدهد تا عمق استراتژیک خود را افزایش دهیم و از نفوذ قابل توجهی در میان ملتها برخوردار شویم. این هم، یکی از آن درس هایی است که میتوان از راهبردهای امامرضا(ع) در دوران امامتشان فرا گرفت.